جلسات ٥٨ تا ٦٢ دادگاه حمید نوری در استکهلم!
جمعه ۸ بهمن ۱۴۰۰
بهرام رحمانى
شصت و دومین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان 1367، روز پنجشنبه هفتم اسفند ۱۴۰۰ – بیست و هفتم ژانویه 2022، برگزار خواهد شد.
در شصت و دومین جلسه دادگاه حمید نوری، رحمان درکشیده بهعنوان شاهد گفت که حمید نوری، هممحلهای او بوده و همان حمید عباسی است که در زندان گوهردشت در اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نقش داشت.
رحمان درکشیده بیست و ششم آذر ۱۳۵۹، به اتهام هواداری از سازمان فدائيان خلق(اقلیت)، در حالیکه مشغول نوشتن شعار علیه جنگ ایران و عراق بود، دستگیر شد. وی در زمان دستگیری ۱۶ سال داشت. حکم آزادی رحمان درکشیده شش ماه بعد در دادگاهی صادر و قرار شد روز بیست و ششم خرداد ۱۳۶۰ آزاد شود، اما نشد. شاهد بار دوم به سه سال زندان محکوم شد، اما در کل هشت سال و دو ماه از زندگی را در زندان گذراند. رحمان از مهرماه 1361 تا مهر ۱۳۶۳ در سلولهای انفرادی گوهردشت نگهداری شد و در فروردین ۱۳۶۴ به زندان اوین منتقل گردید.
رحمان درکشیده متولد لاهیجان است و با حمید نوری در خیابان سبلان شمالی در نظامآباد در شرق تهران همسایه و هممحل بود. آنها تنها سه خانه با هم فاصله داشتند. رحیم، برادر رحمان با حمید نوری دوست و همکلاس بود. رحمان نیز با بهمن، برادر کوچکتر حمید نوری دوست بود. رحمان گفت قبل از دستگیری از برادرش شنیده بود که حمید نوری در سال ۱۳۵۹ از طریق یکی از بچه محلها به نام ماشاالله در زندان اوین شروع به کار کرده است؛ یعنی همان سالی که متهم ادعا میکند به خدمت سربازی رفته است.
رحمان درکشیده پس از آنکه اسم واقعیاش توسط توابی به نام حسن رضوی در زندان اوین لو رفت، برای نخستین بار در سال ۱۳۶۵ در برابر «حمید عباسی» قرار گرفت. وی در آنجا از نوع سئوالات و اطلاعات خاص حمید عباسی مطمئن شد که همان حمید نوری، بچه محلشان است.
رحمان درکشیده توضیح داد که چهطور به دستور حمید نوری از پدرش خواسته بودند تا در ملاقات بعدی دو پسر دیگرش را نیز با خود به زندان اوین بیاورد. شاهد گفت به جای ملاقات، پدر و دو برادرش را دستگیر کردند. پدر و یکی از برادران در نهایت آزاد شدند، اما رحیم، دوست نوری بدون هیچ فعالیت سیاسی سه ماه در سلول انفرادی زندانی شد.
رحمان تاکید کرد که همه اینها بهخاطر این بود که نوری او را میشناخت و از اینکه هویتش بوسیله او شناسایی شود، نگران بود.
رحمان درکشیده در گذشته و بارها پیش از دستگیری متهم دادگاه با نوشتن مقالاتی از جمله در روزنامه «کار» چاپ شهریور۹۲ و مجله «آرش» تاکید کرده بود که حمید عباسی همان حمید نوری است.
وی از جمله زندانیان سیاسی معروف به «ملیکش» بود، زندانیانی که با وجود اتمام دوران محکومیت آزاد نشدند و به دلیل «سر موضع بودن» همچنان در زندان نگهداری شدند.
رحمان درکشیده در جلسه محاکمه حمید نوری شهادت داد که حمید نوری را به دلیل هممحلهای بودن، پیش از آنکه «حمید عباسی» شود میشناخت و برادرش با او هممدرسهای بوده است.
درکشیده گفت در سال ۱۳۶۵ در زندان اوین و در سال ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت، حمید نوری را دیده و در زمان اعدامها متوجه شده که نام او در زندان حمید عباسی است.
درکشیده در سالهای گذشته و پیش از بازداشت حمید نوری در استکهلم سوئد، درباره نقش او در اعدامها صحبت کرده و نوشته بود.
وی گفت که ششم شهریور به اتاق هیات مرگ منتقل شد و حسینعلی نیری و مرتضی اشراقی را در این هیات دیده است.
رحمان درکشیده در تیر ماه ۱۳۶۷(یکماه قبل از شروع اعدامها) از زندان اوین به زندان گوهردشت منتقل شد. وی در ششم شهریور ۱۳۶۷ در برابر هیات مرگ از جمله نیری و اشراقی قرار گرفت و تایید کرد که مسلمان نیست و نماز هم نمیخواند. وی در نهایت روز بعد از دادگاه قبول کرد که نماز بخواند.
رحمان همچنین در بهمن سال ۱۳۶۷در مصاحبهای شرکت کرد. شاهد گفت به جای حمید نوری که از دیگران مصاحبه میگرفت، شخصی به نام حمید رحمانی از او مصاحبه گرفت تا نوری با او روبهرو و شناسایی نشود.
رحمان درکشیده شهادت داد که از تمام بچههای ملی کش مجاهد در زندان گوهردشت تنها سامان رحیمی معروف به اصغر زنده ماند و بقیه اعدام شدند.
***
بهنظر میرسد محاکمه حمید نوری در استکهلم دامن رییس جمهور قاتلشان را نیز گرفته است. قضات و بازرسان برجسته سابق سازمان ملل از میشل باشله، کمیسر عالی حقوق بشر این سازمان، خواستهاند درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران در تابستان ۶۷ و بهویژه نقش ابراهیم رئیسی، رییس جمهوری فعلی، در آن زمان تحقیق به عمل آورد.
نامه سرگشاده این چهرههای برجسته به خانم باشله که امروز پنجشنبه هفتم بهمن 1400، منتشر شد را نزدیک به ۴۶۰ نفر از جمله سانگ هیون سانگ، رییس پیشین دادگاه کیفری بینالمللی و استفان راپ، سفیر سابق آمریکا در این دادگاه دادگستری امضا کردهاند.
در این نامه آمده که افراد دستاندرکار در این کشتار «همچنان از مصونیت برخوردار هستند. آنها از جمله شامل ابراهیم رئیسی رییس جمهور فعلی ایران و غلامحسین محسنی اژهای رییس قوه قضاییه میشوند.»
این نامه که توسط سازمان حقوق بشری «عدالت برای قربانیان کشتار ۶۷ در ایران» به نگارش درآمده، برای شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز ارسال شده است.
ابراهیم رئیسی که در تابستان سال ۱۴۰۰ کار خود بهعنوان رییس جمهوری را آغاز کرد، یکی از چهار نفری بود که بر پروندههای قتل زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نظارت داشت.
او در پاسخ به پرسشی درباره نقش خود در کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ گفته است که به نقش خود در این زمینه «افتخار» میکند.
چهرههای اصلی این هیات چهارنفره که بهعنوان «هیات مرگ» شناخته میشود، حسینعلی نیری حاکم شرع وقت، مرتضی اشراقی دادستان وقت، ابراهیم رئیسی معاون وقت دادستان و مصطفی پورمحمدی نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین هستند.
اسامی آنها همواره از سوی شاکیان و شاهدان، در جریان دادگاه حمید نوری(عباسی) تکرا میشود. نوری متهم است در مقام دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج در اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی مشارکت داشته و دادگاه او در ماههای اخیر در استکهلم در حال برگزاری است.
پیش از این نیز استروان استیونسون، نماینده سابق اسکاتلند در پارلمان اروپا و برخی خانوادههای زندانیانی که توسط حکومت ایران اعدام شدهاند، در درخواستی رسمی از پلیس این کشور خواسته بودند در صورت شرکت ابراهیم رئيسی در نشست تغییرات اقلیمی گلاسگو، وی را به اتهام «نسلکشی و جنایت علیه بشریت» بازداشت کند.
جاوید رحمان، بازرس سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر در ایران که قرار است در نشست سالانه شورای حقوق بشر در ماه فوریه گزارش دهد، تیرماه گذشته در مصاحبهای با رویترز خواستار تحقیق مستقل درباره اتهامات مربوط به اعدامهای دولتی و کشتار سیستماتیک در سال ۱۳۶۷ و بررسی نقش ابراهیم رئیسی بهعنوان معاون وقت دادستان تهران شده بود.
وی گفته بود که دفترش طی سالهای گذشته شهادت شاهدان و مدارک مرتبط با این اعدامها را جمعآوری کرده و اگر شورای حقوق بشر سازمان ملل یا سایر نهادها بخواهند تحقیق مستقلی را آغاز کنند، آماده است تا این شواهد و مدارک را با آنها به اشتراک بگذارد.
جاوید رحمان گفته بود: «من فکر میکنم زمان آن فرا رسیده و بسیار مهم است که حالا که نام رئیسی بهعنوان رییسجمهور اعلام شده، تحقیق درباره آنچه در سال ۱۹۸۸ اتفاق افتاد و نقش افراد در آن را آغاز کنیم.»
همزمان برگزارکنندگان دادگاه بینالمللی مردمی آبان اعلام کردهاند دومین دور این دادگاه در روزهای ۱۵ تا ۱۷ بهمن به صورت غیرعلنی در لندن برگزار خواهد شد.
قرار است در این دوره، بیش از ۱۰۰ شهادت جدید در دادگاه مطرح و مورد بررسی قرار بگیرد.
در درو پیشین این دادگاه که آبانماه سال جاری توسط سازمانهای «عدالت برای ایران»، «حقوق بشر ایران» و سازمان بینالمللی «با هم علیه اعدام» برپا شده بود، ۳۴ شاهد و شش کارشناس شاهد اسناد و مدارک خود را ارائه کردند.
بر اساس گزارشها، هیات دادستانی این دادگاه پس از بررسی اسناد شاهدان جدید، ۲۷ مقام دیگر جمهوری اسلامی را نیز به دلیل مشارکت در سرکوب آبان ۹۸، به جنایت علیه بشریت متهم کرده است.
در دور نخست، ۱۳۳ مقام جمهوری اسلامی در این زمینه متهم شده بودند که با احتساب افراد جدید، شمار آنها به ۱۶۰ نفر خواهد رسید.
اعتراضات آبان سال 1398 که در ابتدا واکنشی به گران شدن ناگهانی قیمت بنزین بود، بهسرعت تغییر جهت داد و حکومت جمهوری اسلامی را نشانه گرفت. این اعتراضات اما با سرکوب شدید مواجه شد، بهطوری که صدها نفر کشته شدند.
شمار دقیق کشتهشدگان این سرکوبها مشخص نیست، اما خبرگزاری رویترز ضمن اعلام کشته شدن حداقل ۱۵۰۰ نفر در اعتراضات آبان ۹۸، از قول «سه منبع نزدیک به حلقه اطرافیان» خامنهای «و یک مقام چهارم» نوشت که رهبر جمهوری اسلامی به مقامهای ارشد کشور گفته بود «هر کاری لازم است برای متوقف کردن» اعتراضات انجام دهند.
***
رحمان درکشیده با سپردن وثیقه و معرفی یک ضامن در هجدهم بهمن ۱۳۶۷ از زندان گوهردشت آزاد شد.
ادامه شهادت رحمان درکشیده به روز دهم فوریه منتقل شد که بهصورت تلفنی صورت خواهد گرفت.
جلسه بعدی دادگاه دوازدهم بهمن ۱۴۰۰، اول فوریه ۲۰۲۲ با شهادت علیرضا امید معاف برگزار خواهد شد.
*****
شصت و یکمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان 1367، روز سهشنبه پنجم اسفند ۱۴۰۰ – بیست و پنجم ژانویه 2022، برگزار خواهد شد.
در شصت و یکمین جلسه دادگاه حمید نوری، منصور کمالزاده زندانی سیاسی سابق و از هواداران سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در دادگاه شهادت داد.
این زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۲ بازداشت و به هشت سال زندان محکوم شده بود.
در این جلسه کمالزاده درباره مواجهه با حمید نوری(عباسی) در زندان گوهردشت در سال ۱۳۶۷ و اوین در سال ۱۳۶۹ سخن گفت.
منصور کمالزاده در خرداد ۱۳۶۷ به زندان گوهردشت منتقل شد تا اواخر آذر یا اوایل دیماه در آنجا زندانی بوده است. وی سپس به زندان اوین منتقل گردید.
کمالزاده از ناصریان و داوود لشکری به عنوان «مسئولان» زندان گوهردشت در زمان اعدامها نام برد. مشارکت در کشتار زندانیان سیاسی چپ و مجاهد در زندان گوهردشت در تابستان سال ۱۳۶۷ موضوع اتهام حمید نوری(با نام مستعار عباسی) است.
دادستانی سوئد از ایران خواسته که از محمد مقیسه با نام مستعار ناصریان و تقی عادلی با اسم مستعار داود لشگری درباره این پرونده، بازجویی کند.
منصور کمالزاده امروز گفت حمید نوری با نام مستعار عباسی را در اوایل مهرماه سال ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت دیده است.
وی گفت که بعد از اعدامها شماری پذیرفته بودند نماز بخوانند و پاسدارها آنها را صبح زود بیدار میکردند تا به سالن انتهای بند ببرند. آنجا زندانیان در چند صف قرار میگرفتند. پاسداری جلوی صف به عنوان پیش نماز میایستاد و نماز میخواند.
منصور گفت: ما را هم مجبور میکردند این حرکات را تکرار کنیم.
منصور کمالزاده در جلسه محاکمه حمید نوری در روز سهشنبه گفت که ناصریان(محمد مقیسه) به زندانیان سیاسی چپ که نماز نمیخواندند گفته است که براساس حکم حاکم شرع: کسانی که مسلمان هستند اما نماز نمیخوانند برای هر وعده نماز ۱۰ ضربه شلاق مجازات میگیرند.
او گفت که به دلیل نماز نخواندن، شلاق خورده و پس از آنکه پذیرفته نماز بخواند شاهد بوده که: پاسدارها صبح خیلی زود میآمدند و ما را به صف میکردند. پاسداری مقابل ما شروع به نماز خواندن میکرد و ما را مجبور میکردند پست سر او، همین کارها را انجام بدهیم. در مقابل ما ناصریان(محمد مقیسه) و در کنار او حمید عباسی(حمید نوری) میایستادند و در چهرههای ما نگاه میکردند.
وی گفت آنجا ناصریان و عباسی روبهروی ما میایستادند و ناصریان پس از نماز برای ما صحبت میکرد که خلاصهاش این بود که دوران خوش زندان به پایان رسیده است.
منصور کمالزاده گفت در آن حالت حمید نوری با «زهرخند یا نیشخند» کنار ناصریان میایستاد و با نگاهش انگار هنوز دنبال کسانی میگردد که میشناخته.
کمالزاده در برابر «هیات مرگ» پذیرفته بود که مسلمان است و پس از شلاق خوردن گفته نماز هم میخواند. «هیات مرگ» با فرمان آیتالله خمینی تشکیل شده بود.
وی تاکید کرد: دستکم سه بار هنگام نماز خواندن در گوهردشت حمید نوری را دیده است.
منصور کمالزاده گفت زمانی متوجه شد که نام حمید نوری(عباسی) دقیقا چیست اسفندماه سال ۱۳۶۹ بود که به خاطر اصرار برای آزادی همسرش به اوین رفته بود و در آنجا به او گفتهاند: «با دادیار عباسی ملاقات میکنی…»
کمالزاده گفت: مرا به دادیاری زندان بردند و آنجا حمید عباسی(حمید نوری) را دیدم و برایم مشخص شد شخصی که من در زندان گوهردشت دیده بودم، دادیار حمید عباسی(حمید نوری) بوده است.
به گفته کمالزاده، حمید نوری اینقدر قدرت داشت که میتوانست به یک زندانی مرخصی بدهد.
وی گفت: حمید نوری در این دیدار به او انتقاد کرده که چرا هنگام مراجعه برای آزادی همسرش جلوی در زندان اوین «شلوغکاری»کرده است.
در جریان دادگاه دادستان از کمالزاده پرسید آیا متهمی که در دادگاه نشسته است همان شخصی است که او در دادگاه دیده بود؟
منصور کمالزاده گفت: ترجیح میدهد به این شخص نگاه نکند، اما اگر «اصرار هست» این کار را انجام میدهم.
قاضی خطاب به منصور کمالزاده گفت: میبایست بهعنوان وظیفه به متهم نگاه کند و به سئوال دادستان پاسخ دهد.
پس از اینکه کمالزاده در دادگاه به حمید نوری نگاه کرد، دادستان از او پرسید اگر «صادقانه» بخواهید پاسخ دهید، آیا او را به یاد میآورید، این همان شخصی است که در زندان دیدهاید؟ شاهد پاسخ داد: «بله.»
منصور کمالزاده در اسفند سال ۱۳۶۷ آزاد شده بود.
حمید نوری که متهم به کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ است، پذیرفته که در دهه شصت در دادیاری زندان اوین کار میکرده است اما میگوید در دوره اعدامها در زندان گوهردشت نبوده است و برای تولد فرزندش به مرخصی رفته بود.
شایان ذکر است که مقامها و مسئولان ایرانی جنازه هیچیک از قربانیان کشتارهای فراقضایی سال ۱۳۶۷ را به خانوادههایشان تحویل نداده و به علاوه، در تلاش برای محو کردن هر نشانی از قربانیان، محل دفن اجساد را هم به اکثر خانوادهها اطلاع ندادهاند.
همزمان با ادامه دادگاه نوری، روز سهشنبه یک منبع آگاه به بخش فارسی صدای آمریکا گفت که «حدود ۵۰ نفر» از فعالان توییتری در دادگاه انقلاب اسلامی تهران مورد محاکمه قرار گرفتند و اغلب آنها با سپردن «فیش حقوقی» بهعنوان کفالت، آزاد شدند. بنا بر این گزارش، برای برخی از این افراد که اتهام آنها «اقدام علیه امنیت ملی» بوده، قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی و برای بعضی که به «توهین به مقدسات» متهم شدهاند، وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تعیین شده است. به گفته فرد مطلع، «کار اجباری» به عنوان حکم صادره برای برخی از این فعالان توییتری در نظر گرفته شده است. پیش از این نیز جلسه محاکمه گروهی از فعالان مدنی بهبهان که در تیر ماه ۱۳۹۹ بازداشت شده بودند، پانزدهم آذر در دادگاه انقلاب ماهشهر برگزار شد.
همچنین امروز سهشنبه 5 بهمن همسر احمدرضا جلالی، پژوهشگر ایرانی-سوئدی زندانی، از وضعیت جسمی نامساعد همسرش پس از انجام یک عمل جراحی خبر داد.
به گفته ویدا مهراننیا، این پزشک دو تابعیتی زندانی در ایران به دلیل مشکل چسبندگی حاد روده در بیمارستانی خارج از زندان اوین مورد عمل جراحی قرار گرفته و وضعیت جسمی او مساعد نیست.
مهراننیا افزوده که آقای جلالی روز دوم بهمن، جراحی شده و با وجود نیاز به مرخصی درمانی روز یکشنبه ۳ بهمنماه یعنی تنها یک روز پس از عمل جراحی بار دیگر به زندان منتقل شده است.
این برای دومینبار طی سه سال اخیر است که احمدرضا جلالی تحت عمل جراحی قرار میگیرد و به گفته همسرش، بستگان وی از حال نامساعد «جسمی و روحی» وی خبر میدهند.
احمدرضا جلالی اردیبهشت ۹۵ در حالی که برای شرکت در یک کنفرانس علمی به ایران سفر کرده بود، به اتهام «جاسوسی و فروش اطلاعات به اسرائیل» بازداشت و در دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد.
وی که با حکم اعدام نیز روبهرو بوده و اتهامات علیه خود را رد کرده است، از سال گذشته اجازه تماس تلفنی ندارد.
ویدا مهراننیا همچنین از «بیعملی» مقامات اروپایی و پارلمان اروپا با وجود «وعدهها» در قبال وضعیت همسرش انتقاد کرده و گفته است: «اگر دولتهای اروپایی نخواهند برای آزادی زندانیان سیاسی و دوتابعیتی کاری انجام دهند، مطمئنا ایران آنها را آزاد نخواهد کرد.»
تداوم بازداشت جلالی تاکنون بارها مورد انتقاد شخصیتها و نهادی علمی و حقوق بشری قرار گرفته است. اسفند سال گذشته کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل، خواستار آزادی فوری این پژوهشگر زندانی شدند و اعلام کردند که او در سلول انفرادی در آستانه مرگ است.
در برخی رسانهها آمده است که احتمال دارد پس از پایان دادگاه نوری، جمهوری اسلامی و دولت سوئد، به مبادله حمید نوری و احمدرضا جلالی اقدام کنند.
بهعلاوه گزارشگران بدون مرز، نسبت به سرنوشت و سلامت سه زندانی سیاسی و حقوقبشری، عالیه مطلبزاده، نرگس محمدی و کیوان صمیمی، که به تازگی به زندانهای قرچک و رجاییشهر منتقل شدهاند، هشدار داده و ابراز نگرانی کرد.
کیوان صمیمی، سردبیر نشریه ایران فردا، رییس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و زندانی سیاسی، از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد. نرگس محمدی، فعال حقوق بشر در ایران، همچنین عالیه مطلبزاده، عکاس، روزنامهنگار و نایب رییس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات به زندان قرچک در شهر ورامین منتقل شدند.
***
شصتمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان 1367، روز دوشنبه چهارم اسفند ۱۴۰۰ – بیست و چهارم ژانویه 2022، با شهادت امیرهوشنگ اطیابی، زندانی نجات یافته از آن اعدامهای سال 1367 برگزار خواهد شد.
در مرداد و شهریور ۱۳۶۷ هزاران زندانی سیاسی با فرمان آیتالله خمینی اعدام و برخی در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
دادستانی سوئد حمید نوری را به اتهام کشتار زندانیان سیاسی چپ که با عنوان مرتد اعدام شدند، با جرم کیفری «قتل» مورد پیگرد قرار گرفته است. حمید نوری همچنین در ارتباط با کشتار زندانیان مجاهد به جنایت جنگی متهم شده است.
حمید نوری متهم است که از اواسط دهه شصت در دادیاری کار میکرده و در سال ۱۳۶۷ به سمت معاونت دادیاری زندان گوهردشت ارتقا یافته است.
امیرهوشنگ اطیابی در اسفندماه ۱۳۶۲ دستگیر شد. بنابر کیفرخواست، او در دوره اعدامها در زندان گوهردشت بوده است.
اطیابی درباره مسئولان زندان گوهردشت گفت از آنجایی که مدتی در بند اول زندان گوهردشت نماینده زندانیان بوده، برخی از مقامات زندان را دیده بود. وی گفت هر درخواستی از دادیاری میتوانست تبدیل به «فشاری» علیه زندانی شود.
شاهد امروز دادگاه گفت در زندان با ناصریان(قاضی مقیسه) و همچنین داوود لشکری از مسئولان زندان گوهردشت برخورد مستقیم داشته اما حمید نوری(عباسی) را ندیده بود.
اما وی حال تاکید کرد که نام حمید عباسی را از زندانیانی که به خاطر زیر پا گذاشتن ممنوعیت ورزش جمعی مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند، شنیده بود.
امیرهوشنگ اطیابی عضو سابق حزب توده و زندانی سیاسی پیشین بهعنوان شاهد در دادگاه حاضر شد. وی امروز تقویمی را بههمراه آورده بود که در دوره اعدامها روی آن، ۱۲ روز رفتوآمد کامیونهای حمل جسد زندانیان را ثبت کرده بود. وی همچنین گفت زندانیان صدای هیاتی را شنیده بودند که درباره «مصداق اجرایی» فرمان آیتالله خمینی و «مخفی ماندن اجرای این فرمان» صحبت میکردند.
این زندانی سیاسی سابق از جمله فهرستی از اسامی ۸۶ نفر از زندانیان مارکسیست تهیه کرده بود که در زندان گوهردشت اعدام شده بودند و او آنها را مستقیم و غیرمستقیم میشناخته است.
دادستانی سوئد تنها اسامی ۲۶ نفر از زندانیان مارکسیستی که اعدام شدهاند را در کیفرخواست حمید نوری ذکر کرده است. از میان زندانیان «مجاهد» نیز دادستانی تنها نام ۱۱۰ نفر از این زندانیان را آورده است. در حالی که احزاب و سازمانهای سیاسی و همچنین فعالان سیاسی و بسیاری از جان بدربردگان میگویند شمار واقعی اعدامیان گوهردشت بسیار بیش از این رقم است.
وی میگوید یک سال و نیم پس از بازداشت حکمش را دریافت کرده است که در آن به ۱۰ سال زندان محکوم شد. وی گفت هیچ برگهای مبنی بر محکومیتش دریافت نکرده و فقط در دادیاری به او این حکم اعلام شده است.
امیرهوشنگ اطیابی نیز از اوایل سال ۱۳۶۵ به زندان گوهردشت منتقل میشود و تا بهمن ۱۳۶۷ در این زندان محبوس است. این زندانی سیاسی پیش از آن نیز در زندانهای اوین و قزل حصار زندانی بوده است.
امیرهوشنگ اطیابی در ابتدا بر روی ماکت شبیهسازی شده زندان گوهردشت محل حبس خود در دوره اعدامها را در طبقه اول نشان داد.
وی گفت بند آنها اولین بند چپها بود که نزد هیات متصدی اعدامها رفتند. بازماندگان اعدامهای سال ۱۳۶۷ به این هیات، «هیات مرگ» میگفتند.
وی اشاره کرد که پیش از آغاز اعدامها «فعلوانفعالهای وحشتناکی» رخ داد، هر گونه ارتباط زندانیان با بیرون قطع شد.
اطیابی میگوید کاغذ ریزی در هواخوری پیدا کرده بودند که بر روی آن نوشته بود که سازمان مجاهدین به نزدیکی قزوین رسیده است. به گفته وی، «دستهایی در کار بود که انگار زندانیان را به سمت شورش هل بدهد یا آنها را به سوی آشکار کردن مواضعشان بکشاند.»
یکی از استدلالهای مسئولان جمهوری اسلامی در دفاع از اعدامها این بود که همزمان با عملیات فروغ جاویدان سازمان مجاهدین در ابتدای سال ۱۳۶۷، زندانیان قصد شورش داشتند.
در ادامه جلسه دادگاه امروز، دادستان از امیرهوشنگ اطیابی خواست دیدهها و شنیدههایش در آستانه اعدامها و قطع ارتباط با بیرون را شرح دهد.
وی توضیح داد پس از قطع ارتباط زندان با بیرون اولین چیزی که متوجه شدند، صدای شیون و زاری از بند بالایی بود. وی گفت این صداها مربوط به بند زنان بود و در محوطه زندان میپیچید. او گفت زندانی زنی که «شیون و زاری میکرد بچهاش را میخواست.»
اطیابی گفت: اتفاق وحشتاک دیگر این بود که یک زندانی خود را از طبقه سوم به پایین پرت کرد. خیلی برای ما عجیب بود که یک زندانی چگونه توانسته خود را پرت کند.
وی ادامه داد: در شیر خشکی که بهعنوان آینه از آن استفاده میکردیم را از کرکره بیرون نگه داشتیم و دیدیم زندانی مردی درست کنار دیوار افتاده و ناله میکند. چند دقیقه بعد دیدیم ناصریان آمد و شروع کرد به فحش دادن به زندانی.
اطیابی گفت: این ناسزاگویی با سازمان مجاهدین مرتبط بود.
وی اضافه کرد که از یک بند نزدیک که زندانیان مجاهد در آن حضور داشتند با مورس به آنها اطلاع دادند که قرار است اعدامشان کنند.
بنابر اعلام دادستان امیرهوشنگ اطیابی پیشتر مدارکی به دادگاه ارائه داده است، از جمله تقویمی که در تابستان ۱۳۶۷ پر کرده بود و همچنین نقشه دستی که از زندان گوهردشت تهیه کرده بود.
دادستان در این جلسه از شاهد خواست درباره این تقویم بگوید که در آن علامتهایی را ثبت میکرده است.
اطیابی در پاسخ به سوال دادستان گفت: از روز هشتم مرداد ماه ۶۷ صداهای عجیبی در محوطه میشنیدند. مثل اینکه چیزی پرت کنند در یک محوطه فلزی. او بعد از چند شب شروع کرده است به شماردن این صداها.
او گفت برای اینکه بفهمند چه شده به «حمام انتهای بند» رفتهاند که «کرکره پنجرهاش را خم» کرده بودند و میشد محوطه را دید.
امیرهوشنگ اطیابی در ادامه گفت: آنچه که دیده است کامیون یخچال داری بود که رنگ سبز روشن(پستهای) داشت. این کامیون به پشت به حسینیه چسبیده بود. ما جلوی کامیون و بخشی از یخچال را میدیدیم اما نمیتوانستیم ببینیم چه چیزی دارند بار میزنند.
وی اضافه کرد که پیشتر «خبر اعدامها را از بند مجاهدین شنیده بودند.»
اطیابی گفت: ۱۲ روز مختلف این کامیونهای یخچالدار آمدند و او این را همان موقع در تقویمش یادداشت کرده است. او اضافه کرد:
ما حتی زمانی که کامیون یخچال دار میآمد عمق فاجعه را نمیدانستیم.
وی گفت: یکبار یک کامیون دیگر هم آمد که جلوی کامیون یخچال دار قرار گرفت و رویش باز بود. صدای یک دو سه را میشنیدم و چیزی را پرت می کردند.
امیرهوشنگ اطیابی در دادگاه گفت: وحشتناکترین صحنهای که دیده است این بود که دو سه پاسدار رفته بودند روی کامیونی که بالایش باز بود. معلوم بود بار کامیون پر شده. وقتی که اینها روی کامیون راه میرفتند میشد تمام قد این پاسدارها را دید.
وی گفت: بعد دیدم اینها دارند یک چیزهایی را جابهجا میکنند. بار کامیون را. یکباره دیدم این دست و پاست. ما این دست و پاهایی که پاسدارها برای جابهجایی بلند میکردند را میدیدیم.
وی به چشم خود دیده بود که «پاسدارها روی کامیون جا را برای اجساد باز میکردند.»
اطیابی اضافه کرد: روزهایی که اعدام زیاد بود دو سه کامیون میآمد که یکی از اینها کامیون رو باز بود.
وی همچنین شهادت داد که: یک عده پاسدار دم غروب میآمدند و چیزهایی را کنار دیوار حسینیه آتش میزنند، با هم شوخی می کردند و صدای قهقهه میآمد. تمام پاسدارهایی که در بند دیده بودیم آنجا رفتوآمد داشتند.
او میگوید نمیفهمیدند چه چیزی را آتش میزدند، شاید «چشمبند و پارچه» بود. وی تاکید کرد که بهطور متعدد این صحنه آتشزدن دیده است.
اطیابی گفت: آنها موفق شده بودند صدای هیاتی را بشنوند که در آن درباره «مصداق اجرایی» فرمان آیتالله خمینی و «مخفی ماندن اجرا حکم امام» صحبت میشد.
***
پنجاه و نهمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان ۶۷، روز جمعه یکم اسفند ۱۴۰۰ – بیست و یکم ژانویه 2022، با شهادت مهدی اصلانی تبریزیپور، از زندانیان سیاسی جان به دربرده از اعدامهای سال 1367 برگزار شد.
مهدی اصلانی در این جلسه از اعدام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ به عنوان «کشتار بزرگ» نام برد. در پنجاه و نهمین جلسه دادگاه حمید نوری، مهدی اصلانی زندانی سیاسی سابق بهعنوان شاهد گفت که حمید نوری را که با نام مستعار «عباسی» در زندان گوهردشت کار میکرد، در دوران حبس از نزدیک دیده است و تاکید کرد که نوری در دوران اعدامهای زندانیان سیاسی در سال ۶۷، معاون محمد مقیسه، دادیار و سرپرست وقت زندان گوهردشت بوده است.
مهدی اصلانی دو کتاب با نامهای «کلاغ و گل سرخ» شامل خاطرات دوره زندان، و «آخرین فرصت گل» شامل مجموعه وصیتنامهها و یادگارهای اعدامشدگان را منتشر کرده که از جمله از آنها، به عنوان مدرک در دادگاه استفاده میشود.
اصلانی پیشتر در کتابش نوشته است: «در تابستان سال ۱۳۶۷ من ساکن بند هشت زندان گوهردشت بودم. موقعیت جغرافیایی دو بند هفت و هشت، نیز بند فرعی بیست زندان گوهردشت، که سهمیه روز اول و دوم پروژهی چپکشی از آنها تامین شد، به گونهای واقع شده بود که ساکنان آن، بخش بزرگی از حوادث آن یک ماه را به تماشا نشستند.»
به گفته وی از پنجم مرداد ۱۳۶۷ کشتار وسیع زندانیان مجاهد در زندانهای اوین و گوهردشت شروع شد. جسد زندانیان را با کامیونهای یخچالدار به گورستانهای بینام و نشان حمل میکردند.
به نظر مهدی تدارک کشتار زندانیان با قطع ارتباط کامل زندانیان با خارج شروع شده است. به نوشته وی از روز شنبه پنجم شهریور ۱۳۶۷ تصفیه نیروهای چپ به اجرا گذاشته شد. تمام زندانیان در برابر «هیات مرگ» قرار گرفتند و ناچار شدند به دو پرسش جواب بدهند: «مسلمان هستید یا مارکسیست؟» و «آیا حاضرید نماز بخوانید؟»
مهدی میگوید: من در بهمن ماه ۱۳۶۳ بازداشت شدم و بیش از چهار سال در زندان بودم، من به پنج سال حبس محکوم شده بودم و در زمان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ من در گوهردشت زندانی بودم…
«من عضو سازمان فدائیان خلق ایران، پیروان کنگره شانزده آذر بودم، گروه ما گروه خیلی بزرگی نبود، گروه ما بخشی از سازمان فدائیان اکثریت بود که مخالف وحدت و در واقع انحلال در حزب توده ایران بود، به همین دلیل در تاریخ شانزده آذر ۱۳۶۰ از سازمان اکثریت جدا شدیم.»
«در یک روز سرد زمستانی(بهمن ماه ۱۳۶۳) تهران به همراه یکی از آشنایانم در سر چهارراه گلکار تهران برای خرید روزنامه توقف کردم و مشغول تورق روزنامههای صبح تهران بودم که ماشین رنوی مرتب و تر و تمیزی با دو سرنشین جوان به نسبت شیک از مقابلم عبور کرد، نگاه یکی از آن دو جوان گویی به دنبال آشنا میگردد، روی چهرهام مکث کرد، یک آن تلألو برق شکار را در چشمانش دیدم، جوان همراه زیر لب چیزی به راننده میگوید، بیاعتنا به کیوسک روزنامه فروشی میرسم و روزنامهها را ورق میزنم، ماشین رنو همزمان با من توقف کرد، شکل و شمایل هر دو جوان با تصوری که من از پلیس سیاسی در ذهن داشتم شباهت نداشت! با روزنامههای صبح خود را مشغول کردم که یکی از آن دو از ماشین پیاده شد، در آن یک آلبوم عکس بزرگی را که روی صندلی جلو قرار داشت دیدم، تا به خود بیایم جوانی که کنار راننده نشسته بود خود را به کنارم رساند و آهسته زیر گوشم گفت: «آروم و بیسر و صدا برو تو ماشین!»
در ابتدای جلسه دادگاه امروز جمعه یکم بهمنماه، دادستان به مواردی استناد کرد که در آنها، مهدی اصلانی در کتابی به نام «آخرین فرصت گل» و همچنین در مصاحبهای با بنیاد برومند، به حضور شخصی به نام «حمید عباسی» در زندان گوهردشت اشاره کرده است. این مستندات، همگی پیش از بازداشت حمید نوری ثبت شدهاند.
مهدی اصلانی در جلسه دادگاه خود را عضو و هوادار سازمان فدائیان خلق معرفی کرد. مهدی گفت در سال ۱۳۶۳، ماموران در یک ماشین شخصی در خیابان او را شناسایی و دستگیر کردند.
وی افزود که یک سال بعد از دستگیری، برای اولین بار او را به دادگاه بردند و در محاکمهای که او آن را «کمدی» خواند، «بدون حضور وکیل» و به اتهام هواداری از سازمانی مارکسیستی، به شش سال زندان محکوم کردند. مهدی گفت که در ابتدای دوران بازداشت، در زندان توحید(کمیته مشترک سابق) شکنجه شده است.
مهدی اصلانی پاییز 1365 از زندان قزلحصار به زندان گوهردشت منتقل شد و تا پایان اعدامها در این زندان بود. وی شهادت داد که نخستین بار بهطور مستقیم با حمید نوری ششم شهریور ۶۷ در زندان گوهردشت روبهرو شد: حمید نوری در آن زمان دادیار زندان و معاون شخص ناصریان، اصلیترین مهره زندان گوهردشت در دوران اعدامها بود. شاهد از حمید نوری بهعنوان یکی از مقامات ارشد زندان گوهردشت نام برد که در کنار ناصریان و لشکری، مسئول طرح پرسشهای امنیتی از زندانیان پیش از آغاز اعدامها بودند.
در این دادگاه، حمید نوری به اتهام کشتار زندانیان چپ که مرتد اعلام شدند، با جرم کیفری «قتل» مورد پیگرد قرار میگیرد. نوری در مورد کشتار زندانیان مجاهد هم به جنایت جنگی متهم شده است.
مهدی اصلانی گفت: «من حمید نوری را در تابستان ۱۳۶۷ در زندان دیدهام.» وی گفت در بندی بوده که بازماندگان اعدامها، از لای کرکره فلزی آن میتوانستند بخش کوچکی از وقایع اطراف خود را دنبال کنند؛ از جمله «کامیون حمل گوشت» که در فاصله روزهای ۱۵ تا ۱۹ برای حمل اجساد زندانیان سیاسی استفاده میشد.
مهدی درباره روزهای منتهی به آغاز اعدامها گفت: «تمام کانالهای ارتباطی با دنیای خارج قطع بود، از جمله تلویزیون را به بهانه تعمیر بیرون بردند. دو نوبت اخبار سراسری را پخش نکردند. روز شنبه صبح هشت مرداد روزنامهها را ندادند.»
مهدی اصلانی گفت که از پنجم شهریور اتفاقهای رخ داد، از جمله اینکه زندانیانی که در بند طبقه بالا بودند، با پا به زمین میکوبیدند که نشان میداد «اتفاق عجیبی در جریان است.»
او افزود: «از ششم شهریور تمام بند ما را بیرون بردند، دو طرف راهرو نشاندند و بعد به اتاقهایی بردند که سئوالهای کلیشهای در آن پرسیده میشد. ایام محرم بود و از در و دیوار زندان صدای عزا به گوش میرسید. شش شهریور ۱۳۶۷ هنگام جابهجایی در زندان ما را کابل زدند.»
«در روزهای نخستین کشتار به این ترتیب آغاز شد که حمید عباسی بر آستانه در ظاهر شد، گفت ده نفر اول نزد هیات. کسانی که میبردند زندانیان سیاسی بودند که در دادگاههای اسلامی حکم گرفته بودند. در نتیجه این هیات میتوانست هر هیاتی باشد. هیات عفو یا آزادی اما هیات مرگ بود.»
وی گفت که شخصی با نام «ناصریان» دادستان و رییس زندان بوده و حمید نوری نیز با نام مستعار «عباسی»، دستیار دادستان و معاون ناصریان بوده است. مهدی گفت: «ناصریان» نام مستعار قاضی محمد مقیسه بوده است.
محمد مقیسه که در حال حاضر ریاست شعبه ۲۸ دادگاه عمومی و انقلاب تهران را برعهده دارد، با این اتهام روبهروست که در جریان اعدامها، در زندان گوهردشت نقشی محوری داشته است.
مهدی اصلانی گفت: در پاییز ۱۳۶۶ یعنی از زمان ریاست ناصریان بر زندان اوین، تقسیمبندی مهمی رخ داد، زندانیان را به بازپرسی «عقیدتی» فرا خواندند و بر اساس گرایش مذهبی و غیر مذهبی تقسیم کردند. به گفته او در عین حال در این دوره، زندانیان چپ را بر اساس حکمشان نیز تقسیم کردند.
وی ادامه داد: «داود لشکری، ناصریان و حمید عباسی کسانی بودند که این تقسیمبندی را انجام میدادند.»
مهدی اصلانی شهادت داد که بعد از بیست و چهارم مرداد ۶۷، «مجاهدکشی» پایان یافت و پس از وقفهای دو هفتهای، چپ کشی در پنجم شهریور آغاز شد. اصلانی دو بار در ششم و نهم شهریور ۶۷ در مقابل هیات مرگ شامل نیری، اشراقی و پورمحمدی قرار گرفت. وی شهادت داد که ابراهیم رئیسی، رییس جمهوری فعلی ایران نیز(با لباس شخصی) در روز نهم شهریور به این جمع اضافه شد.
مهدی گفت: نیری آن روز تنها شخص حاضر با لباس روحانیت در هیات مرگ بود. شاهد در مورد سئوالات هیات مرگ گفت که از او پرسیدند مسلمان است یا مارکسیست. او گفت پاسخ به این سئوال مرگ و زندگی را تعیین میکرد. او گفت شاید یکی دیگر از دلایلی که باعث شد او و چند نفر دیگر در آن روز زنده بمانند این بود که تلفن روی میز نیری، رییس دادگاه به صدا درآمد و او با کسی صحبت کرد و در نهایت جلسه ناتمام پایان یافت.
مهدی اصلانی در قسمتی از دادگاه امروز «سریت و فریب» را دو ویژگی اصلی «کشتار ۶۷» دانست. شاهد گفت بهتر است در مورد این واقعه از کلمه «اعدام» زندانیان سیاسی استفاده نشود، چون در جمهوری اسلامی مخالف را نه اعدام، بلکه به قتل می رسانند. اصلانی در ارتباط با فلسفه و نحوه بازجویی در جمهوری اسلامی نیز گفت که با بازجویی در سوئد و هر جای دیگر دنیا فرق می کند و عادی نیست. او گفت بازجویی در جمهوری اسلامی «اعتراف به خود نبودن و تخلیه تمامی اطلاعات با کابل است.»
وکلای مدافع حمید نوری در جلسه امروز نیز مانند جلسات قبل به موارد به تصور آنان تفاوت میان گفتههای شاهد در دادگاه با بازجوییهایش در اداره پلیس سوئد پرداختند. یکی از این تفاوتها در مورد ترکیب هیات مرگ در ششم شهریور بود. شاهد در بازجوییهای پلیس گفته بود که رئیسی را ششم شهریور(نه در نهم شهریور) در «هیات مرگ» دیده است.
به گفته مهدی اصلانی اعدام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ دو ویژگی اصلی داشت: مخفی بودن و فریب.
وی از مواجهه با «هیات مرگ» اعدامها گفت که در آنها حسینعلی نیری از او پرسیده مسلمان هستی یا مارکسیست. او گفت این سئوال، زندگی و مرگ یک نفر را تعیین میکرد.
مهدی افزود که پیشتر با مورس از بندهای کناری به آنها خبر داده بودند که دفاع ایدئوژیک به معنای مرگ است.
مهدی اصلانی گفت که در پاسخ به پرسش «هیات مرگ» درباره مسلمان بودن، برخلاف میلش گفته است که مسلمان است.
به گفته مهدی اصلانی، وی هرگز دوباره در مقابل هیات مرگ قرار نگرفت. وی پس از رهایی از اعدام به اتفاق دیگر زندانیان باقی مانده به زندان اوین منتقل و در چهارم اسفند ۶۷ آزاد شد.
این جلسه دادگاه حمید نوری در حالی برگزار شد که جمهوری اسلامی سرانجام پس از بیش از دو سال بهطور رسمی در «میزان»، خبرگزاری قوه قضاییه به این دادگاه واکنش نشان داد. قوه قضاییه حمید نوری را «کارمندی ساده» خواند که ربوده شده، چندین نوبت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بدون دسترسی آزاد به وکیل و حق ملاقات با خانوادهاش و حتی بدون داشتن عینک مطالعه، در سوئد محاکمه میشود.
این ادعاها در حالی مطرح میشود که حمید نوری طبق قانون سوئد پس از بازداشت در فرودگاه استکهلم، از وکیل برخوردار بوده است. نوری حتی در جلسات دفاعیه خود از وکلایش تشکر کرد و گفت هرچه آنها گفتهاند مورد تایید اوست.
مهمتر از همه خانواده نوری شامل همسر، دو فرزند و دختر و پسر و حتی داماد او در جلسات محاکمهاش(به خصوص شش جلسه دفاعیات اولیهاش در اوایل آذر ماه ۱۴۰۰ – در صحن دادگاه حضور داشتند و یک به یک توسط او به اعضاء دادگاه معرفی شدند. او در جلسات دادگاه به غیر از عینک از تبلت نیز برخودار است.
دادگاه حمید نوری مستقیما به ابراهیم رئیسی رییس جمهوری اسلامی ایران مرتبط است. چرا که رئیسی در کشتارهای زندانیان سیاسی در سال 1367 «هیات مرگ» بود. به همین دلیل دوشنبه ۳۱ خرداد 1400 اسد بیگ، خبرنگار شبکه خبری الجزیره از رئیسی پرسید او به سبب مشارکتش در اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ تحت تحریمهای ایالات متحده آمریکا قرار گرفته و بر اساس شکایت عفو بینالملل از او با اتهام جنایت علیه بشریت روبهروست. اکنون این مسائل چه تاثیری بر تعامل او با سایر رهبران جهان میگذارد و او چگونه میخواهد به سفرهای خارجی برود؟
مترجم اعدامهای سال ۶۷ و جنایت علیه بشریت را ترجمه نکرد. رئیسی برای اولین بار مسئولیت کشتار را به عهده گرفت اما بیشرمانه خواهان آن شد که برای دفاع از «امنیت مردم» مورد تشویق قرار بگیرد:
«از ابتدای مسئولیت بهعنوان یک حقوقدان همواره مدافع حقوق مردم بودم و به حقوق بشر تعهد داشتم. ما امروز در جایگاه مدعی هستیم. تمام اقداماتی که انجام دادم مقابله با کسانی بوده که دست به اقدامات داعشی و ضدامنیت زدند. امروز کسانی که نقض حقوق بشر میکنند باید در دنیا پاسخگو باشند اگر یک قاضی و حقوقدان از مردم جامعه حمایت کرده باید تشویق شود زیرا امنیت مردم را حفظ کرده است و من افتخارم این است.»
به دنبال انتشار خبر ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، اگنس کالامار، دبیرکل سازمان عفو بینالملل در بیانیهای اعلام کرد:
«اینکه ابراهیم رئیسی بهجای محاکمه بهخاطر جنایات علیه بشریت از جمله قتل، ناپدیدسازی قهری و شکنجه، به مقام ریاست جمهوری رسیده است نمودی فجیع از سلطه مطلق مصونیت در ایران است.»
عفو بینالملل در این بیانیه از کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل خواست که با «تأسیس یک مکانیسم بیطرف و مستقل» کمک کنند «شواهد و اسناد مرتبط با جرایم بینالمللی» که در ایران اتفاق افتاده گردآوری شوند و به این ترتیب «زمینه دادرسیهای کیفری مستقل و عادلانه» علیه مقامهای جمهوری اسلامی که در این جرائم دست داشتند فراهم آید.
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران، بازماندگان اعدامهای تابستان ۶۷ و خانواده قربانیان کشتار آبان ۹۸، در بیانیههای متعددی با اشاره به سوابق ابراهیم رئیسی در این رویدادها، خواستار تحریم انتخابات و دادخواهی برای رسیدن به عدالت شده بودند.
ابراهیم رئیسی در سن ۲۰ سالگی و در همان نخستین روزهای پس از شکلگیری حکومت اسلامی به عنوان دادستان کرج منصوب میشود.
پس از آن، رئیسی وظیفه دادستانی همدان را عهده دار شد و در سال ۶۴ به عنوان معاون دادستان تهران به کار خود ادامه داد.
رئيسی همچنین در مقام معاونت دادستانی تهران نقشی کلیدی و تعیینکننده در اعدام هزاران زندانی سیاسی وابسته به اپوزیسیون و عمدتا اعضای سازمان مجاهدین خلق و نیروهای چپ ایفا کرده است. او به عنوان یکی از اعضای «کمیته مرگ» این زندانیان را بدون محاکمه به جوخه اعدام سپرده است.
پس از اعدامهای تابستان ۶۷، رئیسی به عنوان دادستان تهران انتخاب میشود و در قوه قضاییه نقش مهمتری برعهده میگیرد. در سال ۲۰۰۴ بهعنوان معاون رییس قوه قضاییه انتخاب میشود و حدود ۱۰ سال در این مقام میماند.
رئیسی از سال ۲۰۱۹ تا آغاز ریاست جمهوریش ریاست قوه قضاییه را بر عهده داشت. رئیسی که از او بهعنوان جانشین احتمالی آیتالله خامنهای یاد میشود، گرچه نقش خود را در اعدامهای سال ۶۷ انکار میکند، اما از تصمیم اجرای آن اعدامها دفاع کرده است.
از موقعی که رئیسی به ریاست جمهوری رسیده وضعیت حقوق بشر در ایران نیز نسبت به گذشته وخیمتر شده و گرانی و تورم نیز غوغا میکند.
امروز جمعه یکم بهمنماه، سازمان حقوق بشری هرانا اعلام کرد که در دیماه، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران با اجرای دستکم ۳۹ مورد حکم اعدام، همچنان به نقض حق بنیادین حیات انسان ادامه داد. بنا بر گزارش نهادهای بینالمللی، ایران به تناسب سرانه جمعیت و میزان اعدام، رتبه نخست اعدام شهروندان خود در دنیا را دارد.
هرانا نوشت: از مهمترین رویدادها در اینباره میتوان به اجرای حکم اعدام چهار زندانی در زندان ارومیه اشاره کرد. هویت این زندانیان که پیشتر از بابت اتهام قتل توسط مراجع قضایی به اعدام محکوم شده بودند، «حسین عباسزاده، حمدالله عالمی، فیضالله قربانی و مقدم علیزاده» توسط هرانا احراز شده است.
همچنین در ماه سپری شده، حکم اعدام جلیل اشترک در زندان زابل، فرهنگ علیالهی و یاسر علیالهی در زندان مرکزی زنجان، محمد رسول پاقدم زندان قزوین و علی ایمانی در زندان اردبیل به اجرا درآمد.
افزون بر این، سید محمدجواد وفایی متهم سیاسی توسط دادگاه انقلاب مشهد از بابت اتهام افساد فیالارض به اعدام محکوم شد. همچنین، دو زندانی در گرگان و بهشهر و یک متهم در تهران برای بار دوم از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شدند.
همینطور، دیوان عالی کشور حکم اعدام برومند نجفی، محیط بان کرمانشاهی را تایید کرد. نجفی پیشتر توسط شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان کرمانشاه به اتهام قتل یک شکارچی غیرمجاز به اعدام محکوم شده بود.
بیش از ۷۵ درصد اعدامهای صورت گرفته در ایران توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند که نهادهای حقوق بشری اصطلاحا آن را اعدام «مخفیانه» میخوانند.
همچنین در ماهی که گذشت، بکتاش آبتین شاعر و فیلمساز از اعضای زندانی هیات دبیران کانون نویسندگان ایران درگذشت. کانون نویسندگان ایران پس از قرار گرفتن وی در وضعیت کمای مصنوعی با انتشار بیانیهای جمهوری اسلامی را مسئول وضعیت وخیم این زندانی دانسته بود.
در واقع مسئولان قضایی و زندانبانان آگاهانه و عامدانه از درمان بکتاش جلوگیری کردند تا وی جان خود را از دست بدهد.
عادل کیانپور، زندانی محبوس در زندان شیبان اهواز روز شنبه ۱۱ دیماه جان خود را از دست داد. این واقعه یک هفته پس از آغاز اعتصاب غذای کیانپور در اعتراض به روند پرونده صورت گرفته است.
همچنین، یک زندانی محبوس در زندان اصفهان بر اثر بیماری سرطان و به دنبال عدم رسیدگی پزشکی، پس از اعزام دیرهنگام به بیمارستان جان خود را از دست داد.
افزون بر این، یک زندانی در زندان رجایی شهر کرج، روز یکشنبه ۵ دیماه، از طریق حلقآویز کردن دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد. این زندانی پیشتر به دنبال اعتراض به کم کردن دز داروهای آرامبخش خود توسط مسئولان بهداری زندان تهدید به خودکشی کرده و با بیتوجهی مسئولان روبهرو شده بود.
بر اساس گزارش هرانا از نقض حقوق بشر در دیماه، یک زن در پی اختلافات خانوادگی توسط همسرش در شهرستان کرمانشاه به قتل رسید. این مرد که پس از قتل همسر خود متواری شده بود، بعد از شناسایی، بازداشت شد.
همچنین، یک زن قربانی کودک همسری و خشونت خانگی در شوشتر، به علت درخواست طلاق با شلیک اسلحه توسط همسرش به قتل رسید. فرد ضارب نیز پس از این واقعه خودکشی کرد. به علاوه، یک زن در ارومیه اقدام به خودسوزی کرد. وی پس از خودسوزی به یکی از بیمارستانهای ارومیه منتقل و وضعیت او وخیم گزارش شده است.
در دیماه، چند زن در تهران که برای ورزش صبحگاهی به پارک رفته بودند، توسط یک مرد مورد اسیدپاشی قرار گرفتند.
در ماهی که سپری شد، ۱۸۶ کارگر در سایه فقدان ایمنی محیط و شرایط کار در اقصی نقاط کشور دچار حادثه شدند. ایران در زمینه رعایت مسائل ایمنی کار در میان کشورهای جهان رتبه ۱۰۲ را به خود اختصاص داده که رتبه بسیار پایینی است.
همچنین در ماهی که گذشت فشار بر اقلیتهای مذهبی ادامه داشت. به عنوان نمونه، دادگاه ویژه اصل ۴۹ قانون اساسی مازندران، حکم بر مصادره ملک شیدا تایید، شهروند بهائی ساکن قائمشهر به نفع «ستاد اجرائی فرمان امام» داد.
در ضمن، هادی رحیمی، نوکیش مسیحی و منیژه اعظمیان، شهروند بهائی، جهت اجرای حکم حبس بازداشت و به ترتیب به زندانهای اوین و بابل منتقل شدند.
همچنین، ساناز نطقی و فرجالله بنگاله شهروندان بهائی، به دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان احضار شدند.
…
در هر صورت تاکنون پرداختن به اعدامهای تابستان 1367 به فرمان آیتالله خمینی در ایران، یک «تابوی» سیاسی محسوب میشد اکنون بهنظر میرسد تا حدودی این تابو شکسته شده و خیلیها در داخل و خارج ایران در مورد آن حرف میزنند و روزبهروز صدای دادخواهی بلندتر و رساتر میگردد!
جلسه بعدی دادگاه دوشنبه هفته آینده، چهارم بهمن ۱۴۰۰ برابر با بیست و چهارم ژانویه ۲۰۲۱، با شهادت امیرهوشنگ اطیابی، زندانی نجات یافته از آن اعدامها برگزار خواهد شد.
*****
پنجاه و هشتمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان ۶۷، روز پنجشنبه 30 دی ۱۴۰۰ – 20 ژانویه 2022، با شهادت روم افشم، از زندانیان سیاسی جان به دربرده از اعدامهای سال 1367 برگزار شد.
روم افشم شهادت داد که از فعالان سیاسی پیش از انقلاب اسلامی ۵۷ و عضو اتحادیه کمونیستهای ایران بود. وی در تشکیل کانون اتحادیههای کارگری غرب ایران در سال 1358 فعال بود. وی در هفتم تیرماه 1360 در محله فلاح در جنوب تهران دستگیر شد.
شاهد اوایل سال ۶۲ در دادگاهی چند دقیقهای و بدون وکیل به جرم هواداری از اتحادیه کمونیستهای ایران و خواندن نشریه و کمک مالی به این سازمان به ۱۲ سال زندان محکوم شد. حکم نه در آن دادگاه، بلکه یک ماه بعد در دایره احکام به او ابلاغ شد.
روم افشم شهادت داد که در بهمن ۶۶ به خاطر صحبت کردن با زندانیان بند شش با چشمبند در مقابل حمید نوری و لشکری قرار گرفت. شاهد در آنجا توسط لشکری مورد ضرب و شتم قرار گرفت و در نهایت نوری دستور داد تا او را به اتاق تاریکی بیاندازند.
در جلسه امروز دادگاه یکی از نکات مهم بازگوکردن برخی از انواع شکنجه های زندانیان زن در زندان قزلحصار توسط شاهد امروز بود که خود شخصا دیده بود. شاهد به وجود تابوتهایی در این زندان اشاره کرد که دختران زندانی باید ۲۴ ساعته در آنها(در سکوت کامل و بدون تولید کمترین صدایی) زندگی میکردند.
روم افشم شهادت داد که در خرداد ۶۷ گروهی از زندانیان دختر را از زندان اوین به زندان گوهردشت منتقل کردند. شاهد با چشمان خود دید که گروهی از این زنان بارها به خاطر شرکت در ورزش دستهجمعی نه تنها توسط پاسدارهای زن بلکه توسط حمید نوری، ناصریان، لشکری و چند پاسدار دیگر در هواخوری زندان گوهردشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و «تکه و پاره» شدند.
روم افشم شهادت داد که پس از پایان اعدام زندانیان عضو و هوادار سازمان مجاهدین، حمید نوری در اواسط شهریور ۶۷ خطاب به سایر زندانیان گفت «ضدانقلابها، امروز آخرین روزتان است». شاهد گفت زندانیان در آن روز از سوی حمید نوری، لشکری، ناصریان و پاسداران بند به مدت یک ساعت به وحشتناکترین شکل ممکن مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
افشم گفت آنها هنگام شلاق زدن میگفتند: «شما دل امام، قلب امام را به درد آوردهاید. امام از دست شما قلب درد گرفته است.» وی گفت جمله همیشگی نوری خطاب به پاسدارها این بود که میگفت: «محکم بزنید این ضدانقلابها را.» شاهد همان روز و دو روز بعد از آن برای قبول خواندن نماز شلاق خورد. او در روز سوم توسط ناصریان و نوری به حسینیه زندان برده شد و بدون وضو، نماز خواند.
قاضی: شما چرا زندانی شدید؟
روم افشم: من از زمان شاه فعالیت سیاسی داشتم و توی انقلابی که مردم کردند نقش بسیار فعال داشتم. در سال 1358 اولین و بزرگترین تظاهرات کارگری اول ماه مه را برگزار کردیم.
قاضی: شما عضو حزبی بودی؟
روم افشم: بلی من عضو اتحادیه کمونیستهای ایران بود. ما سال 58 با گروههای خط 3 شامل پیکار و رزمندگان و اتحادیه کمونیستها شورای کارگری تشکیل دادیم. فعالیت ما علنی بود. خیلی کارخانهها در جنوب تهران عضو کانون اتحادیههای کارگری غرب ایران بودند. سال 58 و 59 تظاهرات روز اول ماه مه را خیلی خوب در تهران برگزار کردیم. تا رسید به سال 60. من 7 تیر ماه سال 60 در محله جنوب تهران فلاح دستگیر شدم. پرسیدم چرا مرا دستگیر میکنید؟ جواب نمیدادند و فقط میزدند. مرا به کمیته امامزاده حسن بردند. بعد بردند کمیته جوادیه. همانطور ادامه داشت تا دوباره مرا از کمیته جوادیه به کمیته جمشید بردند… از آنجا مرا مستقیم انتقال دادند به زندان اوین.
قاضی: محکوم شدید؟
روم افشم: من زمان دستگیری حتی نامم را نداده بودم و تا سال 61 با نام مستعار بودم. زمانی که ما را از کمیته به اوین آوردند تحویل 209 دادند. یک نقطهای را که باید اینجا ذکر کنم و خیلی مهم است. در آن زمان پلاکاردهایی که گروهها در خیابانها داشتند کمیتهها اینها را جمعآوری کرده بودند و اینها شده بود چشمبند برای ما. چون این پارچهها خیلی نازک بود ما میتوانیم راحت ببینیم. در 209 شکنجههای قرون وسطایی بود و با صدای بلند اعلام میکنم. آنهایی که میگویند 209 را نمیشناسیم باید بشناسند. قرون وسطا هم فکر نمیکنم در زندانهای جمهوری اسلامی به خصوص 209 وجود داشت.
قاضی: به هر حال بعدها حکم دریافت کردید؟
روم افشم: سال 1361 زمانی که بچههای اتحادیه ار دستگیر کردن یک هوادار اتحادیه کمونیستها مرا شناسایی کرد و لو داد. دوباره زیر بازجویی در 209 رفتم. یک فردی 209 را طبقهبندی کرده بود: یکی شعبه 6 بود که تمام بچههای چپ در این شعبه بودند و یک شعبه 5 هم بود که نخست اکثریتیها و حزب توده را در آنجا نگهداری میکردند و در شعبه 3 هم به اصطلاح ردههای بالای بچههای مجاهدین بود.
قاضی: بالاخره محاکمه شدید؟
روم افشم: 1362 به دادگاه رفتم . یک نفر آخوند نشسته بود. یک سری اتهام کیفرخواست خواند و من گفت قبول ندارم. واقعا هم من کاری نکرده بودم و کار دموکراتیک میکردم. گفت بلندشو برو گم شو. حرامزاده. حرامزاده یعنی ما پدر و مادر واقعی نداریم. در این دادگاه هم گفته شده بپرسید اینها پدر و مادر دارند و یا ندارند.(اشاره وی به سخنان حمید نوری بود) من در کل 8 سال زندان بودم که فقط یک بار پدرم سال 61 آمد به ملاقات من و فقط گریه کرد و گفت: حالت خوب است؟ گفتم: بلی…
قاضی: نتیجه محاکمه شما چی شد؟
روم افشم: 12 سال زندان به من دادند. من به جرم هواداری از اتحادیه کمونیستهای ایران و خواندن نشریه و کمک مالی. من هرگز کمک مالی به اتحادیه کمونیستها نکرده بودم. من خودم در آن زمان بیکار بودم. دادگاههای آن زمان دو یا سه دقیقه طول میکشید. نه وکیل داشتیم و نه هیات منصفه. فقط یک آخوند نشسته بود و معلوم نبود آیا سواد قضاوت دارد یا نه.
قاضی: شما کدام زندان بودید؟
روم افشم: من زندان قزل حصار بودم. یکی از وحشیترین زندانهای ایران. ما دورههایی را در قزل حصار گذراندیم که دوره تابوتها بود.
قاضی: منظورتان از تابوت چیست؟
روم افشم:حاج داوود رحمانی یک جعبه ساخته بود که مانند تابوت بود. دخترها را در این تابوتها مینشاندند…
قاصی: گفتید شما را سال 1365 به گوهردشت منتقل کردند و در بند 2 بودید؟
روم افشم: سالن 2 مجاهدین و چپها بودند. تا عید 66 با هم بودیم. ما در سال 66 با مجاهدین بودیم و عید خوبی هم برگزار کردیم. سال 66 ما را به بند 7 بردند. سال 66 تحرکاتی در زندان آغاز شد. زندانیان را ناصریان و لشکری و عباسی به خارج بند میبردند و بازجویی میکردند.
رییس دادگاه: لطفا مشاهدات خودتان را بگویید.
روم افشم: بلی ما را بردند به بازجویی و میپرسیدند: اسم و به کدام گروه تعلق داریم و نماز میخوانیم و مصاحبه میکنیم یا نه. سئوالاتی که از ما میشد و نوشته میشد. مرا فرستادند به بند. این وضعیت ادامه داشت و هر دو سه ماهی این اتفاقات میافتاد. در بند 7 هم بچههای مجاهد و آرمان و فرقان و بچههای چپ بودند. بعد از آن ما را جدا کردند. ما ها که حکممان بالای ده سال بود از جمله من را به بند 12 بردند. در بند 12 حدود چهل و پنجاه تن بهایی هم بودند. بهایی یک مذهب و یک دین است. از نظر جمهوری اسلامی بهاییها کثیفتر از کمونیستها هستند…
… یک شب عرب و ناصریان و عباسی به بند ما آمدند و بازدید کردند و رفتند و گفتند میگوییم تلویزیون شما را درست کنند. هر جا ناصریان بود عباسی هم با او بود. از هم جدا نمیشدند.
قاصی: شما میگویید عرب و ناصریان و عباسی به بند آمدند شما دیدید؟
روم افشم: بلی ما دربند چشمبند نداشتیم.
قاضی: اولین بار بود عباسی را میدیدید؟
روم افشم: اولین بار دیدم …
…
شاهد گفت که بعد از اعدامها – حدودا در ۲۵ بهمن ۶۷ – همراه با گروهی بیش از یکصد زندانی نجات یافته از اعدامها برای ملاقات حضوری با خانوادهها یه حسینیه زندان گوهردشت منتقل شد. زمانی که خانوادهها فهمیدند که محل ملاقاتشان همان محل اعدام زندانیان بوده، غوغایی در سالن برپا شد و همه گریه میکردند. این موضوع باعث شد تا حمید نوری با بلندگویی به بالای سن حسینیه برود.
شاهد دادگاه در اینجا برای نخستین بار حمید نوری را مستقیما در دادگاه خطاب قرار داد و از او پرسید: آقای حمید عباسی(نوری) بالای سن، بلندگو دست شما بود. آیا به مردم(به خانوادههای ما) توهین کردی یا نکردی؟ این سئوال مستقیم شاهد از متهم موجب اعتراض توماس ساندر، قاضی دادگاه قرار گرفت و گفت شما حق سئوال مستقیم از متهم را ندارید.
روم افشم در ادامه گفت حمید نوری خانوادهها را در بالای سن تهدید کرد که اگر ساکت نشوند، فرزندانشان را به بند بازخواهند گرداند. او در آن روز خود را حمید عباسی، دادیار زندان گوهردشت معرفی کرد. او به خانوادهها گفت مراقب فرزندانتان باشید که اگر یکبار دیگر دستگیر شوند، اعدامشان میکنیم. شاهد گفت آن روز(در مسیر بازگشت به بند) در اخباری که از بلندگوهای زندان پخش میشد درباره فتوای خمینی شنید که گفته بود سلمان رشدی مرتد باید اعدام شود.
وی پس از رهایی از اعدامها در اسفند ۶۷ به زندان اوین منتقل و پس از سه ماه آزاد شد.
قرار است دادگاه حمید نوری ۹۳ جلسه باشد که تاکنون ۵۸ جلسه آن برگزار شده است. حمید نوری و وکلایش در دو نوبت امکان ارائه دفاعیات را دارند. نوبت اول که قرار بود چهار روز باشد، با موافقت رییس دادگاه و دادستانها به شش روز افزایش یافت که در نوامبر ۲۰۲۱ برگزار شد و این امکان در اختیار حمید نوری قرار داده شد تا به هر شکلی که میخواهد دفاعیاتش را ارائه دهد اما بارها رییس دادگاه و دادستانها به او تذکر دادند تا به مسائل حاشیهای و بیاهمیت نپردازد و به سئوالات پاسخ بدهد.
نوبت دوم دفاعیات حمید نوری قرار است در ماه فوریه ۲۰۲۲ برگزار شود و بر اساس جدول زمانبندی دادگاه سه روز دیگر برای دفاع او در نظر گرفته است.
جلسه بعدی دادگاه حمید نوری، فردا جمعه یکم بهمن ۱۴۰۰ – بیست و یکم ژانویه ۲۰۲۲ با شهادت مهدی اصلانی، زندانی سیاسی جان بدربرده از اعدامهای تابستان 1367 برگزار خواهد شد.
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
دادگاه