پسامدهای جهانیِ جنگ در اوکراین
چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰
حامد سعيدى
بدون شک تهاجم نظامی روسیه به اوکراین ویرانسازی و کشتار جبرانناپذیری به بار خواهد آورد. همزمان با اینکه این جنگ مظهر رانش قدرت در سطح روابط بینالملل و بازآرایی در نظم جهانی میان بلوکهای امپریالیستی است، پیآمدهای بلاواسطهای در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در ابعاد جهانی به همراه دارد. با اینکه اقتصاد جهانی در این دوران عمیقاً و بهشکل پیچیدهای درهم ادغام شده، اما تنشهای ژئوپلیتیکی و منازعه بر سر هژمونی و سلطهی دولتها و بلوکها سرمایهداری بر یکدیگر پیوسته بازتولید و تشدید میشود. از اینرو پسامدهای مستقیم و شگرفی که جنگ در اوکراین خلق کرده، محدود به قلمرو جغرافیاییِ روسیه و اوکراین نخواهد ماند، بلکه دامنهی آن بسیار گستردهتر است و تحولات ژرف و کلانی را در مقیاس جهانی برجای خواهد گذاشت. در این نوشتار چند مؤلفهی اصلی آن را بهطور شماتیک برمیشماریم.
یکم، این جنگ ویرانگر در شرایطی بهوقوع پیوست که اقتصادهای ملی در تقسیم بینالمللیِ کار بهشکل بسیار پیچیده و نامتوازنی درهم تنیده و بههم وابسته شدهاند. پیامدهای بروز بحرانها در هر نقطهای از جهان کموبیش در مقیاس جهانی بازتاب مییابد و اقتصاد جهانی را در معرض بیثباتی و بحرانهای ویرانگری قرار میدهد و به تبع آن هستی انسانی و اجتماعیِ خیل عظیمی از مزدبیگیران و مردم تحتستم بهورطهی نابود کشانده میشود. از آنجا که روسیه و اوکراین رویهمرفته ۲۵ درصد از صادرات گندم جهان را به خود اختصاص میدهند، جنگ کنونی پیامدهای بلاواسطهای بر زنجیرهی تأمین مواد غذایی در سطح جهانی خواهد داشت. از سویی قیمت مواد غذایی افزایش فزایندهای یافته و بسیاری از کشورهای فقیر با کمبود شدیدتر غلات و مواد خوراکی مواجه خواهند شد. بدین ترتیب، این جنگ زنگ خطری برای امنیت غذاییِ کشورهای اروپایی، آسیایی و آفریقایی است. هنوز دو هفته از این جنگ نگذشته که قیمت غلات بیش از 55 درصد افزایش یافته است. بسیاری از کشورها ازجمله قطر، مصر، قرقیزستان و رواندا تا ۸۰ درصد، و ترکیه 70 درصد و لبنان 90 درصد گندم مورد نیاز خود را از روسیه وارد میکنند. ناگفته نماند که برخی از کشورهای آفریقایی هم جزو واردکنندگان عمدهی غلات اوکراین هستند. این جنگ و پیامدهای جهانیِ آن مستقیماً بر وضعیت وخامتبار اکثریت کارگران و مردم تهیدست تأثیر گذاشته است. اگرچه قبل از این جنگ نیز بخش چشمگیری از مردم جهان در فقر مطلق بهسر میبردند و بحران کرونا نیز گستره و عمق آن را شدت بخشیده بود، اما این تحولات دامنهی فقر و گرسنگی را تا سطح فاجعهبارتری سوق خواهد داد.
همچنین، در نتیجهی جنگ در اوکراین و اعمال تحریمهای سنگین اقتصادی بر روسیه، سیر صعودیِ قیمت نفت و گاز ابعاد بیسابقهای بهخود گرفته است. تاکنون قیمت هربشکه نفت برنت از 115 دلار عبور کرده و به بالاترین سطح خود در یک دههی اخیر رسیده است. همچنین قیمت گاز در جهان افزایش چشمگیری داشته، بهطوری که در اروپا رکورد تاریخی را رقم زده و تا ۶۰ درصد افزایش یافته است. به همین ترتیب، دیگر مشتقات نفتی و منابع انرژی نیز افزایش جهشی قیمتها را تجربه کرده و خواهند کرد. وابستگی شدید کشورهای اروپایی به نفت و گاز روسیه، روند افزایش قیمت منابع سوختی را تشدید کرده است. مسلماً افزایش قیمت منابع انرژی و سوختیِ مورد نیاز، هم بر معیشت مزدبگیران و افراد کمدرآمد تأثیرات ژرفی خواهد گذاشت و هم موجب افزایش قیمت سایر محصولات تولیدی و مایحتاج اساسی مردم میشود و به تبع آن بحرانهای اقتصادی و نابسامانیهای اجتماعی را در اروپا و سایر نقاط دنیا تعمیق میبخشد.
دوم، جنگ در اوکراین تنشهای ژئوپلیتیکی و بلوکبندیهای بینادولتی و امپریالیستی را در مقیاس جهانی و منطقهای به سوی وضعیت خوفناکتری خواهد کِشاند. قدرتهای غربی تاکنون مستقیماً وارد جنگ و رویارویی با روسیه نشدهاند و عملا دولت اوکراین را در این جنگ نابرابر «تنها» گذاشتهاند و صرفاً به ارسال منابع مالی و تسلیحات جنگی اکتفا کردهاند. سران ناتو بهشکل دوفاکتو این نگرانی را در میان دولتهایی که هنوز عضو سازمان ناتو نشدهاند دامن میزنند که اگر میخواهید از «شرّ» تهاجم نظامی و توسعهطلبی بلوک روسیه و چین در امان بمانید، چارهای جز پیوستن به سازمان ناتو ندارید. اگر امپریالیسم آمریکا در جریان حمله به افغانستان و عراق، بخش اعظم کشورهای جهان را حول پروپاگاندای «جنگ علیه تروریسم» پشت سر ناتو بسیج کرد و خاورمیانه را به باتلاق خون و ویرانی تبدیل کرد، این بار نیز با دامنزدن به گفتمان خطر احیای «امپراتوری روسیه»، تمایل به پیوستن به سازمان ناتو و میلیتاریزهسازی بیشتر اروپا را تقویت میکند. در آنسوی منازعات نیز، این جنگ تبلیغاتی، کشورهای بلوک چین و روسیه را به واکنش وامیدارد و آنها را بهتدریج بهسوی همکاریهای نظامی امنیتیِ فزایندهتر سوق میدهد. اینچنین گرایش به صفبندیهای بینادولتی تشدید میشود و تجمیع قدرت نظامی و تقویت بلوکبندیهای امپریالیستی شدت و حدت روزافزونتری خواهد گرفت.
سوم، همانگونه که تاکنون شاهد بودهایم، در طول دو هفتهی گذشته مسابقهی تسلیحاتی و زرادخانههای جنگی ابعاد گستردهای به خود گرفته است. ازیکسو تهاجم هوایی، دریایی و زمینیِ روسیه به اوکراین و نیز گسیل جنگافزارها و تسلیحات سبک و سنگین فراوان به اوکراین از سوی دولتهای عضو ناتو، عملاً اوکراین را به آوردگاه کشتار و خونریزیِ دهشتناکی بدل کرده است. همچنین، دولتهای سرمایهداریِ غرب بودجههای کلان و سرسامآوری به خرید تسیلحات نظامی و جنگی اختصاص دادهاند. برای نمونه، بهطور بیسابقهای دولت آلمان تصمیم گرفته 100 میلیارد یورو به خرید تسلیحات نظامی اختصاص دهد و اعلام کرده از این به بعد و هر سال، بیش از دو درصد از تولید ناخالص داخلی آلمان که به بیش از 76 میلیارد دولار میرسد، برای امور «دفاعی» سرمایهگذاری خواهد کرد. در بحبوحهی این جنگ ویرانگر بازار شرکتها و صنایع نظامی بیشازهرزمانی داغ و پررونق شده و نرخ سهام صنایع نظامی و تسلیحاتی و بانکها افزایش چشمگیری داشته است. در اینمیان، بحث و مجادله در میان احزاب و محافل سیاسی در دیگر کشورهای اروپایی درخصوص افزایش بودجه و سرمایهگذاری در خرید جنگافزارهای پیشرفته و تخریبگر نیز جان تازهای به خود گرفته است. در این شکلی نیست که این هزینههای کلان نظامی و تسلیحاتی از جیب کارگران و فرودستان پرداخت میشود و در عوض از هزینههای خدماتی و رفاهی جامعه کاسته میشود. و مهمتر از آن، فضای ملیتاریسم و جنگیطلبیْ اکثریت مردم جهان را در معرض جنگهای خانمانسوز و ویرانگر قرار داده و جهان بیش از هر زمانی ناامن و بیثبات خواهد شد. اگر توسعهطلبی و تحریکات نظامیِ ناتو در اروپای شرقی در طول چند دههی گذاشته، امپریالیسم روسیه را در ادامه سیاست توسعهطلبانه-اش به دخالت نظامی در اوکراین سوق داد، بسترهای عینی تنش نظامی در جنوب شرقیِ آسیا نیز بالقوه خلق شدهاند. آنچه اکنون در اوکراین شاهد آن هستیم، بعید نیست که در کانونهای بحران در برخی مناطق، از جمله میان چین و دیگر دولتهای منطقهی اقیانوسیه، تکرار شوند و فاجعههای هولناکتری بیافرینند.
سرانجام، بشریت امروز در مقابل دو آلترناتیو سوسیالیسم یا بربریت قرار گرفته است. پرواضح است که جنگافروزی و رقابتهای خصمانه میان دولتها و بلوکها سرمایهداری، جان و نان و مالِ اکثریت مردم فرودستِ جهان را به ورطهی نابودی و بربریت تمامعیار سرمایهداری کشانده و سایهی شومِ جنگهای امپریالیستی لحظهای بشریت را در امان نمیگذارد. بنابراین، رسالت تاریخی و مبارزاتی طبقهی کارگر، مردم آزادیخواه و نیروهای چپ و سوسیالیستی در سرتاسر جهان این است که ضمن محکومکردن تهاجم امپریالیسم روسیه به اوکراین و تحریکات نظامی ناتو در شرق اروپا، همزمان لازم است با سازماندادن اعتراضات و اعتصابات گسترده ملزومات خاتمهدادن به این جنگ ویرانگر را تسریع بخشند و مبارزات خود بهسوی پیکار طبقاتی علیه دولتهای سرمایهداری حاکم در این کشورها و علیه تمامیِ قطبهای امپریالیستی سوق دهند. روشن است که ستمدیدگان نباید در جبهههای ارتجاعی قرار بگیرند، بلکه تلاش کنند با گردآمدن در صف مستقل خود مبارزه برای سوسیالیسم را در پیش بگیرند و تاریخ دیگری را رقم بزنند.
—-
برای بحث تحلیلی بیشتر درخصوص بحرانِ اوکراین، بنگرید به:
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
اوكراين