جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ | 22 - 11 - 2024

Communist party of iran

گزارش برگزاری پلنوم دوم کمیته مرکزی کومەلە

شهریور١٤٠١ – سپتامبر ٢٠٢٢

پلنوم دوم کمیته مرکزی کومەلە ( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) منتخب کنگره ١٨، در روزهای شنبه و یکشنبه دوازدهم و سیزدهم شهریور ۱۴۰۱، برابر با سوم و چهارم سپتامبر ۲۰۲۲، برگزار گردید. پلنوم با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت در گرامیداشت یاد و خاطرۀ جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم آغاز به کار کرد. این نشست وسیع با حضور و شرکت اعضای کمیته مرکزی کومەلە و اکثریت اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران برگزار گردید. دستور جلسات پلنوم مطابق روال عبارت بودند از:  گزارش سیاسی کمیته رهبری کومەلە، گزارش تشکیلاتی کمیته ها و ارگانهای تشکیلاتی، رسیدگی به قرارها و آرایش و تقسیم کار درون کمیته مرکزی. در مبحث گزارش سیاسی با توجه به اینکه اخیراً پلنوم کمیته مرکزی حزب برگزار شده بود و در آن به  تفصیل در مورد اوضاع سیاسی جهان و ایران، صحبت شده بود، پلنوم دوم کمیته مرکزی کومەلە، در مباحث سیاسی خود به آخرین تحولات در ایران و به طور مشخص به اوضاع سیاسی کردستان پرداخت و بار دیگر بر جهت گیری و اولویتها و وظایف کومەلە تأکید کرد.

در مورد اوضاع ایران پلنوم به اعتراضات گسترده علیه رژیم جمهوری اسلامی به خاطر کم آبی و اتخاذ سیاست و برنامه هایی که منجر به تخریب محیط زیست در ایران شده اشاره کرد. سیاست های ضد زیست محیطی و عدم احساس مسئولیت حکومت اسلامی در استفاده بیش از حد مجاز از آبهای سطحی و زیرزمینی موجب کاهش بی سابقۀ میزان آب سُفرەهای زیرزمینی، خشک شدن آب چشمه ها از سویی و خشک شدن بسیاری از رودخانه ها از سوی دیگر شده است. انتقال غیر کارشناسی آب توسط دولت از جایی به جای دیگر موجب برهم خوردن تعادل سیکل آب و کم آبی در بسیاری از مناطق گشته است. کاهش فاجعه بار آب دریاچۀ ارومیه بر اثر اجرای برنامه های سودجویانۀ رژیم، تعادل زیست محیطی منطقه را برهم زده است. بدون شک با توجه به غلظت بالای شوری آب این دریاچه، در آینده تبعات زیانبار جمعیتی و مهاجرت اجباری را نیز به دنبال خواهد داشت. اینک فاجعه بی آبی به کمبود حتی آب شُرب در تعداد زیادی از شهرها و از جمله برخی از شهرهای کردستان منجر شده است. رویکرد سودجویانه و امنیتی حکومت اسلامی به مسئله آب مردم بسیاری از شهرهای ایران را با معضل کم آبی روبرو ساخته و زمینه ساز اعتراضات توده ای بوده است.  اعتراضات مردم  شهرکرد علیه بی آبی به شهرهای دیگر از جمله  همدان، ارومیه و جاهای دیگر نیز گسترش پیدا کرد. خامنه ای و کارگزاران دولت ابراهیم رئیسی و امامان جمعه نیز در بلندگوهایشان در کمال بی شرمی چشم خود را بر آن فجایع  می بندند و با دروغ پردازی به تعریف و تمجید پیشرفتها و حل مشکلات مردم در دورۀ یک سال ریاست جمهوری وی می پردازند. این در حالی است که در همین یک سال صدارت دولت رئیسی، حکومت ورشکستۀ و بحران زدۀ جمهوری اسلامی در مقابله با شیوع بیماری وبا که بر اثر آلوده بودن آب آشامیدنی و آبیاری سبزیها با آن بروز کرده، درمانده و ناتوان بوده است. بر اثر سیاستهای ضد انسانی و بی توجهی به سلامت و زندگی شهروندان و بی کفایتی حکومت اسلامی بیماری کرونا در ایران هنوز هم روزانه دهها نفر قربانی می گیرد. این حکومت همچنین در مقابله با دیگر حوادث طبیعی ازجمله آتش سوزیهای مهیبی که در جنگلها و در نقاط مختلف ایران صورت گرفته عاجز و ناتوان و بی کفایت بوده است و مردم مجبور می شوند با امکانات محدود خود به مقابله با حوادث زیست محیطی بپردازند و در این راه متحمل خسارت و تلفات زیادی هم می شوند.


دولت رئیسی با سیاست حذف ارز ترجیحی جهت واردات بعضی کالاهای اساسی جهش بی سابقه قیمت مواد غذایی را موجب شده و گرانی و تورم سرسام آوری را به مردم تحمیل کرده است. تورم افسار گسیخته، گرانی، گسترش بیکاری، گرسنگی و اوضاع فلاکت بار معیشتی، و تشدید استثمار در محیط های کار منجر به آن شده که در چند ماه گذشته پدیده خودکشی و خودسوزی جوانان به ویژه زنان و کودکان کار و خیابان، برای رهایی از این وضعیتی که جمهوری اسلامی به زندگی شان تحمیل کرده به صورت چشمگیری افزایش یابد. آمارهای مربوط به خودکشی بیش از ده کارگر طی مدت دوماه و نیم و مرگ دلخراش حدود ٣۰ کارگر در سه ماه گذشته نشانۀ چنین وضع أسف باری است. البته این آمارها تمام حوادث منجر به مرگ کارگران در آن بازه‌ی زمانی را نشان نمی دهند. زیرا بسیاری از حوادث کاری که روزانه در کارخانه و کارگاهها و دیگر مراکز کاری اتفاق می افتند، ثبت نمی شوند.


سران حکومت اسلامی با احساس خطر جدی از عواقب و پیامدهای وخامت اقتصادی و اجتماعی، هر روزه با صدور قرار و قطعنامه به تهدید و خط و نشان کشیدن علیه نویسندگان، خبرنگاران، روزنامه نویسان و صاحبان رسانه و شبکەهای اجتماعی، قضات، وکلا، فعالان سیاسی و مدنی و انسانهای مبارز و آزادە می پردازد. این اقدامات و راه انداختن موج وسیع دستگیری فعالان سیاسی و مدنی به ویژه زنان مبارز همراه با موج جدید اعدامها در سراسر ایران، در خدمت ایجاد  فضای رعب و وحشت در جامعه می باشد. قوۀ قضائیه رژیم بیان واقعیتها در رابطه با اوضاع نابسامان زندگی مردم را “مأیوس کردن و دلسرد کردن مردم از نظام” می نامد و برای آنهم زندان و جریمه سنگین تعیین می کند. اخیرأ نیز طی نامەای به زندانها دستور تعجیل در اعدامها را صادر کرده است. اما این رفتار جنایتکارانه نه تنها موجب رعب و وحشت جامعه نشده، بلکه موج اعترضات علیه مجازات اعدام را در پی داشته است. این موج تشدید سرکوب و اعدام وحشت رهبران حکومت اسلامی از به راه افتادن سیل قیام تودەای را نشان می دهد که دیر یا زود بنیان حکومت اسلامی را برخواهد کند.


تحریمها و بازگشت مجدد جمهوری اسلامی به میز مذاکرات احیای برجام  در ماه گذشته، نکته دیگری بود که در گزارش سیاسی به پلنوم مورد مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. در گزارش اشاره شد که دلیل بازگشت جمهوری اسلامی به این مذاکرات از طرفی نگرانی از گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگران و تودەهای مردم علیه بحران بیکاری گرانی و اوضاع فلاکت بار معیشتی بود، و از طرف دیگر چنین می پنداشت که با توجه به رقابت و کشمکش موجود میان قدرتهای امپریالیستی آمریکا و اروپا با روسیه از یک سو و با چین از سوی دیگر، امکان مانور بیشتری برای امتیاز گیری از غرب و آمریکا برایش بوجود آمده است و می تواند با چانه زنی سهم بیشتری در معادلات سیاسی منطقه بگیرد. اما این ارزیابی و تحلیل جمهوری اسلامی متحقق نشد. آمریکا و دولتهای (۱+ ۴) حاضر به دادن امتیاز بیشتری از آنچه سالها قبل گفته بودند، نشدند و تحریمها همچنان سرجای خود باقی هستند. واضح است که زیان واقعی و عینی تحریمهای جنایتکارانۀ آمریکا و غرب در درجه اول دامنگیر کارگران و مردم زحمتکش ایران شده است. با این وجود تحریمهای اقتصادی تنها یکی از عوامل تشدید بحران اقتصادی جمهوری اسلامی می باشد و در چارچوب سیستم سرمایەداری و ساختار جمهوری اسلامی لغو تحریمها نیز نمی تواند چاره ساز بحران اقتصادی شود. اما جمهوری اسلامی سالهاست به بهانۀ وجود تحریمها، زندگی و معیشت کارگران و دیگر اقشار تهیدست مردم ایران را به گروگان گرفته است. سالهاست باندهای مافیایی درون رژیم و نزدیک به آن به بهانۀ دور زدن تحریمها به تجارت برای خود می پردازند و میلیاردها دلار از ثروت و سامان مردم  را به  جیب زدەاند. در صورت توافق هسته ای، رژیم اسلامی بیش از این نمی تواند از تحریم های اقتصادی و مقابله با فشارهای خارجی به عنوان حربه ای برای امنیتی کردن فضای جامعه و تحمیل فقر و فلاکت بیشتر به مردم استفاده کند، در آنصورت توقعات کارگران و تهیدستان شهری بالا می رود و آنها را در موضع تعرضی تری در مبارزه برای مطالباتشان قرار می دهد.

*****


پلنوم دوم کمیته مرکزی کومەلە در ادامه مباحث سیاسی خود به اوضاع سیاسی در کردستان پرداخت. پلنوم در مورد اوضاع عمومی کردستان بر این واقعیت تأکید کرد که تعمیق بحران اقتصادی و گسترش فقر و فلاکت اقتصادی، وضعیت زندگی و معیشت کارگران و تودەهای مردم زحمتکش کردستان را نیز وخیم تر کرده است. تمام معضلات اجتماعی موجود در جامعۀ ایران به طریق اولی، دامنگیر مردم کردستان ایران نیز هست. روزانه اخبار اسفباری از، فقر و گرسنگی، کم آبی، اقدامات تخریب کنندۀ محیط زیست، اِعمال فشار و تبعیض جنسیتی بر زنان، خودکشی ها و خودسوزیهای کودکان و زنان و مردان کارگر و زحمتکش بر اثر فقر و فلاکت منتشر می شود.  در حالی که نرخ بیکاری در شهرهای مختلف کردستان به ویژه در میان جوانان رو به افزایش است، ده ها هزار نفر با وجود خطرات جانی زیاد برای تأمین زندگی و معاش خود، به کولبری روی آوردەاند. مزدوران رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی با نگاه امنیتی و سود جویانه در برخورد به کولبران روزانه به آنان شلیک می کنند، آنان را زخمی یا به قتل می رسانند و اموالشان را مصادره می کنند. گسترش بیکاری و فقر و گرانی و بی حقوقی های سیاسی و اجتماعی همواره بستری برای اعتراض علیه سیاست های میلیتاریستی و ضد انسانی رژیم جمهوری اسلامی بوده است. اما با توجه به اینکه کردستان جامعه ای تحزب یافته است و فعالین جنبش های اجتماعی و مبارزان سیاسی ظرفیت و پتانسیل بالایی در سازماندهی و برپائی اعتراضات و اعتصابات سراسری از خود نشان دادەاند، لذا رژیم جمهوری اسلامی با نگاه امنیتی به کردستان، امر سرکوب را بسیار با برنامه و کنترل شده پیش می برد. رژیم برای تشدید میلیتاریسم نیروهای نظامی بیشتری به مناطق مرزی کردستان گسیل کرده است. در چهار ماه گذشته اداره اطلاعات رژیم در سه موج پی در پی، ده ها نفر از فعالین اجتماعی را دستگیر و روانه زندان کرده و دەها نفر را احضارکرده است. فقط در ماه مرداد، ٥٣ نفر از جوانان را با بهانەهای واهی و بدون هیچ دلیلی دستگیر کرده و زندانی کرده است. هدف رژیم از تشدید سرکوب و موج دستگیری ها و احضار فعالین اقدامی پیشگیرانه جهت ممانعت از برگزاری اعتراضات تودەای است. رژیم جمهوری اسلامی در کردستان بیش از سایر نقاط ایران موقعیت خود را در مقابل اعتراضات تودەای شکننده می بیند.


اما با وجود شرایط سخت و طاقت فرسای زندگی، و با وجود موج پی در پی دستگیری ها شهرهای کردستان نیز کانون گرم و پر جنب و جوش اعتراض و مبارزه بودەاند. معلمان در کردستان  به عنوان بخشی از جامعه معلمان ایران نقش فعالی در سازماندهی و برپائی اعتراضات و اعتصابات سراسری معلمان داشتەاند. زنان با حضور فعال خود در پیشاپیش این اعتراضات، نیرو و توان بیشتری به این اعتراضات بخشیدەاند. بگیر و ببند فعالین معلمان نه تنها آنان را مرعوب نکرده، بلکه تلاش برای آزادی معلمان در بند و استقبال از آزادی آنان را هم به عرصه دیگری از مبارزه تبدیل کردە است.  زنان همچنین یک پای اصلی مبارزه علیه فرهنگ ارتجاعی مردسالارانه و سیاستها و قوانین زن ستیزانه رژیم جمهوری اسلامی بودەاند.


در ادامه مباحث سیاسی، پلنوم به صف آرایی و آرایش سیاسی احزاب و نیروهای کردستان و در همین رابطه به وحدت دوباره میان دو شاخۀ حزب دمکرات پرداخت. اگر چه رابطه احزاب با طبقات اجتماعی همیشه یک به یک نیست و گاهاً احزاب سیاسی، سیاست و مواضعی را اتخاذ می کنند که با منافع طبقه ای که داعیه نمایندگی آن را دارند خوانائی ندارد، اما واقعیت این است که وحدت دوباره دو شاخه حزب دمکرات تا حدودی بازتاب وضعیت واقعی بورژوازی و طبقه متوسط در کردستان است. در دورانی که  دوم خردادی ها و اصلاح طلبان حکومتی در درون دایره قدرت برو و بیایی داشتند بخش هایی از طبقه متوسط و بورژوازی کردستان تحت تآثیر تحولات سراسری برای رسیدن به خواستەهایشان و سهم بری از قدرت سیاسی و اداره امور در کردستان به اصلاح طلبان حکومتی و فراکسیون آنان در درون مجلس اسلامی امید بسته بودند. برای حضور در شوراهای شهر و روستا و مجلس اسلامی با حرارت برای انتخابات جمهوری اسلامی بازار گرمی می کردند. حزب دمکرات کردستان طی این دوره اگر نه بطور منسجم، اما این گرایش  سیاسی و طبقاتی را نمایندگی می کرد. با بن بست و شکست اصلاح طلبان حکومتی در ایران این گرایش سیاسی و طبقاتی در کردستان نیز با یأس و سرخوردگی روبرو شد. تحت تأثیر این تحولات حزب دمکرات کردستان هم امید خود را به دمکراتیزه شدن ایران تحت رهبری اصلاح طلبان حکومتی و سهم بری از قدرت سیاسی و بهره گرفتن از آزادی فعالیت علنی  از دست داد. سیاست امید بستن به اصلاح طلبان حکومتی چیزی جز سردرگمی استراتژیک این حزب را بیان نمی کرد. متعاقب این تحولات اقدام و واسطه گری نهاد نروژی “نوریف” و انجام مذاکره این احزاب با رژیم جمهوری اسلامی و دستیابی به توافق نیز که بسیاری از احزاب و جریانات و اشخاص ناسیونالیست برای آن کیسه دوخته بودند، بی نتیجه ماند.


از سوی دیگراستراتژی حزب دمکرات کردستان ایران که امیدوار بود با “راسان” و از سرگیری مبارزه مسلحانه و انجام عملیات نظامی در نوار مرزی علیه جمهوری اسلامی بتواند توجه آمریکا و دیگر قدرتهای سرمایه داری را برای اقدام علیه جمهوری اسلامی جلب نماید نیز، با شکست مواجه شد. حزب دمکرات کردستان ایران با در پیش گرفتن این سیاست نه تنها نتوانست با تکیه بر پشت جبهه اش در کردستان عراق مبارزه مسلحانه در کردستان ایران را تجدید حیات ببخشد، بلکه عملا این فرصت را برای دشمن فراهم آورد که در اوج بحران و درماندگی با ضربه زدن بە واحدهای پیشمرگان “قدرقدرتی نظامی” خود را علیه مردم کردستان به نمایش بگذارد. حزب دمکرات کردستان ایران در همانحال متوجه شد که آمریکا و دیگر قدرتهای غربی نه تنها سیاست سرنگونی جمهوری اسلامی را ندارند، بلکه در هراس از اعتراضات و خیزش توده ای در ایران، آشکارا با سیاست های مداخله گرانه و تروریستی رژیم جمهوری اسلامی در سطح منطقه مدارا می کنند و در راستای منافع سیاسی و اقتصادی خود آماده هر گونه سازش و بند و بست هستند.


شکست سیاست های راهبردی هر دو شاخۀ حزب دمکرات از دلائل اصلی وحدت مجدد دو شاخۀ حزب دمکرات می باشد. این وحدت در کوتاه مدت شکست سیاستهای هر دو شاخه حزب دمکرات را تحت الشعاع قرار می دهد. در عین حال این اقدام می تواند تلاشی جهت آماده سازی خود به عنوان بخشی از اپوزیسیون بورژوایی برای روبرو شدن با تحولات سیاسی آینده ایران باشد. هر دو شاخه حزب دمکرات و اکنون حزب دمکرات متحد، با الگوبرداری از تجربه کردستان عراق، نقشه کنترل قیام تودەها و حاکمیت احزاب بجای حاکمیت مردم را برای آینده کردستان ایران را در دستور کار دارند.


اما وحدت مجدد دو شاخه حزب دمکرات، به بن بست استراتژی سیاسی این جریان پایان نمی دهد. از هم اکنون طرح فدرالیسم این حزب برای “خاتمه دادن به ستمگری ملی” در کردستان و سهم بری از قدرت سیاسی در تجربه عملی ناکارائی و شکست خود را نشان داده است. حزب دمکرات تحولات جامعه کردستان در چهار دهه گذشته را نمی بیند و به حساب نمی آورد. نمی تواند قبول کند که جامعۀ کردستان شهری تر و شکاف طبقاتی در آن عمیق تر شده است؛ توازن قوای طبقاتی در آن به نفع کارگران و تودەهای مردم زحمتکش تغییر یافته است؛ آنان هشیار تر و سازمان یافته تر از گذشته عمل می کنند؛  خواستها و مطالباتی که کارگران و تهیدستان شهری برای آن مبارزه می کنند بدون تعرض به سرمایه و مالکیت خصوصی پاسخ نمی گیرند. کارگران و زحمتکشان، زنان آزاده و لشکر تهیدستان شهری به سادگی به دست به دست شدن قدرت از بالا تن نمی دهند. با این وجود حزب دمکرات هنوز با تفکر چهل سال پیش به جامعه کردستان نگاه می کند و تصور می کند در تحولات آینده در ایران می تواند از بالای سر مردم  و بدون دخالت آنها در مورد کردستان تصمیم بگیرد. این در حالی است که طی چهار دهه گذشته بر بستر مقاومت و مبارزه تودەهای کارگر و زحمتکش کردستان علیه رژیم جمهوری اسلامی، نسلی از فعالین کارگری، معلمان مبارز، زنان آزاده، انسانهای آزادیخواه با افق رهائی به جلو صحنه آمده اند که به کمتر از دخالت مستقیم خود در حاکمیت و تعیین سرنوشت جامعه تن نمی دهند.

*****


پلنوم دوم کمیته مرکزی کومەلە در ادامه مباحث خود به اولویت های کار و فعالیت کومه له در این دوره پرداخت. آنچه در رابطه با اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران و کردستان در پلنوم مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت، بار دیگر بر این امر تأکید می کند که تشکیلات کومەلە به مثابه سازمان کردستان حزب کمونیست، تنها با اتکا به نیروی عظیم زنان و مردان کارگر و زحمتکش جامعه می تواند استراتژی سوسیالیستی خود را در جنبش انقلابی کردستان پیش ببرد. اما پیشروی این نیروی اجتماعی در گرو سازمانیابی آن است. کارگران کردستان بدون ایجاد سازمانهای توده ای و طبقاتی خود و بدون تحزب یابی نه تنها نمی توانند پیشروی جنبش انقلابی کردستان را تضمین کنند و به تقویت بدیل سوسیالیستی در بعد سراسری یاری رسانند، بلکه نمی توانند در مبارزات روزمره خواستها و مطالبات خود را به صاحبان کار و دولت حامی آنان تحمیل کنند. زنان آزاده کردستان اگر نتوانند صفوف خود را در ابعاد تودەای سازمان دهند و تشکل های تودەای مستقل از دولت را برپا کنند نه تنها نمی توانند پیشروی جنبش انقلابی کردستان را تضمین کنند بلکه حتی نمی توانند توان و ظرفیت های واقعی خود را در به عقب نشاندن فرهنگ مردسالارانه و سیاستهای زن ستیزانه رژیم جمهوری اسلامی به کار گیرند. دانش آموزان و دانشجویان اگر نتوانند با درس گرفتن از مبارزات سازمانیافته معلمان، شوراها و کانون های مبارزاتی خود را بر پا کنند، نمی توانند نقش واقعی خود را در تقویت جنبش های پیشرو اجتماعی و قطب چپ جامعه ایفا کنند. معلمان در کردستان به عنوان بخشی از طبقه کارگر و بخشی از جامعه معلمان ایران با سازمان دادن صفوف خود به رغم کاستی های آن و با ایفای سهم چشمگیر در اعتصابات و اعتراضات سراسری نقش غیر قابل انکاری در عقب نشاندن تعرض رژیم به سطح زندگی و معیشت خود و در تقویت جنبش آزادی خواهانه مردم ایران ایفا کرده اند. نه فقط دانش آموزان و دانشجویان بلکه دیگر بخش های طبقه کارگر در کردستان لازم است از تجربه معلمان بیاموزند.  بنابراین در شرایط کنونی فعالین کومه له در محیط های کار و تولید نباید از هیچ تلاشی برای سازمانیابی کارگران دریغ کنند. فعالین و دوستداران کومه له که در یک شبکه گسترده‌ی روابط طبیعی اجتماعی و مبارزاتی به گستردگی شهرها و روستاهای کردستان به هم مرتبط شده‌اند و در کارخانه، کارگاهها و محیطهای کار و زیست کارگران حضور داشته و ارتباط زنده و ارگانیکی با آنان دارند می توانند روند سازمانیابی کارگران و توده زنان ستمدیده در کردستان را شتاب ببخشند. در اوضاع سیاسی متحول کنونی و با توجه به اینکه توازن قوای طبقاتی به نفع مبارزات کارگری و تودهای تغییر کرده است، زمینه برای برپائی سازمانهای طبقاتی و تودهای کارگران مستقل از دولت بیش از پیش فراهم آمده است. فقط برای نمونه تلاش سازمان‌یافته برای ایجاد سندیکای کارگران ساختمانی، تشکیل سندیکای‌های کارگران خباز مستقل از نهادهای دولتی در شهرهای مختلف کردستان، ایجاد شورای کارگران بیکار و … و به هم پیوستن و پیوند آن‌ها در کنفدراسیون تشکلهای کارگران کردستان، ایجاد کمیتههای محلات از زنان و مردان مبارز به ویژه در محلات حاشیه‌نشین شهرها، و … عرصههایی از فعالیت در زمینه سازماندهی توده‌ای کارگران هستند که باید به طور نقشه مند در دستور کار قرار گیرند.


تلاش برای گسترش و دامن زدن به اعتراضات تودەای در شهرهای کردستان یکی از مهمترین اولویتهای کومەلە است. در این رابطه تنها با آمادگی به استقبال فرصت ها رفتن کافی نیست، بلکه باید فرصت ها را ایجاد کرد. در اوضاع کنونی کردستان بر بستر گسترش بیکاری، گرانی سرسام آور و فقر بی سابقه و محدودیت ها و بی حقوقی هایی که رژیم جمهوری اسلامی به اکثریت تودەهای مردم تحمیل کرده است زمینه عینی برپائی جنبش های اعتراضی وجود دارد. تلاش نقشەمند برای برپایی جنبش علیه بیکاری در شهرهای کردستان، مبارزه علیه نبود خدمات اجتماعی بویژه در حاشیه شهرها، جنبش اعتراضی علیه قوانین و سیاست های زن ستیزانه جمهوری اسلامی، مبارزه علیه تخریب محیط زیست و … از زمینەهای عینی برخوردارند. از مسیر برپائی این جنبش ها و دامن زدن به این اعتراضات است که زمینۀ سازماندهی تودەای و طبقاتی کارگران و توده زحمتکشان فراهم می شود.


یکی از وظایف و اولویتهای دیگر که لازم است بر آن تأکید کنیم، تلاش سازمانیافته در راستای تبدیل کردن بدیل حاکمیت شورائی مردم به یک گفتمان نیرومند در میان تودههای مردم کردستان است. با توجه به اینکه وارد شدن جامعه ایران به یک موقعیت انقلابی امری محتمل است، موقعیتی که پرونده قدرت سیاسی را به روی جامعه باز میکند، مسئله شکل دادن به بدیل حکومتی اهمیت سیاسی حیاتی پیدا کرده است. در چنین شرایطی جا انداختن گفتمان حاکمیت شورایی و تبدیل آن به گفتمان غالب در میان کارگران و دیگر اقشار تهیدست جامعه برای ما امری تعطیل ناپذیر است.


تلاش پیگیر برای گسترش همکاری نیروهای چپ و کمونیست در راستای ایجاد بلوک نیرومند چپ و سوسیالیستی در کردستان نیز یکی دیگر از ولویتهای کار ما می باشد. در شرایط که جریانات ناسیونالیست برای پیشبرد سیاست و استراتژی خود در کردستان برای نزدیکی و همگرایی و همکاری میان متحدین خود به تلاش افتادەاند، برای کومەلە و دیگر جریانات کمونیست در کردستان نیز تلاش در جهت انسجام و تشکل یابی قطب چپ و سوسیالیستی برای پیشبرد استراتژی ضروری می باشد.


رهبری کومەلە نیز در اوضاع پر تحول کنونی باید تمام ظرفیت های خود را در خدمت پیشبرد این پروژەها قرار دهد. تنها با حضور و دخالت فعال در جنبش های اعتراضی می توان در جهت متشکل کردن اراده تودەهای معترض و پرورده کردن رهبری انقلابی ایفای نقش کرد و بدون حضور و مشارکت فعال مستمر و هماهنگ در این جنبشها ایفای چنین نقشی ممکن نخواهد بود. کومەلە از این مسیر می تواند برای کارگران کردستان همچون تشکیلاتی عمل کند که آرمانها، آرزوها، و منافع طبقاتی آنان در صحنه سیاسی جامعه را نمایندگی کند و خود را در قبال معضلات و مشکلات سر راه زندگی و مبارزات کارگران پاسخگو بداند.


پلنوم دوم کمیته مرکزی کومەلە در بخش دیگری از دستور جلسات خود به گزارش کار ارگانهای کومەلە شامل ارگانهای تشکیلات شهرها “تکش”، سایت کومه له، نشریۀ پیشرو، نمایندگی کومه له در خارج کشور، شبکه های اجتماعی، پروژۀ تلاش برای احیای همکاری نیروهای چپ و کمونیست، تلویزیون، امور مالی، پرداخت و گزارشات ارگانی را که بصورت کتبی و شفاهی به اطلاع پلنوم رسید مورد بحث و بررسی قرار داد.


آخرین دستور جلسه پلنوم دوم کمیته مرکزی کومەلە آرایش و سازماندهی ارگانهای تشکیلاتی بود. در این مبحث ابتدا به کلیات آرایش و سازماندهی پرداخته شد و سپس اعضا کمیته مرکزی کومەلە در ارگانهای تشکیلاتی سازماندهی ترمیم و یا ابقا شدند. در این پلنوم رفیق حسن شمسی به عنوان دبیر کمیته مرکزی کومەلە انتخاب گردید. پلنوم دوم کمیته مرکزی کومەلە پس از دو روز کار فشرده با سرود انترناسیونال به پایان رسید.


کمیته رهبری کومەلە ( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)

شهریور١٤٠١ 

سپتامبر ٢٠٢٢

شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له

https://alternative-shorai.tv

https://cpiran.org

https://komala.co

6

اشتراک در شبکه های اجتماعی: