کشتنش!
چون پایش هرگز در منجلاب سازش فرو نرفت
و گلویش هرگز گذرگاه سخن پشیمانی نشد
کشتنش!
چون کمرش هرگز به تعظیم خم نشد
و عزم ش شیشه ای شکستنی نبود
کشتنش!
چون دهانش هرگز به دروغ گشوده نشد
و به همدردانش هرگز پشت نکرد
.....
پاکش کردند
همچون جمله ای افشا گر
لای برگه کاغذی مملو از دروغ های وقیحانه
نه مجال سخن از وا پسین آرزوهایش را یافت
نه مجال وداع با یارانش
اما فراموش نباید کرد
که زندگی و مرگ او همواره
زخمی به وسعت تاریخ
بر قلب دشمنان تبه کارش می نشاند
زخم اینکه گر چه «مبارز» طبقه ی کارگر می میرد
اما «مبارزه ی» طبقه ی کارگر
هرگز
.....
ای بازنده گان به ظاهر برنده!
درخت سرو ی را ریشه کن می کنید
با انبوه وسیع درختان سرو چه می کنید؟
!
یاد عزیزش گرامی!
15.09.15
همانطور که همگان میدانند در این دنیا و هرجا،
زنانی با اوصاف بسیار وجود دارند،
بعضی ها در عمارات زیبا زندگی میکنند،
و زیباترین لباس ها را می پوشند.
ملکه ها و شاهدختهای اشراف زاده ای وجود دارند،
که الماس و مروارید آنها را جذاب میکند،
اما تنها بانوی اصیل،
دختر شورشی است.
او دختر شورشی است، دختر شورشی.
برای طبقه کارگر او مرواریدی است گرانبها،
او برای پسر شورشی ِ رزمنده
شجاعت، افتخار و شادی می آورد
البته ما چنین دخترانی داشته ایم
اما در اتحادیه "کارگران صنعتی جهان"
بیشتر و بیشترشان را میخواهیم
افتخار آمیز است جنگیدن برای آزادی
همگام با یک دختر شورشی
گرچه کار احتمالا دستانش را زبر کرده
و لباسش خیلی زیبا نباشد؛
اما در سینه اش قلبی می تپد
که برای طبقه و همنوعانش راستین است.
و سیاستمداران فاسد از ترس می لرزند وقتی
کینه و مبارزه طلبیش به جوشش درمیآید،
زیرا تنها بانوی اصیل،
دختر شورشی است.
او دختر شورشی است، دختر شورشی.
برای طبقه کارگر او مرواریدی است گرانبها،
او برای پسر شورشی ِ رزمنده
شجاعت، افتخار و شادی می آورد
البته ما چنین دخترانی داشته ایم
اما در اتحادیه "کارگران صنعتی جهان"
بیشتر و بیشترشان را میخواهیم
افتخار آمیز است جنگیدن برای آزادی
همگام با یک دختر شورشی
او دختر شورشی است، دختر شورشی.
برای طبقه کارگر او مرواریدی است گرانبها،
او برای پسر شورشی ِ رزمنده
شجاعت، افتخار و شادی می آورد
البته ما چنین دخترانی داشته ایم
اما در اتحادیه "کارگران صنعتی جهان"
بیشتر و بیشترشان را میخواهیم
افتخار آمیز است جنگیدن برای آزادی
همگام با یک دختر شورشی
افتخار آمیز است جنگیدن برای آزادی
همگام با یک دختر شورشی
ترجمه: فریدون ناظری
در بزگداشت یاد کمون پاریس که توسط مزدوران نظامی طبقه حاکم سرکوب شد.
نظر به اینکه:
بر اساس ضعفی که بدان دچاریم
قوانینی گذراندید که بر بر اساس آن
ما باید برده شما باشیم.
از آنجا که دیگر نمی خواهیم برده باشیم،
قانونتان را زیر پا می گذاریم.
(برگردان)
نظر به اینکه با تفنگ ها و توپ هایتان
ما را تهدید میکنید،
بنابراین ما تصمیم گرفته ایم
از زندگانی بد بیشتر از مرگ بترسیم.
نظر به اینکه:
اگر تحمل کنیم غارتمان کنید
گرسنه خواهیم ماند،
پس میخواهیم روشن کنیم که فقط ویترین مغازه ها
می توانند ما را از نان خوبی جدا کنند که فاقد آنیم.
(برگردان)
نظر به اینکه با تفنگ ها و توپ هایتان
ما را تهدید میکنید،
بنابراین ما تصمیم گرفته ایم
از زندگانی بد بیشتر از مرگ بترسیم.
نظر به اینکه:
خانه های ایمنی در اینجا وجود دارند،
و شما ما را از داشتن سقفی بر سر محروم کرده اید،
تصمیم گرفته ایم به آن خانه ها نقل مکان کنیم،
زیرا دیگر به زاغه هایمان قناعت نمی کنیم.
(برگردان)
نظر به اینکه با تفنگ ها و توپ هایتان
ما را تهدید میکنید،
بنابراین ما تصمیم گرفته ایم
از زندگانی بد بیشتر از مرگ بترسیم.
نظر به اینکه:
زغال سنگ زیاده بر مصرف موجود است،
و ما بدون آن از سرما می لرزیم،
تصمیم گرفته ایم هم اکنون برویم و آنها را بیاوریم،
به همین دلیل در آینده گرم خواهیم بود.
(برگردان)
نظر به اینکه با تفنگ ها و توپ هایتان
ما را تهدید میکنید،
بنابراین ما تصمیم گرفته ایم
از زندگانی بد بیشتر از مرگ بترسیم.
نظر به اینکه
قادر نیستید دستمزدی کافی و پایدار
برای ما در نظر بگیرید،
تصمیم گرفته ایم کارخانه هایمان را پس بگیریم،
زیرا بدون شما نیروی ما برای اداره آنها کافی است.
(برگردان)
نظر به اینکه با تفنگ ها و توپ هایتان
ما را تهدید میکنید،
بنابراین ما تصمیم گرفته ایم
از زندگانی بد بیشتر از مرگ بترسیم.
نظر به اینکه:
به حکومت اطمینان نداریم
و بی باوریم به و تعهدات آن،
تصمیم گرفته ایم یک زندگی زیبا
تحت رهبری خودمان بسازیم.
نظر به اینکه شما فقط توپها را حالی شده –
و زبان ما را نمی فهمید –
خوب، بهتر آن دیده ایم،
لوله های توپ هایمان را به طرف شما برگردانیم!
ترجمه: فریدون ناظری