یکشنبە ١۶آذر ١٣٩٩ خورشیدی برابر با ٦ دسامبر ٢٠٢٠ میلادی در ایران روز دانشجو است . ۶٧ سال قبل در چنین روزی و در متن رویدادهای سیاسی و اجتماعی سال های اولیە دهە ٣٠ خورشیدی که موجب فرار شاه از ایران بە عراق و سپس کودتای ٢٨مرداد سال ١٣٣٢ و بازگشت مجدد وی بر مسند قدرت شد ، جامعه ایران در تب و تاب سیاسی و اجتماعی به سر می برد و هنوز تکلیف قدرت سیاسی یکسرە نشدە بود . شاه با ترس و وحشت و در حمایت کودتاچیان و همچنین پشتیبانی بی دریغ آمریکا ، اما در نگرانی از آیندە نامعلوم خود،خانوادە و نزدیکانش به ایران بازگشت .
ایالات متحد آمریکا بعد از پایان جنگ جهانی دوم بعنوان بزرگترین ابرقدرت امپریالیست غرب در برابر امپریالیسم شوروی و شرکایش ، عملآ در رهبری بلوک غرب قرار گرفتە بود. آمریکا در حال رهبری دولت های بلوک غرب علیه بلوک رقیب شرق ، به سرعت در حال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه و بویژه ایران بود که مرز مشترک طولانی با کشور “اتحاد جماهیر شوری” سابق داشت و ایران از اهمیت سوق الجیشی خاصی برای آمریکا برخوردار بود. “ریچارد نیسکون ” معاون (آیزنهاور) رئیس جمهور وقت آمریکا برای نشان دادن ثبات سیاسی در ایران بعد از کودتای ٢٨ مرداد و اعلام حمایت قاطع آمریکا از شاه و قوت قلب دادن به نامبرد ، تنها نگذاشتن وی در برابر مخالفینش در داخل کشور و همچنین رقیب بین المللی بلوک غرب یعنی “شوری” و اقمارش کە هم شاه و هم دولت های غربی در مورد گسترش نفوذ آن هراس افکنی میکردند در حال سفر به تهران بود . ٣ روز قبل از سفر نیکسون به ایران و دو روز قبل از یورش نظامیان شاه به دانشگاه تهران ، فضل الله زاهدی کە از طراحان اصلی کودتای نظامی علیه حکومت مصدق بود و بعد از موفقیت کودتا از جانب شاە به نخست وزیری منصوب شدە بود، برقراری رابطه با دولت انگلستان را که در دوران نخست وزیری مصدق به حالت تعلیق درآمده بود، رسمآ و مجددآ برقرار کرد. با پخش این خبر و سفر قریب الوقوع معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران، تظاهرات و اعتراضات مردمی در برخی از شهرهای بزرگ، بویژه تهران به راه افتاد که تعدادی از معترضین در دانشگاه و در سطح شهر دستگیر شدند. این وضعیت در ١۵ آذر نیز ادامه یافت.
صبح روز ١۶ آذر فضای حاکم بر دانشگاه تهران ملتهب بود. نیروهای نظامی با تجهیزات کامل و به بهانه جلوگیری از “اغتشاش” که زبان همه سرکوبگران علیه معترضین و ناراضیان سیاسی است، در اطراف و داخل دانشگاه حضور گستردە داشتند کە این حضور از امکان رویداد ناخواستەای خبر می داد. به منظور جلوگیری از وقوع هر گونه رویدادی علیه دانشگاه و دانشجویان ، مسئولین این نهاد آموزشی، چندین دانشکدە را تعطیل کردند. اما نیروهای سرکوبگر کە قصد زهرچشم گرفتن از دانشجویان و به تبع آن از جامعه ملتهب و ناراضی ایران، بعد از نزدیک به ٣ ماه از کودتای نظامی ٢٨ مرداد و همچنین قصد داشتند قدرت حاکمیت متزلزل شاه را به حامی جهانی آن آمریکا نشان دهند، بیکار ننشستند و دانشکده فنی را مورد یورش وحشیانه قرار داده و دستور آتش صادر کردند. در روز ١۶ آذر مهاجمان تا دندان مسلح به داخل دانشگاه و کلاس درس مدرسین و دانشجویان یورش بردە و بر اثر تیراندازی آنان در طبقه اول دانشکدە فنی چندین تن از دانشجویان مجروح و عدە بیشتری دستگیر شدند. از مجروحین، ٣ دانشجو به اسامی “مصطفی بزرگ نیا، مهدی شریعت رضوی و احمد قندچی” جانباختند. رژیم شاه برای توجیه این جنایات، علت کشتار دانشجویان را “درگیرشدن دانشجویان با سربازان و کوشش برای خلع سلاح آنان” عنوان کرد که حتی مزدوران شاه نیز به این اراجیف و دروغ باور نکردند. در روز١٧ آذر و در اعتراض به جنایت مزدوران شاه علیه دانشجویان دانشگاه تهران، اعتصابات گستردەای در اغلب دانشگاهها و دبیرستانهای تهران و دیگر شهرهای ایران برگزار شد و یاد و خاطرە جانباختەگان ١۶آذر گرامی داشتە شد.
دو روز بعد از این جنایت “ریچارد نیسکون ” معاون رئیس جمهورآمریکا وارد ایران شد و بر سنگ فرش خونین دانشگاه تهران کە هنوز بوی خون و باروت از آن می آمد، حضور یافت و طی برنامەای از قبل تدارک دیده شدە، دکترای افتخاری حقوق را از دانشگاه تهران دریافت کرد. این اقدام دهن کجی اشکاری به مبارزات عادلانه و برحق مردم ایران، بویژه جنبش انقلابی دانشجویی و اثبات مزدوری و سرسپردگی رژیم سلطنتی و در رآس آن “شاە” به اربابان جهانیش بود.
از آن تاریخ تا کنون روز ١۶آذر بعنوان روز دانشجو در ایران ، در گرامیداشت یاد و خاطرە دانشجویان جانباختە و همچنین مبارزات رادیکال و انقلابی دانشجویان علیه ستم ، استبداد و سرکوب و برای آزادی و برابری انسان گرامی داشتە می شود
دانشگاه در ایران از بدو تآسیس تاکنون انعکاس وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعە بودە و محل حضور و جدال ٣ گرایش اصلی جامعه (لیبرالی، مذهبی و سوسیالیستی)بودە است. دو گرایش اول اگرچه همیشە از نااگاهی و توهم مردم به آرمان و اهداف آنان و ازعدم سازماندهی انقلابی تودە وسیع مردم سوء استفادە کردەاند، اما همیشە در کنار استبداد سیاسی زیستە و در دورانهای مختلف از آن تغذیە کردە، نیرو گرفتە و به آن خدمت کردە و نیرو دادەاند. اما گرایش چپ و سوسیالیست درون دانشگاه، همیشه موتور محرکه اعتراضات و مبارزات انقلابی دانشجویان جهت کسب مطالبات صنفی و سیاسی خود تا طرح خواستهای مبارزاتی و رادیکال درون جامعه بودە است . بسیاری از فعالین و رهبران سیاسی احزاب و سازمانهای سیاسی مبارز، رادیکال و کمونیست از دانشگاهها فارغ التحصیل و طی دورانی از فعالین جنبش دانشجویی بودەاند. برجستەترین چهرهای سیاسی و علمی جامعه ایران از دانشگاهها و مکانهای علمی برخاستەاند. مقاومترین زندانیان سیاسی و تسلیم ناپذیر که تحت وحشیانەترین شکنجەهای جسمی و روحی قرار گرفتە و بسیاری از آنان در مقابل جوخەهای اعدام جلادان، چه در زمان رژیم منفور سلطنتی و چه استبداد فاشیسم اسلامی قرار گرفتەاند، از دانشگاهها بودەاند. بخش رادیکال و سوسیالست جنبش دانشجویی پیام آوران اگاهی و علم به درون جامعه بودەاند کە خود از متن آن برخاستەاند . بی دلیل نیست که همه دیکتاتورها از جنبش دانشجویی رادیکال و سوسیالیستی وحشت دارند و با هر امکانات و وسیلەای، از پلیس، زندان، شکنجەگر تا آخوند و واعظ مذهبی و فتوای دینی، بلافاصله به سرکوب و خفە کردن صدای حق طلبانه دانشجویان بر می خیزند.
جنبش دانشجویی ایران دورانهای سخت و پرهزینەای را با همه افت و خیزهای آن پشت سرنهادە و کولەباری از درس و تجربه، از شکست و پیروزی در کارنامه خود دارد. این جنبش ، استبداد سیاسی و نظامی رژیم پهلوی را با دادن چندین قربانی در ١۶ آذر و دهها و صدها زندانی سیاسی که تعداد زیادی از آنان یا به جوخه اعدام سپردە شدند، یا در فرارهای ساختگی از زندان و از پشت سر هدف گلوله زندانبانان مزدور قرار گرفتند و یا در نبرد مسلحانه علیه رژیم پادشاهی جانباختند، به چالش کشید و در برابر آن سرتعظیم فرود نیاورد. جنبش دانشجویی ایران جدا از شلاق و زندان و گلوله استبداد رژیم سلطنتی ، مزه شیرین گشایش سیاسی در جامعه ایران را در شهریور٢٠ ، در رویدادهای چند سال منتهی بە اوایل دهە ٣٠ خورشیدی و بویژه در قیام زمستان سال ١٣۵٧ و سرنگونی نظام استبدادی ٢۵٠٠ساله شاهنشاهی چشید و مهر خود را بر آن حک کرد. اما دریغا در این دورانهای کوتاه و سپری شدە، تئوری انقلابی همراه با سازمان و تشکیلات تودەای و رزمنده و رهبری دوراندیش و سوسیالیستی کە بتواند کشتی توفان زدە مبارزات تودەهای کارگر و زحمتکش ایران را که همیشە بار سنگین مبارزە و مقاومت را بر دوش داشتەاند را به ساحل نجات راهنمایی کند، روشن بخش راه مان نبود و بعد از دفع هر استبداد، نمونه بدتر از قبل، جای آنرا گرفت، که جمهوری اسلامی آخرین نمونه آن است. حاکمیتی که بیش از ٤١سال است با سرب ، گلوله و مشت آهنین متکی به فتوا و شریعت اسلام، مردم ایران را سلاخی میکند. بی گمان لطمات جنبش دانشجویی و دیگر جنبش های اجتماعی در ایران، تنها در چند سال اول استبداد مذهبی ولایت فقیە، به اندازە ۵٠ سال حاکمیت خانوادە پهلوی بودە است کە به آسانی جبران نخواهد شد.
جنبش دانشجویی ایران با پشت سر گذآشتن کشتارهای دهه ۶٠، با عبور از دولت “سازندگی” رفسنجانی و نخ نما شدن سیاستهای گرایش اسلامی در قالب اصلاح طلبان حکومتی که چیزی جز رنگ و لعاب جمهوری اسلامی با پسوند “اصلاحات” در دوران “خاتمی” نبود ، و سیاست های مزورانە ، پوپولیسم و عوامفریبانه “احمدی نژاد” و سرآنجام سیاست های امنیتی_اطلاعاتی و وعدەهای فریبکارانه دولت “تدبیر و امید” حسن روحانی شیاد و دروغگو، عبور کردە و میتواند تصفیە حساب نهایی آنجام دهد.
بعد از خیزش دیماە سال ١٣٩۶ و آبان ماە ١٣٩٨ جامعە ایران و بە طبع آن جنبش های اصیل اجتماعی از قبیل جنبش کارگری ، جنبش دانشجویی ، جنبش انقلابی کردستان و دیگر جنبش های تودەای و انقلابی وارد دورەای نوین از اعتراض و رودرویی آشکار با فاشیسم اسلامی حاکم بر ایران به منظور پایان دادن به عمر ننگین و سرکوبگرانە آن شدە است . اعتصابات گستردە کارگری و طولانی مدت در هفت تپە و خوزستان ، اعتصاب رانندگان کامیون ، اعتصاب و اعتراض متشکل و سازمانیافە معلمان سراسر کشور، اعتصاب پرستاران، اعتصاب عمومی و اعتراضات همبستە مردم کردستان در تقابل با سیاست های سرکوبگرانە جمهوری اسلامی بویژە طی دو سال گذشتە، تنها گوشەهای از نبرد و تقابل کارگران و ستمدیدەگان جامعە با نظام ضد بشری جمهوری اسلامی است .
در ١٦ آذر سال ٩٨، در فضای شدید نظامی و امنیتی و دستگیریهای وسیع دانشجویان قبل از روز دانشجو ، دانشجویان مبارز و آزادیخواه در دانشگاههای پلی تکنیک ، امیرکبیر، تربیت مدرس ، علامه طباطبائی، چمران اهواز ، دانشگاه مازندران، علوم پزشکی تبریز، نوشیروانی بابل و برخی مراکز آموزشی دیگر ، در حمایت از خیزش متحدانە آبان و در تقابل با کشتار و سرکوب مردم ناراضی ، در ضدیت با ستم ، سرکوب ، استبداد، اختلاس و فساد نهادینە شدە در تار و پود نظام اسلامی، علیە تبعیض و نابرابری جنسیتی و حجاب اسلامی این مظهر توحش و داعشیسم حاکم بر ایران، تجمع و راهپیمایهای مختلف سازمان دادند . دانشجویان در طرح خواست و مطالباتشان فریاد حق طلبانە مردم زجر کشیدە ایران و از جملە آزادی دستگیرشدەگان دیماە ٩٦ و آبان ٩٨ و کلیە زندانیان سیاسی را سر دادند.
بر متن تحولات کنونی ، بر بستر شرایط مناسبتری از گذشتە در تضعیف رژیم و در تغییر توازن قوا میان جبهە انقلاب و ضدانقلاب ، در نفرت عمومی و همە گیر از فاشیسم اسلامی حاکم بر ایران ، اگرچە بە دلیل گستردەگی ویروس کرونا و تعطیلی موقت بسیاری از شهرها و مراکز دانشجویی کە امکان برگزاری تجمعات دانشجویی امسال را گرفتە است ، اما جنبش دانشجویی در شرایط مناسب تری نسبت بە قبل قرار دارد. بخش رادیکال و انقلابی جنبش دانشجویی سالها است از جریان راست و حکومتی “دفتر تحکیم وحدت” عبور کردە است . همچنین آزمون تجربە چپ حاشیەای و ماجراجو و بیگانه به جنبش های اصلی و مبارزاتی و “چپ لیبرال و تسلیم طلب”، را نیز پشت سر گذاشتە است. لازم است جنبش دانشجویی با درس آموزی از تجربە ٧٢سال گذشتە خود ، نقاط قوت این تاریخ را چراخ راهنمایی ایندە و ضعف های آنرا بی رحمانە بە باد انتقاد بگیرد و آنرا از خود دور سازد . این جنبش در همسویی با جنبش اعتراضی کارگران و دیگر جنبش های اصیل اجتماعی و تودەای، میتواند بار دیگر جایگاه شایستە خود را در متن رویدادهای سیاسی و اجتماعی ایران امروز کە آبستن تحولات مهم و سرنوشت ساز در داخل و خارج این کشور است، بیابد.
امروز از هر زمانی بیشتر، هم سرنوشتی جنبش کارگری و جنبش دانشجویی و دیگر جنبش های رادیکال و انقلابی به امر ملموس و واقعی و نیاز عاجل و فوری برای تغییر شرایط موجود و سرنگونی انقلابی استبداد مذهبی حاکم بر ایران تبدیل شدە است.
خواست و مطالبە “کارگر، دانشجو، پیوندتان مبارک” لازم است و میتواند از یک شعار اعتراضی بە یک خواست عملی و ملموس تبدیل گردد. این دو جنبش، با همکاری و همسویی با هم، با کوشش جهت سازماندهی و ایجاد تشکیلات ، با داشتن رهبری و سیاست طبقاتی و دوراندیش کمونیستی ، با خط مشی و استراتژی رادیکال و انقلابی ، قادرند دیگر جنبش های اصیل مبارزاتی و اجتماعی را متشکل و متحد نمایند و پروسە سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را تسریع نمایند.
جمهوری اسلامی غدە سرطانی بدخیمی است کە عوارض آن ، بویژە در دوران شیوع اپدیمی کوید ١٩ از هر زمانی بیشتر جسم فرسودە مردم ایران را بە سوی مسمومیت و نابودی فیزیکی سوق داد. عمل جراحی و برداشتن این غدە سرطانی ، چیزی جز انقلاب کارگران و ستمدیدەگان نیست و اکنون و بیشتر از هر زمانی وقت آن فرا رسیدە است . این رسالت بر دوش طبقە کارگر و متحدین آن، از جملە جنبش رادیکال و انقلابی دانشجویی قرار گرفتە است.
در پایان و ضمن گرامیداشت یاد و خاطرە دانشجویان جانباختە در ١۶آذر ١٣٣٢، به رزمندگی و فداکاری تمام فعالین و مبارزین انقلابی و کمونیست جنبش دانشجویی ایران درود می فرستیم و زحمات و جانبازیهای آنان را ارج گذاشتە و گرامی می داریم .
پنج شنبە/ ١٣/ آذر ١٣٩٩
|
|