جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ | 16 - 08 - 2024

Communist party of iran

گزارشی از مصادره ی دانشجویان  دانشگاه برلین در اعتراض به نسل کشی و اشغالگری اسرائیل


ترجمه: آرام فرج الهی

مصادره دانشجویان در دانشگاه HU خشونت وحشیانه پلیس را پس از آنکه هیئت رئیسه به نیروهای سرکوب اجازه دادند به دنبال داشت. در واقع دانشجویان این دانشگاه در همبستگی با فلسطین دست به تصرف دانشگاه زدند.

تخلیه مؤسسه جبالیا در دانشگاه HU برلین، که در همبستگی با فلسطین اشغال شده بود، نشان دهنده سطح جدیدی از اقتدارگرایی دولتی و همچنین خیانت مدیریت دانشگاه به دانشجویان آن است.

چه درس هایی می توانیم از این موضوع بیاموزیم؟

عصر پنجشنبه، مؤسسه علوم اجتماعی در دانشگاه هومبولت برلین (HU) توسط پلیس مورد حمله واقع شد. بعدازظهر قبل، این مؤسسه توسط دانشجویان چندین دانشگاه برلین که از همبستگی فلسطین حمایت می کردند، اشغال شده بود و به نام کمپ آوارگان جبالیا در شمال غزه به «موسسه جبالیا» تغییر نام داد.

دانشجویان خواستار تلاش دانشگاه برای توقف فوری نسل کشی در غزه، اجرای کامل حقوق دانشگاهی و تحریم اسرائیل، حفاظت از آزادی دانشگاهی، پایان دادن به سرکوب علیه دانشجویان و به رسمیت شناختن میراث استعماری آلمان شدند.

رئیس  دانشگاه HU، جولیا فون بلومنتال، عصر چهارشنبه تا ساعت ۶ بعد از ظهر با اعتراضات  مدارا کرد.  پس از صحنه های مکرر سرکوب پلیس در طول روز و پس از پایان مهلت در عصر پنجشنبه، تخلیه بسیار خشونت آمیزی توسط پلیس انجام شد.  گزارش ها حاکی از آن است که در جریان این عملیات، چند دانشجو بیهوش شده و تعداد زیادی مجروح شده اند. علیرغم وعده دروغین از سوی هیئت اجرایی، مشخصات شخصی همه افرادی که اعتراض داشتند و در ساختمان بودند ثبت شد.  آنها اکنون ممکن است به طور دسته جمعی به نقض جدی صلح متهم شوند.

اتفاقی که روز پنجشنبه افتاد:

عصر چهارشنبه هیئت اجرایی با متصرفین موافقت کرد که از ساعت ۹ صبح روز بعد تعداد بیشتری از دانش جویان بتوانند وارد ساختمان شوند. پس از اینکه در ابتدا تنها اعضای HU ادر صبح روز پنجشنبه اجازه ورود به ساختمان را داشتند، اعضای دیگر دانشگاه ها بعداً اجازه دسترسی پیدا کردند.

همانطور که برنامه ریزی شده بود، حدود ساعت ۳ بعد از ظهر گفتگو بین حدود ۷۰ دانشجو و هیئت اجرایی HU آغاز شد. در آنجا، دانشجویان مختلف تجربیات خود را از شنیده نشدن خواسته بیان کردند و مدیریت دانشگاه را متهم کردند که خود را حامی اسرائیل قرار می دهد در حالی که اسرائیل به طور آشکار در حال نسل کشی علیه فلسطینیان است. نمایندگان هیأت رئیسه اعلام کردند که مایل یا قادر به اجرای خواسته های اشغالگران نیستند. متأسفانه همه دانشجویان حاضر نتوانستند در بحث شرکت کنند، زیرا مدیریت اشغال درخواست مدیریت دانشگاه مبنی بر محدود کردن تعداد شرکت کنندگان را انجام داده بود.

پلیس کمی بعد از ساعت ۳ بعد از ظهر شروع سرکوب کرد.

اندکی بعد از ساعت ۱۵، پلیس از ورود دانشجویان دیگر و پیوستن به اعتراضات در خیابان روبروی مؤسسه جلوگیری کرد. وقتی معلوم شد پلیس تظاهرات اعتراضی را مستقیماً در مقابل مؤسسه اشغالی ( تصرف شده به وسیله دانشجویان) به گوشه خیابان دیگری وادار کرده است، فضا متشنج تر شد.  حملات خشونت آمیزی در حدود ۳۰۰ دانشجوی معترض توسط پلیس و اخلالگران طرفدار اسرائیل صورت گرفت. گفته می شود یکی از حامیان رژیم صهیونیستی با لباس ارتش اسرائیل به صورت یک دانشجوی طرفدار فلسطین حمله کرد.

در طول روز، سنای برلین، به ویژه شهردار حاکم، کای وگنر، بر مدیریت HU برای اخراج این اشغال پس از مهلت ۶ بعدازظهر فشار آورد. برلینر سایتونگ گزارش می دهد که با سناتورهای مختلف، شهردار، رئیس پلیس و رئیس HU گفتگوهایی صورت گرفته است. در پایان این گفتگوها، رئیس HU تسلیم شد و در نهایت با تخلیه ساختمان موافقت کرد. اما ظاهراً زمان دقیق اخراج با او هماهنگ نشده بود.

تخلیه دانشجویان از مؤسسه اشغالی در اوایل عصر با خشونت گسترده پلیس مواجه شد. بر اساس گزارش شاهدان، چندین دانش آموز بیهوش و تعداد زیادی مجروح شدند.  تخلیه چند ساعت طول کشید.  یک روزنامه نگار از برلینر سایتونگ که از این اخراج فیلم گرفته بود، توسط پلیس مورد حمله قرار گرفت. پلیس برلین در پاسخ به این سوال گفت: در طی اقدامات پلیس، حمله ای به یک کارگر اورژانس، که یک دوربین را روی میله ای نصب کرده بود، مجروح شده اما جراحاتش جزئی است.  این فرد همچنین در برابر اقدام محدود کننده آزادی “مقاومت” کرد، به همین دلیل است که به مدت ۱۵ دقیقه دستبند زده شد. این یک دروغ آشکار است، این روزنامه نگار کارت مطبوعاتی به همراه داشت.

در نهایت بر اساس گزارش رسانه ها، هویت ۱۶۹ نفر از دست اندرکاران مشخص شد.

بلومنتال در واقع قول داده بود که اطلاعات شخصی دانشجویان یعنی  معترضین ضبط نخواهد شد.  هیئت رئیسه مدعی شده بود که قصد ندارد علیه متصرفان به دلیل تجاوز یا آسیب به اموال اتهامی مطرح کند. با این وجود، هرکسی که از ساختمان خارج شده بود، تحت بازجویی پلیس قرار گرفت تا هویت آنها مشخص شود. به گفته وکلای دانشجويان، این از نظر قانونی رسوایی است زیرا هیچ ظن اولیه ای وجود ندارد. پلیس همچنین به طور دسته جمعی اشغالگران را به نقض جدی آرامش و امنیت متهم می کند، اما هنوز مشخص نیست که این کار بر چه اساسی انجام می شود.

آنچه روشن است این است که هر توافقی که بین مدیریت دانشگاه و پلیس صورت گرفته باشد، این واقعیت را تغییر نمی دهد که رئیس دانشگاه HU، پلیس و سنای برلین به طور جمعی مسئول این اخراج بی رحمانه هستند. مدیریت دانشگاه دانشجویان و کارمندان را – نه برای اولین بار – به جای اینکه طرف آنها را بگیرد، در معرض خشونت گسترده پلیس قرار داد. او خود را شریک دولت امپریالیستی آلمان و نسل کشی غزه کرده است. اگر مسئولیت خشونت وحشیانه پلیس و همچنین سرکوب متعاقب آن از طریق شکایت و پیگرد قانونی با اظهارات بعضاً متناقض پس از اخراج به این سو و آن سو منتقل می شود، ما کاملاً واضح می گوییم: ما این بازی را انجام نخواهیم داد!

وکلایی که در همبستگی از اشغال حمایت کردند و خود توسط پلیس بازداشت شدند نیز به این نتیجه رسیدند که اخراج هیچ مبنای قانونی ندارد. نتیجه یک عملیات پلیسی احتمالا غیرقانونی و در هر صورت بسیار وحشیانه است که مدیریت دانشگاه و همچنین شهردار حاکم برلین وگنر و کل سنای برلین شخصا و از نظر سیاسی مسئول آن هستند. همه‌ی انها باید استعفا بدهند!

حمله به استقلال دانشگاه

این فقط اقدامات وحشیانه و بار دیگر کاملاً نامتناسب پلیس نیست که رسوایی است. فشار سنا بر مدیریت دانشگاه مداخله مستقیم دولت در خودمختاری دانشگاه ها بود. در دانشگاه های ما چه مجاز و چه غیرمجاز، صرفاً دغدغه خود دانشگاه هاست، اگر دولت فرض می کند که مقرراتی را برای مدیریت دانشگاه صادر کند، این نیز تهاجم مستقیم به آزادی تدریس و پژوهش است. این آزادی مستلزم آن است که دانشگاه ها بتوانند بدون دخالت دولت امور خود را تنظیم کنند. موفقیت آمیز بودن این حمله سنا را نیز می توان به هیئت رئیسه نسبت داد. رئیس HU در واقع باید مهم ترین وظیفه خود را حفظ استقلال دانشگاه خود و یکپارچگی اعضای خود بداند. او این کار را نکرد. در عوض، او از دستورات سنا پیروی کرد و دانشجویانی را که قرار بود از آنها محافظت کند، در اختیار پلیس گذاشت.

برخی از اساتید برای محافظت از خود و دانشجويان حداقل به طور موقت خود را بین پلیس و دانشجویان قرار داده اند. این باید به عنوان یک الگو برجسته شود، اما همچنین نشان می دهد که ایجاد وحدت بین دانشجويان و کارکنان یک وظیفه استراتژیک است. این کار توسط رهبری اشغالگر انجام نشد یا خیلی دیر انجام شد، بلکه این یک نیاز اساسی برای یک حرکت قوی و قدرتمند در دانشگاه ها است. به عنوان مثال، ما در چندین دانشگاه در ایالات متحده دیده‌ایم که چگونه استادان، اساتید و سایر کارمندان دانشگاه در مقابل از دانشجویان خود محافظت می‌کنند. اما فراتر از آن، چالش اصلی جنبش دانشجویی کنونی، ایجاد اتحاد با کارکنان در دانشگاه ها و فراتر از آن به منظور ایجاد قدرت از طریق اقدامات فردی تماشایی به منظور مقابله واقعی با مدیریت دانشگاه و دولت است.

این هجمه به آزادی دانشگاه بخشی از روند گسترده تر تغییر به سمت راست، نظامی سازی داخلی و اقدامات اقتدارگرایانه فزاینده در آلمان است. در آغاز این هفته، کلمنس آرت، وکیل و استاد حقوق پلیس و اجتماعات، قبلاً در کنفرانس مطبوعاتی فدرال متهم کرده بود که مداخله شدید و غیرقابل توجیهی در حقوق اساسی مانند آزادی اجتماعات و آزادی بیان، به ویژه در رابطه با این موضوع وجود دارد. با جنبش فلسطین او همچنین تخلیه وحشیانه و احتمالاً غیرقانونی کمپ معترضان در دانشگاه آزاد برلین در ۷ مه را نمونه ای از این امر می داند.

سنای برلین همچنین ابزارهای دیگری برای پایان دادن به اعتراضات ناخوشایند در دانشگاه های برلین در اختیار دارد. او در حال حاضر مشغول تشدید قوانین آموزش عالی برلین است تا دوباره امکان خروج اجباری با انگیزه سیاسی را فراهم کند.

اما هدف این حملات فقط دانشگاه ها نیستند. امروز دولت ابزارهایی را بر روی جنبش دانشجویی علیه نسل‌کشی غزه آزمایش می‌کند که در آینده نیز علیه فعالین محیط زیست، فعالان ضد نژادپرستی یا کارگران مبارز از آن استفاده خواهد کرد. به همین دلیل است که مبارزه با این حملات باید گسترده تر باشد و از همبستگی صرف با فلسطینی فراتر رود.

ما به چه رادیکالیسمی نیاز داریم؟

بسیاری از بخش‌های جنبش از چند ماه گذشته به این نتیجه رسیده‌اند که مبارزه با نسل‌ کشی باید جنبش را رادیکال کند. به نظر می رسد که این برخلاف درخواست برای گسترش جنبش است. اما این بستگی به این دارد که منظور ما از رادیکالیزه شدن چیست.

در طول اشغال HU، سنگرها و طراحی مجدد فضاهای اشغالی با گرافیتی به نظر می رسید که بیان یک رادیکالیسم جدید در جنبش باشد. اما آشکارا این شکل از رادیکالیسم به تنهایی قادر به دفاع از اشغال در برابر اخراج نبود.

همانطور که قبلاً تأکید کردیم، ما باید بجنگیم تا بخش‌های گسترده‌تری از دانشجویان و اساتیدمان را به مبارزات خود بکشانیم.  سنگرها به تنهایی قادر به دفاع از «موسسه جبلیه» نبودند. ۵۰۰ دانشجوی دیگر و ۱۰۰ کارمند دیگر ممکن است بتوانند آن را برگزار کنند. یک شغل با مشورت و در کنار کارمندان محلی مشروعیت بسیار قوی تری خواهد داشت و بنابراین محافظت قوی تری در برابر سرکوب و آزار و اذیت خواهد داشت.

این بدان معنا نیست که هسته مشخص جنبشی که اشغال را در HU آماده و انجام داده است، مورد نیاز نیست. برعکس، این هسته به عنوان قهرمانان جنبش بسیار مهم است. مصمم‌ترین و شجاع‌ترین بخش‌های نهضت باید به بقیه همکاران دانشجو و کارمند ما برسد و آنها را به جنبش بکشاند.

متأسفانه، رهبری اشغالگر این استراتژی را اتخاذ نکرد که اشغال را تا حد امکان گسترده و آن را با همبستگی هرچه بیشتر پر کند. در برخی موارد، تنها افرادی که شخص دیگری می توانست برای آنها «ضمانت» کند، اجازه سازماندهی را داشتند. این عملاً یک مانع بزرگ برای پیوستن افراد جدید – به ویژه کارمندان دانشگاه – به اشغال بود.

رؤسای جمهور و دولت ها بسیار بیشتر از صدها دانشجویی میترسند که میخواهند صدای خود را بلند کنند، تا از موانعی که به سادگی می توانند آنها را از سر راه بردارند. این واقعیت که هیئت رئیسه HU این بار بلافاصله با پلیس در مورد دانشجویان تماس نگرفت، ممکن است عمدتاً به دلیل مقاومت گسترده ای باشد که هیئت رئیسه FU برلین پس از تخلیه بی اساس اردوگاه اعتراضی FU در آغاز ماه مه دریافت کرد. به نظر می رسد نامه اعتراضی معلمان و تظاهرات مشترک معلمان و دانش آموزان در هفته بعد تاثیرگذار بوده است.

برای ایجاد زمینه وحدت واقعی بین دانشجویان و کارکنان در یک جبهه مشترک علیه مدیریت دانشگاه، ساختارهای دموکراتیک نیز در اشغال ضروری بود. با این حال، فرصت واقعی برای مشارکت وجود نداشت، مذاکرات با هیئت رئیسه تنها توسط گروه کوچکی از مردم انجام شد و تعداد تماشاگران در بحث بزرگتر با هیئت رئیسه نیز محدود بود. بحث باید علنی و با بیشترین مشارکت ممکن صورت می گرفت. ما به عنوان سلاح انتقاد، برای برگزاری سمینارها و سخنرانی ها، سازماندهی یک مجمع عمومی بزرگ از دانشجویان و کارمندان و تصمیم گیری جمعی و دموکراتیک در مورد گام های بعدی مبارزه بحث می کردیم. این مهم ترین درس از اشغال «موسسه جبلیه» است. اما دقیقاً چه اتفاقی باید بیفتد؟

حالا چه؟

حملات پنجشنبه باید عواقبی داشته باشد. مسئولین اخراج در روز پنجشنبه، هیئت رئیسه HU، شهردار حاکم برلین و سنای برلین، باید فورا استعفا دهند. اما این کافی نخواهد بود. اکنون همه اعضای دانشگاه باید از حقوق ما و دانشگاه های ما دفاع کنند. این وظیفه ای فراتر از جنبش فلسطین است که در حال حاضر در مرکز سرکوب قرار دارد. برای اینکه سرکوب را با موفقیت پشت سر بگذارد، اکنون باید بخش وسیعی از دانشجویان و کارمندان را تا حد امکان جذب کند.

برای دستیابی به این گسترش در دانشگاه ها، مجامع عمومی را به عنوان یک ابزار مرکزی پیشنهاد می کنیم. این جلساتی است که همه اعضای دانشگاه های ما به آن دعوت شده اند و بسیج برای آنها گسترده و تا حد امکان عمومی است. به ویژه، AStA FU برلین و RefRat HU اکنون مسئول سازماندهی چنین جلساتی در سریع ترین زمان ممکن هستند.

همانطور که در برنامه اقدام خود می نویسیم: «ما با کارگران به نیروی متحد خود تکیه می کنیم و بزرگترین قدرت خود را در ایجاد یک جنبش گسترده و بزرگ می بینیم. مشاغل با بیشترین تعداد دانشجو و کارمند به جای اقدامات گروهی کوچک انفرادی نیز ما را تا حد امکان از سرکوب محافظت می کند. ما می‌توانیم و باید اعتماد کنیم که دانشجویان و کارمندان برای فلسطین آزاد قیام خواهند کرد و اجازه نخواهند داد که با تحریک و سرکوب ناآرام شوند.

ما پیشنهاد می کنیم در همه دانشگاه ها مجامع عمومی تشکیل شود که همه دانشجویان و اعضای دانشگاه بتوانند در آن شرکت کنند. اینها باید نقطه شروعی برای تشدید تقابل با مدیریت دانشگاه با کمک بخشهای بزرگتر بدنه دانشجویی باشد. در آنجا می توان چشم انداز جنبش را با صدها نفر در میان گذاشت و گام های بعدی را با مشروعیت وسیع مشخص کرد.

تنها اگر اشغال ها، تجمعات و جلسات را گسترش دهیم، کل دانشگاه را فلج کنیم و بر این اساس، دانشگاه ها را به پایگاه های مبارزه توده ای علیه نسل کشی تبدیل کنیم، می توانیم از مسیرهای کنترل شده عبور کرده و نیروی واقعی برای پایان دادن به آن ایجاد کنیم. زنده باد فلسطین آزاد و دانشگاه آزاد.»

منبع: Klassegegenklasse

اشتراک در شبکه های اجتماعی: