کودکان کار و خیابان قربانیان نظام سرمایه داری
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱

امروز یکشنبه ۱۲ ژوئن، برابر با ۲۲ خرداد، روز جهانی مبارزه علیه کار کودکان است. چنین روزی از سال ۲۰۰۲ توسط سازمان جهانی کار، به عنوان روز جهانی مبارزه علیه کار کودکان اعلام شده است. بر اساس گزارش مشترک سازمان بین المللی کار و صندوق کودکان سازمان ملل “یونیسف”، در آغاز سال ۲۰۲۰ میلادی ۱۶۰ میلیون کودک مجبور به کار اجباری بوده اند که هشت میلیون و چهارصد هزار نفر بیشتر از آماری است که چهار سال پیش بدست آمده است. نیمی از این کودکان کار تنها بین پنج تا یازده سال سن دارند. هفتاد درصد این کودکان در بخش کارهای کشاورزی، بیست درصد در بخش خدماتی و ده درصد باقیمانده در بخش صنعت به کار گمارده شده اند. این گزارش که هر چهار سال یک بار منتشر می شود، نشان میدهد که در ادامه وضع موجود و گسترش فقر در میان مردم باعث می شود تا آخر سال جاری، ۹ میلیون کودک دیگر نیز مجبور به پیوستن به خیل کودکان کار شوند. نباید فراموش کرد که روند صعودی شمار کودکان کار در جهان، حتا پیش از شیوع ویروس کرونا نیز آغاز شده بود و در آستانه همه گیری این بحران، از هر ده کودک یک نفر مشغول به کار اجباری بوده است. طبق گزارش یکی از کارشناسان ارشد یونیسف مسئول تهیه این گزارش، بحرانی که کودکان در جوامع فقیر با آن روبرو هستند بسیار جدی می باشد و می گوید: «اگر حمایت های اجتماعی دولت ها بر اثر سیاست های ریاضت اقتصادی از سطح کنونی نیز پایین تر برود، آنگاه تعداد کودکانی که مجبور به کار می شوند تا پایان سال ۲۰۲۲ میلادی تا ۴۶ میلیون نفر افزایش خواهد یافت.»
بر اساس آمار نهادهای غیردولتی در ایران بیش تر از ۳ میلیون کودک کار وجود دارد. شهردار تهران میگوید: «حدود نیم میلیون کودک کار در تهران با فقر دست و پنجه نرم میکنند و تعداد قابل توجهی از این تعداد تابعیت قانونی ندارند». تعداد کودکان کار در کلان شهرهای ایران به مراتب بیشترند. درصدی از آنها در خیابانها مشغول دستفروشی، فال فروشی و یا زباله گردی هستند. بنا به اعتراف فرشید یزدانی مدیرعامل “انجمن حمایت از حقوق کودکان” بر اساس پژوهشی به نام «یغمای کودکی» درباره شناخت، پیشگیری، و کنترل پدیده زباله گردی کودکان تهران مشخص شد که از ۱۴ هزار زباله گرد در پایتخت، ۴ هزار و ۷۰۰ نفر آنها کودک هستند و بخشی از این زباله گردها مهاجران غیر قانونی اعلام شده است. یکی از اعضای شورای شهر تهران، از وجود رانت فساد و مافیای زباله خبر داد و اعتراف نمود که شهرداری تهران از مجموع ۲ تا ۳ هزار میلیارد تومان گردش مالی حوزه زباله در مجموع ۲۰۰ میلیارد تومان سهم دارد.
این آمار نشان از آن دارد در چارچوب همین سیستم نابرابر طبقاتی فقر و فساد و روابط ضد انسانی به صورت گسترده وجود دارد و بازتولید می شود. در ایران پدیده ی کودکان کار و خیابان محصول سیاست های اقتصادی حاکمیت نظام سرمایه داری است. بیکاری، فقر، گرانی و تورم افسار گسیخته باعث شد که آمار کودکان کار و به خصوص کودکان کار و خیابان افزایش یابد. کودکانی که دوران کودکی شان در مناسبات اقتصادی فاسد حاکمیت سرمایه داری ایران به سرقت میرود. این کودکان به جای بهرمند بودن از آموزش و بازی با هدف پرورش سلامت و پرورده شدن استعدادها و خلاقیت شان، و برخورداری از لذات زندگی که حق طبیعی هر کودکی است، مجبور خواهند شد به کارهای سخت و طاقت فرسا تن دهند. کودکانی که تلاش میکنند تا با کار خود، تامین کننده سفره خالی خانواده باشند. حضور کودکان کار تنها به سر چهارراهها محدود نمیشود، بلکه آنها به دلیل وجود مشکلات عدیدهی اقتصادی شبانه روز عمر خود را به کار کردن در کارخانهها، کارگاهها، ساختمان ها، خیابانها و منازل مردم میگذرانند. بسیاری از آنها کمک خرج خانواده و برخی دیگر خود به تنهایی عهده دار مخارج خانواده هستند. مزد اغلب کودکان کار آنچنان کم است که حتی برای رفع نیازهای اصلی زندگی کفاف خرج آنها را نمیدهد. واقعیت اینست، با محو شدن نان از سفره میلیون ها کارگر و اقشار فرودست جامعه این کودکان خیلی زود به عنوان نان آور خانواده، جزو آن دسته از قربانیان نظام سرمایه داری اند که به عنوان بی حقوق ترین کارگران خاموشِ تحت حاکمیت رژیم اسلامی سرمایه در ایران به اشکال گوناگون مورد سواستفاده و اِستثمار قرار می گیرند. آنان به آسانی به دام شبکه های قاچاق و توزیع مواد مخدر و به دام مافیای تجارت سکس و دلالان تن فروشی و باندهای سرقت می افتند.
واقعیت اینست که کودکان کار در شرایطی مجبور به تحمل این همه رنج و عذاب میشوند که در حاکمیت رژیم سرمایه داری اسلامی ایران سالانه دهها مورد دزدی، اختلاس و رانت خواری کلان مسئولان و اعوان و انصار رژیم صورت میگیرد. میلیاردها دلار از ثروت و سامان مردم صرف دم و دستگاه عریض و طویل جنگ و جاسوسی و سرکوب می شود. میلیاردها دلار صرف دم و دستگاه روحانیت وتبلیغ جهل و خرافه دینی می شود. میلیاردها دلار صرف سیاستهای توسعه طلبانه رژیم و کمک به جریانات ارتجاعی اسلامی در منطقه می گردد. بدون شک این مبالغ سرسام آور از سفره طبقه کارگر و کودکان رنج و کار خیابان دزدیده می شود. برای رهانیدن جامعه از این همه نابرابری تنها راه سرنگونی انقلابی این رژیم فاسد و استقرار حاکمیت شورایی در نتیجه یک انقلاب سوسیالیستی کارگری است. تنها از این طریق می توان به تمام نابرابری های اقتصادی و ناهنجاریهای اجتماعی از جمله به پدیده کودکان کار و خیابان در جامعه برای همیشه پایان داد.