روز پنج شنبه ۲۶ تیرماه توده های مردم به جان آمده از حاکمیت فقر و اختناق جمهوری اسلامی در تعدادی از شهرهای ایران از جمله بهبهان،تهران، شیراز، اصفهان، مشهد، رشت، تبریز، ارومیه ، شوش و چند شهر دیگر بار دیگر به خیابانها آمدند و با سردادن شعارهایی علیه کل حاکمیت جمهوری اسلامی به عنوان عامل بیکاری، فقر، سرکوب و اعدام به اعتراض و تظاهرات پرداختند. بروز چنین اعتراضاتی و گسترش آن با توجه به اوضاع فلاکت بار و فقر و بیکاری که جمهوری اسلامی به اکثریت عظیمی از مردم ایران تحمیل کرده است، بسیار طبیعی است و تداوم و گسترش آن رژیم را نسبت به وقوع یک خیزش پر قدرت اجتماعی به وحشت انداخته است. در مقابل چنین اعتراضاتی، تنها رویکرد رژیم درمانده و در حال ورشکستگی جمهوری اسلامی، توسل به قهر و سرکوب است. شامگاه روز پنج شنبه حکومت اسلامی در بسیاری از شهرها نیروهای امنیتی و نظامی سرکوبگرش را در خیابانها مستقر کرد و به تجمعات مردم معترض وحشیانه حمله ور شدند و با ضرب و شتم تعدادی از مردم را دستگیر کردند.
مسئولان حکومت اسلامی طبق معمول اعتراضات مردم به جان آمده از فقر و گرسنگی و از اختناق و سرکوب را به "عوامل بیگانه، نیروهای مُعاند و اشرار و غیره" منتسب می کنند. این سیاست رژیم، خود بخشی از ایجاد فضای ترس و ارعاب در جامعه برای خفه کردن هر صدای مخالف و باز کردن راه برای اعدام و زندان و شکنجه برای زهر چشم گرفتن است. رئیس پلیس بهبهان شهری که در آبان ۹۸ مردمش توسط مزدوران رژیم به خون غلطید، معترضین را "افرد و گروههای معاند نامید که در شرایط حساس کنونی قصد ضربه زدن به نظام را دارند." اطلاعات سپاه پاسداران خراسان، مردم معترض را به "ارتباط با شبکههای ضد انقلاب" متهم کرد که گویا "سابقه جاسوسی علیه امنیت ملی" را دارند و چند نفر ار آنان را نیز دستگیر کرده است. سازمان اطلاعات سپاه "فجر" شیراز طبق معمول از دروغ شناسایی و دستگیری یک تیم "اقدام تروریستی منافقان" خبر داد که برای انجام عملیات ایضایی وارد استان فارس شده بود.
این ادعاهای پوچ و بیاساس مسئولان و دستگاههای امنیتی، خوراکی برای دستگاه منفور قضائی رژیم خواهد بود تا به بهانه آنها به تشدید جو ترس و ارعاب در جامعه بپردازند و در آینده اقدام به اعدام تعداد دیگری از زندانیان سیاسی و غیر سیاسی نمایند. در دو هفته گذشته که با سقوط ارزش تومان به نصف بهای آنچه بود، دیگر قدرت خریدی برای مردم کارگر و زحمتکش جامعه باقی نمانده و امکان بروز یک اعتراض همگانی و سراسری افزایش یافته است، رژیم به وحشت افتاده و برای جلوگیری از آن باز به سیاست جنایتکارانه اعدام به عنوان یک ابزار ایجاد ارعاب و بازدارنده متوسل شده است. در همین رابطه اخیرأ قوه قضائیه رژیم برای بیش از ۱۲ نفر از دستگیرشدگان خیزشهای دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ حکم اعدام صادر کرده است. کسی را در مشهد به بهانه مشروبخواری اعدام کرده است. دیاکو رسول زاده و صابر شیخ عبداله را در زندان ارومیه اعدام نمود و برای امیر حسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی که به جرم شرکت در آن اعتراضات دستگیر شدهاند نیز حکم اعدام صادر کرده است.
سیاست جنایتکارانه حکومت اسلامی در توسل به کشتار و اعدام، به منظور ایجاد فضای امنیتی و ارعاب در بسیاری از مقاطعی که رژیم خود را در مقابل اعتراضات عمومی توده های مردم دیده، اِعمال شده است و تازگی ندارد. رژیم از ابتدای حاکمیتش به ویژه در دهه ۶۰ بارها و بارها به کشتار زندانیان پرداخته است. اما در چند روز گذشته این شگرد رژیم با عکسالعمل میلونها نفر در ایران و جهان و افکار عمومی درشبکه های اجتماعی و دهها نهادها مستقل حقوق بشری مواجه شده است. آنان جمهوری اسلامی را به خاطر عمل شنیع اعدام مردم مورد اعتراض و تحت فشار قرار دادهاند.
اما تداوم اعتراضات توده های مردم ایران در شهرها، بیانگر این واقعیت است که سیاست سرکوب و ارعاب و تهدید دیگر کارایی آنچنانی برای رژیم ندارد و نمیتواند مردم را از اعتراض به زندگی فلاکتبار که به آنان تحمیل کرده است، باز دارد. زیرا از طرفی رژیم ورشکسته و درمانده اسلامی از پاسخ به تأمین حداقل نیاز معیشتی روزانه برای مردم عاجز و ناتوان است، از سوی دیگر بحران اقتصادی، رکود و توقف تولید، بیکاری میلیونی مردم را به دنبال داشته و سفره کارگران و توده های مردم تهیدست را خالی تر کرده است. سایه شوم تحریمها و بحران کرونا این وضعیت را بیشتر تشدید کرده و زندگی مردم را در معرض تهدید جدی قرار داده است. این در شرایطی است که رژیم کماکان امکانات جامعه را صَرف ادامه سیاستهای هزینه بردار توسعه طلبانه در سطح منطقه و خرید و تهیه جنگ افزار و تسلیحات برای سیاستهای جنگ افروزانه اش و کمک به نیروهای مرتجع تروریست اسلامی در دیگر کشورها می کند. به گسترش نیروهای سرکوبگر و دم و دستگاههای امنیتی ادامه می دهد. در سطح داخلی نیز مقامات بالای حکومتی و اعوان و انصارشان به فساد، دزدی، اختلاس و رانت خواری در ابعاد دهها میلیاردی ادامه می دهند.
از سوی دیگر کارگران و توده های مردم گرسنه و تهیدست نیز به اعتراض و مبارزه روزانه علیه رژیم اسلامی سرمایه ادامه میدهند و خواهند داد. آنچه در این رویارویی میتواند نتیجه این نبرد طبقاتی را به نفع کارگران و مردم ستمدیده پایان دهد، وجود اتحاد و تشکل طبقاتی و تودهای کارگران و دیگر اقشار زحمتکش و محروم جامعه است. وجود چنین تشکلی با افق و استراتژی روشن انقلابی و با حضور رهبران رادیکال و کمونیست که نسل جدیدی از آنان در طی سالها مبارزه، پرورده شده و به میدان آمدهاند امکان پذیر است. در چنین شرایطی چنان قدرت عظیمی به وجود خواهد آمد که رژیم اسلامی را با همه نیروها و دستگاههای سرکوبش جارو کرده و به زباله دان تاریخ خواهد ریخت و حاکمیت برآمده از چنین انقلابی به این معضلات معیشتی کارگران و دیگر اقشار جامعه کوتاهی خواهد داد. این تنها راه رهایی است و راه میانبر دیگری برای رهایی از شر حاکمیت اسلامی سرمایه متصور نیست.
18.7.2020
|