کودکان کار از قربانیان گسترش فقر در ایران
چهارشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۱
آمارهای هر روزه منتشره در مدیاها وشبکه های اجتماعی در مورد تورم و گرانی کالاهای اساسی به بخشی از واقعیت جامعه ایران تبدیل شده است. تبعات این تورم سرسام آور و گرانی هر چند که گریبان میلیونها تن از مردم را گرفته است، اما در این میان سرنوشت اندوهبار کودکان کارشاید دردآورترین تصویری باشد که در مقابل چشمان هر بیننده ای که روزانه از خیابانها عبور میکند ظاهر میشوند. سرنوشت غمبار آنان اما تنها حکایت سالهای اخیر نیست. آنان از قربانیان بحران نظم سرمایه داری اسلامی هستند که بیش از چهاردهه بر این جامعه حاکم شده است. ابعاد این فاجعه آنچنان گسترده است که مقامات رژیم و روزنامه های حکومتی هم به آن اعتراف می کنند. رئیس انجمن مددکاران اجتماعی با توجه به عمیقتر شدن بحران اقتصادی میگوید” با گسترش فقر، هر روز شاهد شیوههای جدید کار کودکان هستیم. اما کارهایی که بیشتر به گدایی شباهت دارد، همچنان رواج بیشتری در بین این کودکان دارد”. روزنامه جام جم در گزارشی با اشاره به شیوه جدید بهرهکشی از کودکان کار توسط مالکان برخی مغازهها و سوپرمارکتها نوشت ” بهتازگی در شهرهای بزرگی مثل تهران، دخترها و پسرهای کوچک با التماس به مردم، آنها را ترغیب به خرید چند عدد نان میکنند و از آنجایی که نان ارزانترین خوردنی است، عابران، وارد مغازه شده و بعد از خرید نان، مجبور به پرداخت هزینه کنسرو ماهی، رب، ماکارونی و حتی یک کیسه برنج میشوند”. به نوشته جامجم پشتپرده این ماجرا اما تبانی برخی مغازهدارها با این بچههاست، چرا که مغازهدارها دوباره اجناس فروخته شده را با قیمتی پایینتر از بچهها میخرند و ضمن اینکه دوباره کالا را به ویترین مغازه خود برمیگردانند، سود زیادی را هم به جیب زده و بخش اندکی را به کودک کار میدهند.
فاجعه آن چنان عمیق است که درتیرماه سال ۱۳۸۴ دولت آئین نامه به اصطلاح ساما ندهی کودکان خیابانی را تصویب کرد واکنون بعد از هفده سال نه تنها حاصلی از این آئین نامه به دست نیامده است بلکه فرجامی هم برای کودکان کار متصور نیست. این تصویر تنها بخش کوچکی از اوضاع کودکان کار را ترسیم میکند که در معابر عمومی ودر خیابانها دیده میشوند. بخش بزرگ اما آنانی هستند که در زیر زمینهای تاریک، در کارگاههای نمور به مزد نا چیزی نه تنها نیروی کار خود بلکه سالهای کودکی خود را به حراج میگذارند. در بسیاری از موارد آنان سرپرست خانواده های خود هستند و در قامت نان آور خانواده ظاهر میشوند. زمانی که همزمان با افزایش سرسام آور قیمت اقلام خوراکی، سفره مردم نیز روز به روز کوچکتر شده و مصرف مواد غذائی کاهش مییابد، شکی باقی نمیماند آنچه که نصیب کودکان کار ویا خانواده هایشان میشود به سختی شکم های گرسنه شان را سیر میکند.
واقعیت این است که فقر وفلاکت سرتاسر جامعه را فرا گرفته است. در ماه های اخیر بازاریان از کاهش شدید مصرف خوراکی هایی مانند لبنیات، برنج، مرغ و تخم مرغ خبر دادند. در روزهای گذشته عضو هیآت رئیسه اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گاوی خبرداد که ” مصرف گوشت در یک سال گذشته صد در صد کاهش یافته است”. او ادامه میدهد که “روند کاهشی مصرف گوشت چنان سرعت داشت که مصرف مردادماه نسبت به ماه پیش بین پانزده تا بیست درصد کمتر شد”. او با گفتن اینکه قیمت گوشت در ماه های اخیر تغییر نکرده، بر این باور است که عامل اصلی کسادی بازار گوشت کاهش قدرت خرید مردم است. همزمان بسیاری از آنانی که هنوز توانائی خرید گوشت دارند، اقدام به خرید گوشت یخ زده میکنند که بیش از سی در صد ارزانتر است. دبیر انجمن صنعت بسته بندی گوشت به اشاره به آمار روزانه مصرف گوشت که معادل هشت گرم است میگوید ” این آمار برای جامعه وخیم و نگران کننده است”. رئیس اتحادیه فروشندگان میوه وسبزی نیز در بیستم مردادماه خبر داد که ” در شرایط کنونی برخی خانوارها به دلیل گرانی، ضایعات میوه را میخرند”. او تأکید میکند که ” نباید از این اتفاق به سادگی عبور کرد”. مدیر کل تغذیه وزارت بهداشت هم میگوید که ” حدود یک سوم ایرانیها یا مصرف شیر ولبنیات را تا حد زیادی کاهش داده اند یا آنرا بطور کامل از سفره خود حذف کرده اند” .اینها البته آمارهای رسمی هستند و روشن است که آمارهای واقعی فقر وفلاکت بسیار فراتر از این هاست.
تحت تأثیر این فقر و فلاکت اقتصادی پدیده نوزدان رها شده در میان زباله ها رشد کرده است، روی آوری کودکان به کار کولبری در مناطق مرزی کردستان افزایش یافته، شمار کودکانی که چرخه درس و مدرسه را ترک کرده و برای کمک به تأمین هزینه زندگی خانواده وارد بازار سیاه کار می شوند ابعاد تازه ای بخود گرفته است. میلیونها کودک از شادی و نشاط دوران کودکی محروم شده و در کارگاههای کار به شدت استثمار می شوند. همه این داده ها بیان روشنی از بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که دامنگیر میلیونها تن از مردمان این جامعه شده است. جامعه ای که بیش از نیمی از آن در فقر مطلق به سر میبرد، جامعه ای که حدود سی میلیون نفر آن در حاشیه شهر زندگی می کنند.
اگر چه پایین آمدن قدرت خرید مردم و کوچک شدن سفره آنان در طول چهار دهه گذشته همواره ادامه داشته است، اما با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی و برنامههای اقتصادی او، سرعت بیشتری گرفته، بهطوری که نرخ برخی اقلام خوراکی تا ۳۰۰ درصد افزایش یافته است. با این حال، رئیسی و مقامهای دولتی او در اوج بیشرمی همواره ادعای کنترل نرخ تورم را مطرح میکنند و میگویند معیشت مردم را به برجام و تحریمها گره نزدهاند. فارغ از همه ادعاهای مقامات رژیم، تنها راه حل موجود برای رهائی جامعه از فقر وفلاکت وپایان دادن به پدیده کودکان کار وخیابان وبازگردندان نشاط کودکی به آنان در گرو تداوم اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای و شورش اردوی کار و زحمت علیه نظم ظالمانه کنونی وجایگزینی آن با نظمی است که آزادی و امنیت و آسایش و رفاه انسان ها در مرکز توجه اش قرار دارد.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له