دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | 23 - 12 - 2024

Communist party of iran

گزارش سیاسی مصوبه کنگره 17 کومه له بخش دوم

د، عراق: اشغال عراق بوسیله نیروهای آمریکا نه فقط “پروسه آزادی عراق” نبود، بلکه سر آغاز دوران فلاکت و تیره روزی مردم این کشور شد.

پس از آنکه ارتش آمریکا از عراق خارج شد و دستگاه عریض و طویل اداری برای تأمین منافع آمریکا جایگزین آن گردید، ناامنی و کشتار در این کشور تداوم یافت. کینه و دشمنی های فرقه ای و مذهبی بویژه طی سالهای پس از سقوط رژیم بعث، دامن زده شد. کشمکش جناحهای رقیب منتسب به گرایشهای شیعه و سنی بر سر قدرت در عمل این کشور را به مناطق نفوذ جدا از هم تبدیل نمود و سرانجام بخش عمده مناطق تحت نفوذ احزاب و عشایر سنی مذهب، به کنترل نیروهای داعش در آمد.

برخلاف ادعای آنهایی که از آشفته بازار کنونی در عراق بهره می برند، اکثریت مردم این کشور بین احزاب و گروههای مافیایی و مذهبی درگیر، سرشکن نشدەاند، بلکه اکثریت مردم این کشور در دام این گروهها و سیاست آمریکا و دولت های منطقه گرفتار شده اند. مدنیت و انسانیت در این کشور نابود نشده است. آنچه که امروز در عراق جریان دارد، میراث رژیم فاسد و جنایتکار بعث، مداخلات آمریکا و رقابت دو ارتجاع جمهوری اسلامی و امرای حاکم بر عربستان سعودی و سهم خواهی دولت ترکیه از درآمد نفت این کشور است. در این میان این مردم محروم و ستمدیده عراق هستند که قربانی می شوند و داشتن امنیت جانی به بزرگترین آرزوی زندگیشان تبدیل شده است.

اینکه آیا عراق به عنوان یک کشور باقی خواهد ماند یا به چند واحد جغرافیائی و حاکمیت جدا از هم تجزیه خواهد شد، هنوز ناروشن است. اما واقعیت این است تا زمانیکه قدرتهای بورژوائی و جریانات ارتجاعی محلی آتش بیاران صحنه سیاسی در عراق هستند، به دلیل رقابتهای رژیم های ایران و عربستان سعودی و ترکیه، به دلیل تفرقه هائی که در این جامعه دامن زده اند و دشمنی های خونینی که بوجود آورده‌اند، اجرای هر نوع طرح تقسیم جغرافیائی عراق به دولتهای مستقل، از مسیری فاجعه بارتر از آنچه که تا کنون رویداده است خواهد گذشت. ه، مسئله استقلال کردستان عراق، استقلال کردستان از دولت مرکزی عراق از یک حق فراتر رفته و به یک ضرورت تبدیل شده است، بحث تنها بر سر کم دردسر ترین راه عملی کردن آن است.

اگرچه استقلال کردستان عراق به خودی خود به معنای دموکراتیزه شدن این جامعه و شرایط مادی بهتر زندگی مردم آن نخواهد بود، اما راه حل قطعی برای حل مسئلە ملی است. از اینرو در شرایط مشخصی که امروز کشور عراق در آن قرار دارد، کومه له مدافع تشکیل کشور کردستان مستقل است. اما در عین حال بر این باور است که با توجه به رنجها و مصائبی که مردم کردستان طی هفتاد سال اخیر در این راه متحمل شده اند، اکنون زمان آن رسیده است که این خواسته همیشگی مردم کردستان از کم آزار ترین راهها متحقق شود. احزاب حاکم درکردستان عراق در طی ٢٥ سال اخیر در دو مقطع در موقعیتی قرار گرفتند که می توانستند استقلال این بخش از کردستان را اعلام کنند. نخست در سالهای اوائل دهه ٩٠ و هنگامیکه رژیم بعث ناچار شد نیروهایش را به پشت مدار ٣٦ درجه عقب ببرد. برای مدت نزدیک بە ١٣ سال کردستان عراق عملا مستقل از دولت مرکزی بود. در این دوره حتی پول رایج در مرکز و در کردستان متفاوت بود. اعلام رسمی استقلال با استقبال عمومی روبرو می شد. فرصت دوم هنگامی بود که با حمله آمریکا به عراق در سال ٢٠٠٣ رژیم صدام سقوط کرد. در آن مقطع نیز استقلال کردستان از پشتیبانی عمومی مردم برخوردار بود. حتی در این مورد رفراندومی برگزار شد که اکثریت قاطع مردم در آن شرکت کردند و به استقلال رای دادند. در هر دوی این فرصتها کردستان و عراق به طور کلی در موقعیتی قرار داشتند که دخالت نظامی جمهوری اسلامی و حتی ترکیه ممکن نبود. دولت مرکزی هم ضعیف تر از آن بود کە در این باره بتواند اقدامی انجام دهد. اما این دو فرصت برای اعلام استقلال به کار گرفته نشد و احزاب کردستانی به سراغ مشارکت در دولت مرکزی رفتند و به برقراری سیستم فدرالی رضایت دادند. بدین ترتیب عملا به آتش بیار استقرار یک حکومت مذهبی شیعه تبدیل شدند و به قانون اساسی که در انطباق با قوانین شریعت نوشته شده بود رای دادند. طی ١٣ سال بعد از آن به دلایل گوناگون از جمله عمیق تر شدن شکاف طبقاتی، ناتوانی حکومت محلی در جواب دادن به توقعات مردم، گسترش فساد مالی و اداری، فلج شدن نظام توافق احزاب بر سر تقسیم پستهای حکومتی، انحلال پارلمان، نبودن چشم اندازی برای بهبود وضعیت اقتصادی، مردم کردستان از رهبران و احزاب و حکومت محلی بیگانه شده اند.

رهبران احزاب ناسیونالیست کردستان آنقدر که به پشتیبانی ابرقدرتها دل بستەاند، به مردم کردستان اتکاء نمی کنند. دولتهای ایران و عراق و ترکیه توانسته اند شکافهای موجود بین این احزاب را تشدید کنند و در مناطق نفوذ هر کدام دستگاههای نظامی و امنیتی خود را مستقر کنند. امروز اگرچه صحبت از برگزاری رفراندوم و اعلام استقلال می شود، اما واقعیت این است پروژه متحدانه روشنی برای تحقق این امر وجود ندارد.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: