چهاردهمین دوره “انتخابات” ریاست جمهوری، پرده ای دیگر از نمایش شکست و درماندگی حکومت اسلامی
دوشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۳

بعد از کشته شدن ابراهیم رئیسی چهاردهمین نمایش انتخابات زودرس ریاست جمهوری برگزار شد. در این “انتخابات” همه باندهای حکومتی از کادر رهبری سپاه پاسداران گرفته تا حلقه اصول گرایان، از اعتدال گرایان گرفته تا اصلاح طلبان حکومتی دلواپس نظام دست به دست هم دادند تا سناریوی این مضحکه انتخاباتی را طوری بچینند که موج انتخاباتی ایجاد کند. اصلاح طلبان حکومتی اعلام کردند که می خواهند ملت را با مکانیسم انتخابات و صندوق آرا آشتی دهند، فرماندهان سپاه و باند اصول گرایان به یاری این بازی شتافتند و پزشکیان این اصلاح طلب ذوب شده در ولایت فقیه را از صافی شورای نگهبان عبور دادند تا بلکه بتواند تنور سرد انتخابات را گرم کنند. اکنون که مرحله اول سناریوی این نمایش انتخاباتی به پایان رسیده، سران و کارگزاران حکومت اسلامی مذبوحانه و با دروغ پردازی تلاش می کنند خود را پیروز این کارزار نشان دهند. وزارت کشور رژیم اسلامی با احتساب حدود یک میلیون آراء باطله میزان مشارکت در این انتخابات را ۴۰ درصد یعنی پایین ترین نرخ مشارکت در میان تمام نمایش های انتخاباتی ریاست جمهوری اعلام کرده است.
این در حالی است که استاندار رژیم در شهر قم شامگاه جمعه اعلام کرد که ۲۵ در صد مردم قم در انتخابات شرکت کرده اند و اضافه کرد این میزان از مشارکت مردم قم در پای صندوقهای رأی در سطح کشوری رتبه سوم را نشان می دهد. این ادعاهای ضد و نقیص در حالی مطرح می شوند که گزارش های شاهدان عینی و فیلم ها و ویدئوهای منتشر شده در شبکه های اجتماعی و آمارهای غیر رسمی از حضور اندک مردم و خلوت بودن حوزه های رأی گیری حکایت می کنند. در تهران و دیگر کلان شهرهای ایران میزان مشارکت بسیار کمتر از ادعای وزارت کشور رژیم بوده است. بر اساس داده های عینی مردم شهرهای کردستان و استان سیستان و بلوچستان در یک اقدام سیاسی همبسته و هماهنگ این نمایش انتخاباتی را قاطعانه به شکست کشانده اند. گزارش ها نشان می دهند که حوزه های انتخاباتی در شهرهای سنندج، مریوان، سقز، مهاباد، بوکان، کامیاران، پاوه و جوانرو و کرمانشاه، خاش، سراوان، زاهدان، چابهار و مهرستان و … حوزه های رأی گیری کاملا خلوت بوده و در بسیاری از آنها کسی دیده نمی شود.
این گزارش ها نشان می دهند که بر خلاف ادعاهای سران رژیم، بار دیگر گزینه “رأی بی رأی”، انتخابات بی انتخابات”، “ما دیگه رآی نمی دهیم”، “نه، به جمهوری اسلامی”، “فقط کف خیابان به دست میاد حقمون” که قبلا در بیانیه ها و شعارهای، کارگران پروژه ای نفت و پتروشیمی، معلمان، بازنشستگان، زنان مبارز، مادران دادخواه، زندانیان سیاسی، دانشجویان و دیگر معترضان انعکاس یافته و یا بر در و دیوار شهرهای مختلف ایران نقش بسته بود پیروز قطعی این نمایش انتخاباتی بوده است. در واقع اکثریت قاطع کارگران و مردم ایران که زیر فشار فقر و گرانی و فلاکت اقتصادی استخوان هایشان خُرد شده است و از تبعیض و نابرابری و کشتار و قتل های حکومتی به تنگ آمده اند بار دیگر سناریوی مهندسی شده باندهای حکومتی تحت عنوان انتخابات را به شکست کشاندند. به شکست کشاندن سناریوی مهندسی شده باندهای حکومتی در این کارزار نمایش انتخاباتی ریشه در تجربه جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی و خیزش ها و جنبش های سیاسی توده ای و انقلابی قبل از آن و در تحول عظیمی دارد که در ذهنیت و آگاهی کارگران و توده های مردم پدید آمده است.
اما طبقه کارگر، فرودستان و زنان و مردان آزادیخواه ایران که آگاهانه این نمایش انتخاباتی رژیم را به شکست کشانده اند نباید فراموش کنند که استراتژی کادر رهبری سپاه پاسداران و باندهای حکومتی برای بقای رژیم جمهوری اسلامی از مسیر تشدید سرکوب و امنیتی کردن فضای جامعه می گذرد. کادر رهبری سپاه و هسته مرکزی اصول گرایان بر این باورند که بقای رژیم نه از مسیر جلب مردم به صندوق آراء و کسب مشروعیت انتخاباتی، بلکه با منطق تشدید سرکوب میسر می گردد. رژیم جمهوری اسلامی در همین راستا و برای بقای خودش به شبکه ای از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی حزب پادگانی سپاه پاسداران و سازمان بسیج در محلات شهرهای مختلف ایران که امر خبرچینی و به دام انداختن فعالین سیاسی و اجتماعی را پیش می برند متکی است. این شبکه های جاسوسی و امنیتی را با سازماندهی از پایین و با ایجاد و گسترش شبکه های جوانان انقلابی، نهادهای توده ای و شوراهای محلات می توان در هم شکست.
در چنین شرایطی برای در هم شکستن راهبرد تشدید سرکوب باید استراتژی روشنی اتخاذ کرد. کلید زمینگیر کردن ماشین سرکوب جمهوری اسلامی در دست طبقه کارگر است.
طبقه کارگر بر بستر اوضاع انقلابی جامعه و جنبش اعتصابی و اعتراضی جاری و با تکیه بر کاردانی رهبران سوسیالیست و محبوبی که در دل خود پرورده کرده است پتانسیل این را دارد که نیروی خود را سازمانیافته تر به میدان آورد. گسترش و تحکیم پیوند جنبش کارگری با دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی می تواند زمینه ساز تدارک اعتصابات سیاسی توده ای در سراسر ایران باشد. اعتصاباتی که توأم با راهپیمایی های خیابانی و تجمع های اعتراضی قادر هستند دستگاه سیاسی، اداری و اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی را فلج کنند. اعتصابات سیاسی توده ای که اعتصابات کارگری در مراکز کلیدی تولید ستون فقرات آن را تشکیل دهند، می توانند انسجام صفوف نیروهای مسلح و سپاه پاسداران را در هم کوبیده و قدرت سرکوب آن را زمینگیر کنند و زمینه های سازمانیابی قیام و سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی را فراهم آورند..
سخن روز: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومەله
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn