سه ماه از اعتصاب کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه میگذرد و اعتصاب همچنان ادامه دارد. روز پنج شنبه ۱۳ شهریور نیز جمعی از کارگران غیر نیشکری اخراجی این مجتمع با تجمع اعتراضی در مقابل فرمانداری شهر شوش خواستار بازگشت به کار خود شدند. در این تجمع جمعی دیگر از کارگرانِ دیگر بخشها نیز برای تحقق مطالبات خود شرکت داشتند. در این مدت رژیم ورشکسته و کارگرستیز جمهوری اسلامی، نه تنها هیچ یک از خواستههای مشروع و اصولی کارگران را برآورده نکرده است، نه تنها در مقابل اعتصاب کارگران شانه بالا انداخته و بی توجهی کرده است، بلکه با توسل به دروغ و نیرنگ تلاش کرده با بهره گیری از عوامل بسیج و دیگر مزدوران خود صفوف متحد کارگران را دچار انشقاق و چند دستگی سازد و روحیه مبارزاتی آنان را تضعیف نماید. علاوه بر آن در این مدت، رژیم کماکان با توسل به دستگاههای جاسوسی و سرکوب به تهدید، دستگیری، پرونده سازی، شکنجه، زندان و اذیت و آزار کارگران ادامه داده است.
تا کنون عوامل رژیم بارها با دروغ پردازی و تبلیغات بیشرمانه اعلام کردهاند که “به همت مسئولین کمسیون اصل نود مجلس، اعتصاب کارگران پایان یافته یا به تعویق افتاده است.“ کانال مستقل کارگران هفت تپه زبان حال واقعی رهبران و فعالان کارگری این شرکت، انتشار خبر پایان و یا تعویق اعتصاب را تکذیب نموده و تأکید کرده تا رسیدن به خواستهایشان به مبارزه برای تحقق آنها ادامه خواهند داد. دستگاههای تبلیغ رژیم اعلام کردند که قالیباف که روز پنج شنبه ۱۳ شهریور به شوش وارد شد و با نمایندگان کارگران به گفتگو خواهند نشست. کارگران هفت تپه به خوبی میدانند که رئیس دزد و ضد کارگر مجلس، همدست امید اسدبیگی و دیگر سرمایه داران و مهرههای رژیم است و تمام تلاش مزورانه او با هدف کاهش فشار بر اسدبیگی و اعمال فشار به کارگران و در انتظار نگهداشتن آنان است. به این دلیل کارگران هفت تپه اعلام نمودند که رفت و آمدهای مسئولان رژیم تاکنون سودی برای کارگران نداشته و هدفی جز به تعویق انداختن و عدم اجرای مطالبات کارگران ندارد و نخواهد داشت و آنان نسبت به وعده و وعیدهای کارگزاران رژیم توهمی ندارند. زیرا در مدت سه ماهی که از اعتصاب کارگران هفت تپه میگذرد هنوز حقوقهای معوقه آنها پرداخت نشده است، کارگران بیکار شده به کار برگردانده نشده اند، خبری از لغو اخراج کارگران و بازگشت به کار آنان نیست، اسد بیگی که پرونده های دزدی و رشوه خواری و رانت خواری کلانی دارد همچنان آزاد میگردد و دستگیر و مجازات نشده است، خصوصی سازی که یکی از عوامل اصلی رکود و بیکاری و ورشکستگی است سر جای خود باقی است و لغو نشده است و هیچ یک از دیگر مسئولان به تعطیلی کشاندن این مجتمع عظیم که محل کار برای تأمین معیشت هزاران کارگر است برکنار نشدهاند.
تداوم اعتصاب و مبارزات کارگران هفت تپه با اعتماد به نفس و اتکا به رهبری جمعی، نشان از ظرفیت بالای آنان دارد. اینک نسلی از رهبران و فعالین آگاه به منافع طبقاتی که در مسیر و در بطن مبارزه طبقاتی پرورده شدهاند، سکان این مبارزات را در دست دارند. جمهوری اسلامی در مقابل چنین رهبری جمعی و با پشتوانه توده کارگران، جز توطئه و توسل به عوامل مزدور و نفوذی خود و تهدید و خشونت پلیسی و امنیتی، کار دیگری از دستش ساخته نیست. چنین رهبرانی با درایت و دوراندیشی میتوانند با ارزیابی و تحلیل از شرایط مشخص در هر مرحله و توازن قوای موجود، با اتخاذ تاکتیکها و اشکال گوناگون و مؤثر، اعتراض و اعتصاب خود را پیش برند. رهبری جمعی و شورایی کارگران، این ظرفیت و صلاحیت را به آنان میدهد که در هر مرحلهای بتوانند تصمیمات لازم در رابطه با اتخاذ تاکتیکهای مناسب مبارزه جهت تحقق خواست و مطالبات شان بگیرند. به موقع فراخوان اعتصاب دهند یا به موقع تعلیق موقت و یا پایان اعتصاب را اعلام نمایند و یا شکل دیگری از مبارزه را در پیش گیرند. حتی می توانند با علم بر بیفایده بودن گفتگو با مسئولان و نمایندگان رژیم و کارفرمایان به گفتگو با آنان بنشینند یا از آن دوری جویند.
کارگران هفت تپه در این نبرد طبقاتی در مقابل رژیم هار سرمایه اسلامی تنها نیستند. اعتراض و اعتصاب سراسری کارگران صنایع نفت، گاز و پتروشیمی و نیروگاههای برق که شاهرگ حیاتی اقتصاد رژیم اسلامی است و از یازدهم مرداد با خواستهای مشابه و مشترک آغاز شده، همچنان ادامه دارد. دیگر مراکز تولیدی و خدماتی کارگری از قبیل هپکو اراک، ماشین سازی، راه آهن و غیره همچنان برای تحقق مطالبات و خواستهایشان مبارزات روزانه را پیش می برند. اینها بخشی از آن نیروی عظیمی هستند که در مقابل رژیم اسلامی حامی سرمایه در میدان هستند. علاوه بر آن کارگران ایران از حمایت و پشتیبانی تشکلهای کارگری در سطح جهان نیز برخوردارند.
اعتصابات طولانی مدت کارگران نیشکر هفت تپه و صنایع نفت، گاز و پتروشیمی نشانه اوج درماندگی رژیم جمهوری اسلامی از پاسخگویی به مطالبات کارگران و توده های مردم زحمتکش و محروم جامعه است. این رژیم هم از نظر اقتصادی به آستانه ورشکستگی رسیده و هم به لحاظ سیاسی با شکست نا کامی روبرو و به فروپاشی نزدیک شده است و تنها با اتکا به سرکوب و خفقان و دروغ و فریبکاری، خود را سرپا نگهداشته است. اما از سوی دیگر شرایط بسیار مشقت بار معیشتی که به کارگران تحمیل شده نیز غیر قابل تحمل می باشد. برای رهایی از این زندگی فلاکتبار در ایران راهی جز تلاش برای سرنگونی کل رژیم اسلامی در پیش نیست. راهی که طی آن با تشدید اعتراضات و اعتصابات سراسری متشکل و سازمان یافته رژیم اسلامی سرمایه را در یک قیام تودهای سرنگون ساخته و حاکمیت خود را بجای آن مستقر می سازند.
05.09.2020
|