پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 25 - 04 - 2024

Communist party of iran

در نقد نظرات رفیق حسن رحمان پناه، همکاری با احزاب و استراتژی ما


ناصر زمانی

در این چند روز اخیر در برنامه «کومه له و هه لسوراوان»، مصاحبه ای با رفیق حسن رحمان پناه با عنوان نقش کومه له در جنبش انقلابی مردم کُردستان، از تلویزیون کومه له پخش شد. این مصاحبه حاوی نکاتی بود که سوالات زیادی را برانگیخت. رفیق حسن به عنوان سخنران در مراسم ۲۶ بهمن سالروز علنی شدن کومه له در اردوگاه زرگویز، در پیام کمیته مرکزی کومه له به همین مناسبت به نکاتی اشاره نمود که به شیوه ی بسیار عینی پارادوکس های را ایجاد نمود که جا دارد ضمن اشاره به نکاتی مهم و توضیحاتی کوتاه از طرف نگارنده ی این مطلب چند سوال هم از رفیق حسن عضو کمیته مرکزی کومه له پرسید. همچنین در این راستا تلاش می کنم نکاتی را با فاکت های عینی در جهت نشان دادن پاردوکسیکال نظرات رفیق حسن در مقایسه با استراتژی، پرنسیب ها و اتخاذ تاکتیک های سازمان کُردستان حزب کمونیست ایران – کومه له را، به مخاطبان نشان دهم. در ضمن من شخصن به عنوان یک کمونیست، هیچ کس و هیچ چیز نه برایم مقدس است و نه قابل تقدیس، بر همین مبنا بحث ها و مواضع پوپولیستی و مقدس مآبانه، محلی از اعراب ندارد. به بحث های اخلاقی و احساسی که خالی از یک تبیین و استدلال سیاسی که بعضن دیکته شده ی دیگران است زیاد توجهی ندارم. دلیل اینکه میخواهم نظرات و انتقاد خودم را رو به بیرون انتشار دهم دقیقن به این دلیل است که رفیق حسن رحمان پناه، نظراتش را نه به شیوه ی درون تشکیلاتی بلکه رو به بیرون انتشار داد، و از مکانیزم های درون تشکیلاتی برای ابراز نظراتش استفاده نکرد. سوال، چرا منقدین رفیق حسن باید از طریق مکانیزم تشکیلاتی انتقاداتشان را مطرح کنند اما این امر شامل این رفیق نمی شود.؟! با توجه به اینکه بر این امر اذعان دارم که رفیق حسن در طول سابقه ی مبارزاتیش دلسوزانه در حزب کمونیست ایران و کومه له مبارزه نموده و از هیچ تلاش و کوششی جهت پیش برد امر مبارزاتی خودش دریغ نکرده است، برای من به عنوان یک انسان کمونیست، نمی توانست دلیل کافی باشد که نقطه نظرات این رفیق را که خواسته یا ناخواسته می خواهد مواضعش را به سیاست های کل حزب و کومه له رو به بیرون تعمیم دهد، مورد نقد قرار ندهم. باید اذعان کرد کسانی که در این مدت به دفاع از رفیق حسن در شبکه های مجازی پرداخته اند، متاسفانه باید گفت خالی از هر نوع بحث سیاسی و مستدل بود. دفاع از این رفیق با شعار زنده باد و مرده باد، بیشتر در چارچوب یک دفاع کاملن نازل و فالانژ مآبانه می گنجد تا یک دفاع سیاسی منسجم، و این چیزی نیست که خود این رفیق با سال ها تجربه سیاسی در دنبال کردن این دفاعیات از خود، آن را به خوبی متوجه و درک نکرده باشد. به باور من بحث سیاسی جواب سیاسی می خواهد. آژیتاسیون های عاطفی و احساسی نه تنها راه به جایی نمی برد بلکه جواب بحث سیاسی را نمی تواند بدهد. نقد سیاسی از یک زاویه مسئولانه در ارتقای آگاهی سیاسی و طبقاتی جایگاه ارزنده ای را به معرض قضاوت واقع بینانه افکار عموی قرار خواهد داد. این سبک و مِتُد از بیان نه تنها توهین و تخریب نیست بلکه نقدی سازنده در جهت پیشبرد امرشفاف در مبارزه روبه جامعه و افکار عمومی است. به باور من اتخاذ سیاست و تاکتیک های که به سرنوشت جنبش انقلابی کردستان برمی گردد نه تنها بحث درون تشکیلاتی نیست، بلکه باید رو به بیرون مطرح نمود تا مردم کُردستان و افکار عمومی بتوانند سِره را از ناسِره تمییز دهند. رفیق حسن در مصاحبه با تلویزیون کومه له و هچنین ایراد سخنرانیش روی چند نکته بارها تاکید میکند، از جمله میگوید: «این طرف و آن طرف گفته شده و ما شنیده ایم که گویا دلیل اینکه کومه له در نشست ۵ حزب و سازمان کردستان ایران در جهت همکاری و کار مشترک ایجاد گردیده، و سازمان کُردستان حزب کمونیست ایران – کومه له شرکت نکرده، این است که ما استراتژی متفاوتی با آین احزاب داریم.» در ادامه برای اینکه بحث اش را مستدل نشان دهد به مسئله هیئت نمایندگی خلق کُرد (حزب دموکرات، کومه‌له‌ و شاخه‌ کردستان چريکهای فدايی، شيخ عزالدين حسينی) در پاییز سال ۱۳۵۸اشاره میکند که ما آن زمان هم استراتژی متفاوتی داشته ایم اما با احزاب راست از جمله حزب دمکرات کُردستان ایران همکاری کرده ایم. به زعم رفیق حسن مشکل تفاوت استراتژی ما با احزاب بورژوا ناسیونالیست نیست؟! و یا به این مسئله برنمی گردد که کومەلە نمیخواهد با آنها وارد همکاری پایدار شود. با این استدالال میخواهد این را به مخاطب القاء کند که استراتژی کومه له بر سر همکاری و ایجاد جبهه ی کُردستانی در همکاری با احزاب بورژوا ناسیونالیست در کُردستان مانع جدی تلقی نمی شود. اولن، رفیق حسن میخواهد چه تصویر و یا تلقی را، با همگون کردن نظرات شخصی خود صرفن با نام پیام کمیته مرکزی کومه له از جانب خود و نه استرتژی حکا و کومه له رو به بیرون نشان دهد؟ دومین سوالی که در ذهن هر انسان شریف، مسئول و آگاه به مسائل سیاسی رهزنی می کند: چرا این رفیق باید تبیین سیاسی مختص به خود را به کل سیاست های حزب کمونیست ایران و کومه له تعمیم دهد؟! این سوالات جدی را باید در برابر او قرار داد.در همین راستا، رفیق حسن برای اینکه توازون بحث خود را رو به مخاطبان نشان دهد، بحث را به همکاری با احزاب چپ و کمونیست اختصاص داد و بیان نمود که حزب کمونیست ایران و کومه له برای همکاری با احزاب چپ و کمونیست صاحب پروژه و برنامه می باشد و قصد همکاری با این احزاب را دارد اما همزمان هم اشاره نمود که، آنهایی که از پُشت به کومه له و مبارزات مردمی در کُردستان عراق و ایران خنجر زده اند نمی توانند در صف اول این همکاری قرار گیرند و آنها را به شیوه ی کاملن سلبی در صف آخر برای همکاری قرار داد، با این توصیه که در نهایت شاید کسی سر آخر به این احزاب چپ که به زعم خودش به ما خنجر زده اند، توجهی نشان دهد. سوال اینست این تبیین که رفیق حسن در کل بحث اش که در بالا مشخصن به آنها اشاره نمودم، آیا در واقع همچین نظر و موضع گیری در پیام کمیته ی مرکزی به مناسبت سالروز علنی شدن کومه له، درج شده بود؟! یا نه این تنها مواضع و نظرات شخصی خود این رفیق بود.؟ آیا واقعن تشکیل هیئت نمایندگی خلق کورد در سال ۱۳۵۸در مقایسه با نشست اخیر با همکاری ۵ حزب بورژوا ناسیونالیست کُردستان ایران دارای یک ماهیت، از یک جنس و یک هدف را دنبال می کنند ؟! این سوالات نکات مهمی است که متاسفانه رفیق حسن خواسته یا ناخواسته و آگاهانه یا نا آگاهانه به آنها نپرداخته و همین مسئله سوالات زیادی را در ذهن مخاطبان بوجود آورده است. به عنوان نگارنده این مطلب تلاش میکنم انتقادات و ملاحظات خود را در خصوص موضع گیریهای اخیر رفیق حسن، بیان نماییم. به اعتقاد من آنچه را که روبه مردم کُردستان و کسانیکه این مباحث جزء دغدغه ی سیاسی آنها می باشد باید یادآوری کرد، کومه له به دلیل اختلاف استراتژیک وارد همچین پروسه های از جمله تشکیل جبهه ی کردستانی نمی شود و این امر مهم یکی از پرنسیب های اصلی سازمان کُردستان حزب کمونیست ایران – کومه له و یکی از مواضع همیشگی این تشکیلات بوده و هست. به عنوان یک جریان کمونیست استدلال ما اینست که این نوع جبهه ها در کُردستان نشان از یک اتحاد پایدار و استراتژیک دارد و این را خود احزاب بورژوا ناسیونالیست در کُردستان ایران نه تنها مخفی نمی کنند بلکه علنی رو به جامعه اعلام نموده اند و در این زمینه کارنامه ای پُر واضحی دارند. این دست از اتحاد های پایدار ماهیتن پرنسیب های خود را از جمله با: سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی، ایجاد یک حکومت فدرالی و نظام دمکراسی رو به جامعه با شعار فدرالیسم فرموله کرده است، همانطور که در طی این چند سال مشاهده کرده ایم طول و عرض سیاسی و مطالبتشان بر کسی پوشیده نیست. میخواهم این مسئله را به رفیق حسن یادآوری کنم که بر خلاف نظر و موضع گیری ایشان، دقیقن به دلیل اختلافات استراتژیک سازمان کُردستان حزب کمونیست ایران -کومه له با احزاب بورژوا ناسیونالیست در کُردستان ایران است، که حزب ما وارد همچون اتحاد عمل پایداری نمی شود. این صرفن ادعای دلبخواهی من به عنوان عضو حزب کمونیست ایران نیست، اسناد و مصوبات تصویب شده در کنگرها به وضوح آنها را توضیح داده است و دبیر اول کومه له رفیق ابراهیم علیزاده این سیاست را بارها در تقابل با این طیف از جریانات از جمله: در پانل و کنفرانس میری در رابطه با همکاری احزاب و سازمانهای کُردستان ایران، در نشریه پیشرو شماره ۳۸۳ ارگان کمیته ی مرکزی کومه له و در طی چند روز گذشته در سالروز علنی شدن کومه له طی یک سخنرانی به همین مناسبت توسط رفیق صلاح مازوجی دبیر اجرایی حزب کمونیست ایران بر این امر مهم دوباره تاکید مجدد گردید. همچنین باید اضافه کنم که، اگر هم سازمان مذهبی و مرتجعی مثل خبات در جمع این احزاب حضور نمی داشت به دلیل پرنسیپ های که آنها بر سرش توافق کرده اند که در واقع مخالف صدرصد استراتژیک ما است قطعن شرکت نمی کردیم. در نشریه پیشرو شمار ۳۸۳ رفیق ابراهیم علیزاده به روشنی به وجود اختلاف در استراتژی سیاسی به عنوان مانع اصلی تشکیل جبهه کُردستانی پرداخته است. ما نباید از این مواضع عقب نشینی کنیم. اینکه چون سازمان خبات هست ما وارد جبهه نمی شویم، هیچ انسان سیاسی کمونیست و پیشرو، حتا خود رفیق حسن را هم قانع نخواهد کرد. وجود خبات البته مانع است اما در مقایسه با اختلاف استراتژیک ما با این جریان ها بسیار فرعی تر است. کومه له به دلیل وجود استراتژی سیاسی کاملا متمایزی که با احزاب و نیروهای بورژوا ناسیونالیست در کُردستان دارد، نباید به پای اتحاد عمل های پایدار، به طرف تشکیل جبهه کُردستانی برود. بحث بر سر این است که از کدام مسیر و با کدام استراتژی سیاسی می خواهیم این خواسته ها را متحقق کنیم و جنبش انقلابی و رادیکال مردم زحمتکش کُردستان را به پیروزی برسانیم. مستدل ترین سند در این رابطه در استراتژی حزب کمونیست ایران، مصوبه کنگره یازدهم، در بخش استراتژی ما در جنبش کُردستان آمده است: «استراتژی ما در جنبش کُردستان برپایی انقلابی است که نیروی محرکه آن را مردم کارگر و زحمتکش تشکیل میدهند. از نظر ما شرایط عینی جامعه کُردستان، نابرابریها و تضادهای حاد طبقاتی، ستم و سرکوب دولت مرکزی و سلب ابتدایی ترین آزادیها و حقوق مردم، سنتهای چند دهه مقاومت و مبارزه، نفوذ جریان رادیکال و چپ در این جامعه، همه اینها زمینه های وقوع یک برآمد انقلابی را در کُردستان فراهم کرده اند. حزب کمونیست از طریق سازمان کُردستان خود (کومه له) با شرکت در تمامی لحظات این مبارزه تلاش میکند که رهبری رادیکال و سوسیالیستی این جنبش را تأمین و آن را به سمت پیروزی نهایی هدایت کند. سازماندهی حرکتهای اعتراضی، ایجاد تشکلهای توده ای و در رأس آنها تشکلهای کارگری، گسترش عرصه های کار علنی و قانونی، حفظ ظرفیت نیروی مسلح، منزوی کردن سیاستها و روشهای لیبرالی و ناسیونالیستی، تحکیم موقعیت کومه له در مبارزه برای رفع ستم ملی، از جمله وظایفی هستند که در دوره کنونی خطوط اصلی استراتژی ما را تشکیل میدهند»(خط تاکید از من است). رفیق حسن! آنچه که به عنوان توجیه موضع گیری خود بیان می نمایید که گویا علیرغم اختلاف استراتژیک ما در گذشته در سال ۱۳۵۸ در هیئت نمایندگی خلق کُرد با احزاب راست اتحاد عمل داشتیم، کاملن متفاوت و از یک جنس نیستند. اتحاد عمل پایدار که به استراتژی هر حزبی برمی گردد و با همکاری های موقت، کاملن دو بحث مجزا است. هیئت نمایندگی خلق کُرد در واقع یک اتحاد عمل معینی بر سر مذاکره با رژیم جمهوری اسلامی بود و حالا هم اگر شرایطی که خودمان مد نظرمان است پیش بیایید هیچ مشکلی برای اعزام هیئت نمایندگی مشترک در این امر بخصوص نداریم و این شفاف در سیاست های ما گنجانده شده است. در مورد همکاری و تنظیم مناسبات با احزاب سیاسی کُردستان در مصوب کنگره ی ۱۵ کومه له و تدقیق شده ی آن در کنگره ۱۷ به وضوح آمده که: “اگر چه احزاب سیاسی برنامه های متفاوتی در پاسخ به ستمگری ملی در کُردستان دارند، با اینحال متفاوت بودن برنامه آنها در این مورد، به خودی خود مانعی در راه همکاری بر علیه جمهوری اسلامی ایجاد نمیکند، اما استراتژی سیاسی متفاوت و در واقع مسیر متفاوتی که آنها برای تحقق برنامه خود در پیش گرفته اند، نه تنها شکل گرفتن اتحاد عمل پایدار و یا قرار گرفتن در زیر چتر یک پلاتفرم سیاسی واحد با این احزاب را با موانعی جدی و غیر قابل عبور روبرو خواهد کرد، بلکه همکاریهای موردی را نیز مشروط می سازد.” برای اینکه ماهیت احزاب بورژوا ناسیونالیست و استراتژی آن ها را را بررسی کنیم باید به گذشته برگردیم. رفیق حسن بر این امر آگاه است که احزاب بورژوا ناسیونالیست در کُردستان ایران از جمله جریانات نامشروع به لحاظ سیاسی، تشکیلاتی و اخلاقی با نام کومه له، کارنامه و سابقه ای درخشانی ندارند. سابقه مبارزاتی و عملکردشان در اتخاذ سیاست هایشان بر کسی پوشیده نبوده و نخواهد بود. طی این سالها، دل بستن به گفتگوی تمدنها و باز کردن باب دیالوگ در راستای سیاست دوم خردادیهای اصلاح طلب در حکومت جمهوری اسلامی، مذاکرات مکرر و پنهانی با ماموران اداره ی اطلاعات و امنیت سپاه پاسداران در کردستان عراق، همکاری و هم پیمانی پی در پی با جریانات راست اپوزیسیون بورژوازی در سطح سراسری، تلاش های بی وقفه برای جلب هم پیمانی قدرت های جهانی همچون دولت آمریکا و متحدین آن در سطح منطقه، بخشی از استراتژی سیاسی احزاب و جریان های ناسیونالیستی در کُردستان ایران بوده است. در واقع این همان شمشیر کهنه ایی است که سال ها پیش توسط آقای عبدالله مهتدی تحت نام “در زیر چتر پلاتفرمی مشترک” پا به عرصه ی ظهور نهاد و حالا برای بار دیگر از غلاف بیرون کشیده شده است. احزاب ناسیونالیست کُرد هنوز هم به تشدید فشار و مداخله متوحش ترین قدرت های جنایتکار جهانی و منطقه ایی در ایران برای دست به دست کردن قدرت سیاسی از بالا امید بسته اند. این احزاب در اتخاذ تاکتیک هایشان با هر شعاری که در دستور کار خودشان دارند، با ماهیت مطالبات واقعی، رادیکال و انقلابی مردم کُردستان خوانایی ندارند. در واقع با شعار فدرالیسم و سیاست های سوداگرانه در کُردستان، برای دور زدن اِراده ی مستقیم مردم در جنبش انقلابی کُردستان، برای مماشات و بند و بست با قدرت های جهانی و منطقه ایی، خارج از منافع بر حق و دخالت مردم در سرنوشت خود، دنبال میکنند. نمونه حکومت اقلیم کُردستان عراق نه تنها درس بزرگی است برای آینده و دورنمای سیاسی کُردستان ایران، بلکه نیروهای پیشرو و انقلابی نباید به احزاب اپورتونیست اجازه بدهند تجربه کُردستان عراق در ایران تکرار شود. دوبار باید به رفیق حسن یادآوری کرد. شما به خوبی میدانید، انشعاب سال ۱۹۹۰ میلادی با نام کمونیسم کارگری علیرغم تمام اختلافات سیاسی، متمدنانه بود. اسناد سیاسی قابل استناد این انشعاب کاملن در اختیار و دسترس عموم قرار دارد. هم من و هم شما و خیلی های دیگر انتقادات مشخصی از سیاست های آن دوره داریم و از ابراز آنها دریغ نکرده ایم، اما نمی توان آن مباحث وپرنسیپ های سیاسی که منجر به انشعاب شد را با تصویر غیر واقعی با توصیف اینکه آنها به ما خنجر زدن، شناسه کرد. بکار بردن این واژها (خنجر زدن) امروز در دنیای متمدن بار معنایی دارد و باید دقیق باشد. با دادن کُدهای اشتباه گاهن فاجعه به بار خواهد آمد و بی گمان آیندگان ما را قضاوت خواهند کرد. پیشتر من نظراتم را در این بابت به روشنی و شفاف ابراز نموده ام و به باور من پیداش و شکل گیری روند چنین بینش و گرایشی با نام کمونیسم کارگری، نه تنها جوابی اصولی از روی احساس مسئولیت نبود بلکه به جنبش کمونیستی ایران و جنبش رادیکال و انقلابی در کُردستان ضربه زدند اما خنجر نزدند. عملن توازن قوای سیاسی در ایران و هر دو بخش کُردستان ایران و عراق را به زیان جریان کمونیستی و به نفع جریان ناسیونالیستی تغییر دادند و این یک واقعیت انکار ناپذیر است. شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حال حاضر در کُردستان عراق در غیاب یک جریان کمونیست و رادیکال، دال بر صحت گفته های من می باشد و رفیق حسن شما بر این امر آگاهی کامل دارید. با توجه به این توضیحات می خواهم به گفته ی رفیق حسن برگردم که گویا برای همکاری با احزاب چپ در ایران آنهایی که از پشت به کومه له و مبارزات مردمی در کُردستان عراق و ایران خنجر زدند نمی توانند در صف اول این همکاری قرار گیرند و آنها را به شیوه ی کاملن سلبی در صف آخر برای همکاری قرار می دهد و در نهایت به این مسئله می رسد که شاید کسی سر آخر به این احزاب چپ که به زعم خود به ما خنجر زدند، توجهی نشان دهد. اما رفیق حسن فراموش کرده که در چند ماه اخیر در دفاع از خیزش های اخیر مردمی ایران، حکا بیانیه ای همراه با چهار حزب چپ سراسری در ایران تحت عنوان «بیانیه احزاب و سازمانهای کمونیست و چپ» امضا و رو به بیرون انتشار داد و این بیانیه خلاف گفته های رفیق حسن رحمان پناه است، زیرا دو تا از این احزاب شامل آن احزابی است که به زعم رفیق حسن به ما خنجر زده اند و در صف آخر هم قرار نگرفته اند. رفیق حسن! شما بر این امر واقف هستید که جریان زحمتکشان کُردستان ایران به رهبری آقایان عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده در تابستان سال ۲۰۰۰ میلادی نا متمدنانه از حکا- کومه له انشعاب کردند. در طی نزدیک به ۲۰ سال کارنامه ی سیاهی پشت سر خود دارند. ازجمله: کاسبکارانه و نامشروع چه به لحاظ سیاسی و تشکیلاتی چه از نظر اخلاقی از نام کومه له استفاده میکنند. روزی برای آقای مسعود بارزانی و اردوغان مرتجع پیام لبیک می فرستند. در راهروهای سنای آمریکا برای حل مسئله ملی در کُردستان سرگردان و با تجویز و پیشنهاد به احزاب کُردستانی جهت مراجعه به سازمان سنای آمریکا همراه با دیگر احزاب بورژوا ناسیونالیست و شناسنامه دار، در جهت حل مسئله ی کُرد پیشقراول بوده و هستند. کمونیست بودن، جنبش کارگری، انقلاب تودهای محروم و تحت ستم برای ایجاد شوراها در سیاست هایشان، میوه ی ممنوعه ی تحولات آینده ایران و کُردستان معرفی می کنند. برای مرگ منتظری تسلیت میفرستند. از رفیق فواد مصطفا سلطانی یک چهره ی صرفن ناسیونالیست و طرفدار فدرالیسم به توده های مردم القا می کنند. در صف بندیهای سیاسی در کنار جریانهای وامانده ی توده ای-اکثریتی و سلطنت طلبان شال و کلاه می کنند. تا از وجود پِستانک های فریب از جمله با سردار مدحی ها و سرود ای ایران ای مرز پُر گُهر در آینده ایران عقب نمانند. ضدیت با فراخوان کومه له برای اعتصاب عمومی 16 مرداد در کردستان را در کارنامه خود به ثبت رسانده اند. انجام عملیات ایزائی و نقشه ی حمله به اروگاه کومه له که در اوج درماندگی به علت مخالفت اکثریت اعضای کمیته مرکزی این سازمان را با شاهدان عینی در کارنامه ی خود به دوش می کشند. و همچنین در جنگی که حزب دمکرات کُردستان ایران به کومه له تحمیل کرد کم نبودند رفقای همسنگر ما، انسان های شریف و کمونیستی که در این جنگ ناخواسته جان باختند. با توجه به موارد برشمرده که تاریخ شفاهی و کتبی خود را همراه دارد، آیا این حق هر انسان شریف و با وجدانی نیست که به این موضع گیری رفیق حسن رحمان پناه واکنش نشان بدهد و صادقانه بپرسد: آیا جریانات و احزاب بورژوا ناسیونالیست که در بالا به آنها اشاره شد به جنبش مردم کُردستان و کومه له خنجرذ زدند یا احزاب چپ چه در کُردستان و چه در سطح سراسری؟ کلام آخرکومه له به عنوان یک جریان کمونیستی باید مثل همیشه، عملن با روشن کردن و شفافیت بخشیدن به تفاوت های استراتژی سوسیالیستی با استراتژی نیروهای بورژوا ناسیونالیست و احزابش را روبه جامعه نشان دهد. استراتژی کومه له به مثابه یک جریان چپ، رادیکال و پیشرو، از لحاظ عینی یک گرایش تمام قد کمونیستی را در سطح سراسری و به خصوص کردستان، نمایندگی میکند. به این معنا در پراتیک، عملن بر متدولوژی مبانی مارکسیست- لنینیستی در اتخاذ تمام سیاست ها و استراتژی، استوار است و نه تنها در اتحاد عمل پایدار با احزاب بورژوا ناسیونالیست شرکت نخواهد کرد بلکه مانند یک کوه استوار و مقاوم در مقابل همچون پروژهایی در راستای استراتژی آمریکا، بر استراتژی سوسیالیستی خود در کُردستان پافشاری خواهد کرد و پیگیرانه تلاش می کند که توده های کارگر و زحمتکش و مردم ستمدیده کُردستان را از زیر نفوذ افق، آرمان ها و سیاست های احزاب بورژوایی در کُردستان بیرون بکشد. ناصر زمانی۲۴|۰۲|۲۰۱۸

اشتراک در شبکه های اجتماعی: