نگاهی به موقعیت شکننده رژیم جمهوری اسلامی
سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۳
برای ارزیابی از موقعیت رژیم جمهوری اسلامی باید فاکت های واقعی و معین را در کنار هم قرار دهیم تا بتوانیم تحلیل و ارزیابی نسبتا دقیقی از موقعیت رژیم اسلامی ارائه دهیم. در زمینه اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی اگرچه با افزایش تولید و صادرات نفت و بند و بست های پشت پرده با دولت های غربی برای انتقال دلارهای نفتی و دستبرد به صندوق های بازنشستگی، دولت را از ورشکستگی مالی نجات داده و بودجه نیروهای سرکوبگر و سرپا نگاه داشتن دستگاه عریض و طویل اداری دولت را تأمین کرده است، اما هیچ دورنمایی برای کنترل ابعاد ویرانگر بحران اقتصادی ندارد. این رژیم به دلیل ساختار سیاسی ایدئولوژیک، قانونی و اداری و فساد نهادینه شده حتی در چهارچوب سیاست های سرمایه دارانه و الگوی نئولیبرالی رایج آن هم نتوانسته و نمی تواند گامی در جهت مهار این بحران اقتصادی بردارد.
جمهوری اسلامی به دلیل ابعاد این بحران اقتصادی و ماهیت طبقاتی سیاست ها و اولویت هایی که دارد، قادر به پاسخگویی به مطالبات عاجل طبقه کارگر و فرودستان جامعه نیست و در این دوره انقلابی بشدت می ترسد از اینکه کوچک ترین عقب نشینی از سیاستهای تاکنونی، به روحیه تعرضی در جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی و اعتراضی دامن بزند و به از هم گسیختگی کامل نظم سیاسی حاکم بیانجامد. این وضعیت، رشد و گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگری و خیزش های توده ای را اجتناب ناپذیر کرده است. تداوم اعتراضات سراسری بازنشستگان، اعتصاب و اعتراض سراسری پرستاران، تداوم اعتصاب و اعتراض کارگران واگن پارس، اعتراضات کارگران و نفت و پتروشیمی و … به روشنی این واقعیت را نشان می دهند.
جمهوری اسلامی اگرچه با سازماندهی و تجهیز نیروهای “محور مقاومت” در منطقه و وارد شدن به یک مسابقه تسلیحاتی و سرمایه گذاری های عظیم در پروژەهای هستەای به قیمت به فقر و فلاکت کشاندن اکثریت مردم ایران به تهدیدی برای رقبای منطقەای خود تبدیل شده است، اما تحولات اخیر در خاورمیانه نشان داد که استراتژی تعرض بازدارنده رژیم به بن بست رسیده است. پرتاب صدها موشک و پهباد انتحاری به اسرائیل در پی حمله مرگبار ارتش اسرائیل با کنسولگری جمهوری اسلامی در سوریه و تداوم جنگ فرسایشی حزب الله لبنان و نیروهای ” محور مقاومت” علیه اسرائیل نتوانست مانع تهاجم تحقیرآمیز اسرائیل به جمهوری اسلامی در قلب تهران و ترور اسماعیل هنیه شود.
در حالی که سیاست راهبردی جمهوری اسلامی در کانون های بحرانی منطقه با هدف مقابله با اسرائیل و امریکا و تضمین بقای نظام اسلامی به دلیل ضعف بنیه اقتصادی، بحران های درونی، عدم توان بازدارندگی و روند تجدید آرایش سیاسی منطقه به بن بست رسیده و اهرم موازنه سازی در تعیین سیاست خارجی را از دست آن خارج کرده است، این رژیم در سطح داخلی خود را در نبردی سنگر به سنگر با کارگران و زنان و فرودستان و اکثریت مردم ایران می بیند. خیزش های تودەای پی در پی و روند رو به رشد جنبش های اعتراضی در داخل ایران بیانگر این واقعیت است که جمهوری اسلامی با تبدیل شدن به یک تهدید منظقەای نمی تواند بقای خود را تضمین کند.
تعمیق بحران اقتصادی و بن بست استراتژی تعرض بازدارنده رژیم اسلامی حالی است که در جریان نمایش های انتخاباتی از یازدهم اسفند ماه گذشته تاکنون، سه بار مهر عدم مشروعیت بر پیشانی جمهوری اسلامی کوبیده شده است. این شکست ها نیز به عنوان نشانه تداوم جنبش انقلابی ژینا و پیامدهای این جنبش به نوبه خود نزاع میان باندهای حکومتی را تشدید کرده است، به طوریکه در دور دوم نمایش انتخابات ریاست جمهوری به رغم مداخله مستقیم فرماندهان سپاه، اصول گرایان نتوانستند حول معرفی یک نامزد واحد به اجماع برسند. جناح های درون رژیم حتی بر سر چگونگی واکنش در برابر تهاجم تحقیر آمیز دولت اسرائیل با هم توافق نظر ندارند.
اصلاح طلبان حکومتی نتوانستند مردم را با صندوق رأی و مکانیسم “انتخابات” در نظام اسلامی آشتی دهند. مسعود پزشکیان وعده تشکیل دولت “وفاق ملی ” را داد، دولتی که همه جناح های حکومتی و “نمایندگان” اقلیت های ملی و مذهبی را در بر گیرد. اما دولت ” وفاق ملی” وعده داده شده، دولت جهادی خامنه ای از آب در آمد و موجبات سرخوردگی بخشی از اصلاح طلبان حکومتی را فراهم آورد. در این شرایط تعیین پزشکیان اصلاح طلب ذوب شده در ولایت به عنوان رئیس جمهور که محصول آن تشکیل یک کابینه جهادی و چرخیدن در بر همان پاشنه سابق و ناتوانی در کنترل بحران ها است، باز هم کشمکش جناح های حکومتی را تشدید خواهد کرد. این موقعیت در حالی که دستگاه ایدئولوژیک و روحانیت حکومت اسلامی در مشروعیت بخشی به این اوضاع بحرانی و فقر و فلاکت اقتصادی و بی حقوقی های اجتماعی به بن بست رسیده است، موقعیت حکومت اسلامی را در برابر فشار اعتراضات کارگری و تودەای شکننده تر خواهد نمود.
در چنین شرایطی به رغم تغییر تاکتیکی در آرایش سیاسی باندهای حکومتی، تشدید سرکوب، هم به تاکتیک و هم به استراتژی بقای جمهوری اسلامی تبدیل شده است. ماشین سرکوب رژیم اگرچه در مواجهه و رودررویی با خیزش های سیاسی و امواج پی در پی اعتراضات کارگری و تودەای فرسایش پیدا کرده است، با همه اینها رژیم اسلامی هنوز ظرفیت های سرکوب را حفظ کرده و با تکیه بر تشدید سرکوب و بگیر و ببند و اعدام برای بقای خود تلاش می کند. با اینحال تکیه یکجانبه بر گزینه سرکوب و اعدام، موقعیت رژیم را شکننده کرده است. هیچکدام از رژیم های دیکتاتوری تنها با تکیه بر حربه سرکوب نمی توانند بقای خود را تضمین کنند. آن روز که ماشین سرکوب رژیم زمینگیر شود و حربه سرکوب کارائی خود را به کلی از دست بدهد، روند فروپاشی رژیم آغاز می شود.
سخن روز: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv