وضعیت فاجعه بار کودکان در ایران از نگاه آمار
شنبه ۶ فروردین ۱۴۰۱
ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هرانا، در گزارشی، تحت عنوان “نگاهی آماری به جلوههایی از نقض حقوق بشر در ایران در سالی که گذشت”، به موارد نقض حقوق بشر در ایران طی سال ۱۴۰۰ پرداخته است. هرانا بخشی از این نگاه آماری را به کودکان اختصاص داده و جلوه هایی از موقعیت کودکان در ایران را به تصویر کشیده است. در این گزارش آمده است « هرچند در سایه بی توجهی سازمان های متولی و همچنین وجود مافیای سواستفاده از کودکان کار در کشور آمار دقیقی از تعداد کودکان کار و خیابان توسط مسئولان مربوطه ارائه نمی شود، با اینحال بر اساس برآورد انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران در سال ۱۴۰۰، حداقل ۷ میلیون کودک کار در ایران مشغول به فعالیت هستند». در این گزارش همچنین آمده است «به دلیل سکوت خانواده ها و همینطور نهادهای دولتی آمار دقیقی از میزان کودک آزاری های صورت گرفته در دست نیست اما دست کم ۷۷۶۴ مورد کودک آزاری و ۱۶ مورد تجاوز و آزار جنسی به کودکان، ۱۶ مورد قتل کودکان، ۴ مورد قتل ناموسی، ۹۲ مورد خودکشی کودکان، ۲۹ مورد فروش و قاچاق کودکان، ازدواج بیش از ۲۰ هزار کودک و بیش از ۳ میلیون کودک محروم از تحصیل در این سال بنابرگزارشات جمع آوری شده مستند شده است.»
پدیدۀ کودکان کار، که در این گزارش آمار آنها ۷ میلیون نفر ذکر شده است یکی از نشانه های بارزیست که ماهیتِ ضد انسانی و ستمگرانۀ نظام سرمایهداری را به نمایش میگذارد. در ایران تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی به علت فقر و فلاکت اقتصادی که این رژیم مستبد و هار سرمایه داری به اکثریت عظیمی از مردم تحمیل کرده است، بر شمار کودکان کار روز به روز افزوده میشود. میلیونها کودکی که هر روز بر شمار آنان افزوده میشود، به دلیل فقر و تنگدستی والدین بهجای آموزش، بازی و تفریح، از همان اوان کودکی، راهی بازار کار میشوند و به ناگزیر، به صف استثمار شوندگان میپیوندند. در جمهوری اسلامی که در آن، دین و دولت کاملاً در هم ادغام شده، حقوق اولیه کودکان، بطور خشنتری، پایمال شده است. طبق قانون کار جمهوری اسلامی به کار گرفتن کودکان کمتر از ۱۵ سال قدغن است. گرچه حد سنی برای کودکان در ایران باید ۱۸سال باشد، اما همین بند نارسا نیز در این کشور توسط کارفرمایان و دولت نادیده گرفته میشود. کودکان زیر ۱۵ سال در مقابل چشمان همگان و از جمله مقامات و مامورین دولتی از کارگاههای نمور قالی بافی گرفته تا کارگاههای ناامن و در خیابانها و کوچهها به کار مشغولند.
کودکان کار و خیابان عمدتا فرزندان کارگران و مردم زحمتکش هستند. بنابراین مشکلات آنها و توجه به حل این مشکلات امر طبقه کارگر است. فعالین و پیشروان جنبش کارگری براین امر واقفند. آنها در قطعنامه های متعدد روز جهانی کارگر خواست منع کار کودک را مستمرا مطرح کرده اند. این کارگران پیشرو در عین حال میدانند جمهوری اسلامی که صدها میلیارد دلار به پروژههای هسته ای، افزایش بودجه ارگانهای نظامی و امنیتی و دستگاه روحانیت و مداخله گری در کانون های بحران منطقه اختصاص داده است، اما هیچگاه به این معضل اجتماعی کودکان کار و خیابان توجهی نکرده است. این رژیم علیرغم درست کردن دستگاههای گوناگون برای به اصطلاح مبارزه با مصائب کودکان کار، اما هرگز قدم موثری در جهت کاستن از رنجهای این کودکان و حل مشکلات آنها بر نخواهد داشت.
کودک همسری که گزارش هرانا آمار آنها در سال ۱۴۰۰ را ۲۰ هزار مورد ذکر کرده است پدیده ای دیرپا در جامعۀ ایران است که متأثر از فرهنگ واپسگرایانۀ و مذهبی در جامعه باز تولید می شود و حکومت اسلامی ایران به این باورها و احکام پوشش قانونی و مدنی داده است. به علت وضع نابسامان اقتصادی اکثریت مردم و فشار ناشی از گرانی، بیکاری و پائین بودن سطح درآمد، بعضی از خانواده های فقیر و محروم دختر را بار اضافی هزینۀ خانوار محسوب می کنند که برای کاهش هزینه، او را وادار به ازدواج اجباری می کنند. بررسیهای کارشناسی نشان می دهد که افزایش کودک همسری با گسترش فقر و با اعتیاد والدین به مواد مخدر رابطه مستقیم دارد.
ازدواج زودرس کودکان یکی از مظاهر خطرناک خشونت علیه کودکان و کودک آزاری و از جلوه های به بردگی کشاندن این نو جوانه ها بشمار می آید و باید جرم جنائی تلقی گردد. آن مناسبات اجتماعی که با تشدید فقر و فلاکت اقتصادی زمینه گسترش ازدواج زودرس کودکان را فراهم می کند، و آن شرع و سنت و قوانینی که این ازدواج ها را مجاز می شمارند و آن را بازتولید می کنند باید ریشه کن شوند. اما در همانحال لازم است آن فرهنگ و سنن فرتوت و عقب مانده و آن اولیائی که دختران خردسال خود را به زور به عقد مردان درمیآورند، به چالش کشیده شوند. اینان که معمولا به خاطر فقر دست به این کار می زنند باید نسبت به عواقب به شدت زیانبار عمل خود آگاه شوند. طبعا آنچه امروز در جامعه ایران میگذرد سرنوشت محتوم کودکان نیست، این وضعیت می تواند و باید تغییر کند. باید با تکیه بر مبارزات کارگران و جنبش های پیشرو اجتماعی، به کمک تقویت تشکل های مستقل از دولت مدافع حقوق کودکان، اصلاحاتی در جهت بهبود وضعیت زندگی کودکان کار و خیابان را به رژیم تحمیل کرد. اما برای تغییر رادیکال این شرایط و رها ساختن کودکان این جامعه از چنین سرنوشت شومی راهی جز پیشروی جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر و اتحاد و مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم وجود ندارد.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومهله