پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 25 - 04 - 2024

Communist party of iran

«هردم از این باغ بری می‌رسد»! «بسته‌بندی کنفدراسیون کار ایران»!


عباس منصوران

اما آنچه در روزهای اخیربه نام اعلام موجودیت «کنفدراسیون کار ایران» از باغ به بازارآورده شد، تازگی ندارد. این پروژه، ‌ بی گمان، با واکنش طبقاتی و آگاهمندانه‌ی جنبش کارگری-سوسیالیستی در ایران روبرو شده و خواهد شد و برای دست‌اندرکاران آن، بری به بار نخواهد آورد. «کنفدراسیون کار ایران» یک کمدی اندرکمدی است؛ یعنی که هم یک فکاهی است و هم از کمدی بیرون آورده شده، به آن امید که تلاش انحرافی دیگری را به آزمون بگذارد. همانند نمونه‌های بسته بندی شده‌ که سالها پیش، علیرغم تلاش‌ها و صرف هزینه‌‌های گزاف، با واکنش کوبنده‌ی فعالین جنبش کارگری و سوسیالیستی در ایران وخارج از ایران روبرو و طرد شدند.  


اینان نیز در غیاب و با دور زدن طبقه کارگر و جنبش کارگری در ایران، با گزینش نام «کنفدراسیون کار ایران» خود را عملن،‌ نمایندگان طبقه کارگر ایران می‌نامند. این جمع در خوشبینانه ترین حالت، اگر کوچکترین صداقت و مسئولیت شناسی داشت،‌ می‌توانست خود را جمعی «حقوق بشری» یا حتا سندیکالیست و پشتیبان تشکل‌های صنفی کارگری و سمپات اتحادیه‌‌های زرد کارگری اروپایی-آمریکایی یا هرنام دیگری به جز «کنفدراسیون کار ایران» بنامد و نه کنفدراسیون (فدراسیون‌‌های) کار ایران! چنین اقدامی، تعرض و گستاخی به میدان جنبش رزمنده کارگران در ایران است. توهینی است به ‌صدها زن و مرد و نماینده‌گان دربند و شجاع و آگاه کارگری که اکنون در شکنجه‌گاه‌های حکومت اسلامی، یا جانباخته و‌به دار آویخته‌ شدند، و یا هم اینک تا پای جان، در راه آرمان‌های ‌کارگری- سوسیالیستی خویش مبارزه و مقاومت می‌کنند.


پروژه بسته بندی شده، پشت پا زدن به سازماندهنده‌گان اعتصاب‌های پرشکوه ‌هفت‌تپه، فولاد اهواز،‌ ذوب‌آهن، معادن، کارگران نفت و گاز، کانون‌های فرهنگیان و پرستاران،‌ بازنشسته‌گان کارگری و… کمیته‌‌های اعتصاب، مجمع نمایندگان، مجمع عمومی کارگران سراسر ایران و رویکرد شورایی  جنبش کارگری و اقدامی محکوم ارزیابی می‌شود.

تبلیغ و خبر پرآب و تاب تشکیل پروژه‌ی جدید از سوی رسانه‌های اپوزیسوین پروغروب و سیمای سرمایه، اما بسیار ناشیانه به تماشا گذارده شد. یکی از سخنگویان آن عضو شورای شهر آمستردام هلند، بدون کوچکترین آشنایی به ساده‌ترین ترم‌ها و مفاهیم روزمره جنبش کارگری در پروپاگنداری تبلیغاتی رسانه‌ی اپوزیسیون راست ایران انترناسیونال «کفدراسیون» و اهداف‌آن را اینگونه معرفی کرد: «ما یک تعداد فعالین کارگری و فعالین مدنی در خارج از کشور … هستیم»‌ و :«کسانی که این کنفدراسیون را تشکیل داده‌اند تعداد زیادی از مبارزان کارگری بودند که تازه به خارج از کشور آمده‌اند؛ به‌اضافه کسانی که از قبل بودند و ما می‌خواستیم که این حالت فردیت را تجمیع بدهیم و توی یک کنفدراسیون جمع بکنیم تا بتوانیم بیشتر صدای کارگران و کارمندان و معلمان ایرانی باشیم.»‌ و«به علاوه، به رسمت شناخته شدن از سوی اتحادیه‌های کارگری تا به جای نمایندگان آنها (حکومت اسلامی) ما به سازمان جهانی کار برویم.»


به‌اینگونه آشکار می‌شود که نام «جعلی کنفدراسیون» برای جلب پشیتبانی اتحادیه‌های زرد دیگر کشورها‌ و پیوستن به جمع سه‌جانبه گرایان به نام طبقه کارگر ایران،‌ برگزیده شده است. در یک کلام، انحلال جنبش کارگری ایران در دیگ ذوب رفرمیسم اتحادیه‌‌های سازش کار و سرمایه.


فکاهی‌تر آنکه، علیرغم بیان سخنگوی آن که این سناریو را «تعداد فعالین کارگری و مدنی خارج کشور..» می‌نامد، دومین هدف خود را ورود به سازمان جهانی کار یعنی ارگان سه جانیه دولتی- کارفرمایی-اتحادیه‌های زرد تعیین کرده‌است تا‌ به یدک اتحادیه زرد ضدکارگری در آلمان، به جای هیئت نمایندگان حکومت اسلامی «به آنجا» راه یابد. رئیس هیئت رئیسه‌ی همه «فدراسیون‌های» کار ایران، ‌در پروپاگاندای ایران انترناسیونال اهداف  پروژه ساختگی دست اندرکاران را اینگونه خواند:

«ارتباط جدی‌تر با فعالین و بخش‌های مختلف نیروی کار در داخل ایران»، «انتقال امانتدارانه و بسیار شفاف خواسته ها و مطالبات فعالین و بخش‌های مختلف نیروی کار در داخل ایران به جامعه جهانی» و «تجمیع نیروی فعالین کارگری در خارج از کشور».

در این اعلام موجودیت، آقای فواد کیخسروی،«عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران» که محفلی جنجالی است را  به عنوان «رئیس هیئت مدیره کنفدراسیون کار ایران» یعنی فدراسیون‌های، اتحادیه‌های سندیکاهای ایران معرفی شد.  


این پروژه، به ناگهان در آلمان روز شنبه پنج اسفند ۱۴۰۲، در یک دورهمی در اتاقی که از سوی اتحادیه سراسری کارگران آلمان» (DGB) در اختیار گرفته بود و با برخورداری از پشتوانه «بنیاد ایبرت» (آخرین صدراعظم دوران امپراتوری آلمان)، ، فیل خود را به هوا برد. در این نمایش، هفت -هشت کمیسیون تشکیل داده شد که تنها در یک بند کارگری خود: «معطوف به کارگران و کارمندان و ایرانیان خارج کشور…»‌ و همگی در راستای موازین بورژوایی سوسیال دمکرات‌های راست نئولیبرال امپرالیسم آلمان هستند و از همین زاویه نیز مورد پشتیبانی قرار می گیرند.

خود این نام و افراد روی صحنه و نیز لابی‌ها، اتحادیه زرد دی گ ب، و اتحادیه‌های سه جانبه گرای دیگر، شناختی که از افراد پشت این پروژه در دست است، همگی نمایانگراهداف، ‌ماهیت و رویکرد غیرکارگری و رفرمیستی این سناریو می‌باشند. با نمایان شدن یکی در پی دیگر افراد پشت صحنه‌ی این سناریو، به زودی، ماهیت و اهداف این رویکرد غیرکارگری و مردود آشکارتر خواهد شد. از نام آن شروع‌ می‌کنیم: یعنی‌ از«کنفدراسیون کار ایران»‌ که به معنای واقعی آن به ارگانی متشکل ازاتحاد چندین فدراسیون،‌ که خود فدراسیون، از اتحاد چندین اتحادیه و هر اتحادیه نیز از تجمع چندین سندیکا و یا نهادهای کارگری تشیکل می‌شود. پسوند «کار ایران» در باید بیانگر مفهوم طبقاتی کار در برابر سرمایه و طبقه کارگر ایران باشد. بنابراین این یک دستبرد به مفهوم طبقاتی و جنبش کارگری به‌شمار می‌آید.


در باره DGB لازم به اشاره است که این اتحادیه زرد، به‌سان پایگاه کارگری، سوسیال‌دمکراتهای امپریالیسم آلمان، تا کنون، از هرگونه پشتیبانی از خیزش‌های دی‌ماه ۹۶ و آبان‌ماه ۱۳۹۸ و جنبش انقلابی جاری و مبارزات کارگری در ایران خودداری کرده‌ است. این اتحادیه در همراهی با دیگر ارگانهای رفرمیستی جهان سرمایه‌داری، در کانادا، آمریکا، ‌فرانسه، و… در تلاش است تا با تشکل دهی ارگانهای زرد کارگری به نام کارگران و کل طبقه کارگر،‌ بالندگی، پویایی و رزمندگی و شوراگرایی جنبش کارگری ایران را لگام زند و با دست و دل بازی،‌ از سویی از بالا با آموزش و پیشبرد گرایش سندیکالیسم صنفی و نه طبقاتی، این جنبش رزمنده را به مهار درآورند و درسوی دیگر با تقویت سندیکالیسم-رفرمیسم پس از سرنگونی حکومت اسلامی، در برابر رویکرد شورایی بایستند.


دست‌اندرکاران، لابی‌ها و پشتیبانان این سناریو، با سوء استفاده از شرایط سرکوب و خفقان در ایران، در آن سودا هستند که از فراز سرکارگران رزمنده،‌ همه روزه در اعتصاب و همایش و کف خیابان و محل کار، در شرایطی که نمایندگان میدانی جنبش کارگری، با ابتکار و تجربه به سازمانیابی طبقاتی، و گونه‌گونی مبارزات طبقاتی، اعتصاب، همایش و مطالبه می‌پردازند‌، به گونه‌ای به نام کارگران نمایان شوند تا در دوران انقلابی، با پشت پا زدن به این جنبش انقلابی، برای برقراری ارگان‌‌‌های سه جانبه گرایی، و تشکل دهی‌های صنفی ایستاگرا برای بازدارندگی رویکرد طبقاتی-شورایی، تفاهم و سازش با دولت-کارفرما و سرمایه‌دار، سهمی ادا کنند. در خوشبینانه‌ترین ارزیابی، سندیکالیسم و رفرمیسم اهداف چنین رویکردی است، ‌هرچند به صورت کمیک و کمدی ظاهر شده باشند.

٢٤ فوريه ٢٠٢٤
پنجم اسفند ١٤٠٢

اشتراک در شبکه های اجتماعی: