گروه اتحاد بازنشستگان: خط و نشان وزیر کار (مرتضوی) برای اعمال قدرت در شورای عالی کار و تحقیر مزدی کارگران است.گروه اتحاد بازنشستگان:
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
جناب مرتضوی وزیر سرمایه می گوید:
«اگر فردا هم نمایندگان کارگری روی حرف مقاومت کرده و به نتیجه واحدی در خصوص موارد نرسیم، بدون اجماع پیشنهادهای هر سه گروه به رای گیری گذاشته می شود و با رای اکثریت تصویب و نهایی میشود.»
اشخاص یا تشکل هایی که برای شورای عالی کار ظرفیت مثبت قائل هستند و به ویژه در صدد آن هستند که با توصیه های مشفقانه، رادیکالیسم نمایندگان به اصطلاح کارگری را تقویت نمایند به کاری بیهوده اقدام می کنند. این متوهمان به جای آنکه با تحلیل ها و عملکرد درست و قاطعانه موجب رشد آگاهی و تقویت رادیکالیسم در میان توده های کارگر و بازنشستگان گردند، مدام به توهم پراکنی درمیان کارگران مشغول هستند و آدرس غلط می دهند. چشم بستن بر وقایع و دوران های مختلف از عمر شورای عالی کار و امید کاذب بستن به جدل های بی اساس در این نهاد رسمی میان نماینده دولت، وزیر کار و نمایندگان کارفرما و نمایندگان به اصطلاح کارگری که هرگز پاسخ جدی بر حل مشکلات کارگران در بر نداشته و چیزی جز چانه زنی برمحور خط فقر و پایین نگه داشتن سطح معیشت خانوار کارگری نیست. کارزار برای امضای مصوبه حداقل دستمزد که چهار برابر زیر خط فقر باشد یا سه برابر و توصیه به نمایندگان به اصطلاح کارگری و نهی کردن آن ها از امضا مصوبه های شورای عالی کار، هیچ نفعی نصیب کارگران نخواهد کرد، جز آنکه به طبقه کارگر گفته می شود که شما آزاد هستید بین « مرگ یا تب» یکی را انتخاب کنید. تشکل های مستقل کارگری می گویند: طبق داده های آماری و برآورد هزینه معیشت یک خانوار چهار نفره حداقل مزد در سال ۱۴۰۳ نباید کمتر از ۴۵ میلیون تومان باشد. روشن است که اقتصاد نظام سرمایه داری ایران براساس تولید ناخالص داخلی در سال ۱۴۰۳، توانایی پرداخت این میزان از دستمزد را دارد. زیرا این مبلغ کسر حدود ۳۸ درصد از کل ناخالص داخلی که رقمی در حدود ۴۵۰ میلیارد دلار را شامل می گردد و این مبلغ بخش کوچکی از استثمار ارزش اضافی از خود کارگران می باشد. حتی برخی نهادهای رسمی که قدری دور اندیش تر از ناجیان دروغین طبقه کارگر هستند هم اعتراف می کنند که خط فقر نزدیک به سی میلیون تومان است. اما برخی ازطرفداران متوهم طبقه کارگر با گیج سری در پی آن هستند که کارگران را راضی نمایند که برای تصویب حداقل مزد ۱۵ میلیون تومان کارزار راه بیاندازند. کسانی که این کشف مهم را با کارزار و توصیه های خیر «خواهانه» راه می اندازند، نه عدالت خواه هستند و نه طرفدار کارگران و زحمتکشان می باشند. چه کسی است که فرق بین ۸ میلیون و ۱۵ میلیون را نداند. اما واقعیت این است که با این سطح تورم و گرانی روز افزون نه ۸ میلیون و نه ۱۵ میلیون و حتی ۲۰ میلیون نمی تواند جواب گوی معیشت خانوار کارگران و فقر حاکم بر جامعه باشد.
ما اعتقاد داریم که طبقه کارگر در هر سطحی از مبارزه که باشد باید خواسته های واقعی خود را اعلام کند زیرا اعلام خواسته ها نشانه ای از آگاهی و اطلاع از وضعیت زندگی کارگران و زحمتکشان است که در هر وضعیتی باید آن ها بیان شوند. اما کسب این خواست ها درجه آگاهی و رشد مبارزات کارگران را تعیین می کند. ما تلاش می کنیم در جبهه ای قرار گیریم که در کنار كارگران و زحمتکشان باشیم و به ارتقا سطح مبارزات آنها کمک کنیم.
تعیین حداقل دستمزد وظیفۀ کارگران پیشرو و تشکل های مستقل کارگری و فعالان کارگری و در پیوند نزدیک با تودۀ کارگران و خواست هایشان با در نظرگرفتن واقعیات سخت اقتصادی- اجتماعی و عقب ماندگی و سرکوب مستمر چندین دهه ای مزدها در ایران است .
ما بارها گفته ایم و عملکرد شورای عالی کار هم در عمل نشان داده که با این به اصطلاح سه نمایندۀ کارگری و یا بدون آنها، ترکیب این شورا طوری است که رأی اکثریت همیشه به نفع کارفرماهاست و این درحالی است که دولت خود کارفرمای بزرگی است. پس با تعمق بر این واقعیت، تصویب مصوبه های شورای عالی کار با امضا یا بدون امضای یک ضلع از این مثلث شوم، هیچ تاثیری در زندگی کارگران نخواهد داشت. کسانی که سعی دارند نمایندگان به اصطلاح کارگری را قانع نمایند که مصوبات شورا … را امضا نکنند فقط به اعتبار خود لطمه می زنند و در کشاکش این بازی بیهوده به نمایندگان کارگری که منتصب دولت می باشند اعتبار می بخشند.
کارگران آگاه، نه به شورای کنونی و بالطبع نه به نهاد دولتی ای که در آینده می خواهد احتمالاً جای این شورا را بگیرد اعتماد و توهمی ندارند. هرنوع مذاکره بر سر مزد و شرایط کار از کانال مستقیم گفتگوی نمایندگان مستقل کارگران و کارفرما ها می گذرد و دخالت دولت در نهایت به عنوان نهادی اجرائی ، نظارت صرف بر این بازی نابرابر خواهد بود.
دراین عرصۀ اقتصادی و نبرد بر سر مطالبات معیشتی همچون عرصه های دیگر مبارزه طبقاتی، سلاح کارگران تجمع و اعتراض و اعتصاب و مبارزه برای ایجاد تشکل های مستقل است که بتوانند کارفرماها و دولت را به عقب رانده ومذاکرۀ مستقیم با کارگران را به آنها تحمیل نماید.
گروه اتحاد بازنشستگان
https://t.me/GEtehadbazneshastegan