شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ | 16 - 11 - 2024

Communist party of iran

نگاهی به صف بندی نیروهای اپوزیسیون در اوضاع کنونی ایران

جنبش انقلابی ژینا که بیش از دو سال از عمر آن می گذرد، ماهیت سیاسی و طبقاتی نیروهای اپوزیسیون بورژوازیی را شفاف تر بر ملا کرد. راست افراطی سلطنت طلب از همان آغاز با هدف مسخ این جنبش انقلابی با تبلیغ شعار مردسالارانه و ناسیونالیستی “مرد، میهن، آبادی” در برابر شعار “زن، زندگی، آزادی” به میدان آمد و در ادامه با سازماندهی باندهای لمپن و فالانژیست سلطنت طلب تلاش کرد که پرچم “شیر و خورشید” این نماد ارتجاع سلطنت پهلوی را به راهپیمایی های خارج از کشور تحمیل نماید.

این جریان سپس با هم پیمانی رهبری سازمان زحمتکشان کردستان ایران و تعدادی از سلبریتی ها، تحت نام مهسا، منشور و نقشه راه خود برای به شکست کشاندن جنبش انقلابی ژینا را اعلام کردند. در حالی که موتور پیش برنده جنبش انقلابی ژینا در خیابان ها، دانشگاه و مدرسه و حاشیه شهرها به حرکت درآمده بود، این ائتلاف ضد انقلابی بر جلب حمایت قدرتهای امپریالیستی در غرب تمرکز کرد. راست افراطی در همانحال که عملاٌ به اهرم فشار دولت های سرمایەداری  برای اعمال فشارهای کنترل شده بر رژیم جمهوری اسلامی جهت بند و بست های پشت پرده تبدیل شد، با مانورهای سیاسی خود در همانحال به منبع تغذیه و به چماق دست رژیم اسلامی علیه خیزش انقلابی مردم تبدیل شد. این جریان اساسا به پشتوانه خودآگاهی جنبش انقلابی جاری که در شعار” مرگ بر ستمگر، چه شاه باشد چه رهبر” و انتشار منشور مطالباتی بیست تشکل کارگری نمود پیدا کرد و در نتیجه روشنگری نیروهای جنبش چپ و کمونیستی و انقلابی رسوا و به حاشیه تحولات حال و آینده ایران رانده شد.

از سلطنت طلبان که بگذریم، بخش اصلی اپوزیسیون بورژوازیی ایران را طیف گسترده و رنگارنگ جمهوری خواهان لائیک و سکولار در واقع سوسیال دمکراتها و نئولیبرال های طرفدار غرب تشکیل می دهند. تأکید بر گذار مسالمت آمیز و خشونت پرهیز از جانب این بخش از اپوزیسیون اسم رمز ضدیت آنها با انقلاب است. اینها از انقلاب بیشتر از رژیم جمهوری اسلامی می ترسند. زمانی هم که از براندازی سخن می گویند، منظورشان براندازی “نرم و مخملی” و دست به دست کردن قدرت از بالای سر مردم است. دو پایه اصلی سیاست راهبردی همه نیروهای اپوزیسیون بورژوایی حفظ ارتش و سپاه پاسداران و ساختار بوروکراسی دولتی و تلاش برای نجات مناسبات سرمایەداری است. بخش هایی از بورژوازی ایران، طیف وسیعی از اصلاح طلبان حکومتی و لایەهای فوقانی خرده بورژوازی پایه اجتماعی این نیروها را تشکیل می دهند.

این بخش از اپوزیسیون بورژوایی با تکیه بر گرایش راست در درون جنبش های اجتماعی استراتژی خود را پیش می برد، در کردستان احزاب ناسیونالیست پایه نفوذ آنها هستند. این بخش از اپوزیسیون به اعتبار همین پایه اجتماعی که دارند، حریف اصلی جنبش چپ و سوسیالیستی در مبارزه برای تعیین سرنوشت قدرت سیاسی در تحولات آتی هستند.  پاشنه آشیل این بخش اپوزیسیون بورژوایی ایران همان برنامەهای اقتصادی آنان است. اینها در حالی می خواهند با پیروی از الگوی اقتصادی نئولیبرالیسم مناسبات سرمایەدارانه ایران را حفظ  و رشد و توسعه اقتصادی را وعده می دهند، که حکومت اسلامی بیش از چهار دهه است با تکیه بر همین مناسبات طبقاتی و همان الگوی مورد نظر آنها و ارزان سازی نیروی کار کارگران، نان و کار و آزادی و زندگی انسانها را به گرو گرفته است.

برنامه این بخش از اپوزیسیون برای رشد و توسعه اقتصادی ایران تشدید استثمار و تداوم ارزان سازی نیروی کار و بی حقوقی کارگران و دسترسی به بازارهای جهانی با تکیه بر حمایت قدرت های غربی برای فروش کالاهای ارزان است. آنها می خواهند یک حکومت سرمایەداری مستبد غیر دینی را جایگزین حکومت اسلامی کنند. وعده های دروغین این بخش از اپوزیسیون در مورد آزادی های سیاسی و رفاه اجتماعی  و برابری زن و مرد، در تناقض و تضاد اساسی با برنامەهای اقتصادی و نقشه های راهبردی آنان برای حفظ مناسبات سرمایەداری قرار دارد.

بخشی از نیروهای اپوزیسیون را چپ ها و کمونیست ها تشکیل می دهند. امروز وجود یک جریان نیرومند چپ اجتماعی بخشی از واقعیت انکارناپذیر جامعه ایران است. به تناسبی که خیزش های انقلابی و توده ای در سالهای اخیر و به ویژه جنبش انقلابی ژینا، جامعه را به چپ چرخانده اند، ابراز وجود این چپ اجتماعی عیان تر شده است. فعالین و رهبران جنبش کارگری که پرچم مطالبات کارگران را برافراشتەاند و در سازماندهی و رهبری اعتراضات و اعتصابات کارگری نقش دارند، مبتکر ایجاد کمیتەهای اعتصاب و برگزاری مجامع عمومی در مراکز صنعتی و کارگری هستند و ایده سازمانیابی شورایی را به میان کارگران می برند، آن بخش از تلاشگران جنبش زنان که در برابر فمینیسم ارتجاع اسلامی و فمینیسم نئولیبرال پرچم رهائی زنان با افق ضد سرمایەداری را برافراشتە و با حضور خود در پیشاپیش مبارزه معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، پرستاران، در زندان ها، در نبرد خیابانی در برابر سیاست ها و قوانین زن ستیزانه حاکم، چشم انداز رهایی زنان از ستمکشی سرمایەداری را به روی جامعه گشودەاند؛ جایگاه ویژەای در شکل دادن به این چپ اجتماعی دارند. 

این جریان چپ اجتماعی همچنین گرایش سوسیالیستی درون جنبش دانشجویی را در برمی گیرد که در تقابل با گرایشات نئولیبرال بورژوایی ایران و جریان های ارتجاع اسلامی پرچم اتحاد با جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی را برافراشته است؛ فعالین و رهبران جنبش بازنشستگان که بر گرفتن حق خود در کف خیابان تأکید می کنند؛ آن بخش از نویسندگان، خبرنگاران، استادان دانشگاه، سینماگران و هنرمندانی را در بر می گیرد که با فرهنگ، سیاست ها  و ایدئولوژی طبقه حاکم درافتاده، از منافع و مبارزه کارگران و زحمتکشان به دفاع برخاستەاند؛ آن نیروهایی که در کردستان بیرق مبارزه و تسلیم ناپذیری در مقابل رژیم جمهوری اسلامی، در افتادن با ارتجاع محلی و همبستگی با جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی در سراسر ایران را برافراشته اند. جنبش انقلابی ژینا به رغم فراز و فرودهایش با نقش آفرینی همین چپ اجتماعی آغاز و جریان دارد. مضمون خواستەها و مطالبات بخش های مختلف این چپ اجتماعی را شعار “نان، کار، آزادی” به هم پیوند زده است.

بخش انکار ناپذیری از جنبش چپ و کمونیستی ایران با طیف بندی متمایز را احزاب و سازمانهای موجود در جنبش چپ و کمونیستی ایران تشکیل می دهند. اگر چه بازتاب سیاسی فعالیت ها و مبارزات و پیوندهای معنوی احزاب و سازمانهای جنبش کمونیستی ایران در تحول آگاهی و شفاف شدن مطالبات بخش های مختلف این جریان چپ اجتماعی غیر قابل انکار است، اما احزاب و سازمان های موجود به رغم پیشرفت هایی که داشتەاند به جز موارد استثنایی هنوز در ابعاد اجتماعی رابطه ارگانیک و سازمانیافتەای با این نیروی چپ اجتماعی و با جنبش طبقه کارگر و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی ندارند. به عبارت دیگر هنوز جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اعتراضی در جامعه در بعد اجتماعی با جنبش کمونیست های متحزب و سازمانیافته در هم تنیده نشده و به هم نرسیدەاند. 


یک کمبود اساسی که این نیروی چپ اجتماعی و اعتراضات و خیزش هایی که با  تلاش و مداخلەگری این نیرو جریان دارد از آن رنج می برد، این واقعیت است که این حرکت ها هنوز در یک جنبش واحد سیاسی برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و دگرگونی آگاهانه مناسبات سرمایەداری حاکم تلفیق نشدەاند. این نیروی چپ اجتماعی فاقد سازمانیابی در خور نیاز این دوره و فاقد رهبری سیاسی سراسری است. از اینرو پائینی ها و فرودستان جامعه هنوز یک آلترناتیو نیرومند را در صحنه نمی بینند که برای رهائی خود به آن امید ببندند. در شرایط کنونی تداوم جنبش اعتراضی و اعتصابی کارگران و جنبش انقلابی جاری فرصت مناسبی را برای نیروهای جنبش کمونیستی سازمانیافته و متحزب ایران فراهم آورده است تا با پاسخگویی به نیاز این جنبش ها و یاری رساندن به رفع موانع و معضلاتی که سر راه آن وجود دارد، بتوانند بر این جدایی غلبه کنند و پیش شرط های تأمین یک رهبری سیاسی سراسری با راهبرد سوسیالیستی را فراهم آورند. درک مشترک و همگرایی  میان رهبران  و فعالین جریان چپ اجتماعی و کمونیست های متحزب در پاسخ دادن به معضلات سر راه جنبش کارگری و جنبش انقلابی جاری، کلید به هم رسیدن و تلاقی این دو بخش از جنبش چپ رادیکال و سوسیالیستی است.

سخن روز: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv

اشتراک در شبکه های اجتماعی: