پلنوم دوم کمیته مرکزی منتخب کنگره سیزدهم حزب کمونیست ایران برگزار شد!
چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱
نشست وسیع کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران منتخب کنگره سیزدهم در روزهای شنبه و یکشنبه ۸ و ۹ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۳۰ و ۳۱ ماه ژوئیه ۲۰۲۲ برگزار شد. پلنوم با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت در گرامیداشت یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم کار خود را آغاز و بعد از دو روز جلسات فشرده به کار خود پایان داد. در این پلنوم اعضای کمیته مرکزی کومه له منتخب کنگره هیجدهم و کمیته تشکیلات خارج حزب نیز به عنوان ناظر شرکت داشتند. گزارش سیاسی کمیته اجرائی، گزارش فعالیت کمیته ها و ارگانهای مختلف تشکیلاتی، رسیدگی به قرارها و آرایش و تقسیم کار درون کمیته مرکزی حزب از دستور جلسات این پلنوم بودند.
*****
در گزارش سیاسی کمیته اجرائی در نگاهی اجمالی به اوضاع جهان به پیامد جنگ امپریالیستی در اوکراین که همچنان سایه خود را بر جهان گسترانده است پرداخته شد. اگر چه روسیه از اهداف اولیه خود در حمله به اوکراین و سرنگونی دولت زلنسکی ناکام مانده و در استراتژی نظامی خود دوباره بر منطقه دونباس در جنوب شرقی متمرکز شده، با این هدف که با اشغال این منطقه آن را به کریمه وصل کند، اما تغییر در این استراتژی نظامی تغییری در ماهیت امپریالیستی جنگ نداده است. با همه این تحولات این جنگ را تنها در چارچوب رقابتهای دیرینه بین امپریالیستی می توان درک کرد. تلاش آمریکا و دولت های عضو ناتو برای گسترش دامنه این پیمان نظامی یکی از عوامل کلیدی ایجاد این جنگ بود. بنابراین این جنگ که برای اوکراین در شکل یک جنگ دفاعی پیش می رود، در واقع یک درگیری نیابتی از جانب ناتو است. همینکه دولت امریکا یک بودجه ۴۰ میلیارد دلاری برای کمک نظامی به اوکراین تصویب می کند و دولت های عضو ناتو کمک های مالی و نظامی به اوکراین سرازیر می کنند، نشان می دهد ناتو یک طرف اصلی این جنگ امپریالیستی است.
اما این جنگ صرفاً برای مردم اوکراین که زیر بمبارانهای ارتش روسیه قرار گرفته و آواره می شوند یک تراژدی نیست. این جنگ با توجه با جایگاهی که روسیه و اوکراین در تولید و صادرات غلات، دانه های روغنی، کود و بویژه جایگاه روسیه در صادرات نفت و گاز دارد، افزایش قیمت مواد غذایی و انرژی را به دنبال داشته و بحران هزینه زندگی را در سراسر جهان تشدید کرده است. پیامد اقتصادی جنگ ها، خشک سالی های ناشی از تغییرات آب و هوا و پیامد بحران کرونا تاکنون بیش از ۱۶۰ میلیون نفر در ۴۲ کشور جهان را با ناامنی شدید غذایی روبرو کرده است.
جنگ امپریالیستی در اوکراین روند تثبیت چند قطبی شدن جهان را سرعت بخشیده است. از آنجا که همه پیش بینی ها حکایت از آن دارد که چین در ده سال آینده از آمریکا پیشی گرفته و به بزرگترین اقتصاد جهان بدل می شود، امریکا و دیگر اعضای پیمان ناتو بر آن هستند که با افزایش بودجه های نظامی و فعال کردن دوباره پیمان های نظامی در هر شرایط برتری نظامی خود را بر چین حفظ کنند. این به معنای آن است که جهان وارد دوره تازه ای از مسابقه تسلیحاتی قدرتهای بزرگ سرمایه داری می شود. افزایش عظیم بودجه ارتش آمریکا و دیگر ارتش های ناتو در همین رابطه قابل توضیح است.
بر متن این اوضاع جهانی به موازات هم دو پدیده، یکی رشد راست گرایی و نژادپرستی دولتی و دیگری اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای خیز تازه ای برداشته اند. در انتخابات اخیر فرانسه حزب راست افراطی مارین لوپن بیش از ۴۱ در صد آراء را به خود اختصاص داده است. در بریتانیا بر متن تورم و گرانی راست ترین جناح درون حزب محافظه کار با در پیش گرفتن سیاست راسیستی اخراج پناهجویان به رواندا به جلو می آیند. در ایتالیا راست افراطی در آستانه قبضه قدرت است. اما از سوی دیگر همزمان با این تحولات در بریتانیا بیش از چهل هزار نفر از کارکنان راه آهن جهت اضافه دستمزد و بهبود شرایط کار و اعتراض به بیکارسازیها دست به اعتصاب زدند که در سی سال گذشته بی سابقه بوده است. در آلمان در همین اواسط ژولای کارگران سه بندر بزرگ آلمان دست به اعتصاب زده و تخلیه بارها را متوقف می کنند. باز در آلمان اعتصاب ۲۰ هزار نفر از کارکنان لوفتهانزا در هفته های گذشته باعث لغو بیش از ۱۰۰۰ پرواز این شرکت در آلمان شد. در استرالیا کارکنان بخش حمل و نقل بار در فرودگاههای بخش شرقی دست به اعتصاب زدند. در سریلانکا جهان شاهد این بود که چگونه اعتراض به تورم و گرانی می تواند با نارضایتی های طولانی مدت علیه سیاستهای ریاضت اقتصادی ترکیب شود و خیزش های توده ای را برانگیزد و با فروپاشی اقتصادی دولت، مردم کاخ ریاست جمهوری را تسخیر کنند. در آلبانی حول شعار «از الیگارش ها مالیات بگیرید – نه از مردم» یک جنبش توده ای به راه افتاده است.
کمونیست ها و سوسیالیستهای انقلابی که اعتصابات کارگری و اعتراضات علیه برنامه های ریاضت اقتصادی، این نشانههای مقاومت و اعتراض علیه وضع موجود را می بینند، نقش زنان در برپائی جنبش های توده ای علیه قوانین زن ستیز و جنبش علیه تخریب محیط زیست را مشاهده می کنند، راهی جز حضور فعال در این جنبش ها و کمک به امر پرورش و سازمان دادن و رهبری آن ندارند. جنبش سوسیالیستی با تکیه بر این جنبش های رادیکال ضد سرمایه داری می تواند دولت های سرمایه داری و جریانات راست را در خارج از دولت به چالش بکشد.
در گزارش سیاسی با نگاهی به اوضاع آمریکای لاتین تأکید شد، که با پیروزی گوستاوو پترو در کلمبیا و احتمالاً پیروزی لولا در انتخابات ریاست جمهوری اکتبر برزیل تا پایان سال میلادی، دولت های حاکم در شش اقتصاد بزرگ آمریکای لاتین – آرژانتین، برزیل، شیلی، کلمبیا، مکزیک، و پرو که همگی از متحدان نزدیک آمریکا بودند جای خود را به دولت های چپ گرا خواهند داد. این جابجایی قدرت محصول شکست سیاست های نئولیبرالی و بر متن آن رشد جنبش های توده ای علیه سیاست های ریاضت اقتصادی مورد حمایت صندوق بین المللی پول بوده است. این جابجائی قدرت یکی دیگر از نشانه های زوال هژمونی ایالات متحده آمریکا در آمریکای لاتین است. اما پاشنه آشیل این چپ رفرمیست و دولت های تازه به قدرت رسیده حفظ تمام و کمال ماشین دولتی، ارتش، سازمان پلیس و نیروهای امنیتی و دستگاه عریض و طویل بوروکراسی دولتی است. یعنی همان ساختار دولتی که تا دیروز ابزار دست دولت های راستگرا و طبقه سرمایه دار حاکم در رویاروئی با اعتراضات کارگران و فرودستان جامعه بودند، از این پس قرار است در خدمت دولت های تازه به قدرت رسیده برای ایجاد رفرمهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که وعده داده اند قرار گیرند. روشن است که دستگاه سرکوب بورژواها نمی تواند در خدمت رفاه و آسایش مردم قرار گیرد. دستگاه دولتی که در آن ژنرال های ارتش، رؤسای پلیس و مدیران فاسدی که در لایه های بالای بوروکراسی اداری و دولتی قرار گرفته اند مانع ایجاد هر گونه رفرم مؤثری در راستای بهبود زندگی کارگران و اقشار پایین جامعه هستند. بنابراین به رغم دست به دست شدن قدرت سیاسی، هرگونه اصلاحی در زمینه کاهش نابرابری، اصلاح سیستم مالیاتی، بهبود خدمات اجتماعی و افزایش دستمزدها فقط می تواند نتیجه سازمانیابی مستقل از دولت طبقه کارگر، سازماندهی توده ای جنبش زنان، جنبش دفاع از محیط زیست و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی باشد.
سفر جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به خاورمیانه بر متن این اوضاع پرتلاطم جهانی و منطقهای صورت گرفت؛ تغییر و تحولاتی که انبوهی از بحران های اقتصادی و سیاسی، و رقابتهای بینادولتی در خاورمیانه را نیز دامن زده است. یکی از اهداف بایدن از این سفر ترغیب پادشاهی عربستان به افزایش تولید و صادرات نفت بود تا از این طریق تأثیرات تهاجم روسیه به اوکراین بر بازار جهانی نفت و انرژی را کنترل کند. از دیگر اهداف سفر بایدن شکل دادن به بلوک بندی های جدید در میان دولت نژاد پرست اسرائیل و دیگر متحدان آمریکا در منطقه بود تا به زعم خود خلاء ضعف هژمونی آمریکا در منطقه را رقبای جهانی مانند چین و روسیه پر نکنند. بایدن در ضمن تلاش کرد با بهبود مناسبات دولت عراق با دولت های حاکم در کشورهای حاشیه خلیج و دیگر کشورهای عربی مداخله گری های رژیم جمهوری اسلامی در این کشور را از این طریق نیز به چالش بکشد. سفر بایدن بیانگر این واقعیت بود که خاورمیانه با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی که دارد و بازاری پر رونق برای فروش تسلیحات نظامی کمپانی های آمریکایی، اهمیت خود را برای دولت آمریکا از دست نداده است.
*****
در مورد اوضاع سیاسی ایران، این واقعیت قابل توجه است که با ادامه جنگ امپریالیستی در اوکراین و تثبیت نظام چند قطبی جهان و تشدید رقابت های بین آمریکا و دیگر اعضای ناتو با روسیه و چین، رژیم جمهوری اسلامی در مقایسه با گذشته امکان مانور سیاسی بیشتری در برابر آمریکا و دیگر طرفهای اروپائی برجام پیدا کرده است. با ادامه جنگ در اوکراین و نیاز دولت های غربی به ورود نفت بیشتر به بازارهای جهانی آشکارا در قبال فروش نفت از جانب رژیم اسلامی با اغماض رفتار می کنند. تحت شرایط جدید سران رژیم جمهوری اسلامی در مذاکرات هسته ای سرسختی بیشتری در برابر آمریکا و دیگر دولتهای غربی از خود نشان می دهند. در هفته های اخیر ادعاهای برخی از سران رژیم مبنی بر اینکه توان فنی تولید سلاح هسته ای را پیدا کرده اند نشان از آن دارد که سران رژیم در وسوسه تولید بمب اتمی گرفتار آمده اند. اما به فرض اینکه رژیم به توان تولید سلاح هسته ای دست یابد در آنصورت از مسلح شدن به بمب اتم تنها می تواند به عنوان یک عامل بازدارنده تهدید خارجی استفاده کند، آنهم در شرایطی که عاملی از خارج وی را تهدید نمی کند، نه آمریکا و نه دیگر دولت های اروپایی هنوز خیال سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را ندارند. بنابراین تولید بمب اتم هم بقای رژیم جمهوری اسلامی را تضمین نمی کند و آن را از کابوس سرنگونی نجات نخواهد داد، زیرا جبهه اصلی جنگ در داخل مرزها است. آن نیروهای اجتماعی که برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی لحظه شماری می کنند در داخل مرزهای ایران و بر متن تداوم اعتصابات کارگری، مقاومت و مبارزه شکوهمند زنان و اعتراضات توده ای صفوف خود را فشرده تر و سازمانیافته تر می کنند و گام به گام ملزومات عملی سرنگونی انقلابی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را فراهم می آورند.
رژیم همچنین می خواهد از تأثیرات روانی موج بی سابقه تورم و گرانی در سطح جهان هم به عنوان لنگرگاه استفاده نماید و به افکار عمومی چنین القا کند که تورم و گرانی مختص ایران نیست و همه جا غرق در تورم و گرانی است، اما واقعیت این است که در ایران نه تنها تورم و فقر و فلاکت اقتصادی، بلکه همه بحران ها به مرز غیر قابل تحملی رسیده اند.
در اوضاع کنونی، اقتصاد سرمایه داری ایران به دلیل ساختار سیاسی و ایدئولوژیک رژیم حاکم با یک بن بست ساختاری روبرو شده است. این بحران و بن بست بدون یک تحول بنیادی سیاسی حل نمی شود. حکومت اسلامی سرمایه داران حتی نمی تواند از مکانیسم های همین الگولی نئولیبرالی اقتصاد بازار آزاد برای کنترل و جابجایی بحران ها استفاده کند. در اقتصادهای پیشرفته سرمایه داری که مطابق همین الگوی نئولیبرالی عمل می کنند، با بالا بردن نرخ بهره بانکی می توانند هزینه وام گرفتن از بانکها و خرج کردن را بالا ببرند و متعاقب آن با کم شدن ورود پول به بازار، میزان تقاضا را پایین بیاورند و به این ترتیب با کاهش تقاضا و ثابت ماندن عرضه، تورم و افزایش قیمتها را تا حدود کنترل کنند. یا با افزایش چند در صد مالیات ها برای دولت درآمد زایی کنند و آن را از خطر ورشکستگی نجات دهند. اما در ایران هیچ کنترلی بر حجم عظیم نقدینگی در بازار و بر افزایش روزانه تورم و گرانی وجود ندارد. در واقع علاوه بر پیامدهای بحران سرمایه داری پیامد انسداد ساختار سیاسی- ایدئولویک و فاسد جمهوری اسلامی نیز اول از همه بر سر کارگران و اقشار فرودست جامعه ویران می گردد. دولت رئیسی برای جلوگیری از ورشکستگی به قطع پرداخت سوبسید از روی اساسی ترین کالاهای مورد نیاز مردم روی می آورد. گرانی آرد، نان، ماکارونی، روغن و …. که اعتراضات توده ای را به دنبال داشت، فقط گوشه ای از ابعاد این اوضاع فاجعه بار را نشان می دهد. پرداخت یارانه ناچیز به دهک های پایین جامعه در این ساختار فاسد نیز بار سنگین این بحران را از دوش فقرا کم نمی کند. با این بن بست ساختاری و بحران در روابط بین المللی ایجاد هیچ نوع گشایش اقتصادی در زندگی کارگران و توده های زحمتکش تحت حاکمیت رژیم اسلامی متصور نیست. بحران زیست محیطی در ایران نیز با گذشت زمان ابعاد فاجعه بارتری بخود گرفته است. تهران از بهار سال جاری تاکنون پنج بار در جایگاه آلوده ترین شهر جهان قرار گرفته است. علاوه بر تهران در تعداد زیادی از شهرها ریزگردها و طوفان گرد و غبار سلامت شهروندان را به مخاطره روبرو کرده است. با بحران کم آبی نمی توان تنها با راه حل داخلی به مقابله پرداخت، راه حل منطقه ای می طلبد.
از اینرو اصلی ترین گزینه رژیم در مقابله با تداوم و روند رو به گسترش اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای و جهت مقابله با پیامد شکست ایدئولوژیک نظام اسلامی و تضمین بقای آن پیشبرد استراتژی سرکوب است و آن را در سطوح مختلف و به شکل بسیار پیچیده ای پیش می برد. در عالم واقع حربه سرکوب هم نقش تاکتیک و هم استراتژی را برای رژیم پیدا کرده است. تاکتیکی که با تکیه بر آن از پیوستگی و سراسری شدن اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای جلوگیری نماید و استراتژی به عنوان تنها چشم اندازی که می تواند بقای رژیم را “تضمین” کند. اگر با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی اعلام کردیم که این دولت، دولت استراتژی تشدید سرکوب است. امروز می بینیم که این استراتژی با دستگیری های گسترده بویژه بعد از اول ماه مه، با تشدید فشار و شکنجه در زندان ها، با گسترش فشار بر زنان و اجرای دوباره طرح “حجاب و عفاف” ، با گسترش موج جدید اعدام ها و … معنای عملی پیدا کرده است.
*****
در چنین شرایطی پایان دادن به این اوضاع فاجعه بار و برون رفت از این بن بست و بحران ها فقط از مسیر یک تحول سوسیالیستی می گذرد. سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی فقط گام اول در مسیر این تحول بی وقفه و پیگیر اجتماعی می باشد. بدون تحول سوسیالیستی پایان دادن به این همه بیکاری و فقر و فلاکت اقتصادی، بهبود وضعیت محیط زیست، و در همانحال تضمین رشد اقتصادی و رفاه عمومی و ایجاد یک جامعه آزاد و مرفه ممکن نیست.
در همین راستا تلاش و فعالیت سازمانیافته برای انسجام بخشیدن به صف نیروهای آلترناتیو سوسیالیستی و بدل کردن راهکار و راه حل های آن به یگ گفتمان نیرومند در ابعاد اجتماعی یکی از وظایف محوری حزب کمونیست ایران به عنوان بخشی از جنبش کمونیستی ایران می باشد. پایه اجتماعی بدیل سوسیالیستی در قامت اعتصابات پی در پی کارگری و اعتراضات تهیدستان شهری و جنبش های پیشرو اجتماعی به حرکت در آمده است. طیف گسترده ای از رهبران و فعالین کارگری که با ایده کار شورایی و دخالت دادن کارگران در تصمیم گیری ها در روند مبارزات جاری آشنایی دارند در صحنه مبارزه حاضر هستند. احزاب و سازمانهای سوسیالیستی با استراتراتژی سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برپائی حکومت شورایی و کارگری و از جمله شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در نقشه سیاسی ایران حضور دارند و فعالیت می کنند.
همانگونه که آلترناتیو های بورژوایی هم مانند سازمان مجاهدین، سلطنت طلبان، طیف گسترده و متنوعی از اپوزیسیون رنگارنگ بورژوازی نئولیبرال طرفدار غرب نیز در صحنه هستند و برای انسجام دادن به صفوف خود و کسب هژمونی در تحولات پیش رو به پشتوانه امکانات مادی و رسانه ای که قدرتهای غربی در اختیار آنها نهاده است فعالیت می کنند.
در اوضاع سیاسی کنونی ایران که جنب و جوش مبارزاتی سراسر جامعه را فرا گرفته، اعتصابات کارگری به بخشی از واقعیت جنبش کارگری تبدیل شده و هر روزه شاهد بر گزاری چندین تجمع اعتراضی کارگری و توده ای در گوشه و کنار ایران هستیم، انسجام بخشیدن و نیرومند کردن آلترناتیو سوسیالیستی در جامعه از مسیر پاسخگویی با نیازهای همین جنبش طبقاتی جاری در جامعه، از مسیر پاسخگویی به نیاز جنبش کارگری و جنبش های اعتراضی در جامعه می گذرد.
حال که رژیم اسلامی برای جلوگیری از به هم پیوستگی اعتصابات کارگری و جنبش های اعتراضی و توده ای، به تشدید سرکوب روی آورده، سلاح مؤثر برای به شکست کشاندن این استراتژی و زمینگیر کردن ماشین سرکوب رژیم تداوم و سراسری کردن اعتصابات کارگری، و در ادامه برپائی اعتصاب عمومی سیاسی است. اما باید بدانیم که اعتصاب سراسری کارگران که ستون اصلی اعتصاب عمومی سیاسی است نمی تواند نتیجه یک حرکت خود جوش و خودبخودی باشد. در راستای پاسخگویی به نیاز این جنبش طبقاتی است که در شرایط کنونی ایجاد کمیته های اعتصاب، ایجاد کمیته های کارخانه و ایجاد شورای های کارگری اهمیت عملی پیدا کرده اند. بدون تردید هیچکدام از اعتصابات عظیم کارگری که در چند سال گذشته سازمان یافتند بدون وجود کادرهای سازمانده، بدون کمیته های سازمانده اعتصاب و یا کمیته های کارخانه قابل تصور نبودند. بنابراین در اینجا سخن از فراگیر شدن این کمیته های اعتصاب و کمیته های سازمانده است. در سالهای اخیر برپائی مجامع عمومی در جنبش کارگری به یک حرکت عینی تبدیل شده است. در شرکت نیشکر هفت تپه در مقاطعی سازمانیافتگی مجامع عمومی و مجمع نمایندگان تا سطح شورا ارتقا پیدا کردند، بی جهت نبود یکی از رهبران شجاع کارگران هفت تپه ابراهیم عباسی اعلام کرد که ما در هفت تپه یک شورای کارگری پنج هزار نفره داریم. بنابراین تلاش برای فراگیرکردن کمیته اعتصاب، کمیته های کارخانه و ایجاد شوراهای کارگری در مراکز صنعتی و خدماتی مبتنی بر این واقعیات عینی است. تلاش پیگیر در راه سازمانیابی کارگران در همانحال بخشی از مبارزه برای بهبود توازن به سود جنبش کارگری و جنبش های اعتراضی در شرایط کنونی است.
در همانحال که باید تلاش در راستای این وظایف و جهت گیری ها را در محور فعالیت خود قرار دهیم، اما نباید از راه حل های میانجی برای غلبه بر پراکندگی اعتصابات و مبارزات کارگری غافل شویم. در شرایطی که هنوز کمیته اعتصاب و کمیته های کارخانه به یک پدیده فراگیر تبدیل نشده اند و هنوز شوراهای کارگری برپا نشده اند لازم است راه میانجی را برای پر کردن خلاء نبود رهبری سراسری در جنبش کارگری پیدا کرد. ماتریال انسانی و کادرهای توانا برای شکل دادن به رهبری سراسری در جنبش کارگری ایران موجود هستند. این کادرها و این رهبران در کوره اعتصابات کارگری و برگزاری مجامع عمومی در هفتتپه و صنایع نفت و پتروشیمی، در سازماندهی اعتصابات کارگران راهآهن، معادن، شهرداریها، در جریان اعتصابات سراسری معلمان و بازنشستگان پرورده شده اند و توانمندی و ابتکار عمل خود را نشان دادند. به هم مرتبط شدن و پیوند و همکاری این طیف گسترده از رهبران، که رابطه زنده و ارگانیکی با کانونهای مبارزه طبقه کارگر و مزدبگیران دارند، و نهادینه شدن این همکاریها در شرایط کنونی تا حدودی خلاء نبود سازمانهای تودهای و طبقاتی کارگران را پر میکند و در این مقطع به نیاز جنبش کارگری به یک رهبری سیاسی سراسری پاسخ میدهد. در همین رابطه، لازم است حول راهکارهای میانجی در جنبش کارگری و در سطح جامعه گفتمان سازی کنیم. پیوندهای ما با داخل، تبلیغات سیاسی ما، امکانات سازمانی ما لازم است در خدمت این امر قرار گیرد. همکاریهای ما با دیگر نیروهای موجود در جنبش کمونیستی ایران باید به همین امر کمک کند.
یک بعد دیگر از فعالیت ما نقد پیگیر اپوزیسیون بورژوایی و بویژه طیف نیروهای اپوزیسیون نئولیبرال طرفدار غرب است. این بخش از نیروهای اپوزیسیون به تکیه بر امکانات رسانه ای که در اختیارشان قرار گرفته در تلاش هستند که فضای فکری جامعه را به اشغال خود درآورند. رویکرد آنان به مسئله سرنگونی یا براندازی که چیزی جز دست به دست شدن قدرت سیاسی از بالا، دور زدن توده ها و حفظ ماشین دولت بورژوایی نیست باید پیگیرانه مورد نقد قرار گیرد. در تقابل با رویکرد آنان باید معنای واقعی سرنگونی انقلابی را به یک گفتمان نیرومند در سطح جامعه تبدیل کرد. باید ماهیت واقعی برنامه های اقتصادی آنان را که چیزی تداوم برنامه های نئولیبرالی نیست را برای کارگران و زحمتکشان برملا ساخت. باید نشان داد که دمکراسی مورد نظر آنان در بهترین حالت چیزی جز یک استبداد غیر مذهبی نیست. باید تلاش کرد با توده گیر کردن راه حل های سوسیالیستی برای پایان دادن به معضل اجتماعی بیکاری، پایان دادن به ستمکشی زن، پایان دادن به ستمگری ملی، رویکرد سوسیالیستی برای ریشه کن کردن آسیب های اجتماعی، راه مقابله با بحران ویرانگر محیط زیست و … ناکارائی “راهکارهای” اپوزیسیون بورژوایی را نشان داد. فقط با مقبولیت اجتماعی پیدا کردن این نقدها و نشان دادن تناقض برنامه های اقتصادی اپوزیسیون بورژوایی با پلاتفرم مطالباتی آن می توانیم مانع آن شویم که توده های کارگر و مردم زحمتکش ایران و زنان عاصی از قوانین زن ستیز مذهبی به نیروی ذخیره اهداف سرمایه دارانه آنها تبدیل گردند.
در خدمت پاسخگویی به همین نیازها رهبری حزب لازم است و باید هر چه بیشتر در قامت رهبری سیاسی ظاهر شود. خود را در قبال نیازهای مبارزه طبقه کارگر و فرودستان این جامعه پاسخگو بداند. باید نقد پیگیر بدیل های بورژوایی را وظیفه تعطیل ناپذیر خود بداند.
در همین راستا لازم است تحرک جدیدی در فعالیت های شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست ایجاد کنیم. این شورا لازم است وارد دوره پسا کرونا شود و پایتخت های و مراکز مهم سیاسی در اروپا را به محل برگزاری سمینارهای حضوری با مشارکت فعالین چپ و کمونیست مستقل، حول مسائل کلیدی مربوط به جنبش کارگری و طبقاتی و تحولات پیشارو در ایران تبدیل نماید. باید بطور سازمانیافته تلاش کرد که همکاری حزب با احزاب و سازمانها و نیروهای چپ و کمونیست در سطح تشکیلات های کشوری و شهری نیز نهادینه شود.
*****
نشست کمیته مرکزی حزب بعد از تصویب قرارهایی به منظور تحکیم موازین فعالیت حزبی وارد مبحث مربوط به تقسیم کار و آرایش درونی کمیته مرکزی شد. در این مبحث در راستای جهت گیری های فوق ارگانهای مختلف فعالیت حزب، ابقا، تقویت و یا تجدید سازمان شدند. انتخابات برای تعیین کمیته تشکیلات شهرها، هیئت تحریریه نشریه جهان امروز، شورای تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له، کمیته ای جهت مدیریت کار سایت ها و شبکه های اجتماعی حزب، دفتر روابط بین المللی، هیئت تحریریه نشریه بسوی سوسیالیسم، کمیسیون آموزش و کمیسیون مالی از جمله ارگانهایی بودند که در این پلنوم ابقا و یا تجدید سازمان یافتند.
پلنوم دوم کمیته مرکزی منتخب کنگره سیزدهم حزب در بخش پایانی کار خود، به منظور هدایت فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی حزب در فاصله دو پلنوم، از میان رفقای کمیته مرکزی حزب که در لیست کاندیداها قرار گرفته بودند یازده نفر را به عنوان اعضای کمیته اجرائی حزب انتخاب نمود. اسامی این رفقا عبارتند از: روناک آشناگر، هلمت احمدیان، آرزو بیکس، رئوف پرستار، نصرت تیمورزاده، حسن شمسی، محمود قهرمانی، صلاح مازوجی، جلال محمد نژاد، صدیقه محمدی و عباس منصوران.
کمیته اجرائی حزب کمونیست ایران
مرداد ۱۴۰۱
اوت ۲۰۲۲
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
پلنوم دوم