یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ | 22 - 12 - 2024

Communist party of iran

چهل و یکمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست ایران


متن سخنرانی صلاح مازوجی در كلن آلمان به مناسبت ۱۱ شهریور ۱۴۰۳


کلن – آلمان


با عرض سلام، قبل از هر چیز به مهمانان گرامی، رفقا و دوستانی که در این مراسم حضور یافته اند خوش آمد می گویم و از رفقایی که این مراسم را تدارک دیده اند تشکر می کنم. همانطور که می دانید ۱۱ شهریور امسال مصادف است با چهل و یکمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست ایران، به این مناسبت از طرف رفقای کمیته مرکزی حزب به همه اعضا و صفوف حزب کمونیست ایران و کومه له و دوستداران حزب در هر کجا که هستند، به ویژه رفقا در داخل ایران تبریک می گویم و تلاش و فعالیت هایشان در راه تحقق اهداف و برنامه حزب را ارج می گذاریم. در این روز بار دیگر یاد همه رفقایی را که در سنگرهای مختلف مبارزه چه در زندان و در زیر شکنجه و اعدام و چه در سنگرهای مقاومت و مبارزه مسلحانه در کردستان در صفوف نیروی پیشمرگ کومه له در راه تحقق اهداف و آرمانهای حزب کمونیست ایران، در راه رهائی کارگران و انسان های ستمدیده جان باختند را گرامی می داریم و از استقامت و پایداری خانواده های این عزیزان قدردانی می کنیم.


۴۱ سال پیش حزب کمونیست ایران در ادامۀ مبارزات پیگیرانه مارکسیسم انقلابی بر علیه افکار خرده ‌بورژوایی و خلق گرایی که جنبش چپ ایران را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود، تشکیل شد. مارکسیسم انقلابی در ظرف چند سال بعد از قیام بهمن سال ۱۳۵۷، سوسیالیسم خرده‌بورژوایی، پوپولیسم مدعی مارکسیسم را در عرصه های مختلف نظری، سیاسی و سبک کاری آن مورد نقد قرار داد و بار دیگر پرچم کمونیسم کارگران را برافراشت. در آن زمان زنده کردن تئوری مارکسیسم، روش ها، سبک کار و سنت های فعالیت کمونیستی و تحزب یابی کارگران که زیر آوار شکست انقلاب اکتبر روسیه مدفون شده بودند کار بسیار دشواری بود چون روش ها و سنت های فعالیت کمونیستی و کارگری لنین و بلشویک ها که طبقه کارگر را در موقعیت رهبری انقلاب اکتبر قرار داد در هیئت هیچ سازمان و حزبی جریان و پیوستگی پیدا نکرد تا فعالیت نسل ما مبارزین کمونیست بر متن این تجارب و سنت ها قرار گیرد و تداوم یابد. با اینحال حضور عینی طبقۀ کارگر ایران در صحنۀ انقلاب ۵۷، زمینه مادی شکل‌گیری و رشد مارکسیسم انقلابی در ایران را فراهم آورد. طبقه کارگر با حضور فعال خود در عرصۀ مبارزۀ انقلابی شرایط مساعد برای تبدیل این تئوری به یک نیروی مادی اجتماعی و تقویت سیاسی و تشکیلاتی سازمان‌های پیشتاز آن را فراهم کرده بود. حضور طبقه کارگر در انقلاب ۵۷ آن زمینه مادی را فراهم آورد که مارکسیسم انقلابی قواره سیاسی و تشکیلاتی پیدا کند. در واقع حزب کمونیست ایران حاصل تلاش انقلابیون کمونیستی است که نه تنها در صفوف کومه‌له و اتحاد مبارزان کمونیست که مارکسیسم انقلابی را در مواضع رسمی خویش نمایندگی می‌کردند، بلکه در همانحال حاصل تلاش کمونیست هایی است که در درون سازمان‌های پیکار، رزمندگان، وحدت انقلابی، رزم انقلابی برای بیرون کشیدن مارکسیسم از زیر بار تحریفات خرده ‌بورژوایی مبارزه کردند.


اگر چه ما در آن دوره با شور و شوق فراوان تأسیس حزب کمونیست ایران را جشن گرفتیم، چون در دل سرکوب خونینی که جمهوری اسلامی به راه انداخته بود، امید به تغییر را زنده نگاه می داشت، اما از این حقیقت غافل نبودیم که حزب در شرایط بسیار دشوار و نامساعد داخلی و بین المللی تشکیل شده بود. حزب کمونیست در شرایطی تشکیل شد که انقلاب ۵۷ ایران در زیر ضربات ضد انقلاب سرمایه داری اسلامی بسیاری از سنگرهای مقاومت خود را از دست داده بود. شوراهای کارگری در هم کوبیده شده بودند. دانشجویان در دانشگاه سرکوب شدند. جنبش ترکمن صحرا به خون کشیده شده بود. کارگران در بندر انزلی و در اصفهان به رگبار بسته شدند. کردستان انقلابی مورد تهاجم قرار گرفته و تمام شهرها کردستان به اشغال نیروهای سرکوبگر در آمده بودند.  شکست و عقب نشینی انقلاب شرایط بسیار سختی را به عرصه های مختلف فعالیت حزب هم در سطح سراسری و هم در کردستان تحمیل کرد. یعنی حزب کمونیست ایران در شرایط عقب نشینی  و شکست انقلاب ایران تشکیل شد. اما مسئله فقط عقب نشینی و شکست انقلاب در ایران نبود، بلکه در سطح بین المللی هم جنبش کارگری و سوسیالیستی در موقعیتی دفاعی و بشدت نامساعد به سر می برد.


در واقع ما نسلی از کمونیست ها بودیم و هستیم که نه تنها آوار شکست انقلاب ۵۷ بلکه سنگینی آوار شکست انقلاب اکتبر در روسیه سال ۱۹۱۷ و همه انقلاب ها و جنبش های انقلابی در قرن بیستم را نیز بر دوش می کشیم. شکست انقلاب اکتبر و پیگیری اهداف و آرمانهای بورژوازی عظمت طلب روسی و استقرار یک سیستم سرمایه داری دولتی تحت نام سوسیالیسم، نه تنها سبک کار و سنت های فعالیت کمونیستی را زیر آوار خود مدفون کرد، بلکه جریان سوسیالیستی در سطح جهان را نیز چند شاخه کرد. گذشته از پیامدهای مخرب انحطاط سوسیالیسم بورژوایی در روسیه، سرنوشتی که جنبش انقلابی و سوسیالیستی در اسپانیا و ایتالیا پیدا کردند، سرنوشت انقلاب چین، بن بست سوسیال دمکراسی و جریان پارلمانتاریستی کمونیسم اروپایی، همه این شکست ها و انحطاط این جریان های فکری و اجتماعی بدبینی کارگران نسبت به کمونیست ها را افزایش داد. چون همه اینها به نام سوسیالیسم خود را به جامعه معرفی می کردند و برنامه های خود را پیش می بردند.


بن بست سرمایه داری دولتی در روسیه که تبلیغات رسانه های سرمایه داری آن را سوسیالیسم معرفی می کردند، یا فروپاشی دولت های اروپای شرقی که به عنوان بلکوک سوسیالیستی شناخته می شدند اگر چه به لحاظ تاریخی پیشرفت عظیمی برای جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر و ما کمونیست ها به حساب می آمد، اما به لحاظ عینی و عملی و در دنیای واقع شرایط فعالیت کمونیستی را چند برابر دشوارتر کرد. مستقیما فعالیت کمونیستی را تحت فشار قرار دادند. این روند اجتناب ناپذیر بود چون بن بست شاخه های مختلف کمونیسم بورژوایی نه در برابر تعرض و پیشروی سوسیالیسم کارگری، بلکه در برابر جناح راست بورژوازی بین المللی انجام گرفت. این نه جنبش کمونیستی و انقلابی طبقه کارگر، بلکه جناح راست بورژوایی بود که شاخه های مختلف سوسیالیسم بورژوایی را شکست داد.


در آن زمان بمباران تبلیغاتی دنیای سرمایه داری برعلیه کمونیسم پس از این شکست ها و عدم وجود جریان های پرنفوذ کمونیستی و انقلابی و منسجم به لحاظ سیاسی و نظری برای مقابله با این تهاجم تبلیغاتی نیز به عامل مهمی در گسترش یأس و نومیدی در میان کارگران و حتی بسیاری از جریاناتی که تحت نام کمونیست فعالیت می کردند، تبدیل گردید. ببینید زمانی که انقلاب ها شکست می خورند، فعالان انقلاب قربانی می شوند و تلاش هایشان برای متحد کردن طبقه کارگر به پراکندگی صفوف خودشان منتهی می شود، در همچون شرایطی ایده ها و باورهای انقلابی و کمونیستی بازتاب اندکی در بین کارگران پیدا می کنند. کارگرانی که این همه شکست و پراکندگی را تجربه کرده اند گاه از نفس افتاده، خسته و سرخورده شده و گاه برای دورانی به ایده های غیر سوسیالیستی میل پیدا می کنند. بی جهت نبود در آلمان بخش وسیعی از کارگران تحت تآثیر فاشیسم قرار می گیرند، در اروپا به دامن رفرمیسم بورژوایی می غلطند، در ایران تحت تاثیر تبلیغات جریان اسلامی سیاسی قرار می گیرند. اما این دوران هر چند گاها طولانی هم باشند اما گذرا هستند و باید از این دوران عبور کرد.


حزب کمونیست ایران از این قاعده مستثنا نبوده و تحت تأثیر این تحولات، پیامدهای شکست انقلاب در ایران و شکست های جنبش کارگری و کمونیستی در سطح جهان قرار گرفته است. دوران شکست انقلاب ها و دوران عقب نشینی به ویژه اگر عقب نشینی منظم نباشد، دوره از هم گسیختگی و جدایی ها است، دوران عقب نشینی روحیات و فرهنگ سیاسی خودش را پرورده می کند، ظرفیت تحمل یکدیگر را بشدت محدود می کند. ما بر متن این روند 34 سال پیش جدایی رفقای کمونیسم کارگری را از سرگذراندیم، انشعابی که نالازم و غیر ضروری بود، به زیان جنبش کارگری و کمونیستی ایران تمام شد و در کردستان موقعیت کومه له و جریان سوسیالیستی را در برابر ناسیونالیسم تضعیف کرد. یک دهه بعد انشعاب جریان سازمان زحمتکشان را از سر گذراندیم که انشعابی اجتناب ناپذیر بود، چون این جریان مسیر انحطاط سیاسی و ایدئولوژیک را در پیش گرفته بود، از تمام بنیادهای فکری و سنت های پیشرو و انقلابی کومه له و حزب کمونیست ایران فاصله گرفته بود، این جریان سرانجام با ائتلاف سیاسی با جریان فاشیست سلطنت طلب به پایان مسیری که به لحاظ فکری و سیاسی انتخاب کرده بود رسید. انشعاب حدودا سه سال پیش هم به نوعی اجتناب ناپذیر بود، چون جناح راست درون حزب کمونیست و کومه له بیش از این نمی خواست با جناح چپ و کمونیستی حزب همزیستی کند. ما همه راه های اصولی همزیستی را نشان دادیم و پیشنهاد کردیم، اما آنها مسیر برگزاری کنگره جناحی کومه له و جدایی را انتخاب کردند و اکنون هم اکثریت این جریان مشغول پیشبرد پروژه بیرون آوردن کومه له از باصطلاح حزب کمونیست شان هستند و عملا مسیر تبدیل شدن به شاخه ای دیگر از سازمان زحمتکشان کردستان ایران را در پیش گرفته اند.


در این دوران پر فراز و نشیب پایبندی حزب به منافع طبقه کارگر و نگاهمان به کمونیسم به عنوان یک گرایش اجتماعی درون طبقه کارگر رمز ادامه کاری ما بوده است. ما با این قطب نما این دوران سخت را تا اینجا آوردیم و اکنون در شرایطی مراسم گرامیداشت چهل و یکمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست ایران را برگزار می کنیم که روند تغییر و تحولات در ایران بیانگر آن است که این جامعه بار دیگر در یک دوره انقلابی قرار گرفته و تحولات سرنوشت سازی را از سر می گذراند. ضد انقلاب سرمایه داری اسلامی که انقلاب ۵۷ را به خون کشید، اکنون از هر سو زیر فشار اعتصابات کارگری، خیزش تهیدستان شهری و جنبش های پیشرو اجتماعی مانند جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش انقلابی کردستان، جنبش مدافعان محیط زیست، و جنبش دادخواهی علیه جنایاتی که انجام داده قرار گرفته است. پرچم جنبش علیه اعدام در شکنجه گاههای جمهوری اسلامی برافراشته شده است و پژواک جهانی پیدا کرده است. جنبش انقلابی ژینا و پیامدهای آن مهر عدم مشروعیت به پیشانی رژیم جمهوری اسلامی کوبیده و آن را با بحران حکومتی روبرو کرده است، نزاع و کشمکش باندهای حکومتی تشدید شده است.  استراتژی تعرض بازدارنه رژیم از طریق سازماندهی و تجهیز ” نیروهای محور مقاومت”، مسابقه تسلیحاتی و پروژه های اتمی که بیش از چهار دهه است برای تضمین بقای خودش روی آن سرمایه گذاری کرده است شکست خورده و قدرت بازدارندگی در مقابل تهاجم تحقیرآمیز اسرائیل را ندارد. دستگاه روحانیت و ایدئولوژیک رژیم به بن بست رسیده و توانایی مشروعیت بخشی به این اوضاع بحرانی و فقر و فلاکتی که به اکثریت مردم تحمیل کرده است را از دست داده است. در واقع اینبار این سران رژیم اسلامی هستند که کابوس انقلاب خواب را از چشمانشان ربوده است.


در عرصه بین المللی هم، ما اکنون در دوره ای به سر می بریم که نظام سرمایه داری با یک بحران ساختاری و فراگیر روبرو شده است، این بحران همه حوزه های اقتصاد سرمایه داری و سراسر جهان را در بر گرفته است. تلاش دولت ها و قدرتهای سرمایه داری برای کنترل این بحران رقابت میان آنها برای گسترش مناطق نفوذ را تشدید کرده و بحران های ژئوپلیتیکی را دامن زده است. در این شرایط، نظام سرمایەداری غیر از تشدید استثمار و فقر و فلاکت اقتصادی و جنگ و ناامنی و نابودی محیط زیست هیچ چشم اندازی برای برون رفت از این بحران ها ندارد. دولت های سرمایەداری نه فقط در قبال تأمین کار و زندگی و امنیت شهروندان از خود سلب مسئولیت کردەاند، بلکه بیش از پیش به ابزار تعرض سرمایه به کار و معیشت کارگران، تعرض به آزادی های سیاسی و ارزش های انسانی و دستاوردهای اجتماعی تبدیل شدەاند. امروز تحت حاکمیت مناسبات سرمایەداری شکاف بین فقر و ثروت در سراسر جهان عمیق تر شده، محیط زیست انسانها در معرض خطر نابودی قرار گرفته، صدها میلیون انسان در پنج قاره جهان با فقر دست و پنجه نرم می کنند. تحت این شرایط، اعتصابات و اعتراضات کارگری علیه تعرض دولت ها به کار و زندگی و معیشت کارگران، جنبش جهانی همبستگی با مردم فلسطین علیه نسل کشی دولت اسرائیل و حامیان آن در ناتو، جنبش ضد آپارتاید نژادی و جنسیتی، جنبش دفاع از محیط زیست و مقابله با تعرض دولت ها به آزادی های سیاسی و … در همان حال که جهان را قابل تحمل تر کرده و امید به ساختن جهانی بهتر، جهانی آزاد و برابر را زنده نگه داشته، بستر مناسبی هم برای گسترش فعالیت سوسیالیستی در سراسر جهان فراهم آورده است. نام مارکس دوباره بر سر زبان ها افتاده و نقد مارکس از سرمایه داری دوباره در میان نسل جوان طرفدار پیدا کرده است. در این شرایط، تلاش برای ایجاد احزاب کمونیستی انقلابی که بتوانند مبارزات جاری کارگران علیه تعرض سرمایه و برای بهبود شرایط کار و زندگی را با استراتژی انقلاب کارگری و سوسیالیستی تلفیق کنند، به یک ضرورت سیاسی و طبقاتی مبرم تبدیل شده است. در فقدان یک حزب کمونیستی و انقلابی و اجتماعی دیدیم که جنبش عظیم مبارزه برای کاهش سن بازنشستگی در فرانسه در حالی که کارگران و مردم فرانسه در بیش از دویست شهر فرانسه برای تحقق این خواست به خیابان آمدند و هفتاد و پنج در صد افکار عمومی از این خواست حمایت می کرد، نتوانست به یک جنبش سیاسی جهت به عقب راندن دولت تبدیل شود و سرانجام پارلمان طبقه حاکم افزایش سن بازنشستگی را به تصویب رساند.


در ایران و در این دوره انقلابی باید بدانیم که چگونه به این حکم مارکس که می گوید این گوی و این میدان عمل کنیم. در این شرایط فقط تکرار و تأکید بر آرمانهای کمونیستی کافی نیست، بلکه باید بتوانیم عملا به بسیج طبقه کارگر با افق سوسیالیستی در بعد اجتماعی کمک کنیم. چون تحلیل دینامیسم انقلاب ایران این را به ما می گوید که بدون حضور جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر در صحنه سیاسی جامعه، نمی توان پیشروی و پیروزی جنبش انقلابی ژینا، جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی را تضمین کرد. تجربه تمام انقلاب ها در قرن بیستم و خیزش های انقلابی در قرن بیست و یکم و تجربه خیزش های چند سال اخیر در ایران نشان می دهند، که در شرایط امروز ایران اعتصاب سراسری کارگران در مراکز کلیدی تولید و خدمات با تلفیق خواسته های اقتصادی و سیاسی که به ستون فقرات اعتصاب عمومی سیاسی تبدیل شده باشند، محتمل ترین روند برای پیشروی انقلاب است. این درست است که طبقه کارگر ایران در این شرایط فاقد سازمانهای توده ای و طبقاتی خود است. اما  سازمانیابی کارگران را نباید دور از دسترس دانست، طبقه کارگر برای غلبه بر این ضعف ها باید فرصت ایجاد کند و این فرصت را با جنبش عظیم اعتراضی و اعتصابات خود ایجاد کرده است. اعتصاب و اعتراض سراسری پرستاران، اعتصاب کارگران نفت و پتروشیمی، اعتصاب کارگران فولاد اهواز، اعتصاب کارگران ذوب آهن اصفهان، پنج سال اعتصاب و اعتراض کارگران هفت تپه و … این ها لحظه های شکوهمندی هستند که کارگران می افرینند و در این روند خود را سازمان می دهند.  اکنون جنبش کارگری ایران یکی از پر اعتراض و اعتصاب ترین جنبش های کارگری جهان است. نباید تردیدی داشته باشیم طبقه کارگر ایران با توجه به فرصتی هایی که با تکیه بر جنبش اعتصابی خود به وجود آورده است آنهم در این دوره انقلابی  می تواند بر این ضعف ها غلبه کند. اکنون زمان آن است که کارگران مبارزات اقتصادی خود را با خواسته های سیاسی تلفیق کنند، در هم آمیزند. اکنون لازم و ضروری است که پرچم مبارزه برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی، پرچم مبارزه برای لغو قانون حجاب اجباری، پرچم مبارزه برای لغو مجازات اعدام در دست طبقه کارگر باشد. اکنون وقت آن است که جنگ جمهوری اسلامی علیه زنان بر سر حجاب را به جنگ کل جامعه علیه جمهوری اسلامی تبدیل کنیم. اکنون زمان تعرض است اکنون وقت آن است که طبقه کارگر پرچم مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی را در دست بگیرد. جنبش زنان اگر بخواهد با تمام  توانایی و ظرفیت هایش ظاهر شود باید زنان کارگر و زحمتکش در مناطق حاشیه شهرها را با خود همراه و متشکل کند.


سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی تحت رهبری طبقه کارگر نه فقط از زاویه منافع طبقه کارگر و جنبش آزدیخواهی و برابری طلبی در ایران به یک ضرورت و نیاز سیاسی تبدیل شده است، بلکه از زاویه منافع طبقه کارگر در سراسر جهان و جنبش آزادیخواهانه در منطقه خاورمیانه نیز تحول مهمی بحساب می آید. سرنگونی جمهوری اسلامی از مسیر انقلاب کارگری در جامعه ای مانند ایران که یکی از حلقه های ضعیف نظام سرمایه داری بحساب می آید و به یکی از کانون های تشدید تضادهای طبقاتی و اجتماعی تبدیل شده است، می تواند نقطه آغاز تعرض سوسیالیستی طبقه کارگر به نظام سرمایه داری باشد. در یک کلام می خواهم بگویم که سرنگونی انقلابی جمهور اسلامی با نقش آفرینی طبقه کارگر از زاویه منافع انترناسیونالیستی طبقه کارگر نیز اهمیت عاجلی پیدا کرده است.


به عنوان یک حزب سیاسی کمونیستی مانند هر جریان دیگر ممکن است که بر اساس معیارهای مختلفی پیش رفت های خودمان را بسنجیم، اما در دنیای واقعی پیشرفت ما را بر اساس این معیار اجتماعی می سنجند، که ما تا چه اندازه به پیشروی جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر خدمت کرده ایم. با تشکر از شما، سخنانم را به پایان می رسانم شاد و سرافراز باشید.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: