پاسخی رفیقانه به رفیق جمال بزرگپور
یکشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۹
بهرام رحمانی
رفیق جمال گرامی با درودهای گرم و صمیمانە متقابل و تشکر از توجهتان به نامه منبه رهبری حزب کمونیست ایران و کومهله!
شما در نامهتان در پاسخ به «لزوم به رسمیت شناختن گرایشات در حزب» و تعریف یک «دوره گذار» نوشتهاید «این امر درست است به شرطی که گرایشات پلاتفرم سیاسی خود را ارائه دهند.» و افزودهاید: «… شما از کدام گرایشات در درون حزب ما سخن میگویید؟ تا کنون و تا جائیکە من در جریان باشم هیچ گرایشی خود را با زبان و قلم خود و با طرح پلاتفرم سیاسی خود کە تفاوتهایش را با خط رسمی حزب بیان کردە باشد هنوز معرفی نشدە است.»
در پاسخ به عرض میرسانم که اولا نقطه نظرات سیاسیای که در چند ماه گذشته از طرف رفقای حزب شما و از جمله خود شما علنی منتشر شده، نشان از دو جهتگیری سیاسی متفاوت دارد و نفس این مسئله به خودی خود هیچ ایرادی ندارد و دوما اگر واقعا اگر چنین است که شما بیان کردهاید، باید صریحا بگوییم که این احتمال انشعابی زودرس در شرایطی که به گفته شما هنوز هیچ جناحی پلاتفرم سیاسی خود را ارائه ندادهاند یک نگرانی واقعی است. از این روی است که من پیشهاد کردهام «گرایشات درون حزبی» فرصتی به هم بدهند تا پلاتفرمهایشان شفافتر و صریحتر منتشر شود. شاید در آن صورت به جای دوری، نزدیکی در پیش گرفته شود.
اما تا آنجاییکه من در جریان بودهام و تعقیب کردهام، جناح مقابل شما و مشخصا کمیته مرکزی حزب خود را مدافع مصوبات رسمی حزب که در کنگرهها تصویب کرده میداند و به عبارت دیگر آن مصوبات رسمی را به نوعی پلاتفرم خود محسوب میکند و مدعی هستند که طرف شما از این مصوبات فاصله گرفته است. به عنوان نمونه شما اخیرا در جزوهای مفصل و پلاتفرمگونه ارزیابی و بازبینی خودتان را روی پارهای از سیاستها و جهتگیریهای متفاوت ارائه دادهاید که به نظر من اقدامی مثبت است. دادن فرصت به گرایشات دیگر و یا احتمالا رفقای همنظر با شما این خاصیت را دارد که هم اعضای حزبتان و هم جامعه بهتر متوجه خواهد شد که اگر روزی همزیستی مقدور نباشد موضوع چه بوده است.
از نظر من صرف نظر از اینکه اختلافات سیاسی به رسمیت شناخته میشود یا نمیشود ، موضوع مهم این است که پروسه شفافیت بخشیدن به این جدال سیاسی نباید با اهرم تشکیلاتی پاسخ بگیرد و به نظر میرسد تعجیل و ارجاع موضوعی که هنوز به تمامی روشن نشده به کنگره بیشتر «راهحلی» تشکیلاتی است تا سیاسی. امری که من آن را به ضرر حزب شما و قطب چپ و دوستداران و هواداران حزب شما میدانم. از نگاه من برخورد مسئولانه به این نگرانی به یک پروسه زمانی نیاز دارد و به همین دلیل توصیه به رسمیت شناختن گرایشات سیاسی متفاوت، ایجاد و امکان فرصت برای فرموله کردن پلاتفرمهای سیاسی و پیشنهاد رفیقانه به تعویق انداختن کنگره بود. چون کنگرهای که بر متن بحران کنونی که طرفین تبیینها و راهکارهای متفاوتی دارند، نتیجه خوبی به دنبال نخواهد داشت.
از نگاه من به عنوان یک دوستدار حزب شما، برگزاری کنگره زمانی میتواند برای تداوم کار مشترک مفید باشد که هیچ گرایش و عضو و نمایندهای نگران حذف و یا انشعاب نباشد، به عبارت دیگر این کنگره نباید به محلی برای تسویه حساب جناحهای درون حزبی باشد، بلکه برعکس بر اساس خط و خطوط سیاسی روشن و فرموله شده و بر اساس توافق روی همزیستی گرایشات سیاسی درون شما با هم باشد.
شما به درستی تاکید کردهاید که «پیشنهاد من زمان معنای عملی پیدا میکند که گرایشات سیاسی در حزب خود را معرفی کرده و رسمیت یافته باشند». بلی منظور من دقیقا این است که گرایشات به دور از هرگونه فشار و جار و جنجال و دخالتهای غیرمسئولانهای که شما را تشویق به انشعاب و یا جدا کردن کومهله و حزب میکنند، و یا کسانی که میخواهند «از آب گلآلود ماهی بگیرند»، بتوانند در فضایی رفیقانه نظرات خود را صریحتر و شفافتر بیان کنند. تازه پس از این پروسه است که میتوان یک «کمیسیون نظارتی» تشکیل داد تا به یک «آینننامه مشترک»، که اساس آن بر پایه توافق روی اشتراکات و مبارزه نظری روی اختلافات پایهریزی شود. این رویکرد بدون شک به نفع وحدت دوباره صفوف حزب شما، به نفع جنبش کارگری سوسیالیستی و منافع عمومی مردم و سنتهای ارزنده مبارزات طبقاتی – تاریخی کومهله و حزب خواهد بود.
بار دیگر تاکید میکنم که در شرایطی که به قول شما: «… هنوز ما در حزب با اعلام رسمی، پذیرفتە شدە گرایشی غیر از گرایش رسمی در حزب و کومەلە روبرو نیستیم.» و کمیته مرکزی حزب عنوان میکند که «دلیل اصلی بحران درونی شما اختلافات سیاسی است» در چنین وضعیتی نباید به اهرمهای درون تشکیلاتی برای تسویه حساب جناحها متوسل شد، بلکه باید زمان داد تا گرایشات نظرشان را هم برای خود و هم تشکیلات و هم هواداران و جامعه شفافتر و روشنتر کنند. بدون در نظر گرفتن پروسهای زمانی برای تدوین گرایشات سیاسی متفاوت، نه تنها نباید به اهرمهای تشکیلات رجوع کرد بلکه باید فضای سیاسی و آرایش نیروها را طور تنظیم و فراهم کرد که هیچکس احساس فشار و خطر انشعاب نکند.
البته آنطور که مشاهده میشود متاسفانه اعضایی از درون حزب و کومهله و همچنین برخی جریانات سیاسی در خارج، نهان و آشکار بر طبل جدایی میکوبند. در چنین وضعیتی پیشهاد من به رفقای دلسوز و مسئولیت پذیر این است که مرعوب چنین فضاهای تحریک آمیز نشوند و با آرامش و با صبر و شکیبایی به اختلافت درونی خود و حل آنها بکوشند.
بیگمان احزاب و سازمانهای سیاسی موقعی کار آمد هستند که از درجه بالای سازماندهی و روابط و مناسبات دموکراتیک درونی برخوردار باشند. از اینرو به نظرم از آنجایی که نیروهای جدید اجتماعی، که خواهان مشارکت سیاسی و خواهان پیوستن به احزاب سیاسی هستند ثبات و همبستگی و روابط و مناسبات درونی آن حزب برایشان بسیار مهم است. به علاوه یکی از وظایف دایمی و تعطیل ناپذیر احزاب، جذب نیروی جدید و تازه نفس به صفوف خود است اما هنگامی که حزبی در درون خود دچار تشتت و چند دستگی است آیا میتواند نیروی جدید جذب کند؟ مهمتر از آن، احزاب همواره به دنبال جذب نیروی جدید هستند پس چرا به تفرقهانداز درون آن چشم بست و گذاشت اعضایش جمعی کنار بروند و یا انشعاب دهند؟ البته شاید انشعاب در استثناهایی به عنوان یک راهحل مثبت باشد، اما نباید گرایشی و گرایشاتی در درون احزاب جدایی و تفرقه را تبلیغ کنند و به استقبال انشعاب بروند. چنین حرکتی ضد حزبی و ضدهمبستگی و غیرمسئولانه است. انهم در شرایطی که هر حزبی و سازمانی تلاش میکند تک تک افراد جامعه را به عضویت خود درآورد آن موقع چرا باید با یک اقدام نارس و زودرس و عجولانه صدها عضو خود را از دست بدهند. تجارب تاکنونی نشان داده است که در انشعابها اعضا فقط دو بخش نمیشوند بخش سومی هم وجود دارد که بسیاری از آنها به هر دلیلی نه در حزب سابق میمانند و نه به حزب جدید انشعابی میپیوندند بلکه بسیاری نیز سیاست زده و سرخورده شده و از فعالیتهای حزبی و تشکیلاتی دوری میجوید و در عین حال همان آرمانهای خود را حفظ میکنند.
احزابی که به جامعه نوید ساختن یک جامعه آزاد، برابر، بدون تبعیض و استثمار و انسانی را میدهند خود باید الگوی کوچکی از چنین جامعهای را در مقابل جامعه قرار دهند و با نگاه مسئولانه و مشارکتی و بسیج تودهای، شرایط سیاسی لازم برای توسعه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آینده را از فرایندهای چندجانبه تحول اجتماعی و توسعه نشان دهند. اگر نیم نگاهی به سابقه و سنتهای سیاسی و اجتماعی و سازماندهی حزب کمونیست ایران و کومهله بیاندازیم با انبوهی از سیاستهای بالا که اشاره کردم روبهرو میشویم. این تاریخ درخشان را ارج نهیم و در زنده کردن آنها بکوشیم به ویژه کدورتها و اختلافات تاکتیکی را کنار بگذاریم و به رسمیت بشناسیم و در عین حال بر همزیستی رفیقانه تاکید کنیم!
در پایان لازم است مجددا از توجه رفیق جمال به پیشنهاد من تشکر کنم و امیدوارم با بحث و بررسی رفیقانه و دلسوزانه درونی و بیرونی بتوانیم متحدانه نیرو و انرژی و امکانات خود را در جهت تقویت جنبشهای اجتماعی و در راس همه جنبش کارگری بسیج کنیم تا با سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی جامعهای به وجود آوریم که در آن آزادی برابری و مدیریت شورایی جامعه به معنای واقعی متحقق شود!
برای همه رفقایم در صفوف حزب کمونیست ایران و کومهله
گذر مسئولانه از این دوره، تندرستی و شادابی و موفقیت آرزو میکنم!
پنجم فوریه ۲۰۲۱
ضمیمه:
بهرام رحمانی: چگونه میتوان از انشعاب در حزب کمونیست ایران و کومهله اجتناب کرد؟
چگونه میتوان از انشعاب در حزب کمونیست ایران و کومهله اجتناب کرد؟ (azadi-b.com)