زن ناموس هیچکس نیست
سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱
بر پایه گزارش هایی که در شبکه های اجتماعی منتشر شدەاند فقط در یک هفته چهار زن در شهرهای کامیاران، مریوان، اهواز و کرمانشاه قربانی قتل های ناموسی شدەاند. بر طبق این گزارش ها نگین رستمی اهل روستای “نی” از توابع مریوان سوم بهمن توسط همسر سابقش سوزانده شد و نهم بهمن در بیمارستان بر اثر شدت جراحات جانش را از دست داد. زهره لندی، ساکن اهوازنهم بهمن با شلیک گلوله به دست شوهرش کشته شد. رضوان ندیمی ۲۶ ساله و اهل کامیاران توسط شوهر سابق خود به ضرب گلولهی اسلحه کمری در یازدهم بهمن به قتل رسید. فیروزه مرادی ٢٦ ساله و اهل کرمانشاه هم با ضربات چاقو توسط برادرش کشته شد.
بر اساس آمارها هر ساله بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ زن در ایران قربانی قتلهای ناموسی میشوند. آنها به طرز وحشیانەای توسط بستگان نزدیک خود که اغلب پدر، شوهر یا برادر قربانی هستند، کشته می شوند. اگر به مناطقی که این قتلها در آن انجام میگیرند توجه کنیم، میبینیم اکثر این قتلها در مناطقی رخ میدهند که بطور سیستماتیک چه قبل و چه بعد از انقلاب در معرض انواع تبعیضات، ستمها و محرومیتهای سیاسی، اقتصادی، آموزشی و اجتماعی بودەاند. جمهوری اسلامی که طی بیش از چهار دهه حاکمیت ننگین خود، از طریق قوانین و آموزه ها و نهادهای رسمی خود، انواع تبعیضات و بی حقوقیها را به زنان ایران تحمیل کرده است، در مناطقی مثل کردستان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان و یا ایلام، در کنار این بی حقوقیهای قانونی، فقر، بیکاری، انواع محرومیتهای اجتماعی، عدم دسترسی آسان به آموزش، تبلیغ انواع افکار، سیاستها و برنامه های ارتجاعی و ضد زن، تحمیل وابستگی اقتصادی زن به مرد و خیلی مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به طرز شدیدتری به این مناطق تحمیل کرده است.
در جامعه ایران گستردگی خشونت علیه زنان اساسا ناشی از حاکمیت یک رژیم مستبد مذهبی است که قوانینش مبتنی بر تعالیم دین اسلام می باشند. رژیم جمهوری اسلامی رسما و قانونا زن ستیز است و با اعمال قوانین اسلامی بطور نهادینه شده حقوق مدنی و انسانی زنان را پایمال می کند و با سلب تمام آزادی های فردی و اجتماعی از آنان، به اعمال خشونت همه جانبه علیه زنان در جامعه و خانواده از طرف حکومت و مردان اجتماع مشروعیت بخشیده است. رژیم جمهوری اسلامی برای تداوم حاکمیت خود از فرهنگ پوسیده مردسالاری در جامعه تغذیه می کند. در قوانین اسلامی زنان جزء دارایی و ملک مردان محسوب می شوند. طبق ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی حکومت اسلامی نیز در روابط زن و شوهر مرد رئیس مطلق خانواده است. در صورت سرپیچی زن از فرمان شوهر که معمولا با اعمال خشونت علیه زنان همراه است، در مراجع قضایی با استناد به همین قوانین زنان را محکوم می کنند. بر اساس ماده ۶۳۱ قانون مجازات اسلامی، اگر مردی همسر خودش را با مرد دیگری در یک بستر ببیند و او را بکشد، مرتکب قتل نشده و بر او هیچ گناهی نیست. در حالیکه همین حق را یک زن ندارد. ماده ۳۰۰ قانون مجازات اسلامی اعلام می دارد: دیه قتل زن مسلمان خواه عمدی و خواه غیرعمدی نصف دیه مرد مسلمان است.
فاکتور دیگری که در تحلیل علل گسترش قتل های ناموسی باید مد نظر قرار گیرد، پدیده کودک همسری است که جمهوری اسلامی به زنان ایران تحمیل کرده است. رضوان ندیمی را در سن ۱۶ سالگی ازدواج دادەاند، سنی که در دیگر جاهای دنیا از سنین کودکی محسوب میشود. کودک همسری پدیدەای دیرپا در جامعۀ ایران است که متأثر از فرهنگ واپسگرایانۀ و مذهبی در جامعه باز تولید می شود و حکومت اسلامی ایران به این باورها و احکام پوشش قانونی و مدنی داده است. کودک همسری و ازدواج زود هنگام، بخصوص برای دختران که فراغت دوران کودکی و فرصت طلایی آموزش و شکوفایی استعداد و رشد جسمی و فکری و شکل گیری شخصیت از آنها سلب می شود، ضمن ابتلا به عوارض روحی و جسمی، اثرات ناگوار و پیامدهای منفی در خانواده و جامعه به جای می گذارد. عروس خردسال به سبب تحمل کارخانگی مادام العمر و محدویت رسیدگی به فرصتهای کودکانه اش قدرت و توان تصمیم گیری را از دست می دهد. این دختران به سبب بارداری زود هنگام و عدم آشنایی با آموزشهای جنسی در معرض مرگ و میر زودرس قرار دارند بطوریکه میزان مرگ آنها پنج برابر دختران بیست ساله است. ازدواج زودرس کودکان یکی از مظاهر خطرناک خشونت علیه کودکان و کودک آزاری و از جلوەهای به بردگی کشاندن این نو جوانه ها بشمار می آید.
نگین رستمی، زهره لندی، رضوان ندیمی و فیروزه مرادی در حالی قربانی قتل های ناموسی شدەاند که ایران صحنه تداوم یک جنبش انقلابی شکوهمند است و زنان در این جنبش نقش پیشتازی ایفا کردەاند. زنان بعد از بیش از چهار دهه مبارزه و مقاومت پیگیر، به جنگ مستقیم و آشکار با رژیم جمهوری اسلامی و تمامی قوانین تبعیض آمیز آن رفته و در خیابانها، روسریهایشان، این نماد بردگی زنان در حکومت اسلامی، را در آتش میسوزانند و کمر به سرنگونی حاکمیت اسلامی سرمایه بستەاند.
در حالیکه خیزش انقلابی ژینا لرزه به جان کل نظام سرکوبگر اسلامی انداخت، زنان دوباره خود را یافتند و به قدرت متحد خود و دیگر اقشار جامعه پی بردند و نه تنها امید آنها به دنیایی برابر و آزاد را زنده کرد بلکه الهام بخش صداهای زیادی در سطح جهان شدند. آنها به حاکمیت و کل جامعه و جهان نشان دادند که جنس درجه دوم نیستند، بلکه خود رهبر هستند، مردان آزاده را هم با خود همراه میکنند و خیابانها را به میدان رویاروئی با نیروهای سرکوبگر تبدیل کردەاند.
آنچه مسلم است زنان برای ریشه کن کردن قتل های ناموسی و ریشه کن کردن سنن، افکار و عقاید مرتجع، عقب مانده و ضد زنی که طی حاکمیت جمهوری اسلامی و نظامهای سرکوبگر قبل از آن بر زنان و جامعه تحمیل شدەاند، راهی ندارند جز اینکه همزمان با مبارزه علیه جمهوری اسلامی، متحد در تشکلهای تودەای خود و همراه با دیگر جنبشهای پیشرو جامعه به جنگ همه سنن، ارزشها وقوانین ضد انسانی و ارتجاعی موجود در جامعه بروند و هر نیرویی که در پی حفظ اسلام و نهادهای سرکوبگر حکومت اسلامی و به بیراهه بردن خیزش انقلابی مردم ایران هستند را افشا و طرد کنند. همزمان باید دانست که با سیاستهای سرمایه دارانه اپوزسیون راست نمیتوان به جنگ فقر و محرومیت و عوارض ناشی از آنها رفت. باید چه در زمینه سیاسی، چه اجتماعی و چه اقتصادی، کارگران و تودەهای زحمتکش و تهیدست اعم از زن و مرد، خود کنترل اداره امور جامعه را به دست گیرند و برای همیشه به قوانین، ارزشها و محدودیتهای دست و پاگیر سر راه حاکمیت خود پایان دهند.
شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له