پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ | 30 - 01 - 2025

Communist party of iran

گزارش پلنوم یازدهم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران – قسمت اول


پلنوم یازدهم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران منتخب کنگره دوازدهم در روز شنبه ۲۷ شهریور برابر با ۱۸ ماه سپتامبر با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت به نشانه گرامیداشت یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم کار خود را آغاز کرد. این پلنوم با حضور اکثریت قاطع اعضای کمیته مرکزی حزب برگزار گردید. بخش اول مباحث این نشست به گزارش سیاسی کمیته اجرایی و بحث پیرامون آن و سپس گزارش تشکیلاتی کمیته ها و ارگانهای مختلف تشکیلاتی حزب به پلنوم و بررسی این گزارش ها اختصاص یافت. تحلیل مهمترین روندهای جاری در جهان، منطقه و ایران محورهای اصلی گزارش سیاسی کمیته اجرائی حزب به نشست کمیته مرکزی بودند.


تشدید رقابت امپریالیستی


در مورد مهمترین روندهای جاری در جهان، به تشدید رقابت امپریالیسم آمریکا و فاز جدید جنگ سرد علیه امپریالیسم چین به عنوان پاسخ ناگزیر ایالات متحده به قدرت گیری روز افزون چین اشاره شد. همانطور که ایالات متحده برای تضمین هژمونی جهانی خود در دهه های چهل و پنجاه قرن گذشته جنگ سرد را علیه اتحاد جماهیر شوروی و چین اعلام کرد، امروز نیز در راستای تأمین هژمونی بر دیگر قدرت های سرمایه داری و کسب موقعیت برتر جنگ سرد جدید با چین را پیش می برد. اگر دولت ترامپ در حمایت از صنایع داخلی  جنگ تعرفه ها و تجاری با چین را به اوج رساند، دولت بایدن در پیوستگی با سیاست های ترامپ، رقابت با چین را به طور سیستماتیک پیش می برد. اگر استراتژی ترامپ در برابر چین نامنظم و غیر قابل پیش بینی بود، اما بایدن در میدان رقابت با چین دارای یک سیاست خصم نسبتا منسجم است.


چین تحت رهبری “حزب کمونیست” برای پایان دادن به تسلط نیروی دریایی ایالات متحده بر منطقه هند و اقیانوس آرام که از پایان جنگ جهانی دوم ثابت مانده است، تلاش می کند. چین همچنین در برنامه دارد که تا سال ۲۰۲۵ به چیزی بیشتر از یک اقتصاد سرمایه داری صنعتی که بستری است برای ارائه نیروی کار ارزان قیمت برای شرکت های چند ملیتی غربی تبدیل شود، می خواهد به یک اقتصاد قدرتمند تر با تکنولوژی پیشرفته در همه زمینه ها تبدیل گردد. این ترکیب از اهداف ژئوپلیتیک و پیشرفت تکنولوژیکی اقتصاد چین برای ایالات متحده بسیار تهدید آمیز است. این فقط به این دلیل نیست که سلطه ایالات متحده بر اقیانوس آرام در خطر است، بلکه چین مزیت بزرگ اقتصادی ایالات متحده یعنی قدرت شرکت های بزرگ فناوری اطلاعات مانند اپل، مایکروسافت، فیس بوک و نتفلیکس را نیز به چالش کشیده است.

 

در مقابل، دولت آمریکا نیز در توافق با دولت های ژاپن، هند و استرالیا پیمان نظامی و استراتژیک “کواد” را دوباره فعال کرده است. پیمان استراتژیکی که بسیاری از تحلیل گران از آن به عنوان ناتوی آسیا یاد می کنند. در واقع نفوذ فزاینده اقتصادی، نظامی و گسترش رد پای چین در منطقه هند- پاسفیک نگرانی آمریکا و گروه “کواد” را تشدید کرده است. دولت بایدن در سه ماهه اول ریاست جمهوری خود هیچ فرصتی را برای افزایش فشارهای نظامی آمریکا بر چین از دست نداد. از ژانویه تا آوریل سال جاری، تحرکات نظامی آمریکا در مرزهای چین به شدت افزایش یافت ویک ناو جنگی را برای تقویت نیروهای خود در دریای چین جنوبی اعزام کرد. از آن پس  تجاوز کشتی های آمریکایی به آب های چین ۲۰ درصد افزایش، و ورود هواپیماهای نظامی آمریکا به فضای هوایی چین ۴۰ درصد افزایش یافته است. طی این مدت آلمان و بریتانیا هر کدام یک ناو جنگی را به سمت دریای چین جنوبی و بسوی هند و اقیانوس آرام اعزام کردند. واشنگتن از اعزام این ناوهای جنگی به عنوان “حمایت آلمان و انگلیس از “نظم بین المللی مبتنی بر قوانین در هند و اقیانوس آرام” یاد کرد و از آن استقبال نمود. در تحولی دیگر آمریکا بریتانیا، و استرالیا در تلاش برای مقابله با قدرت فزاینده چین از امضای تاریخی یک پیمان ویژه به نام “آکوس” جهت به اشتراک گذاشتن فناوری‌های پیشرفته دفاعی خبر دادند. بر اساس این پیمان استرالیا امکان می یابد با استفاده از اطلاعات سری نظامی آمریکا زیردریایی‌هایی با نیروی محرکه هسته‌ای بسازد. در نتیجه این توافق، استرالیا قرارداد ۹۰ میلیارد دلاری با فرانسه برای ساخت ۱۲ زیردریایی را کنار گذاشت. پیمانی که فرانسه آن را خنجری از پشت و چین آن را ناشی از “ذهنیت جنگ “سردی خواند.


این تلاش های آمریکا نشان دهنده استراتژی کنونی آن برای وادار کردن چین به پیروی از نظم سیاسی-اقتصادی مورد نظرش است که می خواهد با انعقاد قراردادهای استراتژیک با دیگر قدرتهای بزرگ سرمایه داری تحت رهبری ایالات متحده آن را تحمیل نماید. هدف استراتژیک جنگ سرد جدید علیه چین از دیدگاه ایالات متحده و متحدانش یافتن راه هایی برای محدود کردن پیشرفت های تکنولوژیک و ناکام گذاشتن اهداف ژئوپلیتیک آن است. هدف اصلی کسب پیروزی در قرن ۲۱ در میدان رقابت علیه چین است. از اصلی ترین حربه های آمریکا برای دستیابی به این هدف، انعقاد پیمان های استراتژیک نظامی با دیگر قدرت های امپریالیستی و تحمیل پیامد معاهده های نابرابر مبتنی بر قواعدی است که توسط ائتلافی از قدرتهای بزرگ وضع شده اند و ایالات متحده در رأس آن قرار دارد. یکی دیگر از ابزارهای آمریکا برای مقابله با چین مداخله در امور داخلی آن با حربه دفاع از حقوق بشر و تشدید شکاف و کشمکش های ملی و مذهبی است که در حال حاضر در چین وجود دارد. در واقع ترکیبی از مجموعه ای از اهرمهای نظامی، سیاسی، اقتصادی، مالی، تکنولوژیکی، سایبری و سنتی و آشکار و پنهان ابزار پیشبرد سیاست جنگ سرد آمریکا علیه چین هستند.


این تحولات نشان می دهد در عصر جهانی شده سرمایه قدرتهای سرمایه داری هیچ فرصتی را برای تشدید رقابت جهت گسترش مناطق نفوذ به قیمت به تباهی کشاندن زندگی اکثریت ساکنین کره زمین از دست نمی دهند. جنگ های بی پایان، اختصاص بودجه های سرسام آور نظامی که در نتیجه آن کمپانی های انحصاری برای تولید ابزارهای هوشمند و پیچیده مرگ و نابودی سود زیادی می برند، تشدید سیاست مهاجر ستیزی و تقویت نژاد پرستی، تشدید تبعیض جنسیتی، نابودی فاجعه بار محیط زیست و همه گیری مرگبار ویروس ها همه از نمادهای حیات سیستم سرمایه داری هستند. فقط مبارزه سازمانیافته طبقه کارگر و گسترش جنبش های ضد سرمایه داری، در موقعیت تعرضی قرار گرفتن سوسیالیسم است که قادر است این نظام وارونه را در همه عرصه ها به چالش بکشد و امید و اراده به سرنگونی سرمایه داری و رهائی بشریت را به یک نیروی مادی قدرتمند تبدیل کند.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: