پلنوم سوم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران برگزار شد. قسمت دوم
سه شنبه ۱ آذر ۱۴۰۱
در پلنوم سوم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران منتخب کنگره سیزدهم که در روزهای شنبه و یکشنبه ۲۱ و ۲۲ آبان ۱۴۰۱ برابر با ۱۲ و ۱۳ ماه نوامبر ۲۰۲۲ برگزار شد، بخش عمده بحث ها حول گزارش سیاسی کمیته اجرائی به پلنوم که تحت عنوان جنبش انقلابی ژینا و وظایف کمونیست ها تهیه ارائه شده بود متمرکز شد. در این گزارش تأکید شده بود که: جنبش انقلابی جاری فراتر از این کامیابی های سیاسی در عرصه تاکتیکی هم تکامل یافته تر از خیزش های قبلی است. تاکتیک تلفیق اعتراض های خیابانی با اعتصاب عمومی در سطح شهر، برپائی اعتراض های خیابانی محله محور همزمان در چندین نقطه و محله از شهر و ایجاد راهبندان برای محدود کردن قدرت مانور نیروهای سرکوبگر، به دام انداختن و فراری دادن نیروهای سرکوبگر، در برابر تعرض نیروهای سرکوبگر تعرض متقابل به پایگاهها و مراکز نظامی رژیم، تسخیر و آزادسازی چند منطقه از شهر برای چند ساعت، تبدیل کردن دانشگاهها و مدارس به مرکز اعتراض و اعتصاب که هزینه سیاسی سرکوب در این مکانها برای رژیم سنگین تر است و در آخرین مورد برگزاری مراسم چهلمین روز جانباختگان این خیزش در شهرهای مختلف به عنوان تاکتیکی مؤثر برای توده ای تر کردن این جنبش انقلابی، از جمله تاکتیک هایی بوده اند که در این دوره از جانب فعالین و سازماندهندگان اعتراض ها اتخاذ شده اند. سازماندهندگان این اعتراض ها با به کار گرفتن این تاکتیک های متنوع سران رژیم و نیروهای سرکوبگر آن را سردرگم کرده اند.
این جنبش انقلابی بر خلاف تصور سران نیروهای اپوزیسیون بورژوایی که آن را اساسا یک جنبش خودجوش و خودبخودی معرفی می کنند، حداقل در سطح محلی از درجه نسبتا بالایی از عنصر سازماندهی برخوردار است. در طی دو ماه گذشته ما شاهد حضور نسلی از رهبران و فعالین و سازماندهندگان اعتراض های جاری هستیم که با اینکه جوان هستند، اما دو خیزش عظیم انقلابی طی پنج سال گذشته، خیزش های توده ای مردم خوزستان و اصفهان علیه کم آبی، اعتراض های توده ای علیه فقر و گرانی و تأثیرات اعتصابات باشکوه کارگران هفت تپه و به ویژه کارگران پیمانی نفت و گاز و پتروشیمی درسال ۱۴۰۰ و تداوم اعتصابها و اعتراضهای دورهای- سراسری معلمان بر فضای سیاسی جامعه را تجربه کرده اند. اینکه این خیزش انقلابی به رغم سرکوب خونین و بگیر و ببند گسترده تداوم داشته و وارد فاز نوینی شده است بخشا محصول نقش این رهبران بوده است. زنان و مردان جوان انقلابی در محلات شهرها در یک شبکه مبارزاتی به هم مرتبط شده اند و ارتباط زنده و ارگانیک با محیط فعالیت خود دارند. نهادها و تشکل های مختلف دانشجویی در دل همین اعتراض ها ایجاد شده اند. در برخی از مدارس تشکل های دانش آموزان شکل گرفته اند. تداوم دو ماه اعتراض های خیابانی هر روزه در محلات مختلف ده ها شهر ایران و مقابله با تهاجم نیروهای سرکوبگر، دو ماه اعتصاب توأم با تجمع های اعتراضی در ده ها دانشگاه و مدرسه، اعتصابات سراسری متناوب معلمان و … همه بیانگر سطح بالایی از عنصر رهبری و سازماندهی است. اما این رهبران محلی از آنجا که از دل همین خیزش انقلابی بیرون آمده اند استراتژی سیاسی روشن و برنامه معینی برای هدایت کل جنبش و اداره جامعه در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی ندارند. این رهبران محلی و سازماندهندگان اعترض های خیابانی هم زیر فشار سرکوب و بگیر و ببند، قطع مدام اینترنت، فیلترینگ شبکه های اجتماعی نتوانسته اند به هم مرتبط شوند. از این رو این خیزش انقلابی با اینکه سراسری است، اما هنوز از فقدان یک رهبری سراسری با افق انقلابی و سوسیالیستی رنج می برد. خلائی که وظایف ویژه ای را در دستور کار فعالین کمونیست و احزاب و سازمانهای جنبش کمونیستی ایران قرار می دهد.
جنبش انقلابی جاری به رغم دستاوردهای عظیمی که داشته و با وجود شور و امیدی که در جامعه ایجاد کرده است، اما تداوم و پیشروی آن همچنان در گرو سراسری تر شدن، توده ای تر شدن و پا به میدان گذاشتن طبقه کارگر در ابعاد اجتماعی و سراسری است. اینکه هنوز اکثریت توده های تحت ستم ایران به این جنبش نپیوسته اند، به خودی خود نقطه ضعف بحساب نمی آید، همه انقلاب های عظیم تاریخ را اقلیتی انقلابی و مصمم آغاز کرده اند و در تداوم خود توده ای شده اند. این جنبش انقلابی اکنون در مسیر هرچه توده ای تر شدن قرار گرفته است. هر اندازه این جنبش انقلابی سراسری تر شود و استانها و شهرهای بیشتری را در بر گیرد، می تواند از تمرکز نیروی سرکوبگر دشمن در کانون های اصلی این مبارزه جلوگیری کند. توده ای تر شدن این خیزش مانع آن می شود که نیروهای سرکوبگر بتوانند صفوف معترضان را پراکنده کرده و این اعتراض ها را به جنگ و گریز خیابانی بکشانند. طبقه کارگر که بدون تردید قلبش با این اعتراضات خیابانی می تپد، در صورتی که با اعتصابات سراسری به میدان بیاید و ماشین سرکوب رژیم را فلج و زمینگیر کند، می تواند تداوم و پیشروی این خیزش انقلابی را تضمین کند. بدون به میدان آمدن طبقه کارگر، بدون تأمین هژمونی و رهبری این طبقه جنبش انقلابی جاری توان سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی و تحقق مطالبات و شعارهای آزادیخواهانه آن را نخواهد داشت. تلاش برای غلبه بر همین کمبودها است که وظایف محوری کمونیست ها در این دوره را تعیین می کند.
خطراتی که این خیزش انقلابی را تهدید می کند
سرکوب خونین و گسترده تر از آنچیزی که تاکنون انجام گرفته است همچنان یکی از خطراتی است که این جنبش انقلابی را تهدید می کند. اگر چه بازتاب جهانی تحولات ایران هزینه سیاسی سرکوب گسترده را برای رژیم اسلامی بسیار بالا برده است، از طرف دیگر با توجه به اینکه سرکوب گسترده اصلی ترین گزینه رژیم برای مقابله با سیر رو به گسترش این جنبش است، از اینرو این آخرین گزینه و حربه را محتاط تر به کار می گیرد، با این وصف سرکوب گسترده یک خطر جدی برای این جنبش است. خطر احتمالی دیگر سازش سپاه پاسداران با آمریکا و قدرتهای غربی است. با روند پیشروی این خیزش انقلابی سپاه پاسداران که بیش از شصت در صد اقتصاد کشور را در دستان خود قبضه کرده و اهرم های اصلی قدرت مانند نیروهای مسلح، دستگاه اطلاعات، دیپلماسی میدانی و صدا و سیما و … را در اختیار دارد و به این اعتبار کودتای خود را از قبل انجام داده است حاضر نخواهد شد همه این منابع قدرت را در راه حفظ نظام ولایت فقیه و دستگاه روحانیت از دست بدهد. از سوی دیگر پروژه آلترناتیو سازی قدرتهای امپریالیستی به کمک نیروهای مختلف اپوزیسیون بورژوازی برای به شکست کشاندن انقلاب نیز، بدون حمایت و مشارکت بخش هایی از سپاه پاسداران و ارتش و نیروهای مسلح، پروژه ای کارتونی و در بهترین حالت فقط نقش اهرم فشار سیاسی بر رژیم اسلامی را خواهد داشت. وجود این خطرات باز هم بر ضرورت به میدان آمدن طبقه کارگر و سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و در هم شکستن ماشین دولتی آن تأکید دارد.
شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له