جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ | 27 - 12 - 2024

Communist party of iran

گذر و گسست از حزب کمونیست و کومه‌له


عباس منصوران


«طبقات اجتماعی ناراضی وجود دارند که دلخشویی از چپ، سوسیالیسم و جمهوری اسلامی  هم ندارند» و « این نیروی اجتماعی واقعی هستند و میلیونها هم هستند. نیروی اجتماعی- طبقات متوسطه-«لیبرال»- با «پایگاه داخلی میلیونی» و  «نیروی اجتماعی- طبقات متوسطه-«لیبرال»- با «پایگاه داخلی میلیونی»و «چپ با توجه به شمار، بی پشتوانه، پراکنده، تنها دارای برنامه‌ای.. چپ، که پشتیبانی بین‌المللی، مالی این حرفها را ندارد…» و «مثلاً اینکه در جامعه طبقاتی، توازن به نفع طبقه کارگر نیست…دچار این تصور نباید شد که همه چیز مقدرات این جامعه به تصمیم گیری کمونیست‌ها گره خورده است! این علمی نیست، عینی نیست…»([i])

 
باورتان می‌‌شود این «مغطله‌ی مصادره به مطلوب» به بیانی دیگر، استفاده از پیشفرضی غلط، به هدفِ گرفتن نتیجه‌ی مطلوب، بخشی از «خشت روی خشت» گذاردن  دبیر اول کومه‌له در سال ۱۳۹۸ باشد!؟


برخلاف ادعای اخیر دوستمان- ابراهیم علیزاده- در کنگره ۱۸کومه‌له‌ی  خودشان، این بینش از یک جهان بینی بر می‌خاست. این نگرش و باوری بود که در ارزیابی نهایی از یک ایدئولوژی در یک جامعه طبقاتی که کوچکترین سخن و کنش و واکنشی،‌مهر طبقاتی برخود دارد. ابراهیم علیزاده، در پی چنین دیدگاه و سفری در آلمان است که در کردستان، با عزمی جزم خواهان پیوستن شد.


فراخوان ابراهیم علیزاده به زبان کردیدر مراسم روز کومه‌له،به همگرایان  خود، گسست بیشتر از استراتژی حزب کمونیست و کومه‌له و تقویت جبهه راست بود. ایشان، روز جمعه ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۸ به دوستان خود،‌ چنین فراخوان دادند: «قبل از هر چیز از این تریبون استفاده می‌کنم و فراخوان خودمان … همه آنهایی که قبلن در کومه‌له بوده‌اند،… همه‌ی آن کسانی، انسان‌هایی که خودشان را سوسیالیست می‌دانند… اختلاف نظر سیاسی نمی‌تواند مانع باشد بر سر راه آن مسئله. روبه آنها می‌گویم که کومه‌له خانه‌ی خودتان است، کومه‌له آن بستری است که همه‌تان می‌توانید در آن جمع شوید. همه‌ی آنهایی که قبلاً در کومه‌له بوده‌اند، …  حزب کمونیست ایران به هیچ جور مانعی بر سر راه آنان نیست…  اختلاف نظر سیاسی نمی‌تواند مانع باشد بر سر راه آن مسئله…»([ii])

 
این بیان  راهبردی در سال ۱۳۹۸ همزمان با خیزش سراسری آبانماه ستمکشان به پا خاسته در آبانماه و ادامه همان فراخوان و تلاش‌هایی بود که ۴ سال پیش از انشعاب آنان از کومه‌له و حزب کمونیست ایران بود. این  دعوت، گوشه‌ای از نشست‌ها و مبادلات خود با احزاب راست کردستان را آشکار می‌ساخت. ایشان در ۶ دی ماه سال ۱۳۹۶ (۲۶ژانویه/ ۲۰۱۸) در شهر کلن آلمان برای تشکل آلمان موقعیت را برفراز سر کمیته اجرایی و کمیته مرکزی حزب و اعضا و کادرها بی آنکه کوچکترین ‌ارزشی و موازین سازمانی، حقوق اعضاء را به رسمیت بشناسد، فرصت را مناسب دید تا برخلاف بیان برخی از ساده اندیشان و توجیه‌گران هوادار امروزین خود که گویا «همیشه استقلال و آگاهی» رای دارند و با آنان همانند عدد رفتار نشده، پس از نشست‌ها و توافق‌های پنهان، گوشه‌ای از تصمیم‌های خود را رونمایی کند:


«در این باره صحبت کرده‌ایم، دو سه هفته گذشته نشست‌هایی بین احزاب در منطقه صورت گرفته.»([iii])‌ این «صحبت‌ها» و نشست‌ها، همه‌گی پس از برگزاری کنگره ۱۷ کومه‌له صورت گرفته بود و کسی جز همراهان خود ایشان و شاید که کمتر کسی از آن خبر داشت. دوراندیشی و تجربه‌ی مذاکراتی و نیابتی، ایجاب می‌کرد که در آستانه مهندسی سازی به دست گرفتن کمیته خارج در سال ۲۰۱۸ نیز پس از کنگره ۱۷ کومه‌له (سال ۲۰۱۷)، ‌گوشه‌ای از این سیاست رونمایی شود.


ابراهیم علیزاده رهبر این اتحادهای ضد استراتژی حزب و سازمان کردستان حزب، به گونه‌ای سیاست می‌کرد که «حساسیت‌ها» برانگیحته نشود.‌ سم رویزیونیسم باید به صورت قطره‌ای تزریق شود، مبادا که به ناگهان مخالفت و اعتراض اعضا و همراهان حزب و کومه‌له، جامعه و آگاهان جامعه کردستان، «حساسیتی» بر انگیخته نشود. ایشان در حالیکه در عمل با شتاب در حال «صحبت» و در پی فراخوان و دیدار و اینگونه‌ سیاست‌ها بودند،‌ همواره در برابر ما و جامعه ادعا داشتند که از سوی کمونیست‌های حزبی:


«وجود کمرنگ اختلاف‌ها که بزرگ نمایی‌ می‌شوند.»


هدف ابراهیم علیزاده در فراخوان آلمان به زبان آورده شد: «کومه‌له‌ای‌ها و دمکراتها بنشینند با هم نه اینکه جبهه یا تقابلی، بلکه بنشینند چاره‌جویی برای حل این معضلات…». حزب کمونیستی و کومه‌له، در آن روزها، تنشی با احزاب راست کردستانی نداشت، آنان گرم کار خویش بودند. این ابراهیم علیزاده و همراهان بودند که دغدغه‌ی هرچه پرشتابتر اتحاد عمل پایدار و تشکیل بلوک با آنها را داشتند. این رویکرد بود که برای ما معضل آفریده بود. هرچه که بود، ‌برای ما مرکز احزاب راست کردستان، معضلی بود، ما و حزب کمونیست و کومه‌له انقلابی، «معضل» گرایش ابراهیم علیزاده شده بودیم. برای آنان، استراتژی و برنامه و متحدین حزب کمونیست و کومه‌له، معضل عمده بودند. معضلات خودشان بود که دغدغه‌ی خاطرشان شده بودند. این فراخوان،‌ در حالی اعلام می‌شد که ارتباط‌ها و همکاری‌‌های موردی و ضروری در زمینه‌های امنیتی و مشخص به وسیله‌ی مصوبات کنگره‌ها و قرارهای کومه‌له و حزب کمونیست به رسمیت شناخته شده‌‌ بودند. ابراهیم علیزاده و همراهان، این مصوبات را کافی نمی‌دانستند، بنابراین باید از آن گذر می‌کردند تا از حزب و کمونیسم عبور کنند.


ابراهیم علیزاده و جمال بزرگپور و همراهان، در سال ۱۳۹۶ در اوج توفان خیزش‌های اعتراضی دیماه در سراسر ایران، به آشکارا، حزب کمونیست ایران و کومه‌له و استراتژی انقلابی کارگری را سدی در برابر انحلال طلبان و نشست‌ها و تبادلات راست‌ اعلام کردند. این دوستان، در این شرایط، با تمامی تلاش، وظیفه‌مند یک پیام محوری به مخاطبین خود بودند: هرچه کمرنگ‌تر و ناچیزتر وانمود ساختن نقش و حضور طبقه کارگر،‌ ماهیت خیزش ‌دیماه، وجود بالقوه و بالفعل نیروهای چپ و کمونیست در ایران و به ویژه در کردستان و در سوی دیگر بزرگ نمایی نیروهای راست و ناسیونالیست حتا به بهای زیرپا گذاردن موازین حزب،‌ کومه‌له و کنگره‌ها و قرارها.


خیزش دیماه ۹۶ توفان به پا کرده بود. و دبیر اول کومه‌له رهنمودهای تسلیم طلبانه می‌داد: «باید از فشار و اختناق سیاسی و سرکوب پلیسی کاسته شود، ‌موقعیت کارگران بهبود بخشد… [اما] ساختار سیاسی حاکم طوری است که چنین رویکردی را با دشواری مواجه کرده است. رشد ساختار اقتصادی ایران و تبدیل شدن آن به یک اقتصاد سرمایەداری موجب رشد ساختار سیاسی به یک نظام متعارف بورژوازی نشده است که بتواند خود را با مولفەھای یک حاکمیت مدرن سرمایەداری تطبیق دھد.» در همین راستا بود که رویکرد شورایی کارگران هفته تپه و اعتصاب‌های آنان و پولادکاران اهواز و جنبش کارگری و ستمبران در سراسر ایران را تندروی نامیدند و به ایست اندرز دادند.


برای انکار انقلاب کارگری، ‌باید نیروی محرکه انقلاب را انکار کرد و یا دستکم ناچیز شمرد. عمده کردن «طبقه متوسط» و «لیبرال‌ها» و اعلام اینکه درهای حزب را به روی «نخبه گان» و اساتید و … باز کنیم (ابراهیم علیزاده) محور مشترک تلاش های آنان بود. توهین آمیزتر از همه کج دهنی به جانباخته‌گان و اسیران و مقاومت گران خیزش های اخیر به این وهن نفرتناک و بیگانه با جنبش‌ها و معیارها و حقوق انسانی و اجتماعی زنان و ستمبران به پاخاسته، از سوی «امید» این رویکرد راست بیش از دوسال پیش، در یکی از پلنوم‌های مشترک حزبی تحمل ناپذیر بود. عادل الیاسی در واقع دومین نفر این بینش گسسته از  تمامی اصول حزب و کومه‌له، همانگوی ابراهیم علیزاده در انکار طبقه کارگر و جنبش کارگری در ایران بود. وی در پلنوم حزب کمونیست با برخورداری از پشتیبانی ابراهیم علیزاده با توهین گفت: «آنانی که در خیزش دی ۱۳۹۶ و بهمن ۱۳۹۸ به خیابان ها آمدند نه کارگر بودند و نه بیکار، بلکه عده‌ای بودند که چیزی برای از دست دادن نداشتند و گرنه طبقه کارگر که کار می‌کند و در صنعت نفت حدود ۴۰ هزار نفری هم بیشتر نیستند و حقوق کلانی دارند و رژیم به آنها می‌رسد و استخدام شده‌اند و نمی‌آیند اعتصاب بکنند، چون چیزی برای از دست دادن دارند…» و نتیجه گرفت که این است طبقه کارگر و نباید به این خیزش ها به عنوان موضوع طبقاتی  نگریست..» از مغلطه‌ی وی نتیجه‌ای جز این مطلوبشان نبود که بگویند: این‌ها که کف خیابان‌ها هستند کسانی جز «اوباشان و لمپن‌ها» نیستند. این توهین به خیزشگران سراسری و جانیاخته‌گان،‌ بسیار وهن انگیز بود. من او را «گستاخ» خطاب کردم (گفتگوهای این پلنوم در آرشیو محفوظ است) در این پلنوم اعتراض ما به آنها بود که برآشفته ، تهاجمی برآمد که: «شما نه امکانات مالی، نه رهبری کومه‌له، نه خارج کشور و نه … در اختیار دارید، بروید به درک، ‌انشعاب کنید»! سالها بود که چنین رفتارها، فرهنگ و رویکردی داشتند و ما متاسفانه مدارا می‌کردیم.

 
آنان با برنامه ریزی دستکم از ۱۰ سال پیش تا کنون برای اشغال گام به‌گام ارگان‌های تبلیغاتی، ترویجی، رسانه‌ای، مالی، تشکیلاتی ووو حزب کمونیست و کومه‌له بودند.  تمامی این تلاش، همه و همه در نفی انقلاب کارگری و به همراه آن نفی حزب کمونیست به‌سود اهداف مخالف مبارزات، سیاست‌ها، پرنسیپ‌ها و استراتژی حزب کمونیست ایران و کومه له به سیاست و اقدامهای جاری آنان تبدیل شده بود. از همین روی، در تمامی ادبیات، گفتارهای درونی و بیرونی و مناسبات و روابط اینان هیچ نشانی از دیالوگ، شفافیت، انقلاب کارگری، ضرورت سازمانیابی و آگاهی طبقاتی طبقه کارگر، نقش و ضرورت سازمانیابی انقلابی زنان، ضرورت پیوند انقلابی رفع ستم ملی و جنبش رهایی طبقه کارگر و انقلاب کارگری و اتحاد و همگامی با نیروهای چپ و کمونیست و شورایی دیده نمی‌شوند.


محور و پیام ابراهیم علیزاده در آلمان، توجیه  اتحاد عمل پایدار با احزاب و نیروهای دیگر طبقات اجتماعی و چرخش به راست است. این گسست طبقاتی از حزب کمونیست و کومه‌له، برای آنان به‌سان یک «ضرورت» بود که به یاری و زبانی تحلیلی مشروعیت داده می‌شد تا با «یک حداقلی از یک وحدت قابل قبول که حساسیت زیادی هم ایجاد نکند به وجود» آورند.


ایشان در ادامه این تحلیل و ارونه نمایی تمامی واقعیت‌ها و فاکت‌های آشکار مناسبات طبقاتی و جامعه طبقاتی و سرمایه‌داری حاکم، شناخت وارونه ‌و کاذبی ارائه می‌دهند:


«جامعه کردستان را باید بشناسیم… در مورد کردستان جامعه فراموش می‌شود…مثلاً اینکه در جامعه طبقاتی، توازن به نفع طبقه کارگر نیست… از نظر تعداد، [یعنی طبقه متوسط و طبقات بالا] از نظر تعداد بیشتر هستند… و اینکه در این جامعه، طبقه کارگر در کارگاه‌ها، در مراکز کوچک کارگری پراکنده و هنوز کارگران زیر سقف یک کارخانه نیستند، تشکلها وجود ندارند… دچار این تصور نباید شد که همه چیز مقدرات این جامعه به تصمیم گیری کمونیستها گره خورده … کردستان، جامعه سنت و سابقه، تحزب یافته است… باید کاری بکنیم، این جنبش قدرتمند در برابر دولت مرکزی ظاهر شود و مردم ایران، مردم معترض در ایران، به جنبش کردستان اتکا می کنند، احساس کنند که نیروی واقعی  پشتیبان است… … به نظر من همکاری با نیروهای دیگر، طیفی از لیبرال –ناسیونال کرد، طیفی از نیروهای چپ هم هستند…»…


«یا بایستی این کار را بکنیم، یا نبایستی پای اتحادها یا همکاری‌هایی رفت که تفرقه را دامن بزند…سازمانهای سیاسی مختلفی در کردستان وجود دارند، قضاوتی هم نداریم …ما انتخابی نداریم.»  ایشان در این مصادره به مطلوب، یعنی با پیش فرض نادرست، حکم  مطلوب خود را برداشت می‌کنند. ایشان، برای  اتحاد و استراتژی مورد نظر به گزارش و مقایسه‌ی دو تاریخ کاملن متفاوت، به وارونه‌ سازی حقایق روی می‌آورند. می‌گوید: «قبلاً هیئت نمایندگی خلق کرد داشته‌ایم [سال ۱۳۵۸ با هزاران نیروی مسلح در کردستان و ماههای نخست انقلاب و حضور نیروهای مسلح و جوشش انقلابی در سراسر ایران] با هم گفتگو کردیم هرچه بود، مذاکره، جنگ بود، صلح بوده، هرچی بوده، انجام می‌داده، حالاهم بیایند، کومه له و دمکرات با هم جمع شوند. منتهی حالا کومه‌‌له‌ای‌ها زیاد شده‌اند، دمکراتی‌ها هم زیاد شده اند…


با هم نه اینکه جبهه یا تقابلی، بلکه بنشینند چاره جویی برای حل این معضلات- دو معضل- یکی هماهنگی جنبش کردستان با جنبش سراسری و ظاهرشدن جنبش کردستان یکپارچه در مقابل دولت مرکزی …»


در ادامه چنین بینش و تلاشی است که روز ۲۵ بهمن ۹۸ در سالروز اعلام علنی کومه‌له تکرار می‌کند:


«اما البته ما واقع بین هستیم، ما در خیال زندگی نمی‌کنیم، ما می‌دانیم که مرحله‌ی گذار هم هست، شما به ترافیک لایت، چراغ راهنمایی، نگاه کنید چراغ راهنمایی، زرد و قرمز و سبز دارد…»


این یک چراغ سبز برای اتحاد همه‌ باهمی پایدار و نیابتی با گروهبندی سیاسی طبقات اجتماعی مشخصی بود. در این دراین درهم ریزی طبقات و ذوب طبقه‌ کارگر در دیگر «طبقه متوسط» و لیبرال‌ها، ایشان بسیار ساده و آشکارا پس از قباله کردن کومه‌له، به جمع همراهان در آلمان، مژده می‌دهد: «با هم گفتگو کردیم هرچه بود، مذاکره، جنگ بود، صلح بوده، هرچی بوده، انجام می‌داده، حالاهم بیایند، کومه‌له و دمکرات با هم جمع شوند.» در هیچ تشکل بورژوایی سابقه ندارد که یک فرد به احزاب و نیروهای سیاسی و طبقاتی دیگر طبقات، اراده‌گرایانه از فراز سر  حزب و سازمان و جامعه‌، اینگونه به مغازله و مبادله بنشیند! در اینجا نه نمایندگی از حزب کمونیست و نه کومه‌له در میان است. در چنین «سانترالیسم دمکراتیکی» ‌است که، کومه‌له قلمرو و ملک خصوصی فرد به شمار می‌آید و همانند ابزاری قابل مبادله به داد و ستد گذارده می‌شود. با چنین منش و بینشی است که کومه‌له و تاریخ پرافتخار هزاران جانباخته و خانواده‌های جانباختگان و هزاران عضو و پشتیبان و  دوستان کومه‌له و حزب و کارگران و تهی دستان در کردستان و سراسر ایران، اینگونه، به رهن داده می‌شود.


قرارداد اجتماعی منتسکیو در انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹برای یک جامعه‌ی‌ منطبق بر مناسبات طبقاتی بورژوایی کارکرد یافته بود. چراغ راهنما در یک «جامعه مدنی» و نیمه مدنی برای رانندگی شهری،‌ برآمده از یک قانون رانندگی و نه مبارزه طبقاتی بود.


در پی این اعلام‌ها بود که آقای عبدالله مهتدی در سال ۲۰۲۰ در پاسخی سرگشاده به ابراهیم علیزاده یادآور شد که «اگر شما اکنون به این نتیجه رسیده‌اید، من بیست پیش برآن تاکید کردم». این یادآوری دو پیام را در برداشت‌: نخست آنکه من در این راستا بیست سال از شما اقدام عملی کردم، به این نتیجه رسیدم که حزب کمونیست مانع کومه‌له‌ی مطلوب ما است. و دوم آنکه شما در پندار یافتن جایگاه نخست در «مرکز همکاری‌ها» و اتحاد جدید نباشید، زیرا که ۲۰ سال دیرکرد دارید، ‌بنابراین‌ در آخر صف جای دارید! آقای عبدالله مهتدی در پاسخ به ابراهیم علیزاده یادآور شد:


«مقاله من پیرامون ارزیابی انتقادی از تجربه حزب کمونیست ایران نیز که در آن موقع سروصدای فراوانی بپا کرد و تمام آن حزب را به اختلافات شدیدی کشانید، بازهم در روایت آقای علیزاده به‌کلی از قلم افتاده است. من چه قبل از آن نوشته در مباحث درونی در خطوط اولیه و چه در نوشته‌های بعدی با پختگی و روشنی بیشتر بارها به تفصیل از اینکه حزب کمونیست ایران ایشان در عالم واقع وجود نداشته و تنها یک برساخته ذهنی است که به‌وسیله یک خودفریبی جمعی از آن محافظت میشود، سخن گفته و زیانهای آن را به حال کومه‌له و جنبش کردستان یادآوری کرده بودم.([iv]). آقای عبدالله مهتدی می‌گوید:«بحث انتقادی من از دیدگاه آقای علیزاده در مورد «نقش و موقعیت کومه‌له در جنبش کردستان»، که مبنای اولیه اختلافات ما و یکی از محورهای اصلی آن اختلافات را تشکیل می‌داد، سال‌ها قبل از «جنبش اصلاحات» در کنگره هشتم کومه‌له و کنگره‌ها و سمینارهای حزبی مطرح‌شده بود. در روایت آقای علیزاده این اختلاف اصلی به‌کلی از قلم افتاده است.» شکوه‌ی آقای مهتدی آن است که چرا ابراهیم علیزاده نقش وی در این تلاش را نادیده گرفته است…


عباس منصوران

۱۹ بهمن ۱۴۰۰

زیرنویس‌ها و منابع


[i]لینک سخنان ابراهیم علیزاده در کنفرانس سالانه تشکیلات آلمان حزب کمونیست ایران ۲۰۱۸.https://www.youtube.com/watch?

[ii] – سخنرانی رفیق ابراهیم علیزاده در مقر مرکزی کومه‌له. https://www.facebook.com/komalatv.ersal.1/videos/504648370429119

[iii]https://www.youtube.com/watch?v=K2tjRz0niHAسخنرانی ابراهیم علیزاده-  اتحاد کومه‌‌له‌ای ها و دمکرات‌ها

[iv]– عبداله مهتدی، «رئوس یک بررسی انتقادی از تجربه حزب کمونیست ایران»، عبدالله مهتدی،«افق سوسیالیسم»، شماره چهارم، اردیبهشت‌ماه ۱۳۷۹و بازنشر در کتاب «گسست و گذار».

اشتراک در شبکه های اجتماعی: