گزارش برگزاری پلنوم دوم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران آذر ۱۴۰۳- نوامبر ۲۰۲۴ قسمت اول
جمعه ۹ آذر ۱۴۰۳
پلنوم دوم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران منتخب کنگره چهاردهم در روزهای شنبه و یکشنبه ۳ و ۴ آذر ۱۴۰۳ برابر با ۲۳ و ۲۴ نوامبر ۲۰۲۴ برگزار شد. نشست وسیع کمیته مرکزی که اعضای کمیته مرکزی کومەله و کمیته تشکیلات خارج از کشور حزب نیز به عنوان ناظر در آن شرکت داشتند، با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت به نشانه گرامیداشت یاد جانباختگان صفوف حزب کمونیست ایران و کومەله و کلیه جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم کار خود را آغاز کرد.
گزارش سیاسی کمیته اجرائی به نشست کمیته مرکزی، گزارش فعالیت کمیتەها و ارگانهای مختلف تشکیلاتی، جایگاه و اهمیت شبکه های اجتماعی در تبلیغ مواضع و سیاست های حزب و آرایش و تقسیم کار درون کمیته مرکزی حزب از دستور جلسات این پلنوم بودند. در گزارش سیاسی کمیته اجرائی و مباحث پیرامون آن برخی از مهمترین تحولات سیاسی مربوط به جهان و خاورمیانه و ایران و جهت گیری های حزب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
تغییر معادلات در منطقه خاورمیانه، شکست استراتژی جنگ بازدارنده رژیم جمهوری اسلامی در منطقه، پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا و چشم انداز تشدید تحریم های اقتصادی و افزایش فشارهای بین المللی، بر متن تعمیق بحران اقتصادی و تداوم و گسترش اعتصابات کارگری و جنبش های اعتراضی بحران حکومتی را تشدید کرده و رژیم جمهوری اسلامی را با چالش های جدیدی روبرو کرده است. انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده تازه ترین این تحولات بود که علل و پیامدهای آن مورد بحث قرار گرفت.
پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا و برخی از پیامدها
پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا در پایه ای ترین سطح از تحلیل، پیامد شکست نئولیبرالیسم است. نئولیبرالیسم که به عنوان بدیلی برای برون رفت از بحران جهانی سرمایه داری در اواخر دهه ۷۰ قرن گذشته ابتدا در بریتانیا و آمریکا و به مرور در سطح جهان رواج پیدا کرد بعد از چند دهه تهاجم پی در پی به کار و زندگی طبقه کارگر و اقشار فرودست، زدن از همه خدمات اجتماعی، محدود کردن حقوق اتحادیه های کارگری و کنترل بحران به قیمت گسترش فقر و بیکاری و تعمیق بیش از پیش شکاف طبقاتی اکنون مدتها است به پایان عمر خود رسیده است. پس از رکود اقتصادی دههی هفتاد و افزایش تورم و نرخ بیکاری در آمریکا، هر دو حزب اصلی به نوبت سیاست های ویرانگر نئولیبرالی را برای مقابله با رکود و کنترل بحران به اجرا گذاشتند و ادامه دادند.
اما بحران جهانی سرمایه داری در سال ۲۰۰۸ نشان داد که نئولیبرالیسم نمی تواند بدیلی برای نجات کاپیتالیسم از بحران باشد و همچنین این باور ایدئولوگ های بورژوایی که سرمایه داری پایان تاریخ است را در میان خرابه های نئولیبرالیسم مدفون کرد. در پی این بحران سطح زندگی و رفاه طبقهی کارگر و اقشار محروم و حتی گروههای میانی باز هم بیشتر سقوط کرد، رؤیای زندگی امریکایی بر باد رفت بدون آنکه از رونق اقتصادی مورد نظر دولت های سرمایه داری خبری باشد. پی آمدهای سیاسی این روند، منجر به رویگردانی مردم از احزاب حاکم شد، همین شرایط زمینهی به جلو صحنه آمدن ترامپ به عنوان یک جریان اولترا راست پوپولیستی را فراهم کرد.
پیروزی ترامپ به نحوی بازتاب خشم و اعتراض بخش هایی از جامعه آمریکا علیه این اوضاع فاجعه بار در فقدان یک افق و چشم انداز روشن برای برون رفت از این اوضاع بود. تحت حاکمیت مناسبات سرمایه داری و الگوی نئولیبرال، ۱ درصد از جمعیت ثروتمند جهان بیش از ۴۶ درصد از ثروت کل جهان را در اختیار دارند، در حالی که ۵۰ درصد فرودستان جامعه کمتر از ۱ درصد از ثروت جهان را در اختیار دارند. اعتراض رأی دهندگان علیه این یک در صدی ها بود، اما در نبود یک آلترناتیو رادیکال و سوسیالیستی که مقبولیت اجتماعی پیدا کرده باشد باز به نماینده همین یک درصدی ها رأی داده شد.
ترامپ که از حمایت سرمایه داران بزرگ، کمپانی های نفتی، غول های املاک و مستغلات و میلیاردرهایی مانند ایلان ماسک برخوردار است، با وعدهها و شعارهای ناسیونالیستی و زن ستیزانه و با وعده اخراج بیش از ۱۱ میلیون مهاجر باصطلاح غیر قانونی و کاهش مالیاتها و حمایت از تولید داخلی و حتی سیاست های ضد زیست محیطی، توانست خشم و اعتراض انباشته شده و بر انگیخته شده بخش های وسیعی از جامعه امریکا که با بار سنگینی از بدهی به بانک ها به حاشیه رانده شده اند، علیه وضع موجود را به بیراهه برده و علیه مهاجران و پناهجویان و جناح چپ جامعه کانالیزه کند. اما ترامپ بدیل نجات امریکا از تعمیق شکاف بین فقر و ثروت نیست.
ترامپ به عنوان نماینده بخشی از بورژوازی و طبقه سرمایه دار حاکم در امریکا ، تحت عنوان بازگرداندن دوران عظمت آمریکا تشدید جنگ تجاری با چین به عنوان قدرتمندترین رقیب جهانی را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داده و وضع تعرفه ۶۰ در صدی بر کالاهای وارداتی از چین و تعرفههای ۱۰ تا ۲۰ درصدی بر اکثر کالاهای خارجی از جمله کالاهایی که از اروپا و … وارد بازار امریکا می شوند را در دستور کار دارد. ترامپ از یک سو با تشدید جنگ تجاری علیه رقبای خود در سطح بین المللی، و در داخل با کاهش مالیات صاحبان صنایع به بهای افزایش قیمت کالاهای مورد نیاز مردم و هزینه های زندگی، و تشدید استثمار طبقه کارگر، از کمپانی ها، موسسات تولیدی و طبقه سرمایه دار امریکا حمایت می کند.
بنا به فرمان ترامپ، ایلان ماسک در راس یک نهاد نو تأسیس مأموریت یافته که دولت را کاراتر کند، و هزینه های دولت را از ۶.۲ تریلیون دلار در سال به چهار تریلیون دلار کاهش دهد. این در حالی است که حدود ۵۰ در صد از این هزینه ها صرف پاره ای از بیمه های اجتماعی، خدمات بهداشتی، اموزش و زیرساخت ها می شود. در شرایطی که هیچ سخنی از کاهش هزینه های “دفاعی” و جمع کردن بیش از ۷۰۰ پایگاه نظامی کوچک و بزرگ زمینی، دریایی و هوایی آمریکا در خارج از خاک این کشور، به میان نیامده است، روشن است که تحت عنوان کاهش هزینه های دولت، مستقیما کار و زندگی اقشار فرودست و آسیب پذیر جامعه مورد تعرض قرار می گیرد. یا کاراتر کردن دولت و کاهش بروکراسی از طریق بکار گرفتن هوش مصنوعی و تکنو لوژی پیشرفته در منطق اینها معنای دیگری غیر از تعدیل نیرو و بیکار سازی های گسترده ندارد.
ترامپ اگرچه محصول شکست نئولیبرالیسم است و به عنوان بدیل سرمایه داری برای مقابله با بحران پا به میدان گذاشته است، اما با ماهیت جهت گیری ها و “برنامه” اقتصادی که در حمایت از سرمایه داران امریکایی در دستور کار خود قرار داده، نسخه هارتر و خشن تری از نئولیبرالیسم را در قبال طبقه کارگر و فرودستان جامعه به اجرا می گذارد. از این رو رأی دهنده گانی که در مخالفت با سیاست های دولت بایدن و به امید تغییر در وضعیت نابسامان کنونی به عنصری مانند ترامپ رأی داده اند طولی نخواهد کشید که سرخورده می شوند. طبقه کارگر، رنگین پوستان، مهاجرین، زنان و توده های میلیونی به حاشیه رانده شده برای رهائی واقعی از چنگ بیکاری و فقر و محرومیت هایی که به آنان تحمیل شده، راهی جز مبارزه با مناسبات سرمایه داری در پیش ندارند. نیروهای فعال ضد سرمایه داری راهی جز این در پیش رو ندارند که برای تأثیر گذاری بر روند رویدادها صفوف خود را در یک حزب رزمنده کمونیستی متشکل و فشرده کنند.
تحرک و رویکرد رادیکال جنبش کارگری آمریکا در سالهای اخیر، رشد یک جریان چپ اجتماعی بر متن مبارزات توده ای علیه نژادپرستی، دفاع از حقوق زنان و علیه نسل کشی دولت اسرائیل در غزه بستر مناسبی برای متشکل شدن و متحزب شدن و بیرون آوردن سیاست آمریکا از کنترل دو حزب بورژوایی حاکم است. افزایش حداقل دستمزدها، کاهش نرخ بیکاری از طریق پایین آوردن ساعات کار روزانه و افزایش اوقات فراغت، در اولویت قرار گرفتن تأمین بهداشت و درمان و امنیت جانی شهروندان، پایان دادن به نژادپرستی نهادینه شده، حفاظت از محیط زیست و پایان دادن به نسل کشی دولت اسرائیل در غزه و خاتمه دادن به جنگ امپریالیستی در اوکراین نه با دل خوش کردن به وعده های کامالا هریس یا دونالد ترامپ، بلکه فقط با مبارزه متشکل طبقه کارگر و فرودستان جامعه و تعرض به سرمایه قابل تحقق هستند.
بازنشر: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv