در بازنگری روزشمار مبارزات کمونیست ها و تحولات سیاسی جامعه کردستان در نیم قرن گذشته، نقطه عطف هائی وجود دارند که می توانند بسیارمهم، تاثیرگذار و آموزنده باشند. تولد کومەلە در کردستان در گرماگرم یک تلاطم طبقاتی و اجتماعی جامعه کردستان، یکی از این نقطە عطف ها و بە باور من مهمترین آن است.
نطفه تشکیلاتی که دە سال بعد سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران و به اختصار کومەله نام گرفت، اگرچه بر بستر تحولاتی کە در دهەی چهل خورشیدی در جامعە ایران شکل گرفته بود بستە شد، اما رشد و تکامل آن یک دهە بعد و در جریان انقلاب ١٣٥٧ به وقوع پیوست. انقلابی کە گردانندگان مهم آن یعنی دو طبقه کارگر و سرمایە دار مغلوب اسلام سیاسی خمینی شدند.
سرنوشت انقلاب ایران اگرچه تا قیام با شکوه ٢٢ بهمن نامعلوم بود، اما وقوع قیام مسلحانه و تلاش پیگیر و بی تردید کومەله برای بسیج تودەهای کارگر و زحمتکش شهر و روستا از لحظه اعلام موجودیت علنی تا تشکیل حزب کمونیست ایران، ازنظر طیف بسیار وسیعی از کمونیست های کردستان، آغاز جدی پروسه تعمیق انقلاب در راستای منافع مشخص طبقه کارگر ایران بود.
قیام ١٣٥٧ ایران اگرچه تاریخا نبرد و تعیین تکلیف دو طبقه اصلی جامعه ایران یعنی طبقه کارگر و طبقه سرمایەدار بود، اما بدلائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و همچنین شرایط جهانی، هیچ یک از نمایندگان سیاسی این دو طبقه اصلی استطاعت رهبری و به سرانجام رساندن انقلاب را پیدا نکردند و نهایتا اسلام سیاسی خمینی قادر شد برامواج خروشان تودەها سوار شود و مسیرانقلاب آنان را که آزادیخواهی و تامین عدالت اجتماعی و یک زندگی انسانی بود به دیاری ناشناخته و غیرقابل تصور، تغییردهد.
طبقه کارگر ایران اگرچه، در شکوفائی انقلاب و مرگ تدریجی نظام پهلوی نقش بالائی داشت (چون اگر بحران اقتصادی اوائل دهە پنجاه خورشیدی را مبنا بگیریم و اعتراضات حاشیە نشینان تهران را کلید زدن انقلاب به حساب آوریم، این پروسه تا ٢٢ بهمن ٥٧ بیش ازیک سال طول کشید) و ناقوس مرگ دودمان پهلوی را در واقع اعتصابات سراسری کارگری و در راس آن کارگران صنعت نفت بصدا درآورد، اما این طبقه از لحاظ رهبری سیاسی بسیار ضعیف بود. حزب توده ایران که در آن زمان داعیەی رهبری طبقه کارگر را داشت، از سال ٣٢ و بعداز شکست جنبش ملی مصدق، منزلتش را نزد طبقە کارگر ایران از دست دادە بود، در انقلاب ٥٧ بدلیل عملکردش همچون کارگزار دولت شوروی، اساساً در وضعیتی نبود کە از لحاظ سیاسی کمک حال طبقه کارگر باشد. سازمان چریک های فدائی خلق ایران نیز بعنوان بدیل کمونیستی حزب تودە اگرچه همچون یک جریان میلیتانت محبوبیت زیادی کسب کردە بود، اما از لحاظ مشی سیاسی قادرنشد پیوند ارگانیک با طبقه کارگر پیدا کند و بتواند افق مبارزاتی طبقه کارگر ایران را از سرنگونی شاه تا هژمونی کسب قدرت سیاسی و رهبری قیام تودەهای مردم ارتقا دهد. سایر جریان های چپ و کمونیست نیز، اگرچه نبردکنان مسیرانقلاب را می پیمودند، اما هنوز اندرخم یک کوچه بودند.
آنچه در کردستان نیز همانند دیگر نقاط ایران بوقوع پیوست، چیزی نبود جز اثبات این واقعیت که مطالبات مردم کردستان نیز، نتیجه بی چون و چرای مبارزه طبقاتی است. مالکان و اربابان دورە اصلاحات ارضی از ترس زحمتکشان روستا بسرعت خود را مسلح ساخته و در بعضی از مناطق کردستان، مانند "سوما و برادوست" حتی پیش دستی کرده و دهقانان این منطقه را چند ماه قبل از سرنگونی شاه به ترک خانه و کاشانه خود مجبور کردند. در شهرها نیز تجار و سرمایەداران و اقشار مرفه اگرچه با تاخیر به صف تودەهای معترض پیوستند، اما جذب مفتی زادە و مکتب قرآن شدە، سپس در مقطع بعدی به حزب دمکرات ملحق شدند. تودە کارگران و زحمتکشان حاشیەی شهرهای کردستان که در مهاجرت و کارگری به شهرهای بزرگ ایران با الفبای کارگری آشنا شدە بودند، دانش آموزانی که در سایەی تلاش صدها معلم آموزش دیدە در دانشگاه های ایران با افکار مترقی و آزادیخواهی بار آمدە بودند، دانشجویان کردی که بعداز تحولات دهەی چهل خورشیدی در مقیاس صدها نفر به دانشگاه ها راه یافته بودند، دهقانانی که در مقابل شکل گیری اربابان خود را تنها و بی پناه احساس می کردند. بتدریج به اعتراضاتی که از مدتها قبل در تهران و تبریز و...... شروع شدە بود، پیوستند.
اعتراضات حول مطالبات از اوائل تابستان ١٣٥٧ یعنی از ١٧ تیر و در دفاع از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان سنندج (کە به ابتکار رفیق رهبر فواد مصطفی سلطانی زندانیان سیاسی زندان سنندج از روز دهم تیرماه وارد اعتصاب غذا شدە بودند) در دادسرای شهر سنندج شروع شد و متعاقب آن مبارزه و مقاومت مردم کردستان در راستای کسب خواستەها و مطالبات تعمیق یافت.
در تاریخ ٢٩ بهمن ماه ١٣٥٧ سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران - کومەله، روز ٢٦ بهمن را به مناسبت جانباختن رفیق محمد حسین کریمی، یکی از رهبران و بنیانگذاران این سازمان، بعنوان روز علنی ساختن موجودیت کومەلە اعلام کرد. در این اطلاعیه کومەله خطاب به تودەهای کارگر و زحمتکش کردستان اعلام کرد که این تشکیلات انقلابی متعلق به کارگران و تودەهای محروم کردستان است و برای نخستین بار کارگران کردستان شنیدند تشکیلاتی که موجودیت خود را علنی ساخته می گوید فقط به آنان تعلق دارد و از منافع مستقل آنان در برابر دیگر طبقات این جامعه دفاع می کند.
بعداز اعلام موجودیت علنی کومەله، رهبران و فعالین این جریان که قبل از اعلام موجودیت علنی در پروسه شکل گیری مبارزات مردم کردستان نقش قابل توجهی در سازماندهی اعتراضات و مبارزات تودەهای مردم داشتند، با سرعت و سهولت توانستند به مرکزثقل محافل متعددی از کمونیست ها و مبارزین انقلابی شهرهای کردستان تبدیل شوند و در مدت زمان کوتاهی، دلسوزترین، فداکارترین و صادق ترین روشنفکران و کارگران انقلابی و کمونیست جذب سیاست ها و تاکتیک های آن شدند. اگر چه خیلی قبل از اعلام موجودیت کومەله جریان های چپ و کمونیست، ازجمله سازمان چریکهای فدایی خلق و اتحادیه کمونیست ها و همچنین حزب دمکرات کردستان ایران، صاحب اسم و رسم بودند و در فردای ٢٢ بهمن دفتر و بارگاه خود را دایرکردند، اما اولین گام کومەله این بود که با دخالت در عرصەهای مهم سیاسی و با دخیل کردن محافل متعددی از کمونیست ها و جوانان انقلابی که تا آن زمان سازماندهی مبارزه با ارتجاع محلی و دارودسته مفتی زادە را بعهدە داشتند، ظرفیت رادیکال مردم بپاخاسته را تا آنجا که ممکن بود، ارتقا دهد.
از تیرماه ١٣٥٧ تا پایان بهمن ماه این سال، دو ویژگی در مبارزات مردم کردستان اتفاق افتادە بود که بعداً موجب تعمیق بیشتر انقلاب و ماندگاری بیشتر دستاوردهای آن در این منطقه از ایران شد. این دو ویژگی عبارت بودند از: اول قبول هژمونی کمونیست ها بعنوان نیرویی که از کارگران و محرومان وآزادیخواهان دفاع می کند و دوم به میدان آمدن کومەله، یعنی یک جریان کمونیستی که خود را متعلق به کارگران و زحمتکشان و آزادیخواهان جامعه می داند. در واقع با اعلام موجودیت کومەلە است که این استقلال طبقاتی در همه عرصەهای مبارزاتی معنی پیدا می کند و کومەلە با شرکت و رهبری عرصەهای مهم سیاسی می کوشد ظرفیت های رادیکال تودەهای مردم را بکارگیرد.
- شرکت در تنظیم طرح ٨ مادەای مهاباد بعنوان اولین خواست مدون مردم کردستان دررابطه با حق تعیین سرنوشت.
- تلاش درایجاد جمعیت های دمکراتیک برای دفاع ازمطالبات و دستاوردهای انقلاب و حقوق مردم زحمتکش و دفاع ازحق تعیین سرنوشت. (جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب – سنندج / دفاع از زحمتکشان و حقوق ملی کرد – بوکان / جمعیت راه رهائی زحمتکشان کرد سندوس – نقده / جمعیت راه رهائی زحمتکشان در کردستان – مهاباد / و......... ) کومەله قبل از نوروز خونین سنندج ( نوروز ١٣٥٨ ) طی اطلاعیەای تشکیل این جمعیت های دمکراتیک را به مردم کردستان و اعضای جمعیت ها تبریک گفت و ازمردم کردستان خواست برای حفظ دستاوردهای قیام و دفاع از انقلاب هرچه بیشتر خود را مسلح کنند.
- اقدام بعدی کومەلە در دخالت دادن هرچه بیشتر زحمتکشان برای دفاع از دستاوردهای انقلاب، در اسفند ماه ٥٧، همانا ایجاد اولین اتحادیەی دهقانان زحمتکش در مریوان بود که به منظورمقابله با توطئەهای مسلحانه اربابان و رژیم تازه برسرکارآمده و دیگر نیروهای ارتجاعی در کردستان، ایجاد گردید. این اتحادیه خواستەهای خود را در ١٠ ماده تنظیم و به اطلاع مردم کردستان رسانید که موجب جلب پشتیبانی آنان قرار گرفت و متعاقب آن چندین اتحادیه دهقانی در سراسر کردستان تشکیل گردید واین اتحادیەها توانستند ظرف مدت چند ماه یعنی تا فرمان حمله خمینی در ٢٨ مرداد ١٣٥٨ بخش بزرگی از زمین هائی را که اربابان با کمک دولت و مرتجعین تصرف کردە بودند، مصادره نمایند.
- اقدام دیگر کومەله در این مدت همکاری بیدریغ و صمیمانه با فعالین کمونیستی بود که علیه فلاکت اقتصادی مشغول تشکل سازی درمیان کارگران و بیکاران کردستان بودند.
- اگرچه ایجاد صف مستقل کمونیست ها و آزادیخواهان مترقی در کردستان، موجب اعتماد به نفس زنان شدە بود و حضور زنان در تظاهرات ها و جنگ و گریزهای خیابانی مشهود بود، اما تلاش کومەله درایجاد تشکل زنان موجب تشکیل شورای زنان در اغلب شهرهای کردستان شد.
- با تقابل هرچه بیشتر تودەهای انقلابی در سراسر ایران برای تثبیت دستاوردهای دمکراتیک ناشی از انقلاب از طرفی و ضدانقلاب طرفدار خمینی ازطرف دیگر، در کردستان نیز یک صف آرائی کامل بوجود آمده بود، منتها دست بالا پیدا کردن چپ در کردستان و مخصوصاً در وقایع نوروز سنندج ( که به نوروز خونین مشهور است ) و نقش بسیار مهم و ارزنده رفیق صدیق کمانگر در مذاکره با هیات بلند پایەی شورای انقلاب و دولت موقت بازرگان (آیت الله طالقانی ، بهشتی، رفسنجانی، بنی صدر و... ) و نهایتاً تثبیت حاکمیت شورایی ناشی از اراده مردم و متعاقباً تحقق شورای شهر سنندج، آزمونی بود برای حقانیت کمونیست ها و در راس آن کومەله برای رهبری مبارزات مردم در رسیدن به اهدافشان.
- توازن قوایی که متعاقب پیروزی کمونیست ها، درنتیجه سیاست درست کومەله و با نفوذ و شجاعت رفیق صدیق کمانگر، در مذاکره با هیات بلند پایەی شورای انقلاب و دولت موقت بوجود آمده بود، گذشتە از اینکه اراده مردم کردستان در اداره شورایی و اعتماد بنفس سایر مناطق کردستان را ارتقا داد، همزمان سنگ بنای رهبری کومەله را نیز در جنبشی که چند ماه بعد "جنبش مقاومت کردستان" نام گرفت، نهاد. در سایەی این توازن قوا بود که کومەله و زندە یاد ماموستا شیخ عزالدین حسینی مسئله تحریم رفراندم جمهوری اسلامی را که در١٢ فروردین ١٣٥٨ برگزارشد، مطرح کردند و حزب دمکرات هم به آن پیوست.
- کوچ تاریخی مردم مریوان (٣٠ تیرماه ١٣٥٨ ) تجربه موفق دیگری است که اعتماد به نفس کومەله را جهت آمادگی رهبری تودەای در ابعاد بزرگتر به اثبات رساند. ساکنین یک شهر از پیر و جوان و زن و مرد که برای جلوگیری از کشتار مردم بی دفاع، مکان سکونت و فعالیت اجتماعی خود را ترک میکنند و با این اقدام خطرحمله پادگان مریوان را که چمران در آن مستقر شده خنثی می کنند. این حرکت تودەای که مشخصاً با رهبری رفیق جانباخته فواد مصطفی سلطانی هدایت می شود، گذشتە از اینکه خواست و مطالبات آزادیخواهانه مردم کردستان در سطح ایران و در سطح سایر جنبش های اجتماعی مطرح می کند، بلکه موجب اتحاد و انسجام هرچه بیشتر مردم کردستان می شود.
تجربه انقلاب ٥٧ ایران و نیاز طبقه کارگر به تعمیق و ادامه این انقلاب، کومەله را در میدان عمل آزمودەتر کرد و هنگامیکه پس از یورش جمهوری اسلامی به کردستان در ٢٨ مرداد ١٣٥٨ با مسئله رهبری یک جنبش تودەای حق طلبانه روبرو و بیش از پیش متوجه این واقعیت شد که هیچکدام از آن ایدەها و تئوری های بظاهر مارکسیستی که بر جنبش کمونیستی تا آن وقت حاکم بودند، پاسخگوی مسائل انقلاب نیستند و گروەها و سازمان های مدافع این ایدەها اگرچه بعضاً انقلابی عمل می کنند، اما در مجموع منافع اقشار و طبقاتی غیر از طبقه کارگر را نمایندگی می کنند. این سازمان ها طبقه کارگر را به انقلاب فرامی خوانند، اما در نیمه راه آنان را به سازش با سرمایەداری ارجاع می دهند.
از مقطع اعلام موجودیت علنی کومەله تا تاسیس حزب کمونیست ایران، کومەلە به پیروی از خواست طبقه کارگرایران که خواهان تداوم و تعمیق انقلاب بود، همچون یک جریان کمونیستی در برابر تمامی مخالفان و دشمنان طبقه کارگر، در برابر تمامی مدافعان نظام سرمایەداری و استثمار قاطعانه ایستاد. علیه تمامی دشمنان طبقه کارگر به مبارزه برخاست و پرچم دفاع از منافع و صف مستقل طبقه کارگر را افراشته نگه داشت و تلاش برای تشکیل حزب کمونیست ایران را در راستای منافع عمومی طبقه کارگر و استقلال این طبقه در١١ شهریور ١٣٦٢ با سازمان همسنگر خود "اتحاد مبارزان کمونیست" که پرچم مارکسیسم انقلابی و استقلال طبقاتی طبقه کارگر را به اهتزاز درآوردە بود به سرانجام رساند.
١٨ بهمن ١٣٩٩
|