پلنوم سوم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران برگزار شد. قسمت چهارم
پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱
در پلنوم سوم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران منتخب کنگره سیزدهم که در روزهای شنبه و یکشنبه ۲۱ و ۲۲ آبان ۱۴۰۱ برابر با ۱۲ و ۱۳ ماه نوامبر ۲۰۲۲ برگزار شد، بخش عمده بحث ها حول گزارش سیاسی کمیته اجرائی به پلنوم که تحت عنوان جنبش انقلابی ژینا و وظایف کمونیست ها تهیه و ارائه شده بود متمرکز شد. در بخشی از این گزارش بر ضرورت گستراندن افق سرنگونی انقلابی در میان توده ها تأکید شد.
از آنجا که بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوایی ایران تحت عنوان پرهیز از خشونت انقلاب را تخطئه می کنند، در چنین دورهای یکی از وظایف اصلی ما رواج دادن تصویری کامل از سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به معنای در هم شکستن تمامی ماشین دولتی، از جمله انحلال ارتش و سپاه پاسداران، نیروهای انتظامی و کلیه ارگانهای سرکوب و بوروکراتیک حاکم و نهادهای تبلیغاتی و ایدئولوژیک و الغای قانون اساسی و سایر قوانین ضد انسانی رژیم اسلامی است. لازم و ضروری است که چشمانداز و سطح انتظارات کارگران و فرودستان از سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را چنان ارتقا داد که هیچ کدام از بخشهای اپوزیسیون بورژوایی نتوانند با جابه جایی و نقل و انتقال قدرت از بالای سر تودهها، انقلاب را عقیم بگذارند. کمونیست ها از زاویه منافع طبقه کارگر انقلابی خواهان انقلاب پیگیر و بی وقفه هستند. برای ما کمونیستها سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، عملی انقلابی با هدف سلب قدرت سیاسی و اقتصادی از کل طبقه سرمایهدار ایران است. بنابراین مبارزه ما برای سرنگونی جمهوری اسلامی، وجه جداییناپذیری از رویکرد سیاسی و مبارزاتی ما برای انقلاب اجتماعی است. انقلاب اجتماعی نه فقط به معنای دست به دست شدن قدرت سیاسی، بلکه به معنای دگرگونی و ریشهکن کردن مناسبات سرمایه داری و بنیاد نهادن نظم و سوخت و ساز نوین اجتماعی می باشد که بر همه بخشهای جامعه اثر گذارد و آزادی و رفاه و برابری همه انسان ها را تضمین کند.
نقد پیگیر اپوزیسیون بورژوایی
یکی از راههای مقابله با خطر به شکست کشاندن خیزش انقلابی جاری و یکی از ارکان تأمین هژمونی طبقه کارگر در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی نقد رادیکال و ریشهای سازشکاریها، راه کارها و آلترناتیوسازی بخشهای مختلف اپوزیسیون بورژوایی از جمهوری خواهان لائیک و سکولار گرفته تا نیروهای مرکز همکاری در کردستان، تا شورای مدیریت گذار و مجاهدین و سلطنت طلبان است. این نیروها کماکان بر گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی یا دست به دست شدن قدرت سیاسی از بالا، جلب حمایت ارتش و سپاه پاسداران و به کمک قدرتهای امپریالیستی امید بستهاند. سلطنتطلبان سیر قهقرایی حیات اجتماعی در ایران بعد از شکست انقلاب ۵۷ را دلیل تخطئه انقلاب آتی میدانند. نباید بگذاریم این نیروها چنین بیپروا، علیه انقلاب، بذر تردید و ناباوری بکارند. در مباحث پلنوم کمیته مرکزی حزب همچنین در مورد جایگاه شعارها در تعمیق جنبش انقلابی جاری بحث و گفتگو شد.
از آنجا که شعارها جایگاه معینی در تعمیق این جنبش انقلابی دارند، لازم است تعمیق این خیزش و چشم انداز روشن آن هر چه بیشتر در شعارها بازتاب یابند. بدون تردید شعار “زن، زندگی، آزادی” و شعارهای “مرگ بر دیکتاور” و “مرگ بر خامنه ای” شعارهای انقلابی هستند چون تحقق آنها در گرو سرنگونی حکومت اسلامی است. اما این شعارها به تنهایی افق روشنی از سرنگونی رژیم اسلامی ترسیم نمی کنند. همانگونه که شعار مرگ بر شاه در قیام ۵۷ افق روشنی را ترسیم نکرد، شاه ستمگر با منطق یک قیام توده ای از صحنه سیاسی جامعه جارو شد، اما یک رژیم ستمگرتر و جنایتکارتر جای آن را گرفت. همانطور که شعار مرگ بر مبارک در مصر، مرگ بر بن علی در تونس و مرگ بر قذافی در لیبی در جریان خیزش های توده ای خاورمیانه افق روشنی را ترسیم نکردند، آن دیکتاتورها رفتند، اما حکومت های سرمایه داری مرتجع در جای خود ماندند و کارگران و توده های مردم به رغم جانفشانی به خواسته های خود نرسیدند. بنابراین شعار مرگ بر دیکتاور و سرنگون باد جمهوری اسلامی لازم است در بیان خواستهای توده های ستمدیده که تحقق هر کدامشان تحولی را در زندگی آنان ایجاد می کند معنا یابند. شعارهایی که در همانحال رابطه و پیوند تنگاتنگی با انتظاراتمان از اقدامات عاجل دولت برآمده از انقلاب دارند. برای نمونه انحلال کلیه دستگاه سرکوب و تحمیق توده ها، جدائی دین از دولت، آزادی های بی قید و شرط سیاسی، لغو کلیه قوانین آپارتاید جنسیتی و زن ستیز و برابری زن و مرد، آزادی کلیه زندانیان سیاسی و لغو مجازات اعدام، تأمین بیمه بیکاری برای همه بیکاران، پایان دادن به تخریب محیط زیست، لغو دیپلماسی سری و … اقداماتی هستند که هر دولت برآمده از قیام پیروزمند توده ها بلافاصله باید انجام داده یا در دستور کار قرار دهد. فراتر از این، شعارهایی از قبیل، ؛نان، کار، آزادی، اداره شورایی”، ” آزادی، برابری، حکومت شورایی”، ” آزادی، برابری ، حکومت کارگری”، “زنده باد سوسیالیسم” که چشم انداز و افق انقلاب پیگیر و بی وقفه تا سرنگونی سرمایه داری را در پیش پای جنبش کارگری و این خیزش انقلابی قرار می دهد هر چه بیشتر توده ای شوند.
بخشی از مباحث پلنوم به اهمیت سازمانیابی شورایی اختصاص یافت.
در عرصه سازمانیابی لازم است به فکر این باشیم که همین شبکه به هم مرتبط جوانان انقلابی در محلات شهرها و در دانشگاه ها و در مدارس که در سازماندهی این اعتراض ها نقش ایفا کرده اند، سنگ بنای شوراهای محلات و دانشگاهها و مدارس را تشکیل دهند. این شوراها در شرایط کنونی می توانند مانند ارگان سازماندهی و رهبری مبارزات توده ها نقش ایفا کنند و بر بسیج زنان کارکن و زحمتکش و تهیدستان حاشیه شهرها تمرکز نمایند و با تضعیف بیشتر رژیم اسلامی و با هر خلائی که در اداره و مدیریت محلات و شهرها پیش آمد مانند ارگان اداره و مدیریت جامعه عمل کنند. در این شرایط لازم است سازمانها و شوراهای توده ای زنان را پایه ریزی کنیم.
جنبش کارگری ایران طی سالهای اخیر هزاران اعتصاب و اعتراض کوچک و بزرگ را تجربه کرده است. در دل این اعتصابات نسلی از فعالین و رهبران کارگری پرورده شده و به صحنه آمده اند که بسیاری از آنان تجربه سازماندهی و رهبری اعتصاب، تجربه برپائی مجامع عمومی کارگری و دخالت دادن کارگران در تصمیم گیری ها را دارند. کارگران بسیاری از مراکز کارگری مانند نیشکر هفت تپه، فولاد اهواز، آذرآب و هپکو در اراک، اعتصابات کارگری و برپائی مجامع عمومی را تجربه کرده اند. کارگران صنایع نفت و پتروشیمی تجربه ایجاد شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی، سازماندهی اعتصاب سه ماهه و برپائی مجامع عمومی را دارند. کارگران معادن و راه آهن و … تجربه ایجاد کمیته اعتصاب و سازماندهی اعتصابات کارگری را دارند. معلمان راه برپائی اعتصابات و اعتراضات سراسری را نشان دادند. کارگران هفت تپه طی پنج سال گذشته ده ها بار مجامع عمومی کارگران را برگزار کرده اند و در مقاطعی شورا را به نام مجمع نمایندگان زندگی کردند. این تجربه ها به ما یادآور می شوند که ماتریال انسانی و کادرهای سازمانده که با ایده شورایی و ایده دخالت دادن مستقیم کارگران در تصمیم گیرها بار آمده اند در جنبش کارگری ایران موجود هستند. بنابراین کم کم زمینه برای ایجاد شوراهای کارگری مهیا شده است. البته که برپائی شوراهای کارگری در کارخانه ها و مجتمع های صنعتی توازن قوای مناسب تری می طلبد. اما این واقعیت را هم باید در نظر داشت که تلاش سازمانیافته برای برپائی شوراها خود بخشی از مبارزه برای تغییر توازن قوا به نفع جنبش کارگری و سامان دادن به پایه های آلترناتیو حاکمیت شورایی و سوسیالیستی است.
شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له