چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ | 05 - 03 - 2025

Communist party of iran

کودکان رها شده در زباله ها محصول سیاست افزایش جمعیت خامنه ای!


در شرایطی که جامعه در تب وتاب خیزش گرسنگان، اعتصاب معلمان، اعتصاب کارگران سندیکای شرکت واحد، مبارزات زنان و تجمعات هفتگی بازنشستگان از سویی و سرکوب زندان و اعدام، طراحی سوخته امنیتی علیه معلمان وفعالین کارگری از سوی دیگر، به سر میبرد. در شرایطی که با فروریختن برج متروپل در آبادان و قربانی شدن و زیر آوار ماندگانی که تعدادشان معلوم نیست، خیزش مردم در آبادان و شروع اعتراضات جدیدی در تعدادی از شهرها در همبستگی با مردم آبادان را به همراه داشت. اخبار و بحثهای مربوط به آن بخش اعظم مدیاها وشبکه اجتماعی را به خود اختصاص داد اما یک فاجعه عمیق اجتماعی دیگر به گونه ای در حاشیه قرار گرفت. اعلام شد که ” در فاصله دوهفته دو نوزاد در میان زباله ها پیدا شدند “. عمق فاجعه ولی سبب گشت که تعدادی به سخن آمده وپرده از  فاجعه ای بردارند که  پیدا شدن این دو نوزاد در میان زباله نوک بیرون زده  قله ای بود که بسیار عمیقتر از آن است که ظاهرا به چشم میآید وهمین امر سبب شد که آمارهای دیگری منتشر شوند. اعلام شد که بر اساس آمارهای مراکز بهداشتی، مددکاران اجتماعی و کسانی که به گونه ای در ارتباط با این پدیده هستند ” طی ده روز اخیر حدود پنج هزار نوزاد در کشور رها شده اند”. به معنای دیگر روزانه پانصد نوزاد رها شده اند.

 
آنچه اکنون دیده میشود تبعات سیاستی است که نزدیک به ده سال پیش خامنه ای در یک سخنرانی ایراد کرد. او ضمن اعلام اینکه سیاست های بار آوری دولت در دهه هفتاد با شکست روبرو شده است، خواستار تنظیم لایحه ای گشت که همه حوزه های مربوط به زنان واز جمله بار آوری را در بر بگیرد. از آن جمله “لایحه حمایت از زنان در برابر خشونت” که نزدیک به ده سال در دالان های مجلس، قوه قضائیه، حوزه های علمیه و شورای نگهبان چرخید تا اینکه این امر را به نهادهائی سپردند که خود از مجریان اعمال خشونت بر زنان بودند. البته افزایش خشونت بر زنان نشان میدهد که جوهر ضد زن جمهوری اسلامی تنها میتواند قوانینی را به تصویب برساند که خللی در این جوهر زن ستیز بوجود نیآورد. همزمان رؤیای جمعیت صد وپنجاه میلیونی خامنه ای که باید در خدمت به اصطلاح عظمت رژیم اسلامی قرار گیرد نیز باید در قوانین جدید بازتاب مییافتند. از ترکیب معجونی از طرح های “مدیریت جمعیت، سلامت باروری و تنظیم خانواده”، قانون جدیدی در اسفند 1399 تصویب شد. در مرکز این قانون ممنوعیت سقط جنین بود تا رؤیای صد وپنجاه میلیونی خامنه ای واقعیت پیدا کند. اکنون با قانون جدید و در عمل دیگر هیچگونه حمایت، توزیع یا عرضه وسایل و خدمات پیشگیری از بارداری برای زنان و مردان در ایران وجود ندارد. گزارشات منتشر شده تبعات این سیاست به غایت ارتجاعی وضد انسانی را آشکارا نشان میدهند. صالح قاسمی دبیر مرکز مطالعات جمعیت در ایران میگوید براساس آمار مورد تأیید وزارت بهداشت و سازمان پزشکی قانونی سالانه بیش از چهارصد هزار سقط جنین انجام میشود و برخی دیگر این رقم را ششصد هزار مورد میدانند. محمد رضا محبوب فرعضو انجمن علمی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت میگوید “از زمان تصویب این قانون وهمزمان با گرانی هائی که در کشور ایجاد شد، ازدواج و فرزند آوری از دستور کار مردم و بسیاری از زوجها خارج شده است و این قانون به افزایش ازدواجهای صوری و ازدواج جهت کسب وام ازدواج و طلاق بعد از آن منجر شده است”. او مهمترین دستآورد این قانون را افزایش سقط جنین در کشور دانسته است.


واقعیت این است چه آنجا که  نوزادی در زباله دان پیدا میشود وچه آنجا که صدها هزار جنین  در خفا سقط  میشوند، بیان روشنی از بحرانهای اقتصادی، سیاسی واجتماعی است که دامنگیر میلیونها تن از مردمان این جامعه شده است. جامعه ای که فقر در آن روز به روز زنانه تر میشود. درست در دل این شرایط فلاکتبار، سیاست افزایش جمعیت رژیم همراه با ممنوع کردن ارائه رایگان وسایل پیشگیری از بارداری و سفت وسخت کردن سقط جنین تنها میتواند به چنین فاجعه ای ختم شود. زمانی که کودکی در خیابان رها میشود، آنچه که همه آمارها و داده ها نشان میدهند این است که این نوزادان به اصطلاح در خانواده های رسمی بوجود آمده اند که پدر ومادرها به علت تنگنای اقتصادی یا مجبور به سقط جنین بدون هر گونه امکان بهداشت وپزشکی میشوند و یاجگر گوشه های خود را بعد از بدنیا آمدن در خیابان رها کنند. در این میان وضعیت مهاجرین، کارتن خوابها و معتادین بسیار اسف انگیز تر است. فقر و ناتوانی مالی وعدم دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری و سقط جنین، آنها را وادار به متولد کردن نوزادی کرده که امکان نگهداری از او را حتی برای چند روز هم ندارند . واقعیتی که نمیتوانیم از کنار آن عبور کنیم این است که بسیاری از کودکانی که درچنین شرایطی به دنیا میآیند حتی اگر امکان زنده ماندن بیابند، از همان سنین کودکی به جرگه کودکان کار وخیابان میپیوندند. میلیونها کودکی که نشاط کودکی خود را در زیر بارهای چندین بار بزرگتر از جثه خویش به حراج میگذارند و در بسیاری از موارد تن رنجورشان را در آخر شب به میان انبوه کارتن خواب ها بکشانند.


از تبعات دیگر این قانون باید از کنار گذاشته شدن زنان از زندگی عمومی و یا افزوده شدن بار بیشتر کار خانگی به دوش آنان سخن گفت. در جامعه ای مردسالاری یکی از سنتهای نهادینه شده این است که کار بی اجر ومواجب و خسته کننده خانگی بدوش زنان است، اکنون با تصویب این قانون سدهای جدیدی در مقابل حضور زنان در جامعه گذاشته میشود.


وهمه اینها تنها بخشی ازسیمای جامعه ای است که رژیم سرمایه داری اسلامی در بیش از چهار دهه حاکمیتش به ارمغان آورده است. اما سیمای دیگر این جامعه مقاومت ومبارزه ای است که دربطن جامعه جریان دارد. مبارزه ای که هر روز ابعاد گسترده تری به خود گرفته واز هر فرصتی برای ابراز نفرت سیاسی وطبقاتی خود بهره میجوید. 

اشتراک در شبکه های اجتماعی: