پائیز داغ اروپا!
چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱
زمانیکه در بیست وچهارم فوریه، با تهاجم روسیه به اوکرائین جرقۀ یک جنگ بین امپریالیستی زده شد، معلوم گشت که جهان به سوی یک بحران جدید و به سوی یک میلیتاریزم افسار گسیخته حرکت میکند. تقریبا تمام دولت های سرمایه داری و بویژه اعضای پیمان نظامی ناتو، بودجه های هنگفتی برای تقویت نیروهای نظامی خود اختصاص دادند. سخنگویان ناتو آشکارا گفتند که اوکراین را تا آن حد مسلح خواهند کرد که در جریان جنگ، روسیه آن چنان ضعیف شود که دیگر توان هجوم به کشورهای همجوارخود را نداشته باشد. این در حالی بود که دستکم در نیم قرن اخیر بیشترین جنگها را خود، در مناطق مختلف جهان و از جمله اروپا به پیش بردند. همین ها بودند که افغانستان، خاورمیانه و شمال آفریقا را به میدان رقابت قطب بندیهای خود و به میدان رقابت مرتجعترین جریانات اسلامی تبدیل کردند. هنوز هم بعد از بیش از یک دهه از خیزش های انقلابی در خاورمیانه، برخی از کشورها در فروپاشی کامل به سر میبرند و تمام آرزوها و آمال مردمی که به خیزش برخاسته بودند، با سرکوب تمام عیار روبرو گشت.
اکنون با گذشت بیش از هشت ماه از تهاجم روسیه به اوکراین، تبعات هولناک این جنگ امپریالیستی بیش از همه گریبانگیر میلیونها انسان در چهار گوشۀ جهان گشته است که هیچگونه نقشی در برپائی جنگی که دستکم از زمان فروپاشی بلوک شرق به گونه ای زمینه برای بروز آن آماده میگشت، نداشتند. زمانی که قیمت حامل های انرژی با افزایش سرسام آور روبرو گشت، وقتی قیمت کالاهای اساسی حتی در کشورهای متروپل سرمایه داری حلقوم بسیاری از مزدبگیران را در همین جوامع فشرد، وقتی صدور غله از روسیه واوکراین قطع گردید،.میلیونها انسان در کشورهای پیرامونی بویژه در بخشهائی از آسیا و آفریقا به فقر کامل رانده شده وبه آمار قربانیان گرسنگان جهان افزوده گشت. اینان همه بازندگان این جنگ بودند. همزمان دیدیم که این جنگ برندگانی هم داشت. انحصارات نفت و انرژی میلیاردها دلار بر سرمایه هایشان افزودند.غولهای انرژی در آلمان، بریتانیا، فرانسه و اسپانیا همانند “توتال، شل، بریتیش پترولیوم، ربسول” در همین سال جاری مازاد سود خود را میلیاردها افزایش دادند. گفتیم که بازندگان این وضعیت البته تنها در کشورهای پیرامونی جای نگرفته اند. اکنون حتی در کشورهای متروپل سرمایه داری میلیونها انسان که در پائین هرم جامعه قرار گرفته اند، به سختی میتوانند تبعات این افزایش قیمت ها را تحمل کنند. اکنون ماههاست که در بسیاری از این کشورها آمار کسانی که به خط فقر نزدیک میشوند، همه روزه بالا میرود. البته در دل همین وضعیت دولتها ظاهرا سخن از افزایش مالیاتها برای ابر سود کمپانیهای نفت و گاز به میان آوردند، که بلافاصله با مقاومت مدیران وسهامداران این کمپانیها روبرو گشت. آنها تهدید کردند که در اینصورت انتظار بیکار شدن میلیونها تن از کارگران را داشته باشند. اگر در بحبوحۀ بحران کرونا میلیونها انسان شغل خود را از دست داده و به قربانیان اصلی مرگ ومیر این پاندمی تبدیل شدند، اکنون نیز همین مردم باید تبعات جنگ اوکراین را بپردازند. اما از همان زمان معلوم بود که این تودۀ میلیونی کار وزحمت گام به گام به میدان خواهند آمد و حاضر نیستند که تبعات بحرانی را به دوش بکشند که خود نقشی در ایجاد آن ندارند. شورش در بسیاری از کشورهای آفریقا و خاورمیانه، اعتصاب کارگران سه بندر اصلی در آلمان، اعتصاب کارکنان راه آهن بریتانیا، اعتصاب کارکنان شرکت هواپیمائی لوفت هانزا تنها بخشی از مبارزاتی بود که در ماههای گذشته صورت گرفتند.
اگر در کشورهای پیرامونی مردم در مقیاس میلیونی به جانب فقر رانده شدند، در کشورهای متروپل سرمایه داری این دولتها به اختصاص بودجه های اندکی برای کاهش بحران اقدام کردند تا سدی در مقابل اعتراضات توده ای در این کشورها ایجاد کنند. این اقدامات آنچنان ناچیز بود که حتی دولتمردان در این کشورها از خطر پائیز داغ در این کشورها صحبت به میان آوردند. اکنون به جرأت میتوانیم بگوئیم که با تمام ترفتدهائی که سران دولتهای سرمایه داری جهت جلوگیری از پائیز داغ بکار گرفته بودند، شیپور پائیز داغ در بسیاری از کشورهای سرمایه داری متروپل به صدا درآمده است. از “آلمان تا ایتالیا، ازانگلستان تا فرانسه، از اسپانیا تا بلژیک” با اعتراضات گستردۀ کارگری، اعتراضات عمومی علیه فقر و بیکاری، علیه گرانی و جنگ به راه افتاده است.
در بلژیک در روز چهارشنبۀ گذشته اعتصاب در خطوط راه آهن، خطوط هوائی، دریائی وکارکنان بیمارستانها جامعه را فلج کردند. آنها خواهان توقف افزایش قیمت حاملهای انرژی و افزایش دستمزدها هستند. مسئولین اتحادیه ها با خشم فراوان اعلام کردند که کنسرنهای مختلف سودهای نجومی به جیب خود و صاحبان سهام میریزند واین سودها از جیب ما دزدیده میشوند. در یکشنبۀ دو هفتۀ پیش اتحادیه فلزکاران و برق آلمان با سه میلیون ونهصد هزار نفر عضو، اعتصابات خود را در تعدادی از ایالتها آغاز کرده وبه دنبال آن به طور متناوب اعتصاب خود را به ایالت های دیگر گسترش دادند. در بسیاری از اعتصابات در اکثر مواقع، صدها هزار نفر حضور یافتند. آنها خواهان هشت در صد اضافه دستمزد هستند، با وجود اینکه همین هفته گذشته اعلام شد که میزان تورم در آلمان معادل ده وچهار دهم در صد بوده و در واقع حتی همین در صد از اضافه دستمزد به مفهوم درآمد منفی برای این میلیونها مزد بگیر است. همزمان تظاهراتهای متفاوتی در تعدادی از شهرهای آلمان علیه گرانی وعلیه جنگ در اوکراین وارسال اسلحه به این صورت گرفت. در اسپانیا به دعوت بزرگترین اتحادیۀ کارگری بیش از چهل و پنج هزار نفر در روز پنجشنبه سوم نوامبربرای افزایش دستمزد در شهر مادرید اعتصاب نموده و دست به راهپیمائی زدند. در هفتۀ گذشته کارکنان بخش خدمات دولتی در شهر ژنو کشور سوئیس در اعتراض به گرانی دست از کار کشیده و اعتصاب کردند. مضافا اینکه در بسیاری از شهرها کارگران ساختمانی دست به اعتصاب زدند. در روز پنجشنبه موج اعتصاب سرتاسر فرانسه را در برگرفت. در بخش های مختلف صدها هزار نفر در اعتصاب شرکت کردند. متروها ، اتوبوسها و قطارهای محلی به این اعتصاب پیوستند. در پاریس تنها تاکسیها و اتومبیلهای شخصی در حرکت بودند. آنها به گرانی سرسام آور وکاهش واقعی دستمزدها و شرایط نامناسب کار اعتراض داشتند. در عین حال مزد و حقوق بگیران خود را برای یک مبارزه طولانی علیه سیاست دولت در مورد افزایش سن بازنشستگی از شصت و دو به شصت و پنج سال آماده میکنند. در جریان همین اعتصابات نیز برخی از اتحادیه های کارگری خواستار کاهش سن بازنشستگی به شصت سال بودند. پرستاران در بریتانیا، اسکاتلند و ایرلند درجریان یک همه پرسی، رأی به اعتصاب با مطالبه دستمزد عادلانه برای پرستاران دادند. در تاریخ صد و شش ساله اتحادیه پرستاران، این اولین اعتصابی است که آنان در دستور کار خود قرار داده اند. واین خود نشاندهندۀ وضعیت وخامتباری است که بخش بهداشت با آن روبروست. بسیاری از پزشکان ازهم اکنون اعلام پشتیبانی از این اعتصاب را نموده اند.
همۀ داده ها نشان میدهند که، این تحرکات آغازاعتراضاتی است که در ماههای آینده در مقابل ما قرار گرفته است. نباید فراموش کرد که اگر فقر و بی حقوقی در کشورهای پیرامونی به خیزش های انقلابی منجرمیشود ولی در کشورهای متروپل سرمایه داری به دلایل گوناگون به بروز چنین خیزشهائی نمی انجامد، ولی زمینۀ مساعدی برای به میدان آمدن توده های مردم در این کشورها و در عین حال موقعیت مناسبی برای دفاع و همبستگی با خیزشهای اعتراضی در کشورهای پیرامونی در این جوامع بوجود میآید. نباید به این اعتراضات کم بها داد. مبارزات آنها بخشی از مبارزات طبقۀ کارگر جهانی است که دورنمائی را برای جدالهای آتی نشان میدهد. اگر بر این باوریم که سرمایه داری با بحرانهای همزمان روبروست، اگر بر این باوریم که نظم سرمایه دارانه تمام بحرانهایش از جمله بحران اقتصادی، تبعات بحران کرونا و جنگ اوکراین را بدوش مزد وحقوق بگیران سرشکن خواهند کرد، دراینصورت نباید فراموش کرد که همین مبارزات جاری پتانسیل مقاومت در مقابل عروج جریانات راسیستی، در مقابل میلیتاریزم و در مقابل هجوم وحشیانه تر دولت های سرمایه داری را دارند.
شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له