کارگران با سلاح اعتصاب به میدان می آیند
چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱
جنبش انقلابی جاری و تداوم و اوج گیری اعتراض ها جامعه را وارد یک موقعیت انقلابی کرده است. در جریان خیزش جاری، حضور زنان و مردان آزادی خواه در اعتراض های خیابانی، در دانشگاه و مدرسه و دیگر عرصه ها و در میدان رویاروئی با تهاجم نیروهای سرکوبگر و با طرح شعارها و عمل انقلابی، خود آگاهی به ضرورت گذار انقلابی از حکومت اسلامی را به روشنی نشان داده است. کارگران نیز با سلاح نیرومند اعتصاب به این کارزار می پیوندند. اعتصاب و راهپیمایی کارگران “ذوب آهن اصفهان” برای افزایش دستمزدها یکی ازمهمترین این اعتصابات در روزهای اخیر است. همچنین اعتصاب کارگران “خودروسازی مرتب” برای حقوق های معوقه با شعار “ وعده وعید نمیخوایم، ما حقمونو میخوایم” ادامه دارد. همزمان شاهد اعتصاب سراسری رانندگان کامیون از شهرهای شاپور، اصفهان، قزوین، بندرعباس، مرند، کاشان، شیراز و کرمانشاه در حمایت از جنبش انقلابی هستیم. اگر چه تودهی کارگران در مراکز و مجتمعهای بزرگ تولیدی و خدماتی هنوز به این نتیجه نرسیده اند که باید از مسیر برپایی یک قیام انقلابی علیه نظم موجود به این همه فقر و بی حقوقی پایان دهند، اما اخبار مربوط به محیط های کارگری و اعتصاب کارگران حکایت از آن دارد که جنبش کارگری می تواند به سرعت این دوره را پشت سر بگذارد. از آنجا که میان مبارزه اقتصادی و مبارزه سیاسی کارگران ارتباط و تأثیر متقابلی وجود دارد، مبارزه اقتصادی کارگران در این دوره و تحت تأثیر فضای سیاسی حاکم بر جامعه بسرعت با مبارزات و مطالبات سیاسی در هم می آمیزد. تردیدی نیست که رهبران و فعالین جنبش کارگری به ضرورت سیاسی و طبقاتی به میدان آمدن طبقه کارگر و تلاش برای تأمین هژمونی جنبش کارگری بر جنبش های اعتراضی واقف هستند. اگر سرکوب شدید، تهدید به اخراج، فقر بی سابقه و نگرانی از تأثیرات پیامدهای اعتصاب بر زندگی خانواده های کارگری در حالی که خط فقر نسبی خانوارها در ایران به بالای ۱۸ میلیون تومان در ماه رسیده است، از جمله موانعی هستند که فعالین و رهبران کارگری برای بسیج کارگران و سازماندهی اعتصاب با آن روبرو می باشند، اما غلبه بر این موانع امری ممکن است.
از سوی دیگر اوضاع اقتصادی و اجتماعی فاجعه بار کنونی و فقر و فلاکت و بی حقوقی هایی که به اکثریت مردم تحمیل شده است تغییراتی را در آگاهی و رویکرد اقشار خرده بورژوازی به وجود آورده است. کم کم لایه های وسیع اجتماعی، نه تنها از رژیم جمهوری اسلامی و طبقه سرمایه دار که پایه اجتماعی آن به شمار می آیند سلب اطمینان و اعتماد می کنند، نه تنها از حفظ وضعیت موجود دل می کنند، بلکه کم کم به تحول انقلابی برای پایان دادن به وضع موجود دل می بندند. اعتصاب بازاریان و کارمندان ادارات نه فقط در شهرهای کردستان، بلکه در بسیاری از شهرهایی که به کانون اعتراض های خیابانی در دو ماه اخیر بوده اند، این گرایش را نشان می دهد. برای پیشروی خیزش جاری این تغییر گرایش لازم و ضروری است، چون اگر حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی و طبقه سرمایه دار که در اقلیت قرار دارند، تداوم دارد، فقط به این دلیل است که علاوه بر تکیه بر نیروهای سرکوب و دستگاه های فریب، همراهی یا حداقل بی طرفی قشرهایی از خرده بورژوایی را به دست آورده است که پیوند مستقیم و بلاواسطهای با تحول انقلابی در جامعه ندارند. البته در صورتی که طبقه کارگر بتواند نیروی اجتماعی خود را به طور سازمانیافته به صحنه مبارزه سیاسی بیاورد، حمایت جنبشهای پیشرو اجتماعی را جلب کند و در نقش رهبری جامعه ظاهر شود، بدون تردید بر سرعت سمت گیری این لایه های اجتماعی تأثیر خواهد گذاشت.
آنچه گفته شد و روند اوضاع سیاسی بخشی از مؤلفه های موقعیت انقلابی در جامعه را نشان می دهند. از آنجا که انقلاب محتمل ترین راه به قدرت رسیدن طبقه کارگر است، قرار گرفتن در موقعیت انقلابی از این روی برای کمونیست ها اهمیت حیاتی دارد که برای طبقه کارگر فرصت سرنگونی انقلابی حاکمیت بورژوایی و تسخیر قدرت سیاسی را فراهم می آورد. با این وصف روشن است که قرار گرفتن در موقعیت انقلابی به خودی خود، وقوع انقلاب و پیروزی طبقه کارگر در تصرف قدرت سیاسی را تضمین نمیکند. برای وقوع انقلابی که نظام جمهوری اسلامی را به شیوه انقلابی به زیر بکشد، طبقه کارگر به قدرت سیاسی برسد و تحول در بنیادهای مناسبات سرمایه داری را در دستور کار خود قرار دهد، علاوه بر تغییرات و زمینه های عینی و اجتماعی که از اراده احزاب و نیروهای سیاسی خارج است، لازم است طبقه کارگر انقلابی یعنی لوکوموتیو اصلی انقلاب، به میزان کافی سازمانیافته، آگاه و نیرومند باشد تا بتواند رسالت تاریخی خود را به انجام برساند. این کافی نیست که طبقه حاکم نتواند به شکل سابق به حاکمیت خویش ادامه دهد، فقر طبقات فرودست به شرایط و موقعیت غیرقابل تحملی رسیده باشد و کارگران به میدان عمل مستقل علیه وضع موجود کشانده شوند، بلکه علاوه بر این پیش شرط ها، لازم است طبقه کارگر توانائی انجام رسالت تاریخی را هم در خود به وجود آورده باشد. طبقه کارگر بدون سازمانیابی در تشکلهای طبقاتی و تودهای و حزب سیاسی کمونیستی خود و ایجاد تشکل و فراگیر کردن نهادهایی از نوع کمیته های اعتصاب و ایجاد شوراهای کارگری که اعتصابات و مبارزات جاری کارگران را هدایت و رهبری کنند، نمی تواند ظرفیت های خود را برای ایجاد این تحولات انقلابی به کار گیرد.
در لحظه کنونی چیره شدن بر این ضعف و کمبودها و آماده کردن طبقه کارگر برای رهبری این جنبش انقلابی، وظایف سنگینی را بر دوش فعالین و رهبران سوسیالیست جنبش کارگری و احزاب و سازمانهای کمونیستی قرار می دهد. کمونیست ها که مدافع انقلاب پیگیر و بی وقفه هستند، نباید برای یک لحظه از انجام این وظایف غافل شوند. لازم است به کارگران نشان داد که جهت دستیابی به یک زندگی مرفه و انسانی به طور اجتناب ناپذیری باید از رژیم سیاسی و مناسبات طبقاتی حاکم عبور کرد و فتح قدرت سیاسی در جامعه و خلع ید از سرمایه داران را در دستور کار و اقدام مستقیم گذاشت. چرا که پیش شرطهای اقتصادی و اجتماعی انقلاب به مرحله ای از تکامل رسیده که هیچ بحثی بر سر رفرمهای سیستماتیک و بهبود سطح زندگی توده های کارگر و زحمتکش تحت حکومت اسلامی سرمایه داران و یا جمهوری سکولار بورژواها نمیتواند در میان باشد.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له