پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ | 21 - 11 - 2024

Communist party of iran

کمیته های توده‌ای زنان!


نيما مهاجر

ابتدا از اهمیت سازماندهی زنان به عنوان نیمی از جامعه بگوییم. با ورود زنان به کوران مبارزه بسیاری از نگرانی ها و محافظه کاری های سر راه مبارزات مردان برداشته می شود. همانطور که زهرا از سازماندهندگان خانواده‌های کارگری آبادان میگوید: «در صورتی که زن مبارزه میکند، مرد نمیتواند مبارزه نکند». زنان به‌عنوان لایه‌های پنهان سازماندهی جایگاهی کلیدی در مبارزات طبقاتی دارند. احتمال شناسایی و کنترل زنان توسط پلیس سرمایه به‌مراتب کمتر از مردان هم‌طبقه‌ای‌شان است. زنان با توجه به نقشی که در خانواده و در سطح محله دارند می‌توانند سازماندهی را عمیقتر و اسکلت تشکل را محکم‌تر سازند. با فعال شدن زنان می‌توان اطمینان پیدا کرد که مردان هم با عزمی راسخ‌تر پیکار می‌کنند. 


الکساندرا کولونتای در این باره می‌نویسد: «زمانی بود که مردان کارگر تصور می کردند باید به تنهایی فشار مبارزه علیه سرمایه را بر دوش­شان بکشند. به تنهایی باید با “دنیای قدیم” بدون کمک همپایگان زن خود مواجه شوند. با این­حال وقتی زنان طبقۀ کارگر به صفوف آنانی که نیروی کارشان را می‌فروشند وارد شده و بنا به احتیاج، به‌خاطر بیکاری همسر یا پدرشان به بازار کار هُل داده ‌شدند؛ آن­گاه مردان کارگر دریافتند که فروگذاشتن زنان در صفوف “ناآگاهان طبقاتی” به ضرر جنبش آن­ها خواهد بود و آن را عقب نگه خواهد داشت. هرقدر تعداد مبارزین آگاه بیش­تر باشد، شانس پیروزی هم بیش­تر است؛ زنی که همیشه در آشپزخانه است و حقی به جامعه، دولت یا خانواده ندارد، چه آگاهی دارد؟ چنین فردی، هیچ “فکری” از آنِ خودش ندارد و همه‌چیز به امر و ارادۀ پدر یا همسرش انجام می‌گیرد. عقب‌ماندگی و غیاب حقوق زنان، انقیاد و بی‌اعتنایی آن­ها نه تنها هیچ سودی برای طبقۀ کارگر ندارد که همانا مستقیماً به ضررش خواهد بود.» 


زنان بیکار، زنانی که به کار خانگی مشغول اند، زنانی که در بخش های کشاورزی، صنعت، خدمات و… به صورت موقت یا دائم اشتغال دارند، همه اینها می‌توانند علاوه بر متشکل شدن در محل کار، به فکر سازماندهی در محل زندگی هم باشند. از یاد نبریم به ازای هر مرد کارگر در کارخانه های صنعتی یک یا چند زن هم سرنوشت و متحد -بعنوان مادر، همسر، خواهر و فرزند- وجود دارد. این زنان همچون مردان هم طبقه ای شان از یکسو تحت ستمگری های سیاسی و طبقاتی بورژوازی حاکم قرار دارند و از سوی دیگر به دلیل ستم جنسیتی حاکم، از ستمدیده ترین و ضعیف ترین بخش های طبقه ی کارگر هستند. زنان زحمتکش در خانواده های کارگری هم به اعتبار همسرنوشتی با کارگران اعتصابی در بخش هایی مانند شهرداری ها، معلمان، بازنشستگان، فولاد، هفت تپه و کارگران رزمنده ی نفت؛ و هم به اعتبار اینکه رهاییشان به مثابه ی یک زن در گرو زیر و رو کردن جامعه ی طبقاتی است، از پیشروترین و جسورترین بخش های پرولتاریا هستند. پرولتاریا بدون سازمان دادن و به حرکت درآوردن چنین نیروی عظیمی در جدال با سرمایه داری پیروز نخواهد شد. بی تفاوتی نسبت به زنان و دور کردنشان از عرصه ی مبارزات به زیان طبقه ی کارگر تمام می شود. تا زمانی که خود زنان در زمین سفت جدال طبقاتی پای نگذارند و نبردکنان آگاه و مقاوم تر از قبل نشوند، هیچ نیرویی یا هیچ انقلابی نمی تواند آزادی و برابری را برای این نیم از جامعه به ارمغان بیاورد. سوسیالیست ها نیروی هستند که باید مساعد ترین شرایط را برای تشکل یابی و آگاهی زنان زحمتکش فراهم کنند. 


تشکل‌های زنان به عنوان نیمی از جامعه که از ستم مضاعف جنسیتی رنج می‌برند، می‌تواند با محوریت کارخانه (کمیته‌ی زنان کارخانه)، با محوریت محلات (کمیته‌ی زنان محله) یا کمیته‌های زنان معلم، پرستار و… شکل بگیرد. بعلاوه تشکل توده‌ای زنان را می‌توان همچون یک تشکل عمومی در سطح شهرها سازمان داد و کل زنان ستم دیده‌ی اردوی کار و زحمت را گرد هم جمع کرد. کتابخانه‌های محلی، کلاس‌های خیاطی، گروه‌های کوهنوردی، باشگاه‌های ورزشی و فعالیت‌های اقتصادی مشترک از جمله امکان‌هایی است که تجمع توده‌ای زنان را ممکن می‌سازد. زنان پیشروی که در مراکزی همچون (کارگاه، محله، باشگاه، کتابخانه، انجمن و…) حضور دارند می‌توانند با بهره بردن از تجمع توده‌ی زنان و با متمرکز شدن بر نیازها و اهداف واقعی توده‌های همسرنوشت (کار، معیشت، آموزش‌های سیاسی-هنری-ادبی، ورزش و سلامتی، حفظ محیط زیست، کنشگری‌های اجتماعی و…) بستر لازم برای ایجاد سازمان‌های توده‌ای را فراهم کنند. همین که ارتباط بلند مدت و مداوم زنان با یکدیگر فراهم شد، اعتماد به نفس یکایک آنها بالا می‌رود و عناصر آگاه فرصت آگاهی بخشی و تأثیرگذاری بیشتری پیدا می‌کنند. همچنین، ایجاد صندوق همیاری، تعاونی‌های اقتصادی و کارگاههای خودگردان در کانون‌های توده‌ای، در یک کلام تقویت بنیه و استقلال مالی، انگیزه‌ای پیوستن زنان خانه‌دار و کارگران بیکار را دوچندان می‌کند.


کمیته های زنان نه تنها قدرت آن را دارند که در برابر قتل های ناموسی اعتراضهای گسترده راه بیاندازند، بلکه با نفوذ و اعتباری که در سطح شهر و در میان خانواده ها کسب می کنند، می توانند با دخالت به موقع و آگاهانه در برابر کشتار زنان به نام ناموس یا در مقابل هر نوع ستم و خشونت دیگری بایستند. مهم تر از همه با تبلیغ، ترویج و آموزشی که در دستور کار این کمیته ها قرار می گیرد، زنان و مردان زیادی از ریشه های تاریخی-اجتماعی ستم بر زنان مطلع می گردند و با استراتژی مبارزه ی طبقاتی آشنا می شوند. با پرورش کادرهای سازمانده در میان زنان، توسعه و تکثیر کمیته‌های توده‌ای زنان ممکن می‌شود. کمیته های توده ای زنان در عین حال ستاد مبارزه با مرد سالاری، ارتجاع، استبداد سیاسی-اجتماعی، نظام سرمایه داری و ستم های درهم تنیده ی طبقاتی-جنسیتی هستند. اهمیت تشکل توده ای زنان در مقایسه با کمپین ها و انجمن های نخبه گرایانه ی فعالین در آن است که به سرعت از سطح شعار و تبلیغات برابری طلبانه فراتر می رود و با شبکه سازی گسترده در سطح اجتماع قدم در مبارزه ای کارآمد و عملی خواهد گذاشت.

اشتراک در شبکه های اجتماعی:

تگ ها :

زنان