پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ | 21 - 11 - 2024

Communist party of iran

کنگرۀ انشعاب جناح راست و رنگ‌باختگی‌های هرچه بیشتر (۱)


پویا محمدی

مطابق اظهارات و اقدامات تشکیلاتی رهبری جناح راست، به زودی کنگرۀ این جناح برگزار می‌شود. کنگرۀ مزبور آخرین مرحلۀ انشعاب اینان از حزب کمونیست ایران و کومه‌له-سازمان کردستان این حزب، است.

همچنانکه در نوشته‌های اخیر نیز تأکید شده است، پس از چند سال اختلاف و کشمکش این جناح با سیاست و مواضع و برنامه و استراتژی کمونیستی و انقلابی حزب کمونیست و کومه‌له و نیز اعمال و پراتیک و رفتار و فرهنگ غیرکمونیستی‌ای که به آن توسل جسته‌اند، و همچنین پس از شکست در تصرف کل تشکیلات و حذف جناح چپ و کمونیستی آن، سرانجام و به این شیوه پروسۀ انشعاب خود را از این حزب و تشکیلات به اتمام می‌رسانند. این جناح در واقع که مدتهاست به لحاظ سیاست و پراتیک، مغایرت‌ها و انشعاب خود را نمایان کرده است. آنان پس از برگزاری کنفرانس نامشروع و جناحی‌ خود، اینک مشغول تدارک برگزاری کنگره‌ای هستند که آنهم تماماً مغایر اساسنامه، اصول و پرنسیپ‌های حزب کمونیست و کومه‌له می‌باشد. کنگره‌ای غیردمکراتیک که مطابق آیین‌نامۀ آن، از شرکت نیمی از اعضای این تشکیلات در آن جلوگیری به عمل آمده است، تا به حال در تاریخ کومه‌له سابقه نداشته است. این یک انشعاب کامل از سیاست و تاریخ مبارزاتی این جریان است که امروزه و تحت شرایطی که تشکیلات حزب در کردستان به مصادرۀ جناح انشعابی درآمده است، به وقوع می‌پیوندد. تداوم حرکتی است در چهارچوب پروژۀ شکست‌خوردۀ موسوم به «خروج از حزب کمونیست ایران و بازسازی کومه‌له» که بیش از ۲۱ سال قبل جناح راست و ناسیونالیستیِ مهتدی-ایلخانیزاده سردمداران اصلی آن بودند.


رهبری جناح راست در تشکیلات طی سال‌های گذشته و در تقابل با جناح چپ، به هیچ عنوان قادر نبودند در استناد به برنامه، مصوبات و استراتژی کومه‌له و حزب کمونیست به دفاع از اعمال و سیاست و جهت‌گیری‌های خود بپردازند. این بود که ضمن کتمان و پرده‌پوشی اختلافات سیاسی موجود، به روش‌های سرکوب درون تشکیلاتی روی آوردند و آنگاه که تحت فشار سیاسی جناح چپ و جامعۀ بیرون از تشکیلات مجبور می‌شدند توضیحاتی در خصوص وضعیت جاری بدهند، همواره و به طور مستمر به تحریف و دروغ‌پرازی و عوامفریبی متوسل شده‌اند که این خود نیز به ناچار آنان را همواره دچار تناقض‌گویی‌ و همچنین تناقض با کومه‌له و حزب کمونیست قرار داده است. در حالی که خود در یک چنین تناقض بزرگ و کمرشکنی دست و پا می‌زنند، از جناح چپ که در مقابلشان ایستاده و از آرمان و هویت و برنامه کمونیستی، اصول و پرنسیپ و نیز فعالیت‌های این حزب و جریان دفاع می‌کند، به افراطی‌گری و تعصب و آرمان‌پرستی و حزب‌پرستی نام می‌برند و نیز به طور مضحکی علیه آنها می‌گویند که «تشکیلات موازی ایجاد کرده‌اند»!


انشعابیون در واقع توان دفاع از اعمال و مواضع و نیز نوشته و دست‌خط خود را هم نداشته و ندارند، هر چه بوده و هست سکوت و لاپوشانی و تزویر، و تبدیل و به اجرا گذاشتن خودسرانۀ آن مواضع و سیاست‌های منحرفانه و غیرکمونیستی بدون احتیاج به تصویب در یک کنگره یا مرجع صلاحیت‌دار حزبی و همچنین توهین و فحاشی و تلاش سیستماتیک برای بستن دهان جناح چپ بوده است. یعنی در واقع همان به نمایش گذاشتن فرهنگ و روش راست‌گرایانه و غیرکمونیستی‌ای است که طی چند سال اخیر به «افتخار» آن نائل شده‌اند و همزمان به اینگونه و با دست و زبان خود، به تبیین و انتقادات ما در قبال ایشان، صحه گذاشته و آن را ثابت می‌کنند.

و امروز نیز در آیین‌نامۀ درون تشکیلاتی کنگره‌ای که قرار است به زودی برگزار کنند، به طور صریح از حضور و شرکت جناح مقابل خود در این کنگره ممانعت به عمل آورده و آنان را مورد حذف قرار داده و تصریح کرده‌اند که در این باره سهمی برای آنان قائل نیستند. خود ابراهیم علیزاده این دستور حذف را در آیین‌نامه مزبور فرمولبندی کرده، اما هنگامی که در خصوص وضعیت تشکیلات در مصاحبۀ تلویزیونی اخیر خود و انظار عموم ظاهر می‌شود، خطاب به این رفقا می‌گوید که «در کنگره شرکت کنید»! او نمی‌تواند و نمی‌خواهد بگوید که در آیین‌نامۀ خود و جناحش اجازۀ شرکت در کنگره به این رفقا داده نشده و سهمی برایشان در نظر نگرفته‌اند -چراکه همزمان در صحبت‌هایش و به طور ظاهری از «دمکراسی و اظهارنظر آزادانه و رعایت اساسنامه و حقوق اعضا» دم می‌زند- اما چنین وانمود می‌کند که گویا آیین‌نامه حق و سهمیۀ آنان را به رسمیت شناخته ولی تقصیرِ خودِ این رفقاست که گویا انشعاب‌طلبند و نمی‌خواهند در کنگرۀ شرکت کنند!

به واقع در اینجا بایستی گفت که «کنگره‌ای که نکوست، از آیین‌نامه‌اش پیداست»!

بنابراین در خصوص خودِ کنگرۀ جناح راست و کارکرد آن نیز، تناقض‌ها و دروغ‌پردازی‌های مزبور ادامه خواهد داشت. نامگذاری آن کنگره به نام «کنگرۀ ۱۸ کومه‌له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران» آن تناقض و دروغ بزرگی است که هم اینک به خوبی آشکار و نیز هر چه بیشتر مایۀ دردسر و آرمان‌باختگی رهبران آن خواهد بود. «کومه‌له»ی آنها هر «کومه‌له»ای می‌تواند باشد به غیر از کومه‌لۀ کمونیست و سازمان کردستان حزب کمونیست ایران! کنگرۀ ۱۸ کومه‌له بعد از کنگرۀ آنها برگزار خواهد شد!


جمال بزرگپور هم در مصاحبۀ روز گذشتۀ خود (۷ ژانویه، حضور در برنامۀ پخش مستقیم «راویژ») در تلویزیون جناحی‌شان و نیز طی مصاحبۀ چند روز قبل از آن و در دو قسمت تحت عنوان «به پیشواز کنگرۀ ۱۸ کومه‌له»، یک بار دیگر همچون ابراهیم علیزاده و دیگران با مغلطه‌کاری‌های خودموضوع «اختلاف سیاسی» را با موضوع «فرهنگ و شیوۀ برخورد به اختلاف سیاسی» تعویض کرده، دفاع جناح مقابل از باورها و سیاست‌های کمونیستی را «تقدس‌گرایی» می‌نامند، به ترویج آرمان‌باختگی و انفعالِ نظریمی‌پردازد، کومه‌له را از حزب کمونیست ایران متمایز و جدا قلمداد می‌نماید و به طور مکرر و مؤکد از ضرورت گسست و یا کنار گذاشتن فرهنگ سیاسی و روش‌هایی سخن می‌گوید که او آنها را «زیانبار به حال کومه‌له» به حساب می‌آورد که در واقع اسم رمز گسست و کنار گذاشتن کمونیسم و حزب کمونیست ایران است.

این فرهنگ سیاسی و روشی که امروزه بزرگپور و امثالهم از آن بیم دارند، همان فرهنگ و روشی است که ۲۱ سال قبل به پروژۀ جعبۀ سیاه مهتدی-ایلخانیزاده اجازه نداد که کومه‌له و حزب کمونیست را هم سیاه نمایند. به یقین که همین فرهنگ و روش نیز امروزه در مقابل پروژه‌های نخ‌‌نمای علیزاده-بزرگپور ایستاده و از این روست که بزرگپور یکی از اولویت‌های کار کنگره‌شان را «کنار گذاشتن این فرهنگ سیاسی» می‌داند و به کرات تأکید می‌کند که «امان، صدامان، خودمان را از این فرهنگ دور کنیم!»

او در طول مصاحبه‌های خود تلاش می‌کند که موضوع آن فرهنگ مورد نظر خود را به فرهنگ «جلوگیری از سؤال و اظهارنظر»، فرهنگ «عدم تحمل دیگر نظرات و اندیشه‌ها‌»، فرهنگ «به خود مشغول شدن»، فرهنگ «مقدس شدن حزب» و «تعصب و تقدس آرمان‌ها»، فرهنگ «ایجاد بحران، عمده کردن جدایی‌ها، انشقاق‌ها و انشعاب» و …، تعبیر کند.

او در مصاحبۀ روز گذشتۀ خود، گویا در برنامه حاضر شده بود که از جمله به سؤالات بینندگان هم جواب بدهد. اما جوابی در کار نبود، هر چه بود کتمان مجدد اختلافات سیاسی خود و جناحش با حزب کمونیست و سیاست‌های کمونیستی کومه‌له و نمایش اپورتونیسم سیاسی‌ای بود که سال‌هاست نمایندگی‌اش را به عهده دارد. او از یک سو چند سال قبل مواردی از مواضع راست‌روانۀ خود را به طور نامۀ کتبی در میان اعضای حزب انتشار داده، سال گذشته، به مناسبت روز کومه‌له، در واقع پلاتفرم سیاسی جناح خود را به طورعلنی انتشار داد، اما همزمان و «متعجبانه» خود را هم صاحب آنها نمی‌داند و حتی مواضع و نوشته‌های خود را هم تحریف و طور دیگری جلوه می‌دهد!

او در مصاحبۀ روز گذشتۀ خود از یک سو از لزوم «پاسخ دادن کومه‌‌له به مسائل و موضوعات مبارزه و پیوند با جامعه» سخن می‌گفت، اما از سوی دیگر حاضر نبود به سؤالاتی که در خصوص مواضع و اختلاف‌نظرات او و جناحش که در این حزب و تشکیلات جاری است پاسخ دهد. در این باره از او پرسیده شد که به نظر او «کومه‌له به طور مستقل فعالیت کند یا در چهارچوب حزب کمونیست ایران»؟ او گفت که در این خصوص ترجیح می‌دهد حرفی نزند! از او پرسیده شد «آیا او مخالف حزب کمونیست ایران است»؟ گفت که پاسخ نمی‌دهم! از او پرسیده شد «اگر کاک جمال مخالف حزب کمونیست ایران است چرا پلاتفرمیبه مخالفین حزب کمونیست ارائه نمی‌کند»؟ او به این پرسش هم جوابی نداد!

ازجمال بزرگپور و دیگر انشعابیون باید پرسید شما که فرهنگ «بد» را به دیگران نسبت می‌دهید، پس این رفتار شما مبنی بر مخفی کردن مواضع و عملکردهای راست‌روانه و انحلال‌طلبانه‌تان و پاسخ ندادن به چنین سؤالات و موضوعات مهم -در واقع خط مشی- که در میان جناح‌تان جاری است، ناشی از چه فرهنگی است؟! به ظاهر «روی تاقچه گذاشتن» نظرات و در باطن به اجرا گذاشتن آن،ناشی از چه فرهنگی است؟

این چه فرهنگی است که بدون اینکه مواضع خود را با پیگیری و صراحت با جامعه و طیف هواداران و فعالین کومه‌له مطرح کنید و یا اینکه خود را ملزم ببینید که برای رسمیت دادن به آنها از طریق مکانیسم‌های رسمی حزبی و مجامع تصمیم‌گیرنده وارد عمل شوید، به طور خزنده آنها به اجرا گذاشته و می‌خواهید که «کومه‌له»را تماماً در آن مسیر قرار دهید؟!

بزرگپور در مصاحبه‌های خود از ضرورت «فرهنگ آزادمنشی و طرح آزادانۀ نظرات» و دوری از «فرهنگ تقدیس حزب و آرمان» و دوری از «فرهنگ اجازه ندادن به طرح سؤال و اندیشه و نظر» سخن می‌راند و جناح چپ را به خاطر نقد صریح نظرات و جهتگیری های راست‌روانۀ موجود در تشکیلات، به «سلب کنندۀ فضای بحث و نظر» متهم می‌کند. به فرض اگر که چنین باشد، حال که او در تلویزیون جناحی خود و در «فضایی کاملاً باز و آسوده» و در انشعاب به سر می‌برد، چرا حاضر نیست در خصوص سؤالات مذکور جوابی به بینندگان بدهد؟! چرا حاضر نیست در مورد این سؤالات که در واقع یکی از محورهای موضوع اختلاف سیاسی در این تشکیلات بوده و به طور مستقیم به سرنوشت سیاسی و مبارزاتی کومه‌له مربوط است، جوابی به بیننده بدهد؟ چنین عملی، برای کسی که ادعا دارد در رهبری تشکیلات کومه‌له قرار دارد و به زعم خود دارد با راستی و صراحت با جامعه حرف می‌زند، چه معنایی می‌تواند داشته باشد به غیر از یک شرمساری و یک اپورتونیسم تمام عیار؟!این «جواب نمی‌دهم»ها از سوی رهبران جریان راست و انشعابی نیز هر چه بیشتر ضعف وشکست و فریبکاری‌های آنان را به وضوح به همگان نشان داد.

روشن است که دیدگاهها و مواضع و روند پراتیک چند سالۀ ایشان و جناح راست، پیروی از دیدگاههای سازمان زحمتکشان بوده است و اینان بسیار تلاش دارند که حتی‌المقدور با لاپوشانی‌های سیستماتیکِ آنها، به طور عملی آنها را به اجرا گذاشته و به سیاست رسمی تبدیل کنند. تا جایی که خود بزرگپور در پلنوم مشترک کمیته‌های مرکزی اقرار می‌کند که «او از سوی رفقای جناح خودش تحت فشار است که چیزی نگوید و خودسانسوری کند»!به این دلیل است که در مقابل سؤالات مذکور در تلویزیون می‌گوید «جواب نمی‌دهم»!

تناقض‌های وجودی آنها مکرر و واضح است:

– جمال بزرگپور از یک سو نمی‌خواهد نزد بیننده به پرسش «آیا او مخالف حزب کمونیست ایران است» جواب بدهد، اما در طی مصاحبه‌های خود، چنان مزورانه این حزب را نزد بیننده «بی‌خاصیت و بی‌ بُن و پایه» و «منشاء فرهنگ بد» قلمداد می‌کند که به دیگران بقبولاند که «نبودِ این حزب، بهتر از بودنش است»، بنابراین او با این کارِ خود، به روشنی دارد به بیننده نشان می‌دهد که «مخالف چنین حزبی است»، اما از سوی دیگر با اطوار، ترس و عدم صراحتِ خود را نشان می‌دهد و حاضر نیست به سؤالِ مشخص، پاسخ مشخص بدهد!

– جمال بزرگپور در حالی از آزادمنشی و ضرورت اظهار نظر و اندیشۀ آزادانه در این تشکیلات دم می‌زند که خود او یکی از کسانی است که طی چند سال اخیر پروندۀ قطوری از فشار و سرکوب و سانسور درون تشکیلاتی علیه جناح چپ زیر بغل دارد. شواهد و شاکیان این پرونده فراوانند و بخشی از آنها از سوی رهبری حزب و دیگر رفقای جناح چپ انتشار یافته است. او و حسن رحمانپناه در قالب مسئولین دبیرخانۀ تشکیلات کردستان-با نظارت ابراهیم علیزاده-طی این مدت اعمال و برخوردهایی را علیه اعضا و پیشمرگان جناح چپ در تشکیلات کردستان انجام داده‌اند که همگی ضدپرنسیپ و اخلاق و در راستای نقض حقوق اعضا و آزادی بیان در این حزب بوده است. انجام دادگاهی و تفتیش عقاید و تحت فشار قرار دادن رفقا به امضای توبه‌‌نامه، فقط یکی از آنهاست. (http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=75108)

رهبری جناح راست، امنیت سیاسی در این حزب و تشکیلات را از بین برده‌‌اند. آنها به خاطر چنین اعمالی باید عذرخواهی کنند نه اینکه مدعی باشند. آنها صلاحیت ادعای دمکراسی درون تشکیلاتی را ندارند!وقتی که اعمال و مواضع و سیاست‌های غیرکمونیستی آنان نیز قاطعانه مورد نقد قرار می‌گیرد، کسی مانند بزرگپور می‌آید و به ما می‌گوید«متعصبند، حزب و آرمان‌هایشان برایشان مقدس شده است، اجازۀ نقد و سؤال و اظهارنظر را به کسی نمی‌دهند»!

البته که تاریخاً بورژوازی و نیز آنهایی که از کمونیسم به سوسیال دمکراسی و ناسیونالیسم و غیره می‌گروند، همواره کمونیست‌ها را چنین معرفی کرده‌اند. به عنوان مثال عبدالله مهتدی سال‌هاست که انبوهی مصاحبه و نوشته در این باره صادر کرده است که جمال بزرگپور و ابراهیم علیزاده به گرد پایش هم نمی‌رسند!

ادامه دارد

۱۸ دی ۱۴۰۰

۸ ژانویه ۲۰۲۲

اشتراک در شبکه های اجتماعی: