هشت گام در روش دیالکتیک مارکس
چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰
برتل اولمن ترجمهی حامد سعیدی

هشت گام در روش دیالکتیک مارکس
برتل اولمن
ترجمهی حامد سعیدی
توضیح مترجم
انگیزهی اصلیام برای ترجمهی این مقاله دو مسئله است. یکم، آشنایی بیشتر دانشپژوهان و علاقهمندانِ فارسیزبان با «روش دیالکتیک مارکس» و تشویقشان به کاربست آن در کارهای پژوهشی و آکادمیک (و البته بهطور کلی ارتقای توانایی در اندیشیدن دیالکتیکی در تبیین و تحلیل مسائل). چراکه تقریباً تمامیِ روشهایی که در پژوهشهای اجتماعی دانشگاهی بهکار بسته میشوند، روشهای متداول ایستا و نادیالکتیکیاند که مسائل و واحدهای تحلیلی را از زمینهی وسیعتر پویایی نظام سرمایهداری جهانی برمیکَنند، زیرا عمدتاً در خدمت توجیه و استمرار نظام سرمایهداری عمل میکنند و فضای کافی و رادیکال برای دستبردن به ریشهی مصایب، استثمار، تبعیض و نابرابریهای موجود در جامعه باقی نمیگذارد. امروزه ضرورت اتخاذ روش دیالکتیکی بیش از هر زمانی احساس میشود، بهویژه برای کسانی که رویکرد انتقادی به نظام سرمایهداری دارند و بنا دارند نقشی، ولو کوچک، در افشای سازوکارهای نظم مستقر و تغییر آن ایفا کنند. این روششناسی ابزارهای مؤثر، پویا و جامعی ارائه میکند که به واسطهی آن فهمودرک مسائل و پیچیدگیهای جامعهی سرمایهداری آسانتر میشود. شخصاً این روش را در رسالهی اخیرم «اقتصاد ژئوپلیتیکی نفوذِ چین در ایران» بهکار بستهام و برای کاوش و سنجشپذیری متغیرها و عناصر خاصی از کلیّت، آنرا به شیوهای علمی الگوسازی و نظاممند کردهام که میتواند چگونگی کاربست آن را مأنوستر و انضمامیتر نماید و کار با آن را راحتتر سازد.
دوم، در میزگرد «چپ و جنبشهای اجتماعی در ایران»، آقای عباس ولی بحثی در «نقد» منطق دیالکتیک مطرح کرد مبنی بر اینکه «دیالکتیک میتواند اتحاد ایجاد کند اما نمیتواند استقلال اجزای سازندهی آن کل را حفظ کند». دو شرکتکنندهی دیگر در میزگرد هم کموبیش همسویی خود را با این رویکرد اعلام کردند. این نگرش تلاش دارد از دلِ پرداختن به منطق روش دیالکتیکی، البته از زاویهدید خویش، استنتاج سیاسی مورد نظرش را بیرون بکِشد بلکه به نتیجهی سیاسی دلخواهی برسد. گسترهی کاربرد روش دیالکتیکی در همهی حوزهها و جامعیّت آن، همزمان زمینه را برای این گونه نگرش و دیدگاههای سیاسی نیز فراهم میکند. به نقل از برتل اولمن میتوانیم موقتاً این را مطرح کنیم که «این همین دامنهی پهناور و ضرورت پوششدادن تمامی این قلمرو است که به دیالکتیک موقعیت منحصربهفرد میبخشد، و همچنین توضیح آن را نیز بسیار دشوار، و تحریف آن را ـ بهطور یکسان برای دوستان و دشمنان ـ آسان میکند.» بنابراین، برای جلوگیری از تحریفها، زدودن برخی ابهامات و درک بایسته و شایستهتر از روش دیالکتیک مارکس، مطالعهی این مقالهی بسیار روشنگرانه، آموزنده و ارزنده را به همهی تلاشگران و علاقمندان توصیه میکنم.
—–
مقدمه
ضربالمثلی محبوب در میان فرهنگهای مختلف وجود دارد که میگوید: «اگر به یک مرد گرسنه ماهی بدهید، برای یک روز چیزی برای خوردن دارد. اما اگر به او ماهیگیری بیاموزید، همیشه چیزی برای خوردن دارد.» بسیاری از بزرگترین متفکران ما در طول قرنها، نقش روش یا چگونگی انجام کاری که منجر به نتیجهای مطلوب میشود را بر خودِ نتیجه ترجیح دادهاند.
اکثر روشها برای این منظورند که برای یک یا حداکثر تعدادی از مسائل ما اتخاذ شوند، اما دستکم یک روش وجود دارد که تقریباً برای همهچیز بهکار بسته میشود و آن دیالکتیک است. این همین دامنهی پهناور و ضرورت پوششدادن تمامی این قلمرو است که به دیالکتیک موقعیت منحصربهفرد میبخشد، و همچنین توضیح آن را نیز بسیار دشوار، و تحریف آن را ـ بهطور یکسان برای دوستان و دشمنان ـ آسان میکند. مارکس هرگز قطعهی کوتاهی را که گفته بود میخواهد به دیالکتیک بپردازد به اتمام نرساند (Marx [1858] 1955: 100). و آنچه بهعنوان مقدمهای روششناختی بر اثرش سهمی در نقد اقتصاد سیاسی آغاز کرد، که احتمال دارد فقط همین [قطعه] را انجام داده باشد، ناتمام باقی ماند و تا مدتهای مدید پس از مرگ مارکس نیز منتشر نشد (Marx [1859] 1903: 264). واضح است که برای مقدمهای بر کتاب نامبرده بسیار طولانی و پیچیده شد. اما مارکس در پایبندیاش به دیالکتیک هرگز دچار تردید نشد، و استفادهی او از آن، هرچند به درجات مختلف، را میتوان در نوشتههایش در طول تمام دوران زندگیاش یافت.
شرح روش دیالکتیکی مارکس که در ادامه ارائه میشود برگرفته از ترکیبی است از نحوهی استفادهاش از دیالکتیک و آنچه که او ـ و بهمیزان کمتری فریدریش انگلس که من وی را سخنگویی همتراز با مارکس در این موضوع میدانم ـ دربارهی آن میگوید. با وجود این، نمیتوانیم ادعا کنیم که این همان چیزی است که مارکس میخواسته در این مناسبت بنویسد، زیرا نسخهی ما بسیار نظاممندتر از نسخههایی است که او احتمالاً میخواسته ارائه کند. اما این مقاله در زمانی نگاشته شده است که دیالکتیک احتمالاً کمتر از هر زمان دیگری بهکار گرفته میشود و بیشتر از هر زمان دیگری مورد سوءاستفاده قرار میگیرد؛ امری که دستیابی به آن و/یا آموختن آن را برای کسانی که بیشترین سود را از این نوع تحلیل میبرند دشوارتر میکند. ازاینرو، روش دیالکتیک مارکس را در هشت گامِ «نسبتاً» ساده برساختهام که هر کدام بر پایهی گامهای قبلی بنا شدهاند. بنا دارم که هر گام را بهنوبهیخود روشن و تشریح کنم و همهنگام سهم ویژهاش را در کلیّت روش دیالکتیکی یا آنچه که مارکس را قادر ساخت تا به درک بینظیرش از سرمایهداری دست یابد، نمایان سازم.
….
متن کامل این مقاله را در سایت «نقد اقتصاد سیاسی» بخوانید:
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
دیالکتیک مارکس