همه آمار و ارقام نشان میدهند که موج سوم کرونا تمام کشور را فرا گرفته است. سخنگوی وزارت بهداشت اعلام کرد که از اول تا دوم آبانماه در عرض بیست و چهارساعت 6134 نفر بیمار جدید مبتلاء به کرونا شناسائی شدند. بر مبنای گفته های او برای سومین روز متوالی آمار جانباختگان این بیماری در بالای سیصد نفر باقی ماند و بدین ترتیب تا دوم آبان 31 هزار و نهصد و هشتاد و پنج نفر جان باخته و 556 هزار و هشتصد و دو نفر مبتلاء شده اند. اینها البته آمارهای رسمی مقامات رژیم هستند و همزمان در بسیاری از رسانه ها از قول مقامات پزشکی در بیمارستانها صحبت از این میشود، که آمار مبتلایان و فوتی ها دستکم دو تا سه برابر این رقم است. سخنگوی وزارت بهداشت همزمان بیان داشت که از آنجائیکه در 43 شهر وضعیت بحرانی اعلام شده، بنابراین از روز دوشنبه پنجم آبان به مدت یک هفته محدودیتهای شدید اعمال میشود. از اینرو همه علائم و نشانه ها بیان این امر است که موج سوم کرونا بسیار گسترده تر از موج های اول و دوم جامعه را در چنگال خود فرو میبرد.
در تمام این مدت یعنی از اسفندماه سال گذشته تاکنون همواره سران رژیم دروغ تحویل مردم دادند. اگر در موج اول، مقامات رژیم با بیشرمیِ مختص خودشان در مقابل دوربین ها قرار گرفته و از جمله از زبان خامنه ای اعلام نمودند که این “جنگ بیولوژیکی” دشمن است و از این رهگذر کوشش نمودند که آدرس عوضی بدهند، ولی از زمانی که تصاویر گورهای دسته جمعی به میدیاها کشانده شده و شهرهای مقدسشان آلوده به ویروس گردیدند، چاره ای جز این نداشتند که به آمارهای دروغین پناه ببرند. روحانی مدعی شد که به دنبال “حفظ جان و تأمین نان” است. اکنون بعد از گذشت هفت ماه معلوم میشود که در پرتو مدیریت رژیم نه جان ها حفظ شدند و نه نان ها تأمین گردیدند. واقعیت تلخ هجوم ویروس به تمام برج و باروهای جامعه، آنها را مجبور کرده است که به لافِ گزاف پناه برده و خود را قهرمان مبارزه باویروس، و جمهوری اسلامی را نمونه موفقی در مهار کرونا بنامند. اما مردم با چشمان خود صف های طویل نان را دیدند، مردم با چشمان خود سقوط پنجاه درصدی واحد پول و افزایش جهشی تورم و قیمت کالاهای ضروری خود را دیدند. همزمان این مردم دیدند که چگونه سران رژیم اِبائی نداشتند که مراسم های ارتجاعی اربعین خود را برگزار کنند تا ماشین خرافات و تحمیقشان با سکون روبرو نگردد. این البته یک بعد ار تصویر کارکرد رژِیم با بحران کرونا بود. تصویر دیگر فقر و فلاکتی است که در این بستر به سراغ میلیونها تن از این مردم آمد. اینجا هم مثل همه جای دنیا اولین قربانیان از آنانی بود که بطور مدام در زیر چرخ و دنده های نظم غارتگرانه له میشوند. میلیونها تن از مزدبگیران نه تنها قادر به تأمین پرداخت هزینه آزمایش کرونا نبودند، بلکه از ترس اخراج وبیکار شدن، چاره ای جز حضور در اماکن غیر بهداشتی را نداشتند. و این در واقع رها شدن این میلیونها به حال خود بود. برای دولت روحانی مهم این بود که چرخ تولید نخوابد و سرمایه داران آسیب نبینند. از منظر او به اندازۀ کافی ارتش عظیم بیکاران وجود دارند که جای قربانیان را بگیرند.
این میلیونها مزدبگیر که در شرایط معمولی هم چند مرتبه زیر خط فقر زندگی میکنند و در شرایطی که افزایش نرخ دلار دستمزد کارگران را به کمتر از 80 دلار در ماه رسانده، به معنای واقعی کلمه میلیونها کارگر به پائینتر از خط فقر مطلق کشانده شدند .
همزمان رژیم از وحشت طغیان این مردم سیاست سرکوبگریش را گسترش داده است. دستکم از مهر ماه بدین سو موج دستگیریها و بازداشتها، موج انتقال زندانیان به ناامن ترین زندانها، موج صدور احکام ضد انسانی در جریان است. در پنجم مهر ماه سه تن از اعضاء هیأت مدیره کنونی و سابق کانون نویسندگان ایران، رضا خندان، بکتاش آبتین و کیوان باژن به اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور” به زندان کشانده شدند. در دهم مهرماه آرمان اسماعیلی فعال اجتماعی و پژوهشگر حوزه موسیقی بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال داده شد. در پانزدهم مهر، پنج تن از فعالان کارگری و اجتماعی، شبنم آشوری، الوار قلی وند، ندا پیرخضرائیان، آرش جواهری و اندیشه صدری در منازل خود بازداشت و آنها نیز به مکان نامعلومی انتقال داده شدند. همزمان پیمان فرهنگیان شاعر و فعال کارگری به 38 سال زندان محکوم شد. روز جمعه 25 مهر “حنیف شادلو” فعال در حوزه مسائل و مطالبات کارگران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. برای اسماعیل عبدی عضو کانون صنفی معلمان که ماههای آخر بازداشت خود را سپری میکرد، مجددا رأی تعلیقی ده سال حبس را ابلاغ کردند. به این لیست نام فعالین کارگری و مدنی از جمله جعفر عظیم زاده، محمد حبیبی، سپیده قلیان، زینب جلالیان، نسرین ستوده و بسیاری دیگر را میتوان افزود که سالها و ماههاست که به بند کشیده شده اند. همزمان در روز پنجشنبۀ گذشته اول آبان حکم 36 تن از بازداشت شدگان اعتراضات 98 در شهر بهبهان، مجموعا 109 سال حبس تعزیری،2590 ضربه شلاق و 30میلیون و سیصد هزار تومان جزای نقدی به آنان ابلاغ شد.
با وجود تمام این وضعیت فلاکتبار و بحران اقتصادی و سیاسیِ حاکم بر جامعه و با وجود تمامی بگیر و به بندها وسرکوبگریها و برخلاف آرزوها و تصورات رژیم، همه روزه برتعداد اعتراضات و اعتصابات افزوده میگردد. مردم این جامعه دریافته اند که نمیتوانند و نباید قربانیان خاموش این فقر و فلاکت و این سرکوب و ستمگری باشند. این مردم دیگر حاظر نیستند که ببینند چگونه در بستر کرونا به نابودی کشانده میشوند. دیگر نمیخواهند تماشاگر این باشند که چگونه فعالین جنبشهای اجتماعی و مدنی، معترضین خیزشهای دی و آبان به بیدادگاهها کشانده شده و روانه زندانها گردند. همۀ علائم و آثار نشان میدهند که در زیر پوست جامعه یک پتانسیل انفجاری عظیمی انباشته است که تنها نوک آن در اعتراضات و اعتصابات دیده میشود و منتظر فرصتی است که کارخانه و خیابان را تسخیر کند. بدون تردید دوره پسا کرونا دوره به میدان آمدن این پتانسیل عظیم انفجاری خواهد بود.
26.10.2020
|