پرسشها و پاسخها:
جمعه ۶ خرداد ۱۴۰۱
جهان امروز
در این صفحه کوشش میشود تا به پرسشهای خوانندگان جهان امروز پاسخ داده شود.
پرسش: در خیزش های اخیر از واژگان متفاوتی استفاده میشود. مثلا “شورش گرسنگان”، “خیزش نان” و …. آیا این واژهها دقیق هستند و تفاوت آنها با جنبش چیست؟
جهان امروز: کاهش دهی خیزش جاری، تنها زیر نام «خیزش نان» و یا «شورش گرسنگان»، تنزل یک جنبش طبقاتی است. فقر مطلق کارگران و لایههای پایینی و فرودستان جامعه، یعنی گرسنگی و مرگ تدریجی از گرسنگی و بیسرپناهی موضوعی طبقاتی به شمار میآید و با بی خانمانی و بیماری، فلاکتبارتر شده است. فشردگی و تراکم ستمهای مرگبار، ویژگی ۴۳ سالهی استبداد مضاعف سرمایهداری و اسلامی است. اعلام گرانی نان و گذران بخور و نمیر، ماشهی انفجار اردیبهشت بود که در حکومت اسلامی، تاریخی به درازای نزدیک به نیم قرن دارد. باید نان شب طبقه کارگر و تهی دستان شهر و روستا ربوده میشد تا هزینههای تبهکاران حکومتی در سوریه و یمن و عراق و لبنان، هزینههای کهکشانی ماشین سرکوب، تروریسم دولتی، اورانیوم برای تولید بمبهای اتمی و فرمانروایی باندهای فاسد و فریبکار روحانیت و جلادزادهها و سپاه و باندهای فاسد حکومتی را برآورده میساخت.
از سوی دیگر، برخی بنا به «فرهنگ» خسروانی، مفهوم گرسنگی را «عار و ننگ» اشرافیت ایرانی خود میدانستند و به خود اجازه میدادند که «دستور فرمایند» تا گرسنهگان، خود را گرسنه نخوانند و نگویند که نان شب ما همانند انسانیت و عزت نفس ما ربوده شده است و ما گرسنهایم! گویی گرسنهگان باید از «دیگران» اجازه میگرفتند تا خود را آنچه آنان دیکته میکنند بنامند! از این روی، برآمد اردیبشهت، شورش گرسنگان است، زیرا که با ماشهی ما گرسنهایم، فوران یافت، اما ماهیت جنبشی داشت. آشکار است که بیش از هر طبقه و لایهی اجتماعی دیگر، آزادی و آسایش و شادی و عزت نفس ربوده شدهی خویش را از ربایندگان و مناسبات حاکم میخواهند و میستانند. به یاد داشته باشید که جنبش بردگان به رهبری اسپارتاکوسها پیشتاز مبارزهی طبقاتی است که همچنان تا رهایی بشریت از زنجیر استثمار و از خودبیگانگی ادامه دارد.
شورش، هرچند دارای زمینه مادی است، اما واکنشی، ناگهانی، طغیانی و بدون برنامه ریزی و سازماندهی است، نمونه شورش علیه گرانی یک شبهی بنزین و یا برآمد ناگهانی بخشی از جامعه در واکنش به یک رخداد ناگهانی و غیرپیش بینی شده باشد که فوران یافته و مهارپذیرتر باشد، اما خیزش از آگاهمندی نسبی و زمینهی مادی مشخصتر و آشکارتری همراهاست و عامل یا عوامل آن از دید زمانی، بروز مادی آنرا مهیا ساخته است. شورش و خیزش، برآمد، اعتراض، فوران و… میتوانند جنبهی همهگانی، و بدون مُهر و نشان طبقات اجتماعی ویژهای باشند و با تغییراتی غیربنیادین یا رفرمهایی مهار شوند یا در تداوم خود به جنبش طبقاتی و اجتماعی تکامل یابند.
جنبش بنا به مفهوم دیالکتیکی، به خاستگاه و پایگاه طبقاتی بازمیگردد. جنبش تا حل بنیادین خود، پایدار است و نمیتوان آنرا از میان برداشت، اما میتوان شتاب آنرا کند یا شتاب بخشید.
جنبش، از تضاد ریشه تکاپو میگیرد و تا حل تضاد بین تز و آنتی تز، یعنی از میان برداشتن سوی ارتجاعی و تثبیتگرای تضاد، به سود وجه دگرگونخواه و پیشرو و دستیابی به سنتز یا پدیدهی نوین به پیش میرود.
ضمانت تداوم و حق ستانی خیزش ها در این است که با جنبش های جاافتاده اجتماعی و طبقاتی در اشکال موثرتری همچنون اعتصاب عمومی در آمیزد.
پرسش: این اولین بار نیست که مردم جان به لب رسیده در ایران دست به شورش میزنند و رژیم بی مهابا با دستگیری و زندانی کردن و کشتار تودههای بپاخاسته را تا برهای به عقب نشینی وادار می کند. به نظر شما تداوم این خیزشها در گرو چیست؟
جهان امروز: خیزش اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ درست است که به صورت فورانی جلوهگر شد، اما ناگهانی نبود. حضور سراسری بخشهای گوناگون طبقه کارگر از رستههای تولید، خدماتی و بازنشستگان، روز اول ماه می، یا یازدهم اردیبهشت، با پیشتازی زنان و مردان کارگر در خیابانها بیانگر رشد و تکامل آگاهی و سازمانیابی طبقاتی نسبی بود. این حضور سراسری، همراه با زدن مهر طبقاتی بر خیزش، بیانگر یک ارادهی به نسبت آگاه و نیز یک همبستگی سراسری از کردستان تا خراسان، فارس، آذربایجان، بوشهر و کهکیلویه و بویراحمد، گیلان و مازندران، خوزستان و تهران و دیگر استانها و شهرها بود. سخنرانان در روزکارگر، در هفت تپه و سنندج و شیراز و تهران و بوشهر و یاسوج و دهها شهر و شهرک، به حکومت التیماتوم دادند که عمرت به سر رسیده. تولیدگران ثروتها، داراییها و درآمدهای جامعه با شمار بیش از پنجاه میلیونی خود، که نانشان ربوده و در فقر مطلق نشانیده شدهاند، گرسنگی را تاب نمیآورند، همانگونه که فراتر از آن، خواری و بندگی و اسارت را بر نمیتابند. لشگر گرسنهگان یک شبه گرسنه نشده و به بندگی کشیده نشده بودند؛ جامعه، آمادهی انفجار بود. برای دینامیتهای انفجاری، دو عامل تعیین کننده لازماند، ماده انفجاری یا همان تی ان تی یا باروت، و دوم ضربهی انفجاری. جامعهی نزدیک به ۸۰ میلیونی، به «آستانهی تحریک» رسیده بود. البته نباید انتظار داشت که حضور میلیونهای تن را در خیابان مشاهده کرد تا آنرا جنبش نامید. آنچه به این خیزش ماهیت جنبشی و سراسری میبخشد، حضور بخش پیشتاز رستههای گوناگون طبقه کارگر، تهی دستان، زنان، فعالین جنبش کارگری و سوسیالیستی در شهرکها، شهرها و بخشهای صنعتی، تولیدی و خدماتی از اتوبوسرانی واحد گرفته تا هفتتپه و شهرداریها و معلمین و بازنشستهگان کارگری، از کلانشهرها گرفته تا شهرک کارگری شش هزار نفرهی هفشهجان و جونقان و… است. انقلاب سیاسی بهمن ۵۷ به خواستهای تودههای خیزشگر پاسخ نداده بود که تبهکارانه، به رهبری خمینی و همپالکیهایش و سازش سرمایهداران جهانی، مصادره شد. مطالبات تاریخی این تضاد، دستکم با گذشت ۴۳ سال عمر ننگین و خونبار حکومت اسلامی متراکمتر شدهاند. از اینروی، دینامیسم این خیزش که از دی ۹۶ و آبان ۹۸ و تابستان ۹۹ با برآمد اردیبهشت جاری، با مهر طبقاتی فوران یافت، بیانگر یک جنبش طبقاتی و تاریخی است.
تداوم این خیزش با ماهیت جنبشی خود، در گرو سازمانیافتگی، آگاهی، همبستگی و سراسری شدن آن است. این خیزش باید از سوی طبقه کارگر رهبری شود. طبقه کارگر متفاوت با دیگر طبقات و لایههای اجتماعی، تنها طبقهای است که نه تنها نمایندگی تمامی ستمدیدگان و زحمتکشان جامعه بلکه همهگان را به عهده میگیرد. این طبقه اجتماعی، تضمین کننده دستیابی همهی طبقات و لایههای اجتماعی به خواستها و حقوق انسانی خویش است. تداوم و پیروزی خیزش، در گروی همبستگی طبقه کارگر بدون آنکه استقلال طبقاتی و سیاسی خویش را از دست دهد با تمامی مطالبهگران از جمله زحمتکشان، اتنیکها و زنان است.
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
پرسش