در روزهای جاری ماشین کشتار جمهوری اسلامی بار دیگر مثل همیشه خیز برداشته و جدال بر سر نان و آزادی توده های زحمتکش را به خاک و خون می کشاند. در تکرار چهل سال قتل و جنایت باز هم با چنگال خونین و سرکوبگرش گلوی زحمتکشان بلوچ ، کرد و عرب را می فشارد. مستبدان مرکز نشین و حکام محلی و امام جمعه های شریک و همدستشان در اقداماتی پیش دستانه، قبل از آنکه بار دیگر با نیروی عظیم به حرکت درآمده ی توده ها رو به رو شوند شمشیر را از نیام بر کشیده و با ندای الله اکبر به قول خودشان کفار را قلع و قمع می کنند. قبل از آنکه سایه ی کابوس دیماه و آبانی دیگر بر سرشان سنگینی کند، خود جهنمی از بهمن و اسفند ماه را ساخته اند. دارهای اعدام در سیستان و بلوچستان برپا کرده اند و دستگیری های فله ای در کردستان به راه انداخته اند. اینها کافی نبود و صف کارگران سوخت بر در بلوچستان را همچون میدان جنگ به رگبار بستند و آنگاه دار اعدام را به خوزستان منتقل کردند تا زهر چشمی هم از مردم مبارز و حق طلب در خوزستان بگیرند. سرمایه و استبداد با تمام زبانها فریاد می کشند: کفار را بکشید! تجزیه طلبان را گلوله باران کنید!
گوش فرا دهید! پیام واضح شنیده می شود: زحمتکشانی که نان می خواهند و گل سرخ، کفارند. کارگرانی که عدالت می خواهند و آزادی، تجزیه طلبند. زحمتکشانی که کار می خواهند و ترقی، کفارند. کارگرانی که به مرتجعین مستبد و خونخواران سرمایه تمکین نمی کنند، تجزیه طلبند. رهبران مذهبی و حکومتی بلوچ و کرد و عرب هم با اربابانشان همصدا شده اند.
رهبرانی که در سایه ی رژیم سرمایه داری اسلامی فربه شده و گوشه چشمی هم به تصاحب بخشی از دستگاه استبدادی در آینده دارند. گاه حرفی از مذهب و ملیت شان می زنند تا خود را برای رسیدن به قدرت بیشتر معتبر جلوه دهند، اما هر موقع که لازم باشد در صفی متحد زیر پرچم ایرانی و اسلامی به جنگ (به قول خودشان) معترضان ملحد می روند. از مستبدان امروز خرده می گیرند تا خود به مستبدان فردا تبدیل شوند. استبداد شاهنشاهی پهلوی برکنار می شود تا استبداد ولایت فقیه شیعی سربرآورد. میگویند باید به همهی عقاید احترام گذاشت؛ اما مگر می توان به سرکوب و سانسور و اعدام احترام گذاشت، زمانی که به عقیدهی گیوتین، سرِ آدمی زیادی است. استبداد، استبداد است. شیعی و سنی ندارد. فارسی و عربی و کردی ندارد. عمامه و کت و شلوار نمی شناسد. استبداد به هر شکلی٬ با هر عقیده ای و در هر لباس و ملیتی که باشد محکوم است. در این زمانه ی بیداد ستمگری و آدمکشی، نمایندگان فریبکار پارلمان و دولت بورژوازی هم از قافله جا نمانده اند و با وقاحت تمام در فکر گرم کردن تنور انتخابات و پر کردن جیب هاشان از خون و عرق ملت هستند. تنها طبقه ی کارگر و زحمتکشان سراسر ایران قادر اند با همبستگی شان در پیشبرد مبارزات انقلابی، با ایجاد ارگانهای خود سازمانده دمکراتیک و توده ای و با تشکیل شوراهای کارگری محل زیست و کار، یکبار برای همیشه به سلطه ی استبداد و سرمایه پایان دهند. امروز دیر است و فردا کار از کار گذشته. در هر کجا و به هر شکلی که می توانیم به پشتیبانی از کارگران و زحمتکشان در خوزستان و کردستان و سیستان و بلوچستان بشتابیم. تنها در عمل است که می توانیم اتحاد و همبستگی واقعی را در برابر تفرقه و دشمنی توده ها با هم تحقق بخشیم. تاریخ مبارزات مردم زحمتکش در ترکمن صحرا و کردستان و خوزستان مملو از چنین صحنه های افتخار آمیزی است. مبارزات انقلابی علیه ستم ملی سالهاست که از سوی اپوزسیون تمامیت خواه ایرانی موازی با نظام حاکم به نام حفظ تمامیت ارضی مسکوت و منکوب می گردد. در این دوره نیز بار دیگر دم خروس ادعای سراسر دروغین دمکراسی خواهی اپوزسیون بورژوازی و سلطنت طلبان بیرون افتاده است. رفقای کمونیست! انسانهای مترقی و آزادی خواه! تا ماشین سرکوب از روی نعش همه ی زحمتکشان و همه ی انسانهای آزادیخواه و برابری طب عبور نکرده است، آن را در هم بشکنیم. تامین حقوق و آزادی های دمکراتیک و حق برابر در استفاده از این آزادی ها و امکانات مادی جامعه برای آحاد مردم، در گرو تقویت یک آلترناتیو سوسیالیستی و دموکراسی شورایی به رهبری سیاسی طبقه ی کارگر است. امروز بیش از هر زمان دیگری به پیروزی رساندن آلترناتیو سوسیالیستی یک امر ممکن و ضروری است.
۱۲ اسفند ۹۹
|
|