ارسال

سخنان حسن شمسی در گرامیداشت سالگرد تاسیس حزب کمونیست ایران

حسن شمسی

به دلیل شرایط کرونایی امسال سالگرد تاسیس حزب کمونیست ایران به صورت "آنلاین" در شبکه های اجتماعی برگزار شد. کمیته آلمان حزب این مراسم را در روز یکشنبه 20 سپتامبر برگزار کرد. مراسم با سرود انترناسیونال و بدنبال یک دقیقه سکوت به یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم شروع و بدنبال اسرین قادری گرداننده مراسم، ضمن توضیحاتی لیست برنامه را به اطلاع شرکت کنندگان رساند. به دنبال محمد کمالی و شیوا سبحانی اشعاری را دکلمه کردند. بعد از پخش سرودی حسن شمسی عضو کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران سخنانی به این مناسبت ایراد کرد که متن آن را ملاحظه می کنید.

***


با درودهای فراوان و شادباش سی و هفتمین سالگرد تشکیل حزب کمونیست ایران به همه رفقای صفوف حزب کمونیست ایران کومه له و همه انسان هایی که در خارج حزب خود را دوستدار و طرفدار آن می دانند. با تشکر از حضورتان در این مراسم، از جانب کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران به همه شما عزیزان خوشامد می گویم.

اجازه دهید به همین مناسبت نیز یاد و خاطرۀ عزیزهمه جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم و همه رفقایی را که در صفوف تشکیلات، چه در میدان مبارزه مسلحانه در کردستان و چه در سیاه چالهای رژیم، تحت شکنجه جلادان و مزدوران این رژیم جان باختند و یا اعدام شدند و همه عزیزانی که اینک درمیان ما نیستند و در راه رهایی بشریت محروم و ستمدیده و در راه تحقق آرمان های والایشان مبارزه کردند، گرامی بداریم. همچنین به خانواده های سرافراز و داغدیده شان درود بفرستیم که رنج و عذاب از دست دادن جگرکوشه گانشان را تحمل کردند.

درود بفرستیم به همه زندانیان سیاسی که به خاطر دفاع از آزادی و کرامت انسانی و مطالبه حقوق خویش و هم سرنوشتان شان که همانا یک زندگی آزاد و برابر انسانی است، دستگیر و زندانی شده و مدتی از عمر خود را در سیاه چال های این رژیم ضد بشری زیر شکنجه های وحشیانه گذرانده اند.

درود بفرستیم به همه فعالین جنبش های اجتماعی در ایران و در پیشاپیش آنها فعالین جنبش کارگری که علیرغم فشار و تهدید و فضای امنیتی، با مبارزات مستمر، پیگیر و متشکل خود و با اعتراضات و اعتصابات و تجمع های روزانه، با طرح شعارها ومطالبات سیاسی و طبقاتی و در بطن کشمکش های درون جامعه مبارزه آگاهانهً خویش بر علیه نظام جهل و خرافه جمهوری اسلامی سرمایه را پیش می برند.

رفقای عزیز امروز بمناسبت ١١ شهریور سالگرد تشکیل حزب کمونیست ایران در اینجا جمع شده ایم. حزبی که از همان آغاز تشکیل و تا کنون هم خود را بخشی ازنیروی عظیم جهانی طبقه کارگر می‌داند. حزبی که پیروزی انقلاب کارگری و ایجاد جامعه نوین سوسیالیستی را هدف و آرمان خود قرار داده است. حزبی که تشکیل آن آرزوی دیرین ما و انسان های کمونیست زیادی بود. سال ها قبل از تشکیل حزب کمونیست ایران رفیق فوأد مصطفی سلطانی این آرزو را با جملاتی پر محتوا و بیاد ماندنی که از شورمبارزاتی و عمق اعتقادش به کمونیسم به عنوان علم رهایی بشریت و حزب کمونیست به عنوان ابزار این مبارزه سرچشمه گرفته بود را چنین بیان کرد :

روزیکه خورشید تابناک حزب کمونیست ایران طلوع می کند

آنروز روز رستاخیز سرخ زحمتکشان را نوید می دهد

آنروز روز آب شدن برفهای ستم است

رفقا خورشید را بجنبانیم.

گرچه زمینه های فکری نظری و سیاسی برای تشکیل حزب کمونیست ایران برای تداوم و گسترش مبارزه مان مربوط به سال ها قبل از قیام ۵۷ هم بود. اما اقدامات عملی و اجرایی برای تشکیل حزب با کار و فعالیت مشترک انسان‌ها و جریانات چپ و کمونیست به ویژه کومه له و اتحاد مبارزان کمونیست قبل از کنگره دوم کومه له در سال۱۳۶۰ آغاز شد و در کنگره سوم کومه له نیز به صورت جدی‌تر دنبال شد تا اینکه در١١ شهریور١٣٦٢ برگزاری کنگره مؤسس آن متحقق شد.

نخستین پیام کنگره مؤسس حزب خطاب به کارگران ایران بود و چنین مضمونی داشت: رفقای کارگر کدامیک از شما هنوز نمی داند که راه نجات ما از این همه مشقت و تیره بختی، از این همه محرومیت و بی حقوقی اتحاد و همبستگی ماست؟ کدامیک از شما هنوز نمی داند که ما کارگران، بدون اتحاد و بدون قدرت متشکل و مستقل خود، حتی در فردای تودەای ترین قیام ها و بی رحمانه ترین تسویه حساب ها با حاکمان جبار و ستمگر، نصیبی جز آنچه امروز عایدمان شده است نخواهیم داشت ؟ بی شک رمز پیروزی ما اتحاد و همبستگی ماست. این آن تبین طبقاتی از نظام سرمایه داری بود که حزب کمونیست ایران به عنوان راه چاره در دستور کار خود گذاشت.

حزب کمونیست ایران در شرایطی تشکیل شد که ضد انقلاب جمهوری اسلامی با سوار شدن بر موج قیام و استفاده از توهم توده های مردم، به تهاجم به دستاوردهای قیام و سرکوب انقلاب پرداخته بود. به محض به دست گرفتن حاکمیت، بلافاصله به تجدید سازمان ساواک تحت نام ساواما پرداخت و به دستگیری و شکنجه و اعدام انقلابیون و مخالفانش اقدام نمود. سپاه پاسداران را ایجاد کرد تا به وسیله آن و به خدمت گرفتن دستجات اوباش و اراذل بسیج و حزب الهی هرگونه صدای آزادیخواهی و حق طلبی را در گلو خفه کند. هزاران انسان چپ و کمونیست که نقش اساسی در پیروزی قیام داشتند را قلع و قمع کرد. بسیاری از سازمان ها و جریانات چپ و کمونیست از قبیل سازمان های طیف فدایی، پیکار، رزمندگان ، راه کارگر، اتحادیه کمونیست ها، وحدت انقلابی و نیز تشکیلات کومه له در تهران، تبریز، اصفهان و دیگر شهرها را زیر کشتار و ضربات وحشیانه ازهم پاشاند و آنانی که باقی‌مانده بودند به زندگی مخفی روی آوردند و یا به کردستان آمدند.

دستاوردهای جنبش کارگری از جمله شوراها را با بیان "شوراپورا مالید" بنی صدر مورد یورش قرار دادند. دستاوردهای جنبش زنان را با فریادهای "یا روسری یا تو سری" اوباشان حزب اله مورد تعرض قرار دادند. به دستاوردهای جنبش دانشجویی که تاریخأ گرایش چپ در آن حاکم بود، وحشیانه یورش برد و با فرمان قلم ها را بکشنید خمینی و با بستن دانشگاه ها تحت عنوان ضد انقلابی و ارتجاعی "انقلاب فرهنگی" نویسندگان، شاعران، هنرمندان، روزنامه نگاران، دانشجویان و استادان مبارز و کمونیست را تصفیه نمودند. تا بلکه بتواند فرهنگ ارتجاعی حوزه را تحت نام "وحدت حوزه و دانشگاه" به دانشگاه و به آنان تحمیل نماید. با لشکر کشی و به راه انداختن جنگ و کشتار مردم شهر و روستاهای کردستان و ترکمن صحرا، به مردم مبارز و آزادیخواه سراسر ایران چنگ و دندان نشان دادند و به مصاف هرگونه صدای حق طلبی و آزادیخواهی رفتند و فضای اختناق و خفقان را در ایران حاکم نمودند. تشکیل حزب کمونیست ایران در چنان شرایطی یک پاسخ انقلابی از جانب کمونیست ها به اوضاعی بود که ضد انقلاب اسلامی حاکم کرده بود برای بسیاری از انقلابیون و انسان های مبارز خبر تشکیل حزب کمونیست ایران در چنان شرایطی روزنه نور و بارقه امید و قوت قلب برای تداوم مبارزه بود .

رفقای عزیز! متأسفانه امسال تحت شرایط شیوع ویروس کرونا و محدودیت های ایجاد شده مجبور شده ایم مراسم سالگرد تأسیس حزب را محدود و به این شکل در خارج برگزارکنیم. همه گیر شدن بیماری کووید ۱۹ و تأثیرات مخرب آن همزمان با تداوم و تشدید بحران سرمایه داری، صدها میلیون نفر دیگر در دنیا را به اردوی عظیم بیکاران جهان افزود. بر اثر این بیماری تا کنون حدود یک میلیون نفر جان خود را از دست داده‌اند. بیشتر این قربانیان از اقشار تهیدست جامعه بودند. ابعاد گسترش شیوع این ویروس در سطح جهان و نا توانی قدرت های امپریالیستی در مقابله با آن شکاف های موجود در نظام سرمایه داری را آشکارتر نشان داد. تشدید رقابت میان بلوک های امپریالیستی برای توسعه مناطق تحت نفوذ و نجات از رکود تولید و بحران در این دوره نگرانی از خطرات بروز جنگ های مستقیم و نیابتی را افزایش داده است. بالا بودن میزان تلفات کرونا در میان اقشار فرودست جامعه و بالا بودن میزان بهبودی در میان اقشار مرفه جامعه صرفنظر از فاکتور سن و سال نشان از وجود تبعیض و نابرابری در نظام سرمایه داری حتی در مقابل ویروس و بیماریش دارد.

رکود اقتصادی نیمه اول سال جاری و کاهش میزان تولید بر اثر کرونا در اقتصاد اکثر دولت های سرمایه داری در جهان نشان از پایین بودن درجه کارایی این نظام در مقابل حوادث غیر مترقبه دارد. به خاطر عدم آمادگی آنها و عدم وجود امکانات کافی برای همه بیماران حتی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری دهها هزار نفر جانباختند. در مقابل سردمداران نظام سرمایه در بسیاری از کشورها صدها هزار میلیارد دلار از امکانات مالی جامعه را برای جبران کاهش سود سرمایه داران تحت عنوان راه انداختن مجدد چرخ تولید به جیب صاحبان سرمایه و کمپانیها و بانکها سرازیر کردند.

در این میان سطح معیشت صدها میلیون خانواده به زیر خط فقر رسیده و با فقر و گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کنند . چشم انداز برون رفت سرمایه داری از بحران اقتصادی اینک بیشتر تیره و تار شده است. گرچه بحران کرونا در ایران و دیگر کشورها به ویژه عراق و لبنان جنبش های اعتراضی در جامعه را تحت تأثیر قرار داده و مانع گسترش دامنه ی آنها شده، اما از آنجا که مقابله با بحران کرونا خود به عرصه نمایش درماندگی نظام سرمایه داری و جمهوری اسلامی تبدیل شده و ابعاد فقر و فلاکتی که به کارگران و اقشار محروم جامعه تحمیل کرده افزایش یافته، خشم و انزجار مردم از حاکمیت جمهوری اسلامی را عمیق تر نموده است از اینرو دوره پسا کرونا دوره گسترش اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای خواهد بود. دوره ای که جامعه در آن به یک موقعیت انقلابی نزدیک می شود.

رفقا ! این درست است که اوضاع اقتصادی کنونی در ایران را باید بر متن بحران و تحولات اقتصادی سرمایه داری جهانی بررسی کرد. اما علاوه برآن رژیم جمهوری اسلامی با ساختارهای ایدئولوژیک سیاسی، اقتصادی، نظامی و اداری خاص خود بحران ساختاری سرمایه داری در ایران را عمیق تر کرده است و در برابر بحران های پیشارو و ارائه راه حل برای آنهم اوج استیصال و درماندگی خود را نشان داده است. در مقابله با بحران کرونا ایران جزو کشورهایی است که شمار تلفات آن بطور نسبی در مقایسه با دیگر کشورها از همه بیشتر است و در حال حاضر همه استان های کشور در حالت قرمز کرونا قرار دارند، زیرا جمهوری اسلامی با دروغگویی و پنهان کاری و عدم اطلاع رسانی درست و به‌ موقع و امنیتی کردن آن، توسل خامنه ای و دیگر مقامات به خرافات مذهبی سوگواری و عزا داری و زیارت اما زاده ها، عدم رعایت استانداردهای علمی و بهداشتی، عدم تأمین امکانات و تجهیزات زیر ساختی پزشکی و شانه خالی کردن دولت از زیر بار مسئولیت در قبال مردم، میزان مرگ و میر را نه تنها در ایران افزایش داده بلکه در سرایت این ویروس و بیماری به کشورهای دیگر به ویژه کشورهای خاورمیانه نیز تأثیر داشته و آنرا چند برابر افزایش داده است.

یکی دیگر از عوامل شکست و تشدید بحران اقتصادی رژیم اسلامی اجرای سیاست های نئولیبرالی نهادهای مالی جهانی است که نتایج آن تا کنون در همه کشورهایی که از آن تبعیت کرده‌ و به اجرا در آورده اند برای مردم ویرانگر بوده است. در ایران نیز پیامد مخرب آن به وضوح خود را در خصوصی سازی ها، تعدیل نیروی کار ( یا دراصل بیکاری سازی)، کالایی شدن آموزش و پرورش، کالایی شدن خدمات پزشکی و بهداشتی، بحران های زیست محیطی و گسترش حاشیه نشینی و غیره نشان داده است و موجب بیکاری و فقر و گرسنگی و بی حقوقی کارگران و دیگر اقشار پایین جامعه شده است. البته رانتخواری، فساد و دزدی های کلان مقامات و مسئولان رژیم نیز که در همه ارکان حاکمیت اسلامی نهادینه شده است مزید بر علت بحران اقتصادی می باشد.

مداخله جمهوری اسلامی در کانون های بحران خاورمیانه به منظور کسب موقعیت برتر در نقشه تجدید آرایش امپریالیستی منطقه با شکست روبرو شده است. امروزه می‌بینیم که موقعیت جمهوری اسلامی در عراق، لینان، سوریه، یمن فلسطین، افغانستان و در کشورهای منطقه خلیج یعنی در همه کشورهایی که رژیم صدها میلیارد دلار برای گسترش نفوذ خود با کمک و تقویت گروه های تروریست اسلامی هزینه کرده بود نیز به شدت تضعیف شده است و جمهوری اسلامی مورد نفرت و انزجار توده های مردم این کشورها قرار گرفته است. بحران در مناسبات منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی و تشدید تحریم ها اقتصاد بحران زده ایران را به آستانه فروپاشی رسانده است. این رژیم فاسد تا کنون هزینه شکست سیاست هایش را به زندگی کارگران و مردم ایران تحمیل نموده و معضلات زندگی توده های مردم کارگر و فرودست جامعه را ده چندان افزوده است. از همین زاویه ما مخالف تحریم های آمریکا و دیگر قدرت های جهانی هستیم و آنرا جنایتکارانه می دانیم.

در عرصه داخلی نیز اوضاع اقتصادی به همین منوال است. کا ربه جایی رسیده که دولت روحانی برای سرپا نگهداشتن خود در چند ماه گذشته در تشویق مردم به روی آوری به بازار سهام، به تبلیغات تخفیف قیمت و حراج اموال و شرکت ها و مؤسسات دولتی پرداخته که این نیز بیانگر ورشکستگی اقتصادی رژیم اسلامی است. بر بستر فقر و فلاکت اقتصادی و نا امنی، پدیده کودکان کار و خیابان که روزانه هفت هشت میلیون از آن‌ها در سطح شهرها و روستاها با کارهای شاق مشغول پیدا کردن لقمه نانی برای خود و خانواده هستند وجدان هر انسانی را می آزارد. گسترش اعتیاد و رواج تن فروشی و دیگر آسیب های اجتماعی میلیون ها خانواده را در دام خود گرفتار ساخته‌. صدها هزار نفر از زنان و مردان جوان و مسن و جوانان تحصیل کرده با روی آوری به کار پر مشقت و پر خطر کولبری تلاش می‌کنند خود را از فقر و گرسنگی نجات دهند اما متأسفانه بسیاری از آنها با آتش گلوله مزدوران رژیم اسلامی جان شان را از دست می‌دهند و یا مجروح می شوند. این گوشه‌هایی از زندگی فلاکتبار مردم تحت حاکمیت اسلامی.

در درون حاکمیت نیز رژیم اسلامی با جدال و کشمکش روبرو است و مدام حلقه حاکمیتش را محدودتر می کند. انتخابات مجلس یازدهم در اوائل امسال علیرغم تلاش خامنه ای و دیگر مقامات حکومت و سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی، بی رونق ترین نمایش انتخاباتی دوران حاکمیت اسلامی بود، این نمایش انتخابات نشان دهنده موقعیت بسیار ضعیف رژیم اسلامی و ریزش در صفوف آن می باشد. عواقب و تأثیرات سیاست های رژیم در تشدید بحران اقتصادی علاوه بر کارگران و اقشار زحمتکش جامعه، بخش های میانی طبقه سرمایه دار را نیز متضرر کرده است و موقعیت رژیم در میان این بخش جامعه نیز تضعیف شده است. تا جائی که اینک علاوه بر توده های مردم تهیدست آنان نیز خواهان تغییر نظام هستند و تغییر رژیم به یک خواست عمومی تبدیل شده است. بنا براین حاکمیت جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم سیاسی هم ازجانب مردم مردود و نا مشروع است و هم خود رژیم نمی تواند به شیوه گذشته به حاکمیتش ادامه دهد.

از سوی دیگر جنبش کارگری در سیر پیشروی خود با تداوم مبارزات متشکل و بعضأ سراسری همچنان به اعتصابات و تجمعات اعتراضی ادامه می دهد. در شرایطی که با تشدید بحران اقتصادی پول رایج رژیم روز به روز بیشتر ارزش خود را از دست می دهد، قیمت اجناس ساعت به ساعت در نوسان و افزایش است، قدرت خرید مردم به شدت پائین می آید، در شرایطی که هزینه سبد معیشتی یک خانواده از ده میلیون تومان گذشته اما حداقل دستمزد تنها دو میلیون تومان یعنی پنج برابر زیر خط فقر است. چنین شرایطی برای کارگران و تهیدستان جامعه راهی جز مبارزه علیه کل حاکمیت اسلامی به عنوان مسبب اوضاع فلاکتبار زندگی باقی نگذاشته است.

این موقعیت عینی و دیگر محرومیت ها ی سیاسی و اجتماعی، بستر رشد مبارزات کارگری و جنبش های پیشرو اجتماعی است. به طوری که طی این مدت بسیاری از کارخانه ها و مراکز بزرگ تولیدی و خدماتی به کانون گرم اعتراضات و اعتصابات کارگری تبدیل شده اند. اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه و اعتصاب کارگران صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و اعتصاب کارگران صنایع فولاد، هپکو، آذراب، کارگران راه آهن و ده ها مرکز تولیدی دیگر نمونه‌ آنست. دیگر جنبش های اجتماعی نیز همگام با جنبش کارگری به اعتراض و مبارزه برای تحقق خواست و مطالباتشان ادامه می دهند. جنبش معلمان و بازنشستگان در جریان مبارزات بی وقفه خود چندین اعتصاب و اعتراض سراسری شکوهمند با مطالبات اقتصادی و سیاسی را تجربه کرده. جنبش دانشجویی در خیزش های دیماه و آبان و در جریان کمپین اعتراض به جنازه گردانی قاسم سلیمانی و جنایت سرنگون ساختن هواپیمای اکراینی و کشتار ۱۷۶ انسان نشان داد که از زیر بار هژمونی جریانات لیبرال کمر راست کرده است.و در جهت همگرایی هر چه بیشتر با جنبش کارگری و اعتراضات سایر فرودستان سمت گیری کرده است.

در جنبش رهایی زن علیرغم اینکه فعالین جنبش زنان بطور سیستماتیک تحت پیگرد، زندان و شکنجه قرار گرفته‌اند، اما همچنان قوانین زن ستیز اسلامی را به چالش می کشد. با توجه به شرایط فلاکتباری که خانواده های کارگری و کم درآمد در آن قرار گرفته اند، شمار بیشتری از زنان روانه بازار کار غیر رسمی و تحمل شرایط سخت کار و استثمار شدید شده اند. درچنین شرایطی استثمار نیروی کار مزدی زنان با شدت بیشتری در جریان است. در مقابل طی سال های اخیر زنان ایران در صف مبارزه کارگران، در صف مبارزه سراسری معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، در مبارزه تهیدستان حاشیه شهرها در صف مبارزه علیه نابودی محیط زیست، درعرصه های مختلف جنبش انقلابی کردستان و بویژه در خیزش سراسری آبان، در عرصه مقاومت در درون زندان و شکنجه گاه ها و در کارزار به شکست کشاندن نمایش انتخاباتی رژیم، در همه جا در خط مقدم مبارزه قرار داشته‌اند . حضور چشمگیر زنان در این میدان های نبرد، تاثیر گذاری و نقش آنان در هرگونه تحولات سیاسی و اجتماعی آینده را بیش از پیش نمایان ساخته است. به این ترتیب می‌بینم که اکنون زنان فقط قربانیان نابرابری و آپارتاید جنسیتی نیستند، بلکه در همانحال چالشگران فعال برای تغییر آن مناسبات طبقاتی و اجتماعی هستند که ستمگری بر زنان را نهادینه کرده است.

رشد و گسترش جنبش های اعتراضی نشان می‌دهد که توسل رژیم به زندان، شکنجه و اعدام و ترور نمی‌تواند اعتراضات توده های کارگر و زحمتکش جامعه برای رهایی از فقر و گرسنگی و نجات از اختناق و دیکتاتوری را فرو نشاند. بیش از چهار دهه حاکمیت یک رژیم دیکتاتوری سرمایه داری و مذهبی و نهادینه شدن یک سیاست آپارتاید جنسیتی، اعمال ستمگری ملی و مذهبی، نه فقط طبقه کارگر، بلکه اکثریت مردم ایران را از حقوق و آزادی های سیاسی و حقوق فردی و اجتماعی بشدت محروم کرده است. از این رو حضور فعال و پیگیر در مبارزه برای کسب آزادی های سیاسی و حقوق اجتماعی و فردی، مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، مبارزه علیه ستمگری ملی، مبارزه برای جدائی دین از دولت و مبارزه علیه مجازات اعدام و ... یک وجه جدایی ناپذیری از مبارزه سوسیالیستی و مبارزه برای تأمین هژمونی طبقه کارگر و جلب اقشار بینابینی به صف انقلاب و جزو وظایف ما است.

در رابطه با کردستان باید گفت که کردستان همواره یکی از کانون های مبارزه و اعتراض علیه حاکمیت جمهوری اسلامی بوده. در چند سال گذشته نیز جنبش انقلابی کردستان تلاش نموده در هماهنگی با اعتراضات سراسری اعتصابات کارگران، معلمان رانندگان کامیون، همبستگی با جنبش امداد رسانی به زلزله زدگان در کرمانشاه و دیگر شهرها، در برپایی اعتصاب عمومی علیه اعدام جوانان، شرکت در خیزش ابان ۹۸، در اعتراض به کشتار کولبران، راه انداختن مارش پر شکوه در گرامی داشت یاد فعالین و مدافعان جانباخته محیط زیست و به کار گیری ابتکارات در ایجاد نهادها و کمیته های محلات در همیاری با مردم در مقابله با کرونا ظرفیت بالایی از خود نشان داده است. این فعالیت ها و اعتراضات نشان می‌دهد که جریان سوسیالیست در کردستان در پیوند و همبستگی با جنبش سراسری از چه ظرفیت بالایی برای تأثیر گذاری بر روند رویدادها در سطح سراسری برخوردار است. با حضور و مشارکت روزانه در همه عرصه های مبارزه کارگران و مردم زحمتکش کردستان و تلاش برای حفظ وحدت و یک پارچگی این نیروی عظیم اجتماعی، شبکه‌های تشکیلاتی و حزبی کومه له نیز در میان این نیروی اجتماعی گسترش خواهد یافت. در چنین شرایطی یکی از اولویت های فعالین کومه له و دیگر گروه ها و انسانهای چپ و کمونیست تلاش برای مقبولیت بخشیدن به گفتمان آلترناتیو حاکمیت شورایی در جامعه کردستان است در مقابل سیستم پارلمانی و یا فدراتیو به عنوان آلترناتیو احزاب ناسیونالیست که محتوای آن چیزی جز تقسیم قدرت میان خود از بالای سر مردم ندارد. تلاش برای برپایی یک جنبش شورایی در محلات و مراکز تولیدی در هر شهر و روستایی از اهمیت زیادی برخوردار است. تا در تغییر و تحولاتی آینده در جامعه کسی نتواند توده های مردم کردستان را به حساب نیاورد و به حاشیه برانند. با پرداختن به این اولویت ها در کردستان و تقویت هژمونی آلترناتیو سوسیالیستی، پیروزی در مبارزه برای رفع ستمگری ملی نیز از حمایت و پشتیبانی جنبش های اجتماعی در ابعاد سراسری برخوردار خواهد شد. به این ترتیب تلاش کومه له برای همکاری با نیروهای چپ و کمونیست در کردستان با هدف تقویت استراتژی سوسیالیستی و پیوند جنبش انقلابی کردستان با دیگر جنبش های اجتماعی در ابعاد سراسری مبرم و ضروری است و باید موانع سر راه این همکاری ها برطرف گردد.

با توجه به روند تحولات سیاسی در ایران تداوم آن، گسترش همکاری نیروهای چپ و کمونیست در سطح سراسری نیز ضروری است. اوضاع فلاکتبار اقتصادی و معیشتی توده های مردم کارگر و تهیدست جامعه در همان حال که زمینه عینی برای گسترش اعتراضات و جنبش مطالباتی است، می‌تواند زمینه مساعد برای همگرایی نیروهای چپ و کمونیست و گرایش سوسیالیستی درون جنبشهای اجتماعی برای ارائه آلترناتیو سوسیالیسیتی در مقابل بدیل سرمایه داری هم باشد. در شرایطی که نیروهای مختلف اپوزیسیون بورژوایی در تلاش هستند خود را متشکل و هماهنگ سازند تا جنبش مطالباتی توده های مردم کارگر و زحمتکش را در راستای اهداف خود به بیراهه ببرند و انقلاب را عقیم بگذارند، همکاری نیروهای موجود در جنبش چپ و کمونیستی ایران با هدف تقویت و گسترش مبارزات و پاسخگویی به نیازهای عملی و استراتژیک جنبش اعتراضی و مطالباتی بیش از هر زمان دیگر به یک ضرورت سیاسی و اجتماعی تبدیل شده است. گام های تا کنونی در این راستا مثبت بوده اما ناکافی است. یک آلترناتیو چپ و سوسیالیستی باید به آن درجه از پیشروی برسد که پاسخگوی نیازهای عملی و استراتژیک جنبش های اجتماعی در جامعه باشد. تنها در این صورت است که آلترناتیو سوسیالیستی می تواند توجه فعالین و رهبران جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی را به خود جلب نماید . در پرتو این جهت گیری اصلی لازم است همکاری های عملی ما جریانات و فعالین چپ و کمونیست تداوم و گسترش یاید. تلاش مستمر کمونیست ها برای کسب هژمونی طبقه کارگر در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی امری است که باید در دستور کار این نیروها قرار گیرد. طبقه کارگر تنها در صورتی که صف طبقاتی خود را متحد کرده باشد، در حزب سیاسی خودش سازمان یافته باشد، بخش های مختلف کارگران و زحمتکشان جامعه را با خود همراه کرده باشد می تواند نقش رهبری کننده ایفا کند.

نکته آخر سخنانم در رابطه با موقعیت حزب کمونیست ایران است. حزب کمونیست ایران به اعتبار مبارزه پیگیر در راه تحقق استراتژی سوسیالیستی و تلاش برای فراهم آوردن ملزومات به قدرت رسیدن طبقه کارگر و به اعتبار جهت گیریهای انقلابی در راستای منافع طبقاتی کارگران و اقشار تهیدست مردم زحمتکش و به اعتبار مبارزه قاطع و پیگیر علیه حاکمیت جمهوری اسلامی سرمایه از اعتبار خاصی در میان طیفی از فعالین و رهبران جنبش کارگری ایران برخوردار است. با این وجود در مورد موقعیت حزب کمونیست ایران، باید اذعان کرد که وحدت و انسجام و روند گسترش فعالیت های حزب نه با روند رشد جنبش کارگری و توده ای و نیازهای این جنبش و نه با سرعت تضعیف موقعیت رژیم جمهوری اسلامی و ریزش پایه های آن همخوانی ندارد. در شرایطی که جامعه ایران با رشد مبارزات کارگران و دیگر جنبش های اجتماعی به یک موقعیت انقلابی نزدیک می شود، کل تشکیلات حزب کمونیست ایران و کومه له به تناسب نیازهای واقعی موقعیت کنونی و نیاز آینده موقعیت انقلابی رشد نکرده است و برای انجام وظایفی که پیشا رویش قرار گرفته از وحدت و انسجام لازم برخوردار نیست. این موقعیت گرچه به دلیل شرایط خفقان و اختناقی که جمهوری اسلامی در جامعه حاکم کرده، در میان جریانات سیاسی یک استثنا نیست، اما ایجاب می کند که کل تشکیلات حزب کمونیست از نو خود را بازسازی کند، وحدت اصولی و انسجام تشکیلاتی خود را باز یابد و کلیه ظرفیت های موجود در حزب را در جهت گسترش تلاش و فعالیت های خود در راستای پاسخگویی به نیازهای این دوره و چه باید کردها بکار گیرد. اختلافات سیاسی و مشکلات تشکیلاتی به عنوان موانعی بر سر راه فعالیت های در کل تشکیلات حزب و کومه له بطور واقعی وجود دارند. اما با توجه به تجاربی که از انشعابات درون حزب ما و دیگر جریانات در اختیار است، قاعدتأ نباید حل این اختلافات پیچیده و غیر ممکن باشد. راه حل واقعی برای حل این معضلات بدون حذف و انکار اختلافات سیاسی و بدون توسل به روش های غیر اصولی در دسترس می باشد. اما رسیدن به وحدت و انسجام در کل حزب ما که در شرایط کنونی جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است، در گرو تمایل و تلاش جمعی ما می باشد.

شاد و سربلند باشید



ما را دنبال کنید

تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address