روز دوشنبه به مناسبت هشت مارس امسال، سازمان گزارشگران بدون مرز نتیجه ی تحقیقی را در باره وضعیت زنان روزنامه نگار در 112 کشورجهان منتشر کرد و ۴۰ کشور را بهعنوان "خطرناک و یا بسیار خطرناک" برای زنان شاغل در رسانهها توصیف کرده است. در مقدمه این گزارش که با عنوان "روزنامهنگاری در برابر سکسیسم" منتشر شده آمده: "روزنامهنگاری حرفهای پُر خطر است. اما برای روزنامهنگاران زن، میزان این خطر بیشتر است. زنان علاوه بر خطرهای جداناپذیر از حرفه روزنامهنگاری با خشونتهای جنسیتیو جنسی نیز رو یه رو هستند."
سازمان گزارشگران می افزاید خطر آزار جنسی و جنسیتی "فقط روزنامهنگاران زن را به هنگام تهیه گزارش در محل تهدید نمیکند بلکه در فضای مجازی، در اینترنت و شبکههای اجتماعی و حتی در محل کار آنها هم وجود دارد."
پاسخدهندگان درباره آزارهای جنسی و جنسیتی گفتند که ۷۳ درصد آزارها در فضای آنلاین و از طریق ایمیل، سوشیال مدیا و پیام رسانها بوده، ۵۸ درصد به شکل فیزیکی در محل کار، ۴۷ درصد از طریق تلفن، ۳۶ درصد به طور فیزیکی در خیابان، ۱۵ درصد با نامه و ۱۳ درصد به طور فیزیکی در خانه بوده است.
در این گزارش ۳۷ صفحهای به نقل از رانا ایوب، روزنامهنگار هندی که به دلیل گزارشهای تحقیقی مشهور است آمده که او "هر روز بر روی اینترنت پیامتهدید به تجاوز و مرگ را دریافت میکند."
خشونت جنسی در محل کار که قاعدتا باید محل امنی برای زنان روزنامه نگار محسوب شود دومین مکانی است که در این گزارش به عنوان محلی که با تهدید آزار جنسی یا جنسیتی رو به رو هستند نام برده شده است.
گزارش گران بدون مرز می افزایند که با گسترش جنبش "من_هم" (MeToo) این واقعیت که "زنان روزنامهنگار از نخستینها بودند که شجاعت افشای این دستدرازیها و آزارگری جنسی را داشتند، تقویت شد و گسترش یافت" به استناد این گزارش، ۸۵ درصد پرسش شوندگان معتقدند که معاف شدن افراد از مجازات، باعث تکرار خشونت جنسیتی میشود و همان زنان یا زنان دیگر قربانی اعمال همان شخص می شوند.
این راز پنهانی نیست که ایران یکی از نا امن ترین کشورهای جهان برای زنان است چراکه آنها با خشونت سیستماتیک حکومت سرمایه داری اسلامی، روبرویند. اگرچه هیچگاه آمارهای واقعی ای در این زمینه ها وجود ندارد، اما تلاشهای تحقیقاتی پراکنده مؤید بسیاری چیزهاست.سال 98 تحقیقی با عنوان "خبرنگاران زن ایرانی و آزارهای جنسی" از بی بی فارسی پخش شد، که مبنای آن تجربیات زنان شاغل در حوزه ی خبرنگاری بود. یکی از این خبرنگاران گفته" این موضوع برایش جدید نیست: "محیط مطبوعات در ایران بسیار کوچک است و خبرها در آن سریع پخش میشود اما معمولا اخبار بین افراد فنی و مطبوعاتی میماند و از ترس آبرو یا از دست دادن موقعیت به بیرون درز نمیکند. در چند موردی هم که خبرها در شبکههای اجتماعی پخش شده، مدیران رسانهها از افراد خواستهاند که به خاطر «حفظ آبرو» پست مربوط به این اتفاق را از حساب کاربریشان حذف کنند." مقصر دانستن زنان و ربط دادن پیشرفت های کاریشان را به ظاهر آنان از دیگر مشکلات زنان است. نکته ی جالب توجه آنکه یکی از مصاحبه شونده ها بیان کرده بود "بعضی از مصاحبهشوندهها که میدانند به گفتوگو با آنها نیاز داریم، بیش از اندازه احساس صمیمیت میکنند و خودشان را به خبرنگار تحمیل میکنند. برخی از آنها انتظار دارند، به آنها دست بدهیم یا زیادی نزدیک میشوند. بعضی از آنها نیز خوشمشرببودن مصاحبهکننده را جواز نزدیکی بیش از اندازه میبینند."
خبرنگارانی که چنین برخوردهایی را تجربه کرده، گفته اند : "عجیب است که خیلیها پیشفرضشان این است که ما مشکلی با این کارشان نداریم. به خصوص ارتباط گرفتن بدون اجازه در تلگرام و بقیه فضاهای مجازی به نظر خیلیها نوعی مزاحمت نیست." شاید به نظر برسد، درمقام مقایسه با جنایتها و خشونتهایی که جمهوری اسلامی علیه زنان به شکل مستقیم و غیر مستقیم، یا ناشی از حاکمیتش روا داشته شده و در جامعه بازتولید شده است، این گونه تحقیقات و تاثیراتشان بر جامعه وزنه ی چندانی نداشته باشند. اما اهمیت چنین گزارشاتی در این است که در آن سعی می شود به جنبه های مختلف خشونت و همزمان هم در عرصه های مختلف پرداخته شود. متاسفانه ما با شکلی از خشونت و یا دست کم اشکال محدودی از خشونت علیه زنان روبرو نیستیم. اسید پاشی، تجاوز جنسی، قتل ناموسی، تجاوز محارم، ختنه کردن زنان، آزارجنسی، دستمالی کردن، متلک گفتن، زیر نظر گرفتن، اظهار نظر در مورد ظاهر زنان، محدود کردن هرچه بیشتر امکانات عمومی، تفکیک جنسیتی در دانشگاه و مکانهای عمومی، محدود کردن رشته های دانشگاهی، محدودیت سفر بدون اجازه قیم، صیغه، زنانه کردن فقر، کارخانگی و دهها مورد دیگر ، اشکال خشونت و سرکوبی هستند که با دامنه زدن به بحث هر چه بیشتر در مورد این آزارها می توان راهی را برای بسیج کردن خشم زنان و خشم جامعه هموار کرد. زمانی که به اندازه ی کافی در مورد خشونتهای نرم و ظاهرا کمرنگ صحبت شده باشد می توان اوج و شناعت خشونتهای دیگر مانند قتل ناموسی و دخترکشی را به جامعه شناساند. جمهوری اسلامی در همه ی این سالها کوشیده است با نوعی نرمالیزه کردن خشونت های گسترده و شنیع، گردوخاکی بر دیگر خشونتهای رایج علیه زنان بپاشاند. این وظیفه ی فعالین زن رادیکال و دیگر جنبشهای مترقی است که پروسه ی نرمالیزه کردن خشونت و سطوح و درهم تنیدگی این خشونتها را افشا، و خشم عمومی را علیه این خشونتها کانالیزه کند. فقط با هرچه دامنه دار کردن مباحثات درمورد سرکوبهای سخت و نرم است که، اشکال متناسب مقاومت و سازماندهی زنان شکل خواهد گرفت.
10.3.2021
|