پلنوم چهارم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران برگزار شد (قسمت اول)
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲- آوریل ۲۰۲۳
پلنوم چهارم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران منتخب کنگره سیزدهم در روزهای شنبه و یکشنبه ۱۲ و ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ برابر با ۱ و ۲ ماه آوریل ۲۰۲۳ برگزار شد. پلنوم با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت برای گرامیداشت یاد رفیق عیسی جمشیدی و جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم کار خود را آغاز و بعد از دو روز جلسات فشرده به کار خود پایان داد. در این پلنوم اعضای کمیته مرکزی کومه له منتخب کنگره هیجدهم و کمیته تشکیلات خارج حزب نیز به عنوان ناظر شرکت داشتند. گزارش سیاسی کمیته اجرائی، گزارش فعالیت کمیته ها و ارگانهای مختلف تشکیلاتی، و آرایش و تقسیم کار درون کمیته مرکزی حزب از دستور جلسات این پلنوم بودند. مباحث نشست وسیع کمیته مرکزی پیرامون گزارش سیاسی کمیته اجرائی سرفصل های زیر را در بر می گرفت.
نگاهی به اوضاع جهان
نظام سرمایه داری جهانی همچنان در بحران بسر می برد، این امر را رسانه های بورژوایی هم پذیرفته اند. در واقع، از زمان آغاز بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ که با ورشکستگی بانک ها و آشفتگی بازارهای مالی بروز پیدا کرد، جهان سرمایه داری در یک سلسله بحرانهای مزمن و بی پایان گرفتار شده است. این اوضاع بحرانی در اساس ریشه در کاهش طولانی مدت نرخ سود در اقتصادهای بزرگ سرمایه داری پیشرفته در طول دهه های پس از جنگ جهانی دوم دارد که بعد از تخفیف بحران نیز نرخ سود هرگز به میزان قبل از آن نرسید. این اقتصادها از اوایل دهه ۱۹۸۰ و با تسلط سیاست های نئولیبرالی در یک دوره سودآوری با نرخ پایین گرفتار آمده اند که پیامد آن در تشدید نابرابری طبقاتی، انباشت ناپایدار و سیستم های مالی متورم و شکننده انعکاس یافته است.
منطق بیامان نظام سرمایهداری در سودآوری که دگرگونی و تخریب سیستم حیات طبیعت و جانداران و بحران زیست محیطی را در پی داشته از عوامل اصلی ظهور بیماری های همه گیر ویروسی جدید از جمله کووید ۱۹ بوده است. این بیماری همه گیر ویروسی که بر متن تشدید بحران سرمایه داری و تعرض پی در پی به سطح زندگی و معیشت کارگران و اقشار فرودست و تضعیف ساختار بهداشت و خدمات اجتماعی در تمام کشورهای سرمایه داری ظهور کرد، جان میلیون ها تن را گرفت و پیامد اقتصادی و اجتماعی آن هنوز هم بر کار و زندگی و معیشت کارگران و اقشار فرودست جامعه سنگینی می کند.
از سوی دیگر جنگ امپریالیستی روسیه و ناتو در اوکراین و تداوم آن نیز ریشه در همین بحران ساختاری سرمایه داری معاصر و تلاش قطب های امپریالیستی برای تقسیم مجدد جهان و گسترش مناطق نفوذ دارد. این جنگ ادامه منطقی سیاست قدرتهای امپریالیستی و سرمایه داری دخیل در آن است که از مدتها پیش با هدف تخفیف بحران سرمایه داری برای گسترش مناطق نفوذ خود نقشه می ریختند. بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق، امریکا و دیگر دولت های عضو ناتو تلاش کردند با گسترش دامنه این پیمان نظامی به کشورهایی که قبلاً به پیمان ورشو تعلق داشتند و همچنین با دیکته کردن سیاست اقتصادی «شوک درمانی» به اقتصاد روسیه، بازگشت دوباره این قدرت رقیب را به صحنه رقابت های بین المللی غیر ممکن کنند. آمریکا و ناتو با اتخاذ این سیاست فرصت به جولان درآوردن ناسیونالیسم عظمت طلب روسی و تهاجم به اوکراین را برای پوتین فراهم آوردند. اوکراین در جریان این جنگ ویرانگر، در کمتر از یک سال به سومین وارد کننده سلاح در جهان تبدیل شده است.
بحران زیست محیطی و همه گیری بیماری ویروسی کرونا و جنگ امپریالیستی روسیه و ناتو در اوکراین و دیگر جنگ های نیابتی به عنوان فرآیندهای بحران سرمایه داری تاکنون صدها میلیون نفر در دهها کشور جهان را با ناامنی شدید غذایی روبرو کرده است. جنگ در اوکراین با توجه بە جایگاهی که این دو کشور در تولید و صادرات غلات، دانه های روغنی، کود و بویژه جایگاه روسیه در صادرات نفت و گاز دارد، افزایش قیمت مواد غذایی و انرژی را به دنبال داشته و بحران هزینه زندگی را در سراسر جهان تشدید کرده است.
رشد اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای در کشورهای فرانسه، بریتانیا، آلمان، یونان و آمریکا و برخی دیگر از کشورهای اروپایی بر متن تداوم بحران سرمایه داری و موج های پی در پی تورم و گرانی و سقوط قدرت خرید کارگران و اقشار فرودست جامعه قابل توضیح است. در فرانسه طی سه ماه گذشته خیابان های پاریس و ده ها شهر دیگر به عرصه اعتراض و راهپیمایی و رویارویی با تعرض نیروهای پلیس تبدیل شده اند. در روز ۷ مارس میلیون ها تن از کارگران و دیگر شهروندان فرانسوی در یکی از مهم ترین مارش های اعتراضی علیه اصلاحات قانون بازنشستگی دولت امانوئل ماکرون، شرکت کردند. به گفته سندیکاهای کارگری تعداد شرکت کنندگان در این اعتراضات بالاترین رکورد در۴ دهه اخیر بوده است. این موج از اعتراضات که از ماه ژانویه شروع شده همچنان ادامه دارد. کارگران و مردم فرانسه اگر چه از افزایش سن بازنشستگی خشمگین هستند اما آنها برای چیزی فراتر از این به مبارزه برخاسته اند. آنها مطالبات طبقاتی و سیاسی دارند، علیه گسترش فقر و تورم و بحران اقتصادی و رویکردهای پلیسی و اقتدارگرایانه الیگارشی حاکم فرانسه به خیابان آمده اند. دولت به نمایندگی از طبقه سرمایه دار حاکم به جنگ کارگران و اقشار فرودستی آمده که نمایندگان مجلس، آنها را نمایندگی می کنند. در بریتانیا میزان تورم و گرانی و کاهش درآمد خانواده های کارگری، بازنشستگان و اقشار فرودست جامعه در چهل سال گذشته بی سابقه بوده است. بحران هزینه های زندگی موجی از اعتراضات و اعتصابات کارگری در پی داشته است. به رغم اقتدار بوروکراسی اتحادیه های رفرمیست نبردهای بزرگ در بخش های راه آهن، پست سلطنتی، در دانشگاهها و مدارس و در بخش خدمات بهداشت ملی از جانب پرستاران در جریان بوده است. محافظت از کار و معیشت کارگران در گرو تداوم مبارزه متحدانه و جمعی کارگران است. اتحادیه ها بنا به مواضع رفرمیستی که دارند ضمن سازمان دادن اعتصابهای موردی اما مانع توسعه جنبش اعتصابی هستند. فراتر رفتن از این محدودیت مستلزم یافتن راههای خلاقانه سوسیالیستها برای بسیج بدنه جنبش کارگری است. در آلمان در اواخر مارس کارگران و کارکنانِ راه آهن، اتوبوسها، قطارها، و فرودگاهها با هدف افزایش دستمزدها دست به اعتصاب زدند. سندیکای متّحدِ کارکنانِ بخشِ خدماتِ آل برای دو و نیم میلیون نفر از شاغلانِ این بخش، خواهانِ ده و نیم درصد افزایشِ دستمزد شده است. در آمریکا اتحادیه بینالمللی کارگران بخش خدمات و معلمان ایالتهای غربی این کشور ازجمله در ایالت لُس آنجلس با انجام یک راهپیمایی سه روزه خواهان افزایش حقوق و دستمزدها در سال جاری شدند. در این راهپیمایی، معلمان، دانش آموزان معترض به وضعیت آموزش گران و بی کیفیت، باغبانان، پاکبانان و خدمه شهرداری، رانندگان اتوبوس، کارگران کافه و رستوران ها و دستیاران آموزش ویژه شرکت کردند.
اما همزمان با رشد اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای علیه موج تورم و گرانی و حضور گرایش چپ و رادیکال در این جنبشهای اعتراضی، جریان های راست افراطی نیز تقویت شده اند. رشد ترامپیسم در آمریکا، نارندرا مودی در هند، مارین لوپن فاشیست در فرانسه، حزب دموکراتهای سوئد که ریشه در سنت فاشیستی دارد، حزب دست راستی برادران ایتالیا که رهبری ائتلاف حکومتی را در دست دارد فقط نمونه هایی از تحرک جریان راست افراطی هستند. بر بستر تداوم بحران کنونی کمونیست ها و سوسیالیستهای انقلابی راهی جز حضور فعال در این جنبش ها و کمک به امر پرورش و سازمان دادن و رهبری آن ندارند. جنبش سوسیالیستی با تکیه بر این جنبش های رادیکال اجتماعی می تواند دولت های سرمایه داری و جریانات راست را در خارج از دولت به چالش بکشد.
یکی از پیامدهای تداوم بحران سرمایه داری و جنگ امپریالیستی در اوکراین تسریع روند تثبیت چند قطبی شدن جهان بوده است. سیاست جهانی و مناسبات بین المللی با افول قدرت اقتصادی آمریکا و تضعیف هژمونی آن در دوره پایان جنگ سرد و تلاش برای جبران هژمونی از دست رفته از طریق میلیتاریسم و نظامی گری جهان را با یک دروه بی ثباتی و پر تنش روبرو کرده است. از آنجا که همه پیش بینی ها حکایت از آن دارد که چین در ده سال آینده از آمریکا پیشی گرفته و به بزرگترین اقتصاد جهان بدل می شود، امریکا و دیگر اعضای پیمان ناتو بر آن هستند که با افزایش بودجه های نظامی و فعال کردن دوباره پیمان های نظامی در هر شرایط برتری نظامی خود را بر چین حفظ کنند. این به معنای آن است که جهان وارد دوره تازه ای از مسابقه تسلیحاتی قدرتهای بزرگ سرمایه داری می شود. افزایش عظیم بودجه ارتش آمریکا و دیگر ارتش های ناتو و تلاش برای کشاندن سوئد و فنلاند به عضویت در این پیمان نظامی در همین رابطه قابل توضیح است. نخست وزیر چین در آخرین سفرش به مسکو آشکار از سازماندهی جهان چند قطبی سخن به میان آورد.
شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له