کولبری در کردستان، جان در گرو نان
پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۲
بنا به گزارش ها روز دوشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۲ در اثر تیراندازی مزدوران رژیم جمهوری اسلامی در منطقە مرزی باشماق مریوان یک کولبر به نام علی قادری، ۵۲ ساله، اهل روستای زنوری از توابع شهرستان سنندج جان خود را از دست داد. در همان روز دوشنبه در منطقه مرزی هنگه ژال بانه یک کولبر به نام “امید الهامی، ۲۴ ساله، اهل شهرستان سقز از ناحیه پشت و کمر مورد اصابت گلوله قرار گرفت. شامگاه همان روز دو کولبر به نام های “آرمان احمدی و کوسار پتیام، هر دو اهل روستای «دشه» از توابع شهرستان پاوه” بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی در مناطق مرزی نوسود زخمی شدند. روز سه شنبه ۲۱ آذرماه، دو کولبر بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی در مناطقه مرزی“هنگه ژال” بانه زخمی شدند. هویت این کولبران، “کیوان احمدی، سی و چهار ساله، اهل سقز و محمود کامرانی، بیست و یک ساله و اهل شهرستان دیواندره” گزارش شده است. در همان روز بیست و یکم آذرماه، یک کولبر دیگر در پی تیراندازی نیروهای مزدور رژیم در مناطق مرزی نوسود زخمی شد.رژیم اسلامی با نگاه امنیتی و میلیتاریزه کردن مرزها و ساختن برج های عدیده دیدەبانی برای شکار کولبران مرزهای کردستان را به قتلگاه این انسانهای شریف و زحمتکش تبدیل کرده است. هر هفته خبر کشته و زخمی شدن کولبران بی دفاع در مناطق مرزی، خانواده قربانیان و مردم این دیار را در خشم و غم و اندوه فرو می برد. از سوی دیگر دستگیریهای دلبخواهانە، شکنجه کولبران و حتی پنهان کردن اجساد کولبرها همگی به رویکرد معمول نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم اسلامی در این منطقه تبدیل شدهاند.
کارگر کولبر در کردستان برای بدست آوردن یک لقمه نان، علاوه برخطر مرگ در اثر شلیک مستقیم مزدوران رژیم اسلامی، باید خطرسقوط از پرتگاه، غرق شدن در رودخانه، یخزدن در برف و کولاک، رفتن بر مینهای بجا مانده از جنگ ایران و عراق را هم به جان بخرد، یعنی جانش را در گرو نان بگذارد. بخش زیادی از کولبرانی که در جستجوی نان زیر سایه مرگ به کار حمل محموله در نوار مرزی روی می آورند، در واقع نیروی کار اجیر شده تجار و دلالانی هستند که در شهرها و روستاهای مرزی کردستان مستقر هستند، اجناسی را از یک نقطه مرزی روانه و یا دریافت می کنند و بیشترین و بالاترین منفعت ها را بی آنکه هیچ خطری تهدیدشان کند به جیب می زنند و دستمزد ناچیزی به کولبران می پردازند. طی سال های اخیر رکود شدید اقتصادی در ایران و تنگناهای مالی جمهوری اسلامی به عنوان محرکی برای توسعه تجارت کالاهای “قاچاق” در مناطق مرزی کردستان عمل کرده است. در این سال ها پا به پای افزایش نرخ بیکاری در شهرهای کردستان شمار بیشتری از کارگران بیکار به کولبری روی آورده اند و هر اندازه که شمار کولبران افزایش پیدا کرده دستمزد ناچیز آنها کاهش پیدا کرده است. آنها در جستجوی نان مجبورند کولبری کنند و همین جبر نان است که باعث شده خطرات و سختی های راه را با جان بخرند. اما اگر افزایش شمار کولبران کاهش شدید دستمزد آنان را در پی داشته است، در مقابل کسب و کار بخش هایی از بورژوازی تجاری کرد را پر سودتر کرده است، آنها برای کسب سود بیشتر با جان و زندگی کولبران بازی می کنند.
با همه این مصائب، تحت حاکمیت رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی کولبری و گام نهادن در جاده مرگ در جستجوی نان هم ”شغل” به حساب می آید. دولت های احمدی نژاد، روحانی و رئیسی در حالی وعده توسعه اشتغال و بهبود معیشت در کردستان را تکرار کرده اند که شهرهای کُردستان در زمینه شاخص های توسعه اقتصادی همچنان از مناطق محروم ایران محسوب می شوند و در زمینه بالا بودن نرخ بیکاری مشخصا استان کردستان جزء پنج استان اول کشور است و حدود ۲۵ درصد از جوانان در این استان بیکار هستند. ضعف زیر ساخت های اقتصادی در همه زمینه ها، عدم برنامه های دراز مدت در جهت ایجاد اشتغال پایدار و تبعیض فاحش در اختصاص بودجه لازم به استان کردستان، باعث گسترش فقر و نرخ بالای بیکاری شده است. در کشاکش این سیاست نه تنها شکاف طبقاتی میان فقر و ثروت عمیق تر شده، بلکه در مناطق مرزی غرب ایران پدیده کولبری که زاییدەی بیکاری و نبود اشتغال پایدار است را گسترش داده است. علاوه بر ستم طبقاتی، سیاست های سیستماتیک و بشدت تبعیض آمیز حکومت اسلامی علیه مردم کردستان موجب گسترش فقر و بیکاری شده و جمعیت کثیری از مردم این مناطق بویژه در شهرهای مرزی به جز کولبری راه دیگری برای تأمین حداقل هزینههای سرسام آور زندگی برایشان باقی نمانده است.
پافشاری رژیم جمهوری اسلامی بر تداوم سیاست های شوونیستی و نگاه امنیتی به کردستان، زمینە عینی تداوم جنبش انقلابی کردستان را فراهم کردە است. جنبش رادیکالی که کارگران و زحمتکشان، زنان ستمدیده و کولبران کردستان موتور حرکت آن هستند، جنبشی کە چنین محرومیت ها و بی حقوقی هایی را سرنوشت محتوم این انسان های ستمدیده نمی داند و می خواهد به همه این مصائب و محرومیت و ستمگری ها پایان بخشد، جنبشی که به همت جریان سوسیالیستی حاکمیت شورائی مردم کردستان را در افق قرار داده است. بدون شک کارگران و مردم زحمتکش در کردستان در این مبارزە انقلابی و حق طلبانه تنها نیستند. کارگران صنایع نفت و گاز و پتروشیمی، کارگران ذوب آهن اصفهان، کارگران فولاد و هفت تپه، پرستاران، معلمان و بازنشستگان و مردم زحمتکش سایر نقاط ایران کە از حاکمیت اسلامی بە تنگ آمدەاند و در مبارزه برای تأمین زندگی و معیشت خود چیزی برای از دست دادن ندارند در صف طبقاتی کولبران هستند. فعالین و پیشروان جنبش کارگری ایران لازم است آشنا کردن هر چه بیشتر کارگران ایران و افکار عمومی با شرایط پر مخاطره “شغل” کولبری و درد و رنج و مبارزه حق طلبانه کولبران را امر خود بدانند و علیه کشتار آنان و در دفاع از حقوق انسانی این هم طبقه ای های خود، از هیچ تلاشی کوتاهی نکنند.
سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له