هیچ جنایتی نمیتواند عزم زنان برای سرنگونی رژیم اسلامی را درهم بشکند
چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱
افشاگری گروه “عدالت علی” در مورد تجاوز دو مامور سپاه پاسداران به دو زن معترض بازداشت شده نشان میدهد که جنایات رژیم اسلامی علیه زنان پایانی ندارد. رژیم اسلامی که در طول حیات خود بارها از جانب زنان به چالش کشیده شده است، همچنان بر این باور است که راز بقایش سرکوب و تسلیم کردن زنان بیش از هر بخش دیگری در جامعه است. مسئله تجاوز به زنان در زندانهای جمهوری اسلامی مسئله تازه ای نیست. تجاوز به زنان زندانی همواره بهعنوان حربه ای در دست رژیم برای در هم شکستن مقاومت و روحیه مبارزاتی زنان در زندان ها استفاده شده است. قدمت تجاوز به زنان در جمهوری اسلامی به درازای طول این رژیم و چنان گسترده است که در سال ١٣٦٥ حتی صدای آیت الله منتظری در نامه اش به خمینی را هم درآورد. از تجاوزهایی که با احکام شرعی و برای جلوگیری از به بهشت رفتن زنان باکره قبل از اعدام آنها از جمله در زمان لاجوردی انجام میگرفت، تا تجاوز توسط زندانبانان و بازجویان برای گرفتن اعتراف اجباری و بعنوان نوعی شکنجه مضاعف علیه زنان و الان هم برای زهر چشم گرفتن از زنانی که در خیزش زن زندگی آزادی رژیم را تا لب گور برده اند، همه از توحش رژیم اسلامی حکایت دارد. رژیم اسلامی برای انتقام مستقیم از زنان و تحقیر کردنشان و شکستن ابهت صدایشان و شکوهمندی مبارزاتشان، آنها را کور میکند، در خیابان علیه آنها خشونت جنسی بکار میبرد، در زندان به آنها تجاوز میکند تا با درز خبر آن به بیرون از زندان، زنان معترض در جامعه را مرعوب کند.
بعد از چهل و چهار سال جنایت، این رژیم است که ابزارها و حربه های سرکوب و خشونت آن کارائی خود را از دست داده و این نیروی مبارزه و مقاومت و آگاهی زنان و دیگر توده های مردم در جامعه است که شعله های آن روز بروز فروزانتر میشود. خیزش انقلابی ژینا، این انفجار عظیم اجتماعی با محوریت و به رهبری زنان که پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی را بازگشت ناپذیر کرده است، نشان داد که تجاوز و خشونتها علیه زنان و کشتار مبارزین و آزادیخواهان در سالهای ٦٧، ٨٨، ٩٦ و ٩٨ نتوانسته است ذره ای از اراده زنان و تودەهای به جان آمده ایران برای رسیدن به آزادی، برابری و شان انسانی خود کم کند. تودەهای معترض با درس گرفتن از هرکدام از این تجربیات مبارزاتی و مقاومتها، آگاهی و شیوەهای سازمان یابی و تاکتیک های مبارزاتی خود را صیقل داده تا با قدرت بیشتری نیروی سرکوب رژیم را به عقب برانند. همه این اقدامات جنایتکارانه و وحشیانه رژیم در واقع اوج زبونی رژیم را نشان میدهد. زنان را بازداشت میکند، تحت انواع شکنجه های روحی و جسمی قرار میدهد، مورد تجاوز قرار میدهد، از انواع هتک حرمتها و الفاظ رکیک استفاده میکند تا به خیال خود آنها را بشکند، توبه نامه ازآنها میگیرد ولی مینینیم همین که آزاد شدند، دم در زندانها، و نه دورتر، چنان که سپاهیان و زندانبانان بشوند، فریاد مرگ بر ستمگر و زن زندگی آزادی سر میدهند.
خشونت و تبعیض سیستماتیک و نهادینه شده جمهوری اسلامی علیه زنان و دیگر لایەهای ستمدیده و به حاشیه رانده شده جامعه ایران چنان گسترده و عمیق است که اثرات ویرانگر آن سالها بعد از رفتن رژیم هم بجای خواهد ماند. در نتیجه کار زنان و مبارزات زنان با سرنگونی رژیم پایان نمی یابد و باید به کل قوانین، نهادهای سرکوب، مراکز ترویج، سیاستها و برنامەهای ارتجاعی و ضد زن و ضد انسانی و سنن عقب مانده و فرهنگ مردسالارانه پایان داد و آنها را ریشه کن کرد. همان دم و دستگاههای سرکوب، نیروهای مسلح و زندان و شکنجه که از اصلاح طلبان حکومتی گرفته تا بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوازی طرفدار غرب می خواهند آن را دست نخورده تحویل بگیرند، ابزار تداوم سرکوب زنان و مردان آزادیخواه و وسیله حفظ حاکمیت سرمایه داران هستند. این همان دم و دستگاههایی هستند که خانه و خیابان و زندان و محل کار و دانشگاهها و مدارس را برای زنان و جوانان و کارگران و در یک کلام کل جامعه ایران به کشتارگاه و زندان و میدان جنگ تبدیل کردەاند و هیچ کس در وجود آنها احساس امنیت نمیکند. این همان دستگاهها و نهادها و مراکزی هستند که باید زنان و دیگر جنبشهای پیشرو و مبارز جامعه آنها را در هم بشکنند و این کار با دست به دست کردن قدرت از بالا و دادن کنترل جامعه به نمایندگان بورژوازی ممکن نیست. این کار حضور دائم و فعال و آگاهانه توده های کارگر زن و مرد در تمامی صحنه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه می طلبد.
طی پنج ماه خیزش انقلابی، شبکه به هم مرتبط زنان و مردان جوان انقلابی در محلات، دانشجویان در دانشگاهها کمیته ها و نهادهایی که ایجاد کرده بودند در هدایت و تداوم حیزش ژینا نقش اصلی و محوری داشته اند. این شبکه ها و کمیته ها را باید گسترش داد و تقویت کرد. این شبکه های به هم مرتبط جوانان و کمیته های محلات می توانند سنگ بنای شوراهای محلات باشند و در فردای سرنگونی رژیم اسلامی و یا هر خلائی که اداره جامعه پیش آمد مدیریت و اداره محلات و شهر را بر عهده بگیرند. یعنی باید از همین حالا درفکر بود که ارگانها و نهادهای حاکمیت تودەهای کارگر و زحمتکش و تهیدستان شهری شکل بگیرند. این شبکەها، نهادها و کمیته ها تا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی می توانند در سازماندهی و هدایت اعتراضات توده ای نقش ایفا کنند و در فردای سرنگونی رژیم به ارگانها و نهادهای حاکمیت مردم تبدیل گردند.
سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له