ارسال


شورش علیه فقر و فلاکت برحق است !

اعتراضات و تجمعات در تعدادی از شهرها در روزهای آخر هفته گذشته با همه محدودیتهائی که داشت، پیام آور این امر بود که پتانسیل انفجاری موجود در زیر پوست جامعه آنچنان تلمبار شده است که اکنون دیگر در فواصل اندک به سطح آمده و بخشی از قدرت اعتراضی خود را به وسط خیابان سرازیر میکند. کافی است جرقه ای در شهری زده شود تا ترکش هایش در فاصله چند صد کیلومتر آثار خود را بر جای بگذارد. مردم بهبهان در یادبود از دست دادن عزیزانشان در آبان نود و هشت و اعتراض به وضعیت نابسامان اقتصادی و در دل موج اعتراضی گسترده علیه حکم اعدام سه جوان به خیابان میآیند و جامعه بلافاصله خاطره جمعی خود را از خیزش گرسنگان در آبان نود و هشت و کشتار جنایتکارانه رژیم سرکوبگر زنده میکند.

واقعیت این است که تمام مؤلفه هائی که خیزش گرسنگان در دیماه نود و شش و آبان نود و هشت را سبب گردیدند، بسیار شدیدتر از گذشته در مقابل چشمان همه مردم گشوده شده اند. مردم در بعد بسیار گسترده تری شاهد آن هستند که فقر و فلاکت تمام مرزهای تحمل آنها را درنوردیده است. حتی آمارهای رسمی حکایت از این واقعیتهای عینی میکنند که زمینه ساز اعتراض مردم است . خودشان میگویند که نیم میلیون شغل ظرف یکسال از بین رفته است و این یعنی اینکه دستکم یک میلیون خانواده به حال خود رها شده اند و باید با چنگ و دندان برای هستی خود بجنگند. سخنگوی دولت میگوید که بیش از سه میلیون شاغل رسمی و چهار میلیون شاغل غیر رسمی در معرض کاهش دستمزد و اخراج قرار گرفته اند و فعالیت بیش از یکصدوپانصد هزار کارگاه متوقف شده است . خودشان میگویند که شاخص فلاکت اقتصادی بیست و شش در صد رشد کرده است.

میلیونها کارگر میبینند که چگونه در ماههای آخر سال که زمان تعیین حداقل دستمزد میرسد همه مؤسسات وابسته به دولت در یک ارکستر جمعی نرخ تورم را در یک چشم به هم زدنی کاهش میدهند و بی شرمترینشان حتی از یک رقمی شدن نرخ تورم صحبت به میان میآورند و بلافاصله بعد از آنکه شورای عالی کار هجوم به زندگی و معیشت میلیونها انسان را در پس چانه زنیها ونق زدنهای مسئولین تشکلهای زرد کارگری سازمان میدهند، رقم واقعی تورم از زبان این یا آن کمیسیون مجلس رژیم و یا از زبان مرکز آمار و یا بانک مرکزی شنیده میشود. مگر نه اینکه همین امسال شاهد بودیم که هنوز مرکب مصوبه شورایعالی کار در مورد میزان حداقل دستمزدها خشک نشده بود که خبرگزاری ایرنا گزارش داد که در سال نود و هشت رقم تورم معادل چهل و یک و دو دهم درصد بوده که بالاترین رقم تورم در بیست وچهار سال گذشته است. والبته لازم نیست که اقتصاددان بود و فهمید که افزلیش نرخ دلار از نوزده هزار در روز آخر خرداد به بیست وپنج هزار در 28 تیرماه با چنین شتاب و با چنین بعدی بلافاصله افزایش نرخ تورم را با خود به همراه دارد و این را مردم همه روزه در افزایش قیمت همه کالاها مشاهده میکنند. همزمان همه میدانند که کرونا حتی قدرتمندترین اقتصادهای جهان را با چالشهای عظیم روبرو ساختند،جه برسد به اقتصادی که حتی قبل از کرونا هم در آستانه فرو پاشی اقتصادی و ورشکستگی کامل دولت قرار داشت. تبعات بحران کرونا آنچنان عمیق بودند که از روحانی رئیس دولت رژیم تا وزیر بهداشتش آشکارا هراس خود را از طغیان میلیونی مردم ابراز داشته و فرا خوان به نیروهای امنیتی جهت مقابل با به خیابان آمدن مردم دادند. اینجا هم مثل همه جای دنیا کرونا بیشترین قربانیان خود را از آنانی گرفت که در تحتانی ترین هرم جامعه قرار گرفته بودند. تا جائیکه معاون وزیر بهداشت گفت که ” شواهد جدید نشان میدهد که مرگ و میر کرونا در فقرا بیشتر است. و به این علت است که آنها دسترسی کمتری به وسائل بهداشتی و خدمات درمانی دارند. یعنی تأثیر اقتصادی آن به فقرا بیش از سرمایه داران است. آنهائیکه در معرض از دست دادن شغل هستند وآنهائیکه روز مزد کار میکنند، آسیب بیشتری از وضعیت میبینند” .

این داده ها البته تنها بخشی از شرایط عینی فلاکتبار حاکم بر زندگی میلیونها انسان و نتیجه تلاشی اقتصادی جامعه است و درست همین شرایط عینی است که بستر اعتراضات و مبارزات کارگری و خیزشهای توده ای است. زمانیکه در اول اردیبهشت سه هزار و پانصد تن از کارگران شرکت ذغال سنگ کرمان دست از کار کشیده واعتصاب میکنند، زمانیکه بیش از پنجهزار کارگر هفت تپه اکنون پنجمین هفته اعتصاب خود را برای بدیهی ترین مطالبات خود پشت سر میگذارند، زمانیکه هیچ روزی نیست که خبر دست کشیدن از کار مزد و حقوق بگیران حتی در بخشهای دولتی به گوش میرسد،همه و همه به دلیل همین تحمیل بیرحمانه فقر و گرسنگی به آنهاست.

واقعیت این است که برای طبقه کارگر ایران و برای میلیونها تن از اقشار تحتانی جامعه هیچ راهی جز مبارزه و اعتراض باقی نمانده است. آنها یقینا نمیخواهند ناظر مرگ – گرسنگی خود باشند ، نمیخواهند شاهد این باشند که سرمایه داران و دولتشان هیچ فرصتی را از دست نمیدهند که به سفره خالی شان حمله کنند.

همین خیزشها ، همین اعتصابات و همین اعتراضات بیان این امرند که مردم دیگر حاضر نیستند قربانیان خاموش این شرایط فلاکتبار باشند .دیگر حاضر نیستند که ببینند چگونه بیدادگاه های رژیم احکام ضد انسانی علیه کارگران صادر میکنند، حاضر نیستند ببینند که احکام اعدام علیه معترضین خیزش آبان صادر میشود وحاضر نیستند که اجازه دهند مقامات قضائی و امنیتی رژیم معترضین روزهای اخیر را تهدید کنند که با آنان ” بطور قاطع ” برخورد خواهد شد. سران رژِیم آب در هاون میکوبند اگر بر این خیال باطلند که با بازداشت تعدادی از معترضین روزهای اخیر، مردم معترض را خانه نشین خواهند کرد.هم چنانکه سرکوب فعالین کارگری نتوانست از دامنه اعتراضات و اعتصابات کارگری بکاهد، بازداشت و صدور احکام سرکوبگرانه نخواهد توانست سدی در مقابل شورش برحق میلیونها انسان بوجود آورد.

21.7.2020




ما را دنبال کنید

تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address
Result