یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ | 17 - 11 - 2024

Communist party of iran

کنگره جناح راست، انشعاب از حزب کمونیست ایران و کومه‌له سازمان کردستان این حزب است(نسخه كامل)


پويا محمدى

طی روزهای اخیر، ابراهیم علیزاده از رهبری جناح راست و انشعابی در کومه‌له و حزب کمونیست ایران، سمیناری را به زبان کردی و تحت عنوان «ایران، کردستان، کومه‌له و ارزیابی و موضع» برای اعضا و هواداران جناح خود در شهر کلن آلمان برگزار کرده و نیز فایل «ادیت شده»ی آن را از طریق کانال تلویزیون جناحی‌شان انتشار داده است.

وی بخش پایانی صحبت‌های خود در این جلسه را به «اوضاع درون تشکیلاتی کومه‌له» اختصاص داده بود.او در این باره، مانند قبل و نیز بیشتر از آن، از روی ضعف و استیصال، مجدداً به دروغ‌پردازی و وارونه‌نمایی متوسل شد تا بلکه این بار بتواند انجام انشعاب و جدایی‌شان از کومه‌له و حزب کمونیست ایران را لاپوشانی کرده و همزمان جناح رسمی کومه‌له و حزب کمونیست یعنی جناح چپ و کمونیستی را به عنوان منشعب از این تشکیلات قلمداد کند.

ائتلاف جناح راست و انحلال‌طلب که علیزاده یکی از رهبران آن محسوب می‌شود، سه ماه قبل با برگزاری کنفرانس جناحی خود در خارج کشور، با آن پروسۀ غیردمکراتیک و مغایراساسنامه‌ای ِ تشکیل این کنفرانس که منجر به بایکوت آن از سوی نیمی از اعضای واجد شرایط در تشکیلات و نیز اعلام علنی رهبری حزب کمونیست مبنی بر نامشروع و غیرقانونی بودن چنین کنفرانسی گردید، و سپس با آن مباحثات و مصوبات انحرافی و غیرکمونیستی و نیز بیگانگی با حزب کمونیست ایران و کومه‌له به مثابه سازمان کردستان این حزب همچنین با دیگر احزاب و جریانات موجود در جنبش کمونیستی ایران؛ به طور عملی و رسمی انشعاب خود را از حزب کمونیست ایران شروع کردند. متعاقب آن، اعلام کردند که به طور جناحی، کنگرۀ «کومه‌له» را هم برگزار می‌کنند. آیین‌نامۀ برگزاری چنین کنگرۀ جناحی‌ای را هم در تشکیلات انتشار دادند. بر مبنای این آیین‌نامه کلیۀ اعضای جناح چپ تشکیلات یعنی نیمی از اعضا،تحت عنوان اینکه «تشکیلات موازی درست کرده‌اند»، رسماً از شرکت در این کنگره منع شده‌اند.آنگونه که ابراهیم علیزاده در حرف‌های خود می‌گوید، آنها به زودی کنگرۀ خود را برگزار می‌کنند. جناح راست، این کنگره را به زعم خود «کنگرۀ بازسازی کومه‌له» به حساب می‌آورند. حداقل نیمی از این جناح نیز اصرار دارند که این کنگره فرصت خوبی برای آنهاست که به طور رسمی و برای همیشه از حزب کمونیست ایران و چارت کومه‌له به عنوان سازمان کردستان این حزب خارج شوند. قبلاً در پلاتفرم سیاسی‌شان که جمال بزرگپور آن را انتشار داده است از حزب کمونیست ایران به عنوان «منشأ بحران برای کومه‌له» یاد شده است.


پس از چند سال انکار و کتمانِ اختلاف سیاسی از سوی علیزاده و جناحش با برنامه و سیاست‌های رسمی و شناخته شدۀ کومه‌له و حزب کمونیست، و نیز پس از چند سال کشمکش و جناح‌بندی سیاسی و در این میان شکست در اعمال و سیاست‌های حذفگرایانه از سوی ایشان علیه جناح مقابل، سرانجام جناح راست به این شیوه از چهارچوب و قوارۀ سیاسی و تشکیلاتی حزب کمونیست و سازمان کردستان آن، خارج شده و انشعاب خود را انجام داده‌اند.

نمونۀ چنین وضعیتی در تشکیلات کومه‌له و حزب کمونیست، برای اولین بار بیش از ۲۰ سال قبل و در جریان انشعاب سازمان زحمتکشان روی داده است. آن موقع نیز جناح راست و ناسیونالیستی به رهبری عبدالله مهتدی و عمر ایلخانیزاده پس از شکست در پروژه‌های شوم‌شان مبنی بر تصرف سیاسی کومه‌له و حزب کمونیست که یک سر ِ چنین پروژه‌ای به اتحادیۀ میهنی کردستان عراق و یک سر دیگر آن به جریان اصلاح‌طلبی حکومتی در ایران متصل بود؛ با برگزاری کنفرانس جناحی خود که نام آن را نیز «خروج از حزب کمونیست ایران و کنفرانس بازسازی کومه‌له» نهاده بودند، از این حزب و تشکیلات انشعاب کردند و متعاقب آن، کنگرۀ خود را هم برگزار کردند. ۹ سال بعد از این انشعاب، همین گرایش این بار به رهبریِ از جمله ساعد‌ وطندوست و جعفر امینزاده و در قالب فراکسیون «خروج از حزب کمونیست و ادامۀ فعالیت تحت عنوان کومه‌له» از این حزب و تشکیلات انشعاب نمودند. و اینک همین گرایش راست، این بار به رهبریِ از جمله ابراهیم علیزاده و جمال بزرگپور (وی از طرفداران فراکسیون مزبور بود، ولی در آن مقطع با آنان همراه نشد) با پروژۀ پشت کردن به کمونیسم و حزب کمونیست ایران که به سازمان زحمتکشان و نیز همگرایی با پروژه‌های اپوزیسیون بورژواناسیونالیست در منطقه متصل است،پس از برگزاری کنفرانس جناحی خود در تدارک هستند که با برگزاری کنگرۀ خود، انشعابشان را از این حزب و تشکیلات به انجام رسانند.


فرقی که به این لحاظ انشعاب دیروز ِ مهتدی-ایلخانیزاده با انشعاب امروز ِ بزرگپور-علیزاده دارد، این است که آنها دیروز نتوانستند تشکیلات حزب در کردستان عراق را مصادره و به قبضه خود درآورند. اما امروز علیزاده‌ها با سوء‌استفاده از موقعیت و امکانات، سرکوب درون تشکیلاتی، حمایت‌ جریانات بورژواناسیونالیست و عناصر ضدکمونیست خارج از تشکیلات، «موفق» به انجام آن شده‌اند!

ابراهیم علیزاده در صحبت‌های اخیر خود در سمینارشان در کلن آلمان و در مورد اوضاع تشکیلاتی ابتدا گفت:

«اکنون همۀ آن کسانی که مسائل ما را تعقیب می‌کنند، نگران خطر انشعابی هستند، خطر انشعابی نزدیک شده است، یعنی به راستی احتمالش هست. این انشعابِ احتمالی نه قابل درک است، نه مشروع و مجاز است.»

اما به واقع، همۀ آن کسانی که مسائل و اختلافات این چند سالۀ کومه‌له و حزب کمونیست را تعقیب کرده‌‌اند، و همۀ فعالین و هواداران مرتبط این جریان در داخل کشور، به خوبی شاهدند که همین ابراهیم علیزاده و دیگر رهبری جناح راست که تا مدتی قبل، وجود هر گونه اختلاف خود با سیاست و برنامۀ رسمی و نیز وجود بحران و دو دستگی در این تشکیلات را انکار می‌کردند و وقتی هم به نوعی مجبور به اذعان به آن شدند می‌گفتند که «چیز آنچنانی‌ای نیست، بزرگنمایی می‌شود»؛ اکنون به چه وضعیت خجالتباری دچار شده‌اند که مجبورند از «وجود خطر انشعاب» سخن بگویند!

همۀ اعضای حزب، به خوبی شاهدند که همین ابراهیم علیزاده در کنگرۀ ۱۷ کومه‌له و سپس در جلساتی تشکیلاتی با حضور کل اعضای حزب با برافروختگی بانگ برمی‌آورد که «من و رفیق صلاح مازوجی هیچ اختلافی با یکدیگر نداریم، لطفاً کسی برای وجود چنین اختلافی کیسه ندوزد»؛ اکنون به چه وضعیت متناقض و فریبکارانه‌ای دچار شده است که صلاح مازوجی را انشعاب‌طلب قلمداد کرده و از وجود خطر انشعاب از سوی او سخن می‌گوید! اگر او اختلافی با صلاح مازوجی نداشت، پس این همه کیسه‌‌هایی که سازمان زحمتکشان، رسانه‌های دست‌راستی، و بورژوازی در منطقه برای ابراهیم علیزاده و از جمله تلاشش برای گسست از حزب کمونیست دوخته‌اند، برای چیست؟! کیسه‌هایی که اساساً مدتهاست با هماهنگی و در مقابل چشمان علیزاده، برایش دوخته شده است!

همین یک ماه قبل بود که رهبری سازمان زحمتکشان از زبان «رضا کعبی» با آن پروندۀ قطور مجرمانه‌ای که رهبری این سازمان علیه کومه‌له و حزب کمونیست ایران و دیگر احزاب کمونیست در کردستان و نیز علیه مخالفین صفوف خود دارند، در جریان سخنرانی به نمایندگی از طرف هر دو شاخۀ سازمان زحمتکشان در مراسمی که جناح راست هم با تنزل و پشیمان‌گویی‌های خود و اعلام وفاداری به صحن آن مراسم در آن حضور داشتند، به هنگام صحبت دربارۀ اتحاد هر دو شاخۀ سازمان زحمتکشان و برنامه و پروژه‌هایشان در این خصوص؛ گفت:

«همچنین ما به راستی گوشه چشمی هم به کومه‌لۀ حزب کمونیست داریم، ما به عنوان کومه‌لۀ زحمتکشان کردستان ایران در طی این سه چهار سال اخیر تلاش کرده‌ایم رابطه و ارتباطی بسیار رفیقانه با آنها برقرار کنیم، تا حدی هم موفق بوده‌ایم، آنها هم در میانشان تحولات دارد به وجود می‌آید. به نظر ما، یا شاید در اینجا بگویم به نظر من، آنها هم راه و چارۀ دیگری ندارند که باید به روند اتحاد همۀ کومه‌له ملحق شوند، اگر این، دو یا سه سال دیگر باشد، بایستی تلاش خودمان را بنماییم.»


این در حالی بود که قبل از آن، جناب جانشین‌ ابراهیم علیزاده یعنی حسن رحمانپناه در ادامۀ دروغ‌پردازی‌های خودشان علیه جناح چپ و کمونیستی این تشکیلات، طی مصاحبه‌ای تلویزیونی اعلام کرده بود که «تا به حال هیچ ارتباط سیاسی میان آنان و سازمان زحمتکشان صورت نگرفته است»! ابراهیم علیزاده هم، اینک در صحبت‌های خود بدون اینکه نامی از سازمان زحمتکشان بیاورد و در قالب به زعم خود ناچیز جلوه ‌دادن بخشی از نقدهای جناح چپ در خصوص همگرایی‌های ایشان و جناحش با سازمان زحمتکشان و ملاقات و جلسات مخفیانه‌ و مکرری که با آنان داشته‌اند، همۀ این روابط سیاسی و دیپلماسی مخفیانه با آنان را آن طور که خود می‌گوید به «داشتنِ میانۀ خوش بین فلان کس با فلان کس ِ دیگر و یا دیدار فلان کس با فلان کس ِ دیگر به خاطر مرگ پدر ِ یکی و یا عروسی ِ دیگری» تقلیل می‌دهد و به این ترتیب در واقع دارد «سر ِ خود را (بیش از هر کس دیگری) شیره می‌مالد»!

جالب است، کسانی چون رهبری سازمان زحمتکشان، ارتباط و همگرایی سیاسی، کیسه‌های دوخته شدۀ مشترک خود با رهبری جناح راست و از جمله ابراهیم علیزاده و جمال بزرگپور و حسن رحمانپناه  و فراتر از آن، اعلام و هشدار رسمی به آنها مبنی بر نداشتن هیچ راه و چارۀ دیگری به جز پیوستن به روند اتحاد با آنها و به زعم آنان «گردآوری و اتحاد «کومه‌له»‌‌ها را، از دید اعضای خود و جامعه پنهان نمی‌کنند و آن را به طور رسمی اعلام می‌کنند؛ اما علیزاده و جانشینش و دیگر رهبری‌ جناح راست، در این خصوص با اعضای خود و با جامعه، به دور از راستی و به سیاق خود با کتمان و پرده‌پوشی رفتار می‌کنند! و باز جالب است که این، رهبری سازمان زحمتکشان و در این جا کسی چون رضا کعبی است که عملاً و به یک معنا، دروغ‌های رهبری جناح راست، خصوصاً ابراهیم علیزاده و حسن رحمانپناه و جمال بزرگپور را برملا می‌‌کند. آنها صاحب اصلی خط‌ مشی سیاسی ِ «مرزبندی با کمونیسم، گسست از حزب کمونیست ایران و پایین آوردن پرچم آن در کردستان» هستند، و در این باره و در قبال کسانی چون رهبری جناح راست که بعد از ۲۰ سال سرانجام در این خط مشی و نیز در مسیر همگرایی با آنان قرار گرفته‌اند؛ البته که اینگونه در موضع «صراحت و قدرت» برخورد می‌کنند؛و این همانا رهبری جناح راست است که هنگامی که پای در جای پای سازمان زحمتکشان گذاشته‌اند، بایستی پیۀ چنین موقعیت مستأصلی در قبال آنان را هم به تن خود بمالند و دم بر نیاورند! حسن رحمانپناه حتی نتوانست که مختصر جواب کوتاهی هم در رد و یا در نقد اظهارات رضا کعبی به او بدهد! و این نیز خود به خوبی نشان می‌دهد که صحبت‌های تلویزیونی اخیر او مبنی بر«عدم هیچگونه رابطه سیاسی با سازمان زحمتکشان»، چه قدر بی‌اساس و به دور از راستی بوده است!

البته که کل رهبری جناح راست، از آنجایی که در خصوص بحران و وضعیت عینی تشکیلات، به قول معروف، خشت اول ِ خود را کج نهاده‌اند، طی سال‌های اخیر به هر اندازه که خواسته‌اند بنای خود را ارتفاع دهند، کجی و انحراف آن و دوری خود از استواری و صداقت را به همگان نشان داده‌اند.اینان، دروغ را با دروغ توجیه کرده‌اند. اینان نیز در واقع همان رفتار «گوبلز»ی را برگزیده‌اند که «دروغ هرچه بزرگتر، باور کردنش آسانتر… »!!

همه به یاد داریم که ابراهیم علیزاده پس از یک دوره سکوت رضایت‌آمیز در قبال وجود نظرات و مواضع ناسیونالیستی و انحلال‌طلبانه در رهبری تشکیلات، هنگامی که نقدها و موضعگیری‌ها علیه آنها و علیه بی‌پرنسیپی‌هایشانبلندتر شد؛ ابتدا منتقدین علیه خود و علیه این مواضع و عملکردها را «بیمار مالیخولیایی» نامید.سپس گفت که اختلاف سیاسی‌ای وجود ندارد. وقتی که این، کارساز نشد، گفت که اینها «کمونیست کارگری»اند. جناح‌بندی‌ها که حدت یافت گفت «چپ و راستی وجود ندارد، توهم است»، «کار ِ کمونیست کارگری است». در مرحلۀ دیگر، آمد و گفت «چیزی حتی به اندازۀ یک صفحه آچهار در مورد این اختلافات نوشته نشده»، «سطح اختلافات نازل است»، در تناقض دیگری می‌گفت «در این باره خیلی هم نوشته شده است». سپس گفت که «کار ِ دشمن و اطلاعاتِ رژیم» است. بعد گفت که «روح دیکتاتوری در آنان حلول یافته، رفتار غیردمکراتیک» می‌کنند. سپس گفت «نگرانی‌ای وجود ندارد، اکثریت تشکیلات سرجای خودش است». طی این حرف‌هایش در تلویزیون هموارهنزد بینندگان، شعار «وحدت عمل و تنوع نظر» را سر می‌داد و همزمان درمیان همان ارگان تلویزیون و نیز در سطح تشکیلات، علیه رفقا و جناح مقابل خود، به طور سیستماتیک بساط «سرکوب درون تشکیلاتی و سانسور و توقیف برنامه و کمپین جمع‌آوری امضا علیه نشریه رسمی حزب به خاطر انتشار علنی نظرات و اختلافات سیاسی در حزب، اخراج‌ها و دادگاهی‌های کتبی، تفتیش عقاید، … گسترانده بود! اکنونوی می‌آید و می‌گوید «به راستی که خطر انشعاب وجود دارد و این خطر نزدیک شده است»!

او تا دیروز می‌گفت نگرانی‌ای وجود ندارد. امروز می‌گوید به راستی خطر انشعاب وجود دارد! کجا رفت شعار بلوف‌ مآبانۀ «تنوع نظر و وحدت عمل»ی که او از آن دم می‌زد؟چه کسی سوسیالیسم و کمونیسم و حکومت شورایی را روی تاقچه گذاشته، به حذف و تصفیۀ سیاسی علیه همسنگران خود متوسل و نیز کنفرانس و کنگرۀ یکدست و جناحی خود را گرفته است؟ منشعبین ِ این دوره از کومه‌له و حزب کمونیست کیانند، علیزاده یا مازوجی؟! چه کسانی مایۀ لطمه به کومه‌له و جنبش کمونیستی در کردستان و موجب نگرانی و دلواپسی دوستداران و وابستگان به کومه‌له شده‌اند؟!

امروزه، این همه افتضاح ابراهیم علیزاده و جناح راست در برخورد به کومه‌له و حزب کمونیست ایران، از یک فرهنگ و منش و سیاست و پراتیک ِمنشعبانه و مغایر و متضاد با کومه‌له و حزب کمونیست نشأت می‌گیرد، نه چیز دیگری!

علیزاده، سپس می‌گوید که «این انشعابِ احتمالی، نه قابل درک است، نه مشروع و مجاز است». رهبری جناح راست، با این دروغ بزرگ خود، می‌خواهد به دیگران بگوید که این نه او و جناحش، بلکه جناح چپ و کمونیستی در تشکیلات است که انشعاب می‌کند و این نه او  و جناحش، بلکه جناح مقابل است که با برنامه و استراتژی سیاسی کومه‌له و حزب کمونیست ایران اختلاف پیدا کرده و چیز دیگری غیر از این برنامه و استراتژی می‌گویند!

او در اینجا نیز همۀ بحث خود را بر مبنای چنین دروغ بزرگی تنظیم کرده است، بنابراین در صحبت‌هایش، حتی یک مورد از راستی و راستگویی وجود ندارد. او از جناح مقابل خود به عنوان «کسانی که بر طبل انشعاب می‌کوبند» نام می‌برد. سپس می‌گوید:

«آن چیزی که رفقای ما می‌گویند که برای این است که ما جدا می‌شویم که می‌گویند اختلاف سیاسی داریم. من می‌گویم بابا جان این توضیح واضحات است، اختلاف سیاسی داری، خُب دستت درد نکند، آفرین، خُب بفرما بنویس و بگو و از آن حرف بزن، سمینار برایش بگیر، کسی مانع نیست … .»

واقعاً این همه دروغ‌گویی در قبال کومه‌له و حزب کمونیست و این همه سقوط سیاسی و اخلاقی، نه جای تعجب و حیران، بلکه جای اعتراض و محکومیت است. نباید اجازه داد که کسی اعتبار سیاسی و اجتماعی کومه‌له را بازیچۀ رفتار و اعمال خود قرار بدهد.

ابراهیم علیزاده و جناحش با آن همه چرخش سیاسی و اعمال و سیاست و مواضع متضادشان با برنامه و اهداف انقلابی و کمونیستی کومه‌له که با انبوهی نقد و آگاهگری مستند از سوی جناح چپ روبرو بوده است، با آن همه سانسور و توقیف برنامه‌های تلویزیونی و تلاش برای بستن دهان اعضای حزب و ممانعت از نقدهایشان علیه خود و جناحش و آن همه اخراج و حذف و توطئه علیه آنها، و سرانجام با آن انشعابی که طی برگزاری کنفرانس و کنگرۀ جناحی موعودشان انجام داده‌‌اند، با آنکه به هیچ عنوان نمی‌توانند در این زمینه‌ها با استناد به مصوبات، اهداف و برنامه و استراتژی و اساسنامۀ حزب کمونیست و کومه‌له به دفاع از اعمال و سیاست و مواضعشان بپردازند؛ از روی عجز و درماندگی و مطابق با فرهنگ غیرکمونیستی‌ای که مشغول نمایندگی آن هستند، مجبورند این چنین به دروغ‌پردازی و تزویر بپردازند.


اما خوشبخانه طی همین چند سالی که جناح چپ با رویکرد اصولی خود، مباحث و اوضاع جناح‌بندی سیاسی در تشکیلات را از قید خفا و سانسور جناح راست بیرون کشید و این واقعیات را علنی کرد، امروزه جامعۀ خارج از تشکیلات و کسانی که مسائل کومه‌له را تعقیب می‌کنند، می‌دانند که این علیزاده و جناحش است که با برنامه و سیاست‌های کمونیستی کومه‌له و حزب کمونیست اختلاف پیدا کرده است. همین که طیف بورژواناسیونالیست کردستان و عناصر ضدکمونیست در کردستان به دیدۀ همنوایی با ایشان می‌نگرند، خود گویای همه چیز می‌تواند باشد.

جدای از این، جنبۀ فکاهی قضیه در این است که امروزه جهتگیری و تلاش‌های موجود در میان جناح راست برای گسست از حزب کمونیست، بیشتر از هر زمان دیگری شکل رسمی به خود گرفته و برای مثال کنفرانس اخیرشان و سپس نامه‌نگاری‌های اعضای خودشان گواهی است بر این واقعیت. اما علیزاده، اینچنین در تلویزیون و به بینندگان خود می‌گوید که ما نیستیم، طرفِ مقابل است که اختلاف دارد و قصد انشعاب دارد!!

خود و جناحش در جهت حذف و سانسور و بستن دهان اعضا و پیشمرگان حزب و تحمیل فشار و اذیت علیه آنان عمل کرده است، و در جلسات تشکیلاتی با برافروختگی، رفقایی را که در نقد او و جناح راست می‌‌نوشتند و می‌گفتند، مورد تحقیر و سرزنش قرار می‌داد و به آنها می‌گفت که «خودتان را سرکار گذاشته‌اید، خودتان را تحقیر می‌کنید….» و …، حال اینچنین و در پشت دوربین ژست حزبیت و آزادمنشی به خود گرفته می‌گوید «بفرمایید بنویسید و بگویید و حرف بزنید، سمینار بگیرید، کسی مانع شما نیست»!!

۲۶ آذر ۱۴۰۰

۱۷ دسامبر ۲۰۲۱

+++++++++++

بخش دوم

ابراهیم علیزاده در ادامۀ صحبت‌های اخیر خود در میان اعضای جناح راست در کلن آلمان که از تلویزیون جناحی‌شان هم انتشار یافته است، به کنفرانسی که تقریباً سه ماه قبل در خارج کشور برگزار کردند و این کنفرانس از سوی جناح چپ مورد بایکوت قرار گرفت نیز اشاره می‌کند. او می‌گوید:

«تشکیلات خارج کشورمان کنفرانس خودش را گرفته است، مجاز بوده که آیین‌نامۀ خودش را تنظیم کند، و این آیین‌نامه هم دمکراتیک بوده مانند آیین‌نامۀ قبلی و هیچ فرقی با‌ سال‌های قبل نداشته که بگوییم تغییراتی در آن داده شده باشد، مطابق این آیین‌نامه کنفرانس خارج کشور گرفته شده و رهبری تشکیلات خارج کشور تعیین شده. آنها آن را بایکوت کردند، چرا بایکوت کردند، چرا بایکوتش می‌کنند معلوم نیست، آیا انحرافی از اساسنامه صورت گرفته؟ نه. »

ابراهیم علیزاده واقعاً خود را به بی‌عاری زده است. برای این به اصطلاح رهبری، گویا هنوز معلوم نشده است که چرا نیمی از اعضای حزب در کنفرانس مذکور شرکت نکرده‌اند! خودش پیشاپیش جناحش اساسنامۀ حزب را پایمال کرده، آیین‌نامۀ آن کنفرانس و پروسۀ مربوطه از زیر دست خودش بیرون آمده و طی آن هیچگونه حقی برای شرکت اعضای جناح چپ در آن لحاظ نشده، هیچگونه هماهنگی‌ای با ارگان مافوق یعنی کمیته‌های مرکزی و اجرایی حزب به عمل نیاورده و با تخلفات آشکار و زیر پانهادن قرارهای مصوب حزبی و حتی زیر پا نهادن قول و وعده‌های خود، علاوه بر عضوگیری جناحی، کسانی را نیز به عنوان عضو و نماینده به حساب آورده‌اند که مطابق مصوبات حزبی فاقد اعتبار برای شرکت در پروسۀ انتخابات نمایندگان و شرکت در کنفرانس بوده‌اند و سپس کمیتۀ جناحی و یکدستی را هم برای آن به اصطلاح رهبری تشکیلات خارج کشورِ خود تعیین کرده‌اند، قبل از برگزاری آن کنفرانس، اعضای جناح چپ با نامه‌های متعدد درون تشکیلاتی اعتراض خود را به چنین پروسۀ تشکیل کنفرانسی ابراز داشته و سپس به طور علنی و مشروح و مستند، جهت اطلاع جامعه اعلام کردند که چنین کنفرانسی مشروعیت ندارد، مغایر اصول و پرنسیپ‌های حزب کمونیست است، و آن را اقدامی انحلالگرانه و در راستای انجام انشعاب در این تشکیلات می‌دانند و ….؛ با همۀ اینها، حال علیزاده برای مخفی کردن همۀ تخلفات خود و دیگر رهبری جناحش در این باره، می‌گوید «معلوم نیست که چرا آن رفقا در آن کنفرانس شرکت نکرده و آن را بایکوت کردند»؟


همان موقع، کمیتۀ مرکزی حزب طی اطلاعیه‌ای رسمی در سطح علنی ضمن برشمردن دلایل ناروا بودن چنین کنفرانسی، اعلام کرد که «ضمن محکوم کردن این اقدام انحلال‌طلبانه و انشعابگرانۀ کمیتۀ خارج کشور کنونی، چنین کنفرانس و کمیته‌ای که در آن تعیین می‌شود را فاقد مشروعیت سیاسی و اساسنامه‌ای می‌داند و آن را به رسمیت نمی‌شناسد». پس جامعه و مخاطبین این حزب و تشکیلات مطلع شده‌اند و دانسته‌اند که چرا کنفرانس مزبور مورد بایکوت سیاسی درون حزبی قرار گرفته است، لذا اینگونه برخورد ابراهیم علیزاده و خود را به نا‌دانی زدن و چشم خود را بر روی واقعیات و مخاطرات این تشکیلات بستن، هر چه بیشتر عدم صراحت و ابعاد لطمات آنان بر پیکر این حزب و تشکیلات را نمایان می‌سازد و بس.

او نمی‌خواهد واقعیت جناح‌بندی سیاسی موجود را بپذیرد و همواره با نهایت توان تلاش کرده است که جناح مقابل خود را حذف و نیز کتمان و انکار کند. اگر کسی یک ذره دلسوزی هم برای کومه‌له و حزب کمونیست داشته باشد، می‌داند که در شرایط بحران و جناح‌بندی سیاسی، و در این بین به منظور تأمین انسجام صفوف حزب و پرهیز از انشعاب و یا هر گونه اقدام حذفگرایانه، بایستی ارگان‌ها و رهبری حزب و تشکیلات در همۀ سطوح برخاسته از ارادۀ کل حزب با جناح‌های موجود در آن باشد، نه فقط یک جناح معین. هر کمیتۀ رهبری، هر آیین‌نامۀ برگزاری کنفرانس و کنگره‌ای که این حقیقت ساده و در عین حال این امر بسیار مهم و ضروری را نادیده بگیرد، به شدت غیردمکراتیک و عامل انشعاب و حذف به حساب می‌آید.

ابراهیم علیزاده در شرایط بحرانی امروز با انکار حقایق جاری در تشکیلات و جناح‌بندی موجود، نسخۀ همان آیین‌نامه‌های سال‌های قبل یعنی دورانی که جناح‌بندی و بحرانی مانند امروز در تشکیلات وجود نداشت را برای اعضا و برای این حزب و تشکیلات می‌پیچد. او با دستاویز قرار دادن آن، به خیال خود می‌خواهد که به دیگران نشان دهد که کنفرانس و کنگرۀ جناحی‌شان دارای مشروعیت است و جدایی و انشعابی هم از سوی آنان صورت نگرفته است!

او از کنفرانس قبلی صحبت می‌کند. کنفرانس قبلی‌ای که با هماهنگی و نظارت او و طی انجام یک کودتا علیه کاندیداهای جناح چپ، همگی آنها را حذف کرده و کمیتۀ یک بنی و یک جناحی خود را تشکیل داده، هر چه بیشتر تشکیلات را به انشعاب سوق داده و طی سال‌های اخیر به وسیلۀ کمیتۀ یک دست و یک جناحی خود آن همه اعمال ضددمکراتیک و انحلال‌طلبانه را به انجام رسانده‌اند! اتفاقاً همین تجربۀ کنفرانس قبلی و آیین نامۀ مربوطه‌اش و جدای از همۀ اینها خلف وعده و نیز زیرپا نهادن قول و قرارهای رهبری جناح راست توسط خودشان، ثابت کرد که برگزاری چنین کنفرانس و مجامع حزبی که در آن تنها یک جناح مصدر امور را به دست گرفته و رهبری را به صورت جناحی شکل بدهد، تا چه میزان در تضاد با سانترالیسم دمکراتیک و در تضاد با منافع و مصالح سیاسی و تشکیلاتی کومه‌له و حزب کمونیست و در راستای نهادینه کردن بوروکراسی و انشقاق در این حزب و تشکیلات است.

ابراهیم علیزاده سپس از کنگره‌ای که قرار است به زودی برگزار کنند، صحبت به میان می‌آورد. او می‌گوید:

«اکنون در آینده‌ای نزدیک می‌خواهیم که کنگرۀ کومه‌له را برگزار کنیم، برای این کنگره کمیتۀ مرکزی کومه‌له مجاز است که آیین‌نامۀ برگزاری این کنگره را تدوین کند، مطابق دل تو باشد یا نباشد، مطابق دل او باشد یا نباشد فرق نمی‌کند، مطابق دل هر کسی که باشد، مجاز است که این آیین‌نامه را تدوین کند، و این آیین‌نامه را هم تدوین کرده است، کنگره می‌گیریم، بایکوتش نکنید، در آن شرکت کنید.»

کافی است نگاهی به متن این آیین‌نامه بیاندازیم تا ببینیم ابراهیم علیزاده چقدر به این حرف و دعوت خود از رفقا برای شرکت در کنگره، احترام قائل و به آن وفادار است!


در این خصوص ابراهیم علیزاده در متن آیین‌نامۀ مزبور نوشته است:

«در فاصلۀ دو کنگره (کنگره ۱۷ تا ۱۸ کومه‌له) و به دنبال کشمکش‌های درونی در حزب، بخشی از اعضای کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست ایران اقدام به سازمان دادن تشکیلات موازی با حزب و کومه‌له کرده‌اند. این بخش از رفقا متأسفانه با این اقدام عملاً صف خود را از حزب و کومه‌له جدا کرده و به این ترتیب از فعالیت‌های حزبی منطبق با اساسنامه فاصله گرفته‌اند. از اینرو کمیتۀ مرکزی کومه‌له این بخش از رفقا و دیگر رفقای عضو در خارج کشور که فعالیت خود را در تشکیلات موازی با حزب تعریف کرده‌اند جزو سهمیۀ تشکیلات خارج برای شرکت در کنگره ۱۸ کومه‌‌له محسوب نخواهد کرد.»

او از یک سو در میان تشکیلات-در اینجا در متن آیین‌نامه- با یک چرخش قلم کل رفقای جناح چپ یعنی نیمی از اعضای تشکیلات را از شرکت در کنگره محروم کرده و سهمی برایشان قائل نشده است، از سوی دیگر و در پشت دوربین و انظار بینندگان، از آن رفقا دعوت می‌کند در کنگره شرکت کنند، بایکوتش نکنند!!

اسم چنین رفتار و برخوردی را چه می‌توان نهاد؟! در اینجاست که ابعاد، نحوه و پوشش انشعاب علیزاده و جناح راست و جدا کردن صفشان از کومه‌له و حزب کمونیست ایران هر چه بیشتر نمایان می‌شود.

قاسملو هم دقیقاً با چنین متدی، آیین‌نامه و لیست فیکس گنگرۀ ۸ خود را نوشت و برگزار کرد و سپس جناح مقابل خود در کنگره را هم  انشعابی و منحرف قلمداد کرد و بعد به رویشان اسلحه کشید!

هیچگاه در تشکیلات ما، هیچ آیین‌نامه‌ای «مطابق دل این و یا آن» نوشته نشده است. بلکه آیین‌نامه‌ها همیشه مطابق اساسنامه و اصول و موازین و پرنسیپ و نیز وضعیت عینی در سهمیه‌بندی اعضا در حوزه‌های مختلف تشکیلات نوشته شده است. علیزاده در اینجا نیز برای لاپوشانی تخلفات خود و جناحش در خصوص آیین‌نامه، به سیاق همیشگی خود آگاهانه می‌خواهد وضعیت تشکیلات و در اینجا موضوع کنگره و آیین‌نامۀ مربوطه را لوث و آن را به مسائل شخصی و «تطابق با دل، و بابِ میل و ذوقِ این و آن» گره بزند و خود را مبرا کرده و سپس بگوید «به هر حال کمیتۀ مرکزی مجاز است آیین‌نامۀ خود را بنویسد»!

اما «دم خروس» قضیه خیلی نمایان است. او از آنجایی که به متد دروغ متوسل می‌شود، مدام دچار تناقض‌گویی است. همین که ایشان نیمی از اعضای تشکیلات را از شرکت در کنگره محروم کرده است به خوبی نشان می‌دهد که آیین‌نامۀ مزبور نه مطابق اساسنامه و ضوابط و پرنسیپ و حزبیت، بلکه تماماً مطابق با دل ایشان و باب میل و منفعت خود و جناحش نوشته شده است. لذا این آیین‌نامه فاقد اعتبار و ارزش قانونی است. این آیین‌نامه نه برای کل اعضای حزب، نه برای کنگرۀ کومه‌له و نه برای ماندن در چهارچوب حزب، بلکه برای کنگرۀ جناحی و برای انشعاب از کومه‌له و حزب کمونیست نوشته شده است. این آیین‌نامه، و سپس اطلاعیۀ برگزاری کنگره‌شان، در واقع اطلاعیۀ رسمی اعلام انشعاب توسط آنهاست.

وی حتی حق دفاع مشروع و مسلم و حق بیان و فعالیت سیاسی را برای رفقای قدیمی تشکیلاتی خود -آنهایی که مورد اخراج، حذف و سانسور قرار داده است- به رسمیت نمی‌شناسد و مثلاً هنگامی که برنامه‌های تلویزیونی آنان را توقیف و سانسور و سپس همگی‌شان را از رسانه تلویزیونی تشکیلات اخراج می‌کند و این رسانه و امکانات مربوطه که در واقع متعلق به کل تشکیلات است را مصادره و به قبضۀ جناح خود در می‌آورد و آن رفقا هم در مقابل و برای رهانیدن تلویزیون کومه‌له و حزب کمونیست از قید سانسور و سیاست‌های غیرکمونیستی و برای رساندن صدای راستین کومه‌له و حزب کمونیست به جامعه، دست به کار تهیۀ امکانات تلویزیونی برای خود شده و کانال تلویزیونی کومه‌له و حزب کمونیست را مجدداً به دست می‌آورند؛ آنان را تحت عنوان اینکه «تلویزیون موازی» و «تشکیلات موازی» ایجاد کرده‌اند به انشعاب‌طلبی متهم می‌کند. این نمونۀ بارزی از توتالیتاریسم و دیکتاتوری حزبی است. می‌دانیم که یکی از اجزای سیستم سرکوب در جوامع تحت ستم و دیکتاتوری این است که وقتی توده‌های مردم برای به دست آوردن حقوق پایمال شدۀ خود مبارزه می‌کنند، از سوی دیکتاتورهای حاکم به تجزیه‌طلبی و عوامل بیگانه و دشمن استقلال و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی متهم می‌شوند!

علیزاده و جناح راست و ناسیونالیستی که تماماً در سیاست و اعمال حذفگرایانه علیه جناح چپ و کمونیستی و از جمله وادار نمودنشان به انشعاب و جدایی، همچنین در طرح و پروژه‌هایشان برای مصادرۀ سیاسی و تشکیلاتی کومه‌له و حزب کمونیست دچار شکست شده‌اند و می‌بینند که علیرغم برگزاری کنفرانس و کنگره‌های جناحی‌شان هم، جناح چپ کماکان در موقعیت سیاسی و تشکیلاتی خود به طور استوار و محکم، کومه‌له و حزب کمونیست و اعتبار و خط مشی کمونیستی و انقلابی آن را محفوظ نگاه داشته‌ است، اکنون با علم کردن عبارت «ایجاد تشکیلات موازی» علیه جناح چپ، می‌خواهند که از یک سو «مجوزی» برای حذف رسمی آنها و نیز منشعب قلمداد کردن آنان برای خود دست و پا کنند و از سوی دیگر انشعاب خودشان از این حزب و تشکیلات را هم به این شکل انکار و کتمان کنند.

البته که «ایجاد تشکیلات موازی» هم در پی همان عبارات نخ‌نما و بی‌اثر ایشان می‌‌آید که سال‌ها قبل با «مالیخولیا» نامیدن‌ها آغاز شده بود. انتساب جناح چپ به «مالیخولیا» چقدر پوچ و خنده‌آور بود، «تشکیلات موازی» هم به همان قدر!

ابراهیم علیزاده در صحبت‌هایش از لزوم رعایت اساسنامه می‌گوید. سپس می‌گوید که کنگرۀ مزبور و آیین‌نامه‌اش مطابق اساسنامه است. اما اساسنامۀ حزب کمونیست ایران می‌گوید:

– هر یک از اعضای حزب کمونیست ایران حق دارد که در انتخابات گوناگون تشکیلات خود شرکت کرده، انتخاب کند و انتخاب شود، در تصمیم‌گیری‌های حوزۀ خود شرکت کند و در اتخاذ این تصمیمات دارای رأی باشد.

– کمیتۀ مرکزی در فاصلۀ دو کنگره بالاترین ارگان حزب است و کلیۀ وجوه فعالیت حزب را رهبری می‌کند.

– ‌کمیتۀ رهبری کنندۀ تشکیلات کومه‌له، کمیتۀ مرکزی نامیده می‌شود. کمیتۀ مرکزی کومه‌له به مثابه یک کمیتۀ منطقه‌ای حزب از کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست تبعیت می‌کند.

ولی آیین‌نامۀ جناح راست و کنگرۀ ایشان، این نص اساسنامه را به طور فاحش زیرپا نهاده‌اند. نه حقی برای نیمی از اعضای این تشکیلات قائل شده‌اند و نه هیچگونه تبعیت سیاسی و تشکیلاتی از کمیتۀ مرکزی حزب می‌نمایند. پس «مشروعیت» و «اساسنامه‌ای بودن» آیین‌نامه مزبور فقط به درد علیزاده و جناحش می‌خورد. کنفرانس و کنگرۀ ایشان نه مطابق با اساسنامۀ حزب کمونیست و اصول و پرنسیپ‌های شناخته شدۀ کومه‌له، بلکه مطابق با برنامه و اساسنامۀ نانوشتۀ سازمان منشعب خودشان انجام گرفته است. در آینده‌ای نزدیک، ابراهیم علیزاده و سازمان ایشان، بایستی همۀ این «نانوشته»ها را به نگارش درآورده و انتشار دهند.

همچنانکه کنفرانس‌شان فاقد مشروعیت، و قابل محکومیت بود، کنگره‌شان هم کمترین مشروعیت سیاسی و تشکیلاتی ندارد و تنها، سرآغاز بحرانی خواهد بود برای سازمانِ‌ تحت رهبری ابراهیم علیزاده‌ها؛ و نیز مجوزی خواهد بود برای شروع رسمی ِ «سیاست درهای باز»، دوری و گسست بیشتر از حزب کمونیست، بازبینی‌ها و تغییراتِ مطابق دلشان در مصوبات و برنامۀ کومه‌له، و همچنین بکارگیری «موهبات» خانه‌تکانی‌هایی که بایستی هرچه بیشتر به انجام برسانند!

۲۷ آذر ۱۴۰۰      

۱۸ دسامبر ۲۰۲۱

********

بخش سوم

علیزاده در صحبت‌های خود، برای قلمداد کردن جناح مقابل به انشعاب، برای توجیه و نیز جا انداختن تجدیدنظرها و مواضع غیرکمونیستی خود و جناحش، موضوع حزبیت و مفهوم حزب، آزادی نظر و التزام به رعایت اساسنامه را چنان بی‌اعتبار می‌کند که برنامۀ کمونیستی و طبقاتی و مطالباتی حزب کمونیست و کومه‌له را فاقد جنبۀ اعتقادی و فکری معرفی می‌کند. او می‌گوید:

«برای اینکه بدانیم این انشعابِ احتمالی، نه قابل درک است و نه مشروع و مجاز، باید کمی به مفهوم حزب نزدیک شویم. چیزی که معمولاً کم در موردش فکر می‌شود. حزب سیاسی چیست؟ حزب سیاسی، تشکلی است یعنی مجموعه‌ای بنی‌آدم هستند دور هم نزدیک می‌شوند برای هدفی یعنی برای برنامه‌ای، قبل از هر چیز برای برنامه‌ای. برنامۀ حزب ما مجموعه‌ای از این را بکنیم و این را نکنیم است، برای کارگر چنین می‌کنیم، برای آزادی‌های دمکراتیک چنین می‌کنیم، برای حقوق سالمندان چنین می‌کنیم، خرج آن اصلاحات و تغییرات را اینگونه به دست می‌آوریم… در هیچ کجای برنامۀ ما حرفی از عقیده و باور وجود ندارد. حرفی از این نیست که ستاره‌ها به آسمان آویزان شده‌اند یا که در آنجا سرگردانند. آیندۀ جمهوری اسلامی را چگونه می‌بینم، ممکن است سرنگون شود، ممکن است سرنگون نشود، امروز سرنگون می‌شود، فردا سرنگون می‌شود، نظرم در مورد مجاهدین این است، در مورد دیگری نظرم آن است، از هیچ کدام از اینها بحثی وجود ندارد، بحثی از نظر وجود ندارد، این نه به معنای اینکه نظر مهم نیست، نظر و تحلیل و ارزیابی مهم است، اما حزب سیاسی بر اساس نظر درست نمی‌شود تا بر اساس نظر از یکدیگر جدا شود، حزب سیاسی بر اساس برنامه درست می‌شود.»


این سومین باری است که علیزاده به طور علنی اعلام می‌کند که «در هیچ کجای برنامۀ کومه‌له و حزب کمونیست ایران، حرفی از عقیده و باور وجود ندارد، همه‌اش مجموعه‌ای مطالبات است». بار اول، دو سال قبل در روز کومه‌له و در جریان اعلان فراخوانش به طیف مورد نظر خود که در واقع طیف‌های بریده از سازمان زحمتکشان و نیز فراکسیون جدا شده از کومه‌له بودند برای پیوستن به تشکیلات تحت سیطرۀ او و اعلام اینکه «حزب کمونیست ایران مانعی برای پیوستن شما نیست»؛ و بار دوم نیز تقریباً یک سال و نیم قبل و در جریان مصاحبۀ تحریف‌آمیز خود با رادیو اینترنتی «دیالوگ» در مورد اختلافات در تشکیلات. تا قبل از این، هیچ وقت چنین چیزی را از ابراهیم علیزاده نشنیده بودیم.


در واقع این برخورد علیزاده به برنامۀ کومه‌له و حزب کمونیست، چیزی به غیر از تهی کردن این برنامه از جوهر اعتقادی کمونیستی و مارکسیستی آن نیست. البته که طی سال‌های اخیر در مصاحبه و سخنرانی‌هایش از او شنیده‌ایم که اعلام می‌کند که نباید متعصب و افراطی باشیم، سوسیالیسم را بایستی مانند یک علم همچو فیزیک و شیمی و زمین‌شناسی یاد بگیریم نه مانند یک مشت فرمول، … .  برای کسی که خود را رهبری کومه‌له به حساب بیاورد، کومه‌له‌‌ای با آن همه شجاعت و جانبازی سرسختانه در دفاع از کمونیسم و سوسیالیسم علمی، کومه‌له‌ای که کمونیسم را شناسنامۀ خود کرده است، حال بیاید و چنین بگوید، چه معنایی به غیر از ندامت از کمونیسم و رادیکالیسم و پیوستن به پوپولیسم و ناسیونالیسم می‌تواند داشته باشد!؟ این گونه نادیده گرفتن حرمت برنامۀ کومه‌له و حزب کمونیست توسط علیزاده، نادیده گرفتن جانبازی هزاران رفیقی است که در راه تحقق برنامۀ کمونیستی این حزب مبارزه کرده‌اند.


پیام علیزاده از اینکه می‌گوید «در هیچ کجای برنامۀ ما حرفی از عقیده و باور وجود ندارد»، کاملاً روشن است. او بار اول آن آن را برای ارائۀ اطمینان خاطر به طیف منشعبین قبلی از کومه‌له مبنی بر اینکه برنامه و تشکیلات تحت سیطرۀ او همانند برنامه و تشکیلات مورد نظر آنها، یعنی عاری از اعتقاد به کمونیسم و تعهد به مبارزه و اصول کمونیستی است، لذا آنها هم می‌توانند در کنار ایشان در یک تشکیلات به سر ببرند. طیف مورد نظر، سال‌ها قبل که از کمونیسم و طبقۀ کارگر رویگردان شده بودند، حزب کمونیست را بهانه قرار داده و گفتند «کومه‌له را از این حزب بیرون کشیده و نمی‌خواهند دیگر در چهارچوب سازمانی حزب کمونیست فعالیت کنند». اما به یک معنا «کومه‌له»ی آنها و برنامۀ آنها آنقدر عاری از عقیده و باور بود که در یک قلم خیلی زود در کنار «سازگارها و نوریزاده‌ها» قرار گرفتند و نیز به زائدۀ اصلاح‌طلبی تبدیل شدند.


بار دوم، و نیز اینک بار سوم، آن را در خصوص وضعیت درون تشکیلاتی و در این میان توجیه موقعیت خود و جناح مقابل، مطرح می‌کند. به عبارت دیگر برای توجیه مرزبندی‌های خود و جناحش با مبارزۀ کمونیستی و حزب کمونیست ایران، اینگونه مشغول فرهنگ‌سازی است. پس این «نقاط مشترک» در هر سه مورد مذکور، نشان دیگری است از جدایی و انشعاب اینها از صفوف، از برنامه و اهداف و استراتژی کمونیستی این حزب و تشکیلات!

در هر دو مورد قبل، طی انتشار مطالبی به نقد این سخنان علیزاده در مورد برنامۀ ما پرداخته‌ام. در اینجا نیز یک بار دیگر بایستی گفت که در برنامۀ حزب کمونیست ایران و برنامۀ کومه‌له برای حاکمیت شورایی مردم در کردستان، نه تنها یک کلمه، بلکه صفحات بسیاری در مورد ایدوئولوژی و عقیده و باور-در اینجا کمونیستی- و دیدگاه و نظر سیاسی مشخص در این برنامه‌ها وجود دارد. نه تنها برنامۀ حزب کمونیست و کومه‌له، بلکه به طور منطقی هیچ برنامۀ مطالباتی و یا سیاسی و اجتماعی‌ای را نمی‌توان سراغ داشت که مهر ایدوئولوژی و عقیده و باور مشخصی بر پیکر آن دیده نشود.


شما که دارید به این شیوه از حزبیت و مفهوم حزب حرف می‌زنید، آیا می‌توانید نشان دهید که یک حزب سیاسی کمونیستی بدون اهداف برنامه‌ای و استراتژی سیاسی که منتج از ایدوئولوژی و جهان‌بینی آن است، می‌تواند معنی و مفهومی داشته باشد؟ توضیح خشک و مجرد شما در مورد حزب مبنی بر «مجموعه‌ای بنی‌آدم که دور یک هدف و برنامه جمع شده‌اند»، بی کم و کاست عین همان تعریف و توضیحی است که در نظام آموزشی حاکم مثلاً در ایران تحویل دانش‌آموزان داده می‌شود.

آیا بنیانگذاران اولیۀ کومه‌له، بر اساس برنامه گرد هم آمدند و کومه‌له را بنیان گذاشتند یا بر اساس عقیده و نظر و باوری مشخص؟! پس حزب و تشکیلات کمونیستی مستقل از مقولۀ برنامه، مجموعه‌ای انسان کمونیست هستند که برای تحقق یک برنامۀ کمونیستی دور هم گرد آمده‌اند.


آیا غیر از این است که برنامۀ حزب کمونیست، اهداف درازمدت و نهایی حزب که همانا به قدرت رساندن طبقۀ کارگر، برقراری یک جامعۀ سوسیالیستی و گام نهادن در راستای سازماندهی یک جامعۀ کمونیستی می‌باشد را بیان می‌کند؟! آیا غیر از این است که استراتژی سیاسی حزب مسیر تحقق همان اهداف برنامه‌ای را نشان می‌دهد؟! آیا نادیده گرفتن عقیده و باور و نادیده گرفتن جایگاه اهداف برنامه‌ای حزب هیچ خط فاصلی بین یک جریان کمونیستی با احزاب بورژوا لیبرال و ناسیونالیست باقی می‌گذارد؟ جدای از همۀ اینها، اساساً جوهر عقیده و باور و ایدوئولوژی در بخش مطالباتی برنامۀ ما هم به وضوح نمایان است و ابراهیم علیزاده نمی‌تواند آن را انکار نماید. باید گفت که تمام بخش مطالباتی برنامۀ حزب کمونیست ایران و کومه‌له با اتکاء به تعرض به سرمایه و مناسبات سرمایه‌داری، زمینۀ مادی تحقق واقعی خود را نشان می‌دهد.


ابراهیم علیزاده آگاهانه تعریف و تصویری مجرد و منفصل از برنامه ارائه می‌کند. وی تأکید دارد که «مطالبات مندرج در این برنامه‌ها، مجموعه‌ای کردار و عمل هستند و هیچ یک از آنها مسئلۀ ایدوئولوژی و فکر و عقیده نیست». اگر چنین باشد پس چگونه می‌توان فرقی بین مثلاً مطالبۀ «رفع ستم ملی» از سوی کمونیست‌ها، با احزاب ناسیونالیست که آنها هم چنین عنوانی را در برنامۀ خود گنجانده‌اند، قائل شد؟ یا به همین سان مطالبۀ «رفع تبعیض علیه زنان» که مطالبۀ اپوزیسیون لیبرال نیز هست؟ از منظر کمونیستی، این عقیده و باور، ایدوئولوژی و دیدگاه‌های سیاسی ناظر بر طرح هر تک مطالبه‌ای است که متضمن تحقق واقعی آن در جامعه می‌باشد. آیا اپوزیسیون لیبرال و احزاب ناسیونالیست با عقیده و باور و ایدوئولوژی مختص به خود، تمایل و توان آن را دارند که مطالبات جاری و مطرح در جامعه را به طور واقعی و کامل متحقق نمایند؟ پس جدا کردن و یا بی‌ربط قلمداد کردن مطالبات برنامه‌ای حزب ما از عقیده و باور سیاسی و نظری، غیرممکن است.


در ابتدای سند اعلام موجودیت حزب کمونیست ایران مصوب کنگرۀ مؤسس حزب، آمده است:

«یکصدوسی سال قبل، مانیفست کمونیست، این اولین برنامۀ حزب کمونیست طبقۀ کارگر جهانی، آغاز عصر نابودی سرمایه‌داری را اعلام نمود و طبقۀ کارگر را به ایفای نقش تاریخی‌اش در رهایی خود و تمام بشریت از کلیۀ مصائب، مشقات و ستمی که جزء لایتجزای جامعه مبتنی بر بردگی مزدی است، فراخواند. مانیفست کمونیست سرمایه‌داری را به عنوان منشاء و عامل بقای تمامی مشقات و محرومیت‌های مادی و معنوی کارگران و توده‌های زحمتکش و تهیدست، به عنوان مسبب فقر و فلاکت، بیکاری و بی‌خانمانی و جنگ، تبعیضات اجتماعی و بی‌حقوقی سیاسی، ستمکشی زن، جهل و خرافه و فحشا و کلیۀ مصائب گریبانگیر توده‌ها افشا و محکوم نمود. مانیفست کمونیست رهایی را امر کارگران، و کارگران را پیشقراولان توانای امر رهایی اعلام نمود و پرولتاریای جهان را برای پی ‌افکندن جامعه و جهانی نو و بری از استثمار و ستم طبقاتی به وحدت بین‌المللی و انجام انقلاب کمونیستی فراخوان داد. مانیفست کمونیست پرولتاری آگاه و کمونیست‌ها را برای تحقق انقلاب کمونیستی به تشکیل حزب سیاسی مستقل طبقۀ کارگر، حزب کمونیست مؤظف ساخت.»


در برنامۀ حزب مصوب کنگرۀ مؤسس، قبل از پرداختن به مطالبات، در ۱۷ بند نظرات و تبیین عقیده و باور کمونیستی و مبارزاتی حزب به روشنی مورد تأکید قرار گرفته است. جدای از این، در ابتدای این برنامه می‌خوانیم:

«کمونیست‌ها همیشه ملزم بوده‌اند که نظرات، اهداف و تمایلات خود را به روشن‌ترین وجه بیان دارند. نیاز طبقۀ کارگر ایران به رهبری مصمم و انقلابی وجود احزاب و نیروهای متعدد بورژوایی در ایران و جهان که ریاکارانه تحت نام کمونیسم سخن می‌گویند، بر لزوم ادای این وظیفه بیش از پیش تأکید می‌کند. ما در پاسخ به این وظیفه اعلام می‌داریم که کمونیست هستیم، بر تنوری مارکس، انگلس و لنین اتکا داریم و بر صحت و حقانیت آموزش‌های این تئوری پای می‌فشاریم. این تئوری راه مبارزۀ ما را روشن نموده است. این تئوری اهداف و شیوه‌های کمونیست‌ها را توضیح داده و تأکید کرده است که وظیفۀ حزب پرولتری برنامه‌پردازی برای نوسازی و اصلاح سرمایه‌داری و موعظه‌خوانی برای سرمایه‌داران دربارۀ بهبود وضع کارگران نیست، توسل به فریب و توطئه و معامله‌گری برای نیل به قدرت نیست، بلکه سازماندهی مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا و رهبری این مبارزه در تمام وجوه آن است. مبارزه‌ای که تصرف قدرت سیاسی توسط طبقۀ کارگر و سازمان دادن جامعۀ سوسیالیستی، هدف نهایی آن را تشکیل می‌دهد. ما کمونیست‌ها منافعی جدا از منافع طبقۀ کارگر نداریم و معتقدیم که طبقۀ کارگر به نیروی خود آزاد می‌گردد. پس وظیفۀ خود را این قرار داده‌ایم که در همه جا تضاد منافع کارگران و سرمایه‌داران را افشا کنیم، مبانی استثمار و مشقات طبقۀ کارگر در نظام سرمایه‌داری را روشن نماییم و مبارزۀ طبقاتی کارگران را در جهت پیروزی انقلاب اجتماعی پرولتاریا که نه تنها طبقۀ کارگر بلکه تمام بشریت را رها خواهد ساخت، سازماندهی و رهبری کنیم: از این رو ما برنامۀ خود را اعلام می‌داریم. توده‌های وسیع طبقۀ کارگر را به مبارزه تحت این پرچم فرا می‌خوانیم و برای تحقق کامل و همه‌جانبۀ این برنامه با نیروی جنبش انقلابی طبقۀ کارگر پیگیرانه مبارزه می‌کنیم.»


ابراهیم علیزاده در حالی ادعای خود مبنی بر عدم وجود یک کلمه در مورد عقیده و باور در برنامۀ حزب را تکرار می‌کند که

سند بیانیۀ ۵۷ صفحه‌ای که کاملاً مربوط به ایدوئولوژی  و عقیده و باور کمونیست‌های متشکل در حزب کمونیست ایران و دیدگاه و نظر سیاسی و طبقاتی ناظر بر فعالیت و مبارزۀ کمونیستی این جریان است به عنوان پیش‌درآمد و زمینه و پشتوانۀ نظری و عقیدتی مختص به برنامۀ کنونی مطالباتی حزب کمونیست ایران و کومه‌له وجود دارد! این بیانیه همراه با برنامۀ کنونی حزب هر دو به عنوان اجزای مکمل هم و تحت عنوان اسناد برنامه‌ای حزب کمونیست ایران به تصویب رسیده‌اند.  بیانیۀ حزب کمونیست شامل پنج فصل است که عناوین آن عبارتند از:

۱-تولید سرمایه‌داری و مبارزۀ طبقاتی ۲-دولت در جامعۀ سرمایه‌داری۳-سیمای کنونی جهان سرمایه‌داری ۴-تجربۀ شوروی و عواقب آن۵-آلترناتیو کارگران: انقلاب اجتماعی و سوسیالیسم.

علاوه بر این در برنامۀ حزب کمونیست ایران قبل از پرداختن به مطالبات، در بیش از چهار صفحه به تبیین پروسۀ رشد و جهانی‌شدن نظام کاپیتالیستی، پیدایش این نظام در ایران و شکل‌گیری طبقۀ کارگر، اوضاع این طبقه در رژیم شاه، ستم و استبداد رژیم سلطنتی، انقلاب ایران و سرکوب آن توسط رژیم اسلامی، نظام سرمایه‌داری اسلامی و وضعیت طبقه کارگر؛ پرداخته شده است و به دنبال آن آمده است:

«حزب کمونیست ایران، به مثابه حزبی مارکسیستی، برای پایان دادن به حاکمیت سیاسی و اقتصادی طبقۀ سرمایه‌دار، برقراری حکومت کارگری و ایجاد یک جامعۀ سوسیالیستی مبارزه می‌کند. جامعه‌ای که پایان بخشیدن به استثمار انسان از انسان، زوال دولت و تمام ارکان نگاه‌دارنده‌اش از آن طریق می‌گذرد. هدف غائی ما دستیابی به جامعه‌ای است که در آن آزادی و رفاه همگانی جای اسارت و بی‌عدالتی و محرومیت را می‌گیرد و فرصت‌های یکسان برای رشد و شکوفایی خلاقیت‌ها و تعالی انسان فراهم می‌شود. جامعه‌ای که در آن هرکس به اندازۀ توانایی‌اش کار می‌کند و به اندازۀ نیازش از مواهب زندگی برخوردار می‌گردد، و در آن دولتی نیست که بر فراز جامعه قرار بگیرد و بند اسارت تک تک افراد آن را به گذشته‌های استثمار، ستم، خرافه پرستی و جهل گره بزند. از نظر ما سوسیالیسم امری مربوط به آینده‌ای نامعلوم و دور دست نیست، بلکه زمینه، توانایی و امکان اجتماعی و اقتصادی آن در بطن نظام سرمایه‌داری ایران فراهم آمده است و تحقق آن به نیروی آگاهی، تشکل و مبارزۀ طبقۀ کارگر ممکن خواهد شد. امکانات مادی و ثروت‌های غنی جامعۀ ایران و همبستگی بین‌المللی کارگری ضامن دوام و پایداری آن خواهد بود. در شرایط حاضر این مبارزه از طریق سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی تدوام می‌یابد و برانداختن این نظام سرکوب و خفقان در ایران هدف بلاواسطۀ انقلاب کارگری را تشکیل می‌دهد. اما در شرایطی که هنوز نظام سرمایه‌داری برقرار است، حزب کمونیست ایران در عین مبارزۀ بی‌وقفه و پیگیر برای برقراری سوسیالیسم و ایجاد جامعه‌ای کمونیستی، لحظه‌ای مبارزه برای انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیشرو و مترقی را جهت بهبود شرایط زندگی توده‌های کارگر و زحمتکش و امن‌تر و انسانی‌تر کردن جامعه و محیطی که در آن زندگی می‌کنیم، در چهارچوب همین نظام موجود نیز رها نخواهد کرد. تحقق این شرایط در عین حال زمینه و شرایط مناسب را برای انقلاب کارگری و سوسیالیسم فراهم می‌آورد. بنابراین حزب کمونیست ایران از هم اکنون برای تحقق مطالبات زیر مبارزه می کند.»


در برنامۀ کومه‌له برای حاکمیت مردم در کردستان نیز قبل از پرداختن به مطالبات آمده است:

«کومه‌له بر طبق برنامۀ حزب کمونیست ایران برای پایان دادن به حاکمیت سیاسی و اقتصادی طبقۀ سرمایه‌دار و ایجاد یک جامعۀ سوسیالیستی مبارزه می‌کند. هدف نهایی ما دستیابی به جامعه‌ای است که در آن آزادی و رفاه همگانی جای اسارت و بی‌عدالتی و محرومیت را می‌گیرد و فرصت‌های یکسان برای رشد و شکوفایی خلاقیت‌ها و تعالی انسان فراهم می‌شود. جامعه‌ای که در آن هرکس به اندازۀ توانایی‌اش کار می‌کند و به اندازۀ نیازش از مواهب زندگی برخوردار می‌گردد، و در آن دولتی نیست که بر فراز جامعه قرار بگیرد و بند اسارت افراد آن را به گذشته‌های استثمار، ستم، خرافه‌پرستی و جهل گره بزند. اما در شرایطی که هنوز نظام سرمایه‌داری برقرار است، ما در عین مبارزۀ بی‌وقفه برای برقراری یک نظام سوسیالیستی، لحظه‌ای مبارزه برای انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیشرو و مترقی را جهت بهبود شرایط زندگی توده‌های کارگر و زحمتکش و تحت ستم و امن‌تر و انسانی‌تر کردن جامعه و محیطی که در آن زندگی می‌کنیم در چهارچوب همین نظام موجود نیز رها نخواهیم کرد. اعلام برنامۀ کومه‌له برای حاکمیت مردم در کردستان گامی مهم در جهت این استراتژی است. کومه‌له حق کلیۀ ملل ساکن ایران را در تعیین سرنوشت خویش به رسمیت می‌شناسد. در عین حال خواهان اتحاد آزادانه و داوطلبانۀ کلیۀ ملل ساکن ایران است. از نظر ما مصالح مبارزۀ طبقۀ کارگر برای سوسیالیسم، وحدت و یگانگی سیاسی و حزبی طبقۀ کارگر ایران را ایجاب می‌کند و کومه‌له در راه تأمین وحدت طبقۀ کارگر ایران در همۀ عرصه‌های مبارزاتی می‌کوشد.»

پس از این همه عبارات و جملات در مورد عقیده و باور، بازهم قبل از پرداختن به مطالبات مندرج در برنامۀ کومه‌له برای حاکمیت مردم در کردستان، آمده است:

«نظر به اینکه: • بحران اقتصادی و سیاسی رژیم جمهوری اسلامی و مصائب و مشقات ناشی از حاکمیت نظام سرمایه‌داری، رشد جنبش کارگری و دیگر جنبش‌های اجتماعی و نارضایتی عمیق توده‌های مردم، وقوع یک برآمد توده‌ای، چشم‌انداز سرنگونی جمهوری اسلامی و برچیده شدن بساط نیروها و حاکمیتش در کردستان را به یک امکان مادی و واقعی تبدیل کرده است، •احزاب و نیروهای بورژوایی موجود در کردستان از هم اکنون تلاش می‌کنند تصویر خودشان را از پیروزی جنبش کردستان به افکار عمومی القا کنند و می‌خواهند استقرار یک حکومت فدراتیو مبتنی بر سیستم پارلمانی را به عنوان مکانیسم دخالت مردم در امور سیاسی و ادارۀ جامعه و محتوای پیروزی به مردم تحمیل کنند، • ارائۀ یک تصویر روشن از معنای پیروزی جنبش انقلابی کردستان، چگونگی شرکت مستقیم توده‌های مردم کردستان در حاکمیت سیاسی و ادارۀ جامعه و چگونگی تحقق خواست‌ها و مطالباتشان مبرمیت پیدا کرده است، و تبدیل کردن معنی و مفهوم واقعی پیروزی به شعور عمومی توده‌های مردم ستمدیدۀ کردستان از پیش شرط‌های پیروزی جنبش انقلابی کردستان می‌باشد؛ کومه‌له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) که خود از برپاکنندگان و سازمان‌دهندگان جنبش انقلابی در کردستان بوده است و از حمایت بخش‌های وسیعی از جامعۀ کردستان برخوردار است، برنامۀ خود را برای حاکمیت مردم مبتنی بر سیستم شورایی در کردستان اعلام می‌دارد.»

باز هم قبل از مطالبات موجود در برنامۀ فوق، مطابق با استراتژی سوسیالیستی کومه‌له در کردستان، در ۵ بند به «ملزومات تحقق حاکمیت مردم در کردستان»، پرداخته شده است.

هدف از درج اسناد فوق این است که نشان داده شود بر خلاف ادعای ابراهیم علیزاده، در برنامۀ حزب کمونیست ایران و برنامۀ کومه‌له برای حکومت شورایی در کردستان، کلمات، عبارات و مفاهیم بسیاری در مورد ایدوئولوژی و عقیده و باور و دیدگاه و نظر سیاسی وجود دارد و همۀ اینها جایگاه مهمی در راستای تحقق واقعی این برنامه‌ها و هر تک مطالبه‌ای در این باره، دارند.

دفاع از حرمت برنامۀ حزب، وظیفۀ مهمی است در راستای مبارزه برای تحقق بندهای برنامه و حفاظت از استقلال طبقاتی و سیاسی آن. در غیر اینصورت حزب معنای خود را از دست داده و همچو رهبران سازمان زحمتکشان سر از جایی مانند تجارتخانۀ «شورای مدیریت گذار» درخواهد آورد.

ابراهیم علیزاده و هم‌جناحی‌هایش به جای نشان دادن این همه ظرفیت در تحریف، بهتر است برنامۀ عاری از یک کلمه از عقیده و باور مورد نظر خود را تدوین و انتشار دهند. برنامه و اساسنامۀ حزب کمونیست ایران و کومه‌له‌ و اعتبار و حرمت آن مصادره شدنی نیست!

۲۸ آذر ۱۴۰۰

۱۹ دسامبر ۲۰۲۱

اشتراک در شبکه های اجتماعی: