نکاتی چند درباره وضعیت کنونی هفت تپه
شنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۱
سعيد نويدى
باز نشر : هفت تپه – کانال مستقل کارگران
1- یک هشدار و یک تاکید افتخارآمیز و یک توصیه دوستانه
نگرانی ها و مشکلات جاری: یکی از مهمترین نگرانی کارگران مجتمع نیشکرهفت تپه در کنار سایر نگرانیها و مطالبات، به ویژه از سال ۱۴۰۰ تا حاال، موضوع پارچه پارچه کردن شرکت به وسیله دشمنان کارگران بوده است. سرمایه داران توطئه گر که از پشتیبانیهای دولتی و کل حکومت برخوردار بوده و هستند از آنجایی که پیروزی کارگران هفت تپه زخم خورده هستند، هر روز یک توطئهی جدیدی به راه انداخته و برای سلاخی کردن یکپارچکی هفت تپه، طرح جداسازی را کلید زدند. آنها برای پراکنده کردن و برهم زدن اتحاد هزاران نفره کارگران و هفتتپه و شوش متحد شدند. این نابکاران، علیه همهی آنانی دست به کار شدند که برای سرسبزی مزارع و شیرینی نیشکر و شیرین کام کردن جامعه با هزینه کردن زندگی خود به زندگی جمعی جامعه جان بخشیدند اگر چه خود تلخکام شدند. دشمنان زندگی، برای پیشبرد طرح های جداسازی کارگران، به زیر ساخت های مجتمع هجوم آوردند، برای جدا سازی کارخانه ام دی اف ) MDF )از شرکت کشت و صنعت هفت تپه به بهانه اینکه به اسد بیگیها تعلق دارد دست به اقدام حقوقی زدند. دستگاه حقوقی هم که در خدمت خود آنها بود، همچنانکه دستگاه اجرایی و همهی دم و دستگاهها و ابزار حکومت سرمایه داران. سپس برای جدا سازی شرکت رب گوجه به سود اسدبیگیها و همدستان و باندها، دندان تیز کردند. از سوی دیگر، در برابر این توطئهها، کارگران عرب، لر، کرد، بختیاری، دزفولی، اهوازی، شوش و هفت تپه و شوشتر و… در کنار هم و بازو به بازوی یکدیگر ایستادگی کردند و دست به اعتراض زدند و در داخل شرکت تجمع کردند. کارگران نشان دادند که یک هویت مشترک و تاریخی دارند و بس و آن هم هویت طبقاتی آنان است. همهی رنگها و جنسیت ها و ملیتها و قوم ها، از یک نژاد هستند و آن هم نژاد انسانی است. اما انسانها در جامعه طبقات ی برابر نیستند. در همینجاست که می گویند یک با یک برابر نیست! این نابرابری از نابرابری در مناسبات اقتصادی و نقشی که روابط سرمایه داری در روابط تولیدی و خدماتی سرمایهداری ایجاد کرده، سرچشمه میگیرد. ما کارگران، از این دیدگاه دارای هویت و اشتراک طبقاتی هستیم. ما همگی جدا از ایکه زن باشیم و یا مرد، رنگ پوستمان هر رنگی باشد، زبان و گویش و سنت و قومیت امان هرچه باشد، اما در مناسبات سرمایهداری، مالکیت خصوصی بر ابزاری که با آن تولید را در دست داریم، یک طبقه واحد و هم سرنوشت هستیم. ما کارگران، در تولید، شرکت اصلی داریم و سرمایه مرده را به سرمایه زنده تبدیل میکنیم تا سرمایه ی سرمایه داران انباشته تر شود. از ارزش اضافه ای که تولید می کنیم سهم ناچیزی داریم و آن هم دستمزد حداقل است برای زنده ماندن که بیشتر وقتها ملاخور و یا دیرپرداخت می شود. ما با اتحاد طبقاتی خود تا کنون جلو تفرقه افکنان ایستاده ایم و میایستیم. اتحاد طبقاتی بین کارگران کارخانه، بخش کشاورزی و اداری و خدمات و همه وهمه در هفت تپه ، ضامن پیروزی بوده و میباشد. این پیروزی ها و ایستادگیها که هفت تپه را نقطه ای برجسته در جنبش کارگری ساخته است، به مدد سازمانیابی و هشیاری و آگاهی کارگرانی بوده است که از ابتدا به رویکرد شورایی و تکیه بر خرد جمعی و تصمیم گیری همگانی پرداختند. این کارگران با طی کردن تجارب تلخ و شیرین از خود اموختند و به خود اموزش دادند و پیش رفتند و با آزمون و خطا در سرنوشت خودشان با خرد جمعی مداخله گر شدند. بله ما از هر آزمون و هر خطا و هم تجربه ای که به دست آمد آموختیم که دوباره آن خطاها تکرار نشود. البته هرکس که عمل می کند، بدون شک دچار خطا هم میشود، مهم آن است که از آن خطاها تجربه اندوزی و درس گرفته شود روزهای اخیر مدیران هفت طرح که پس ازخلع ید از دار و دسته اسدبیگیها مطرح کرده اند، درخواست بازپس گیری در دستور کار حکومتیان قرار گرفته است. تالش برای بازپس گیری کارخانه های رب گوجه و ام دی اف(MDF) از سوی د ستگاه قضایی یک مبارزه طبقاتی سرمایه داران علیه طبقه کارگر در هفت تپه است. در این توطئه تالش می شود تا دوباره بخش های ی از مجتمع را به اسدبیگیها بازگردانند. کارگران در سوی دیگر در برابر این توطئهی فلاکت بار در تلاش هستند که این کارخانهها باید به هفت تپه برگردانده و زیرمجموعهی آن شوند. برای این بازپس گیری، اتحاد و همبستگی کارگران ام دی اف و رب گوجه فرنگی و غیره با کارگران کل مجتمع ضروری است و هم وظیفه ی طبقاتی و انسانی.
۲ -مسئولانه و با هشیاری، پشتیبان مجمع نمایندکان خود باشیم:
سفر گروه شش نفره از نمای ندگان کارگران هفت تپه در تهران و جلسهشان با خاندوزی وزیر اقتصاد سرمایه داران و اعلام اولتیماتوم برای اعتصاب بزرگ از طرف کارگران هفت تپه به دولت، بنا به همین وظیفه طبقاتی بود. همانطور که در هفت تپه، کانال مستقل کارگران گزارش داده شده بود: «این جلسه برای تعیین تکلیف مالکیت هفت تپه و انتقال کامل به هفت طرح، برای جلوگیری از قطعه قطعه کردن هفت تپه و ممانعت از واگذاری کارخانه های رب گوجه و ام د ی اف به مالک مختلس و فاسد قبلی و طرح مطالبات کلیدی باقی مانده و محقق نشده کارگران بود.« نمایندگان مستقل کارگری به نمایندگان حکومتی و در واقع نمایندگان سرمایه داران رودرو اعلام کردند که «که تجزیه هفت تپه به هیچ عنوان مورد قبول کارگران هفت تپه نیست !» و وزیر اقتصاد سرمایه داران مانند همیشه به کوه قاف حواله داد تا با وقت کشی و با وعده و وعید کارگران را خسته و از پای درآ ورند. وزیر اقتصاد وعده داد که: «به زود ی مساله مالکیت به هفت طرح رو انجام می دیم». این یک وعدهی توخالی است و با وقت کشی پس از اعلام فساد باند اسدبیگی محکومیت بیست سال زندان و بازپرداخت میلیونها دلار، به بازگشت این جانیان میدان داده شده است. این مدعیان رسوا، به جای بازگرداندن اموال و داراییها به عنوان بدهی فسادبیگیها به شرکت، با قوه قضاییهی خود و با پادرمیانی منتظری دادستان کل کشور که پسران او از جمله رشوه خواران شناخته شده اند، سرسختانه در تالشند تا بخش های مهم حیاتی شرکت را به باندهای تبهکار بازگردانده شوند. مهمترین درس کارگری آن است که ابهام آور و در پرده و کلی حرف نزنیم. اگر یک یا دو نفر از فعالین ی که با یک مجموعه تلاش ها و تکانها و تشویقها و نقشه کشیدن های نیروهای ضد کارگری از ریل حرکت های کارگری خارج شدهاند، باید در درجه اول و چنانچه ممکن است به بازگشت آنان کمک کرد تا به اعتبار و جایگاه قبلی خود و در کنار کارگران بازگردند و باید مسئولانه از آنان نام برد و مسئولانه نقد کرد و مسئولانه راه حل ارائه داد . این نام بردن نباید به معنای تخریب و هل دادن آن ان به سمت حامیان سرمایه داران تمام شود، بلکه باید با نقد مشخص و البته صریح باشد. این اقدام یک وظیفه است تا دوستان و هم طبقهای خود را که دچار بوکسباد شده اند را نجات دهیم. دشمنان طبقاتی ما تفرقه و پراکندگی ما را دامن میزنند و می خواهند، اغتشاش بپا کنند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند. اگر هم کسی به طور قطعی تصمیم گرفته که در جبهه ضد کارگری باشد قطعا از دایره اعتماد و حمایت عموم کارگران خارج شده و در واقع خودش را حذف کرده است. ترکیب نمایندگان کارگری که برای اعلام اولتیماتوم به جلسه با وزیر اقتصاد رفته بودن د نشان دهنده این است که کارگران دیگر فردی که به صف مقابلشان پیوسته را به عنوان نماینده قبول ندارند مگر اینکه او به صف کارگران برگردد. البته هستند هنوز افرادی که تلاش میکنند زبل بازی درآورده و هم با این طرف باشند و هم آنطرف. هم با فلان عدالتخوار عکس بگیرند هم در هفت تپه قسم بخورند که اشتباه شده و منظوری نداشتند. البته خودش هم میداند که به طور دقیق زیر نظر عموم کارگران است و این سیاست بازی و وسط بازی نمی تواند زیاد ادامه پیدا کند. در مورد این صف مقابل کارگران که باید با آنها مرزبندی روشن داشته باشیم هم که همه میدانیم که شامل تمام جناح های حکومتی میشود، از اصلاحیون و اصولیون و عدالت خوار و غیره. افرادی مانند میلاد گودرزی روشن است که از جماعت »عدالت خواهان» کذایی هستند که برای عدالت خواری روانه شده اند و با دم و دستگاه حاکم ارتباط دارند و سمتهایی دولتی هم گرفته اند. اسماعیل بخشی که در مطلبی از سپیده و خودش نام برد که متحمل خسارات شده اند ولی افرادی از هفت تپه سود برده اند منظورش همین امثال میلاد گودرزی های عدالتخوار بود که اکنون در دولت رئیسی سمت مشاوره در وزارتخانه گرفته است. او همینطور اشارهای دارد به برخی افراد که با عدالتخوران عکس یادگاری می گیرند و دست بر شانه آنها میگذارند ولی در هفت تپه ادعای مستقل بودن میکند. در واقع افرادی که مورد اشاره اسماعیل و سایر همکاران است همین دو نفر هستند که یکی رسما از عدالتخوران به عنوان دوست و حامی کارگر نام می برد و دیگری هم یکی به نعل میزند و یکی به میخ. تناقض ماجرا در این است که میلاد گودرزی ها با عکس گرفتن در کنار مبارزه کارگران هفت تپه علیه خصوصی سازی به جایگاه دولتی رسیده اند. همان دولتی که رئیس اش یعنی ابراهیم رئیسی صحبت از خصوصی سازی با شدت هرچه تمام تر میکند. به این علت است که کارگران هفت تپه مرتبا در کانال شان علیه عدالتخواران افشاگری می کنند. دم خروس امثال گودرزی همه جا پیدا می شود، در سخنرانی در تهران، او از خصوصی سازی دفاع می کند و در جایی دیگر از عدالت. عدالت او همان عدالتی است که سرمایه دار بین خود و کارگر تعریف کرده است، یعنی عدهای دستمزد بگیرند و عده ای مالکیت داشته باشند. روشن است که همه جناحها و عوامل ریز و درشت مانند مهره، دور محور اقتصاد سرمایه داری و نوع حاکم آن نئولیبرالیسم آن بسان فرفره در چرخش هستند. نماینده کارگری وقتی این چنین عناصری را هواخواه کارگر می داند و با او نشست و برخاست میکند و به گفتگو میشیند، معلوم است که خواهی نخواهی به عنصری برای پیشبرد اهداف ضد کارگری آنها تبدیل می شود. نماینده کارگری که حواسش نیست و این دسته افراد را هوادار کارگر معرفی میکند و در اینستاگرام خود انها را مورد تگ/محبت قرار میدهد و یا با آنها عکس میگیرد متوجه نیست که همین افراد مانند گودرزی دست اندرکار دولتی هستند که شدیدا در پی خصوصی سازی است. چنین نمایندهای دانسته یا ندانسته دارد تیشه به ریشه دستاوردهای کارگران هفت تپه می زند. این قربانت بروم ها که برخی درباره عدالت خواران انجام می دهند همچنین باعث میشود که کارگر یا کارگرانی به اشتباه تصور کنند که این اشخاص واقعا دنبال اهداف و مطالبات کارگران هستند در حالی که صباغی ها و گودرزی ها تنها و تنها اهداف نظام و حکومت ضد کارگر برایشان مهم است. دانه پاشی می کنند که نفوذ کنند (همانطور که ابراهیم عباسی در مطلب خود به درستی اشاره کرده) و از این نفوذ بتوانند فرد یا افرادی از کارگران را همراه خود کنند، اتحاد بین کارگران را تخریب کنند و این تصور را ایجاد کنند که گویا برای رسیدن به مطالبات کارگری باید به جای اتحاد و اعتراض اویزان احمد نادری و میلاد گودرزی و قوای سه گانه شد! در حالی که کارگران هفت تپه خود تجربه کردند که تنها اعتراض و اتحاد کارگری خودشان بود که باعث عقب نشینی قوای سه گانه شد و نه خیرخواهی مسئولان نظام. آیا معنی این حرف ها این است که با مسئولین نباید جلسه گذاشت؟ خیر. اما باید با موضع کارگری و همانطور که یک کارگر در کانال مستقل مطرح کرده به عنوان “صف مقابل” باید با آنها برخورد داشت و نه افرادی در صف مشترک. جلسه گذاشتن با رویکرد صحیح، یعنی کاری که ابراهیم عباسی ها و یوسف بهمنی ها و کهنکی ها و عادل سرخه ها و امثال آنها میکنند. میروند با صدای بلند مطالبه کارگر را اعلام میکنند و در اصل اولتیماتوم میدهند. نه مثل برخی ها که دولتی های حاضر در جلسه را دوست خود میشمرند وبا افتخار با انها عکس یادگاری می گیرند. گفتگوی رو در رو برای افشا و درخواست و طرح مطالبه به مقامات حکومتی که در آن حرفی نیست و باید مورد پشتیبانی کارگران قرار گیرد. بلکه خواهی نخواهی س خن از وانمود ساختن این کارگزاران حکومتی است که با پوشش »عدالت خواه» اما با خنجر خصوصی سازی ماموریت دیگری دارند. نمایندگان کارگری (همان دو نفر خاص منظور است و نه همه) نباید این همراهان دولتی را به عنوان همکار کارگری معرفی کنن د. این عمل، آگاهانه یا ناآگاهانه خاک پاشیدن بر چشم کارگران است. متاسفانه این اقدام توسط تعدادی معدود انجام شد در حالی که البته و خوشبختانه اکثریت نمایندگان کارگری هفت تپه متوجه هستند که باید خط مستقل کارگری خود را حفظ کرد. باز هم جای یادآوری چند باره است که نمایندگان مستقل آنگاه که در جلسه کمیسیون اصل نود شرکت میکن ن د، به نمانیدگی و به پشتیبانی از کارگران به گفتگو مینشیند. این عزیزان با اعتماد به نفس و شرافت یک کارگر، رو در روی و چشم به چشم نمایندگان حکومتی و با قدرت از حقوق کارگران نمایندگی و دفاع میکنند، صدای کارگران هستند و صدایشان نمی لرزد وکوچکترین شکی هم را به خود راه نمی دهند. این نماینده کارگری با بانگی رسا می گوید: هزاران کارگر این وظیفه رو به او داده. و با قاطعیت می گوید اگر حقوق و خواست های کارگران را در نظر نگیرید، خیابانها و کارخانه میدان گفتگوهای ما هستند. اما نشست با عدالتخواران محکوم است و دشمن را دوست گرفتن نه تنها خطا و مایهی سرزنش، بلکه میتواند فاجعه بار بشود. و این خطا از نمایندگان مورد اعتماد و شجاع ما به دور است و ناپذیرفتی. هیچ فریادرس و عدالت خواه و دادخواهی جز خود ما در میان نیست. برخی از این بیان سوء استفاده می کنند. باید این دندانهای لق و کرم خورده اگر در دندان کسی است آنرا بیرون بیاورد. چه عدالت خوار و بسیجی و امام جمعه چه وزی ر و نماینده مجلس و مانند این جماعت، هیچ یک جانبدار ما نیستند. اینها در برابر ما قرار گرفته اند و خودشان یا سرمایه دار هستند و یا با آنان در هم بافته شده و هزارفامیل هستند. اقدام معنی دار رئیس قوه قضاییه، یعنی اژهای و نیز منتظری دادستان کل کشور در حمایت از اسدبیگی-رستمی و صدور رای به نفع آنها و بخشش کردن دو قسمت مهم شرکت به آنها، برای همه روشن است که اینان در کجا ایستادهاند. اگر این ان جانبدار سرمایهداران نبودند، کافی بود در این مدت مدید، یک کلام روشن و آشکار می گفتند که حکم دادگاه خودشان در برابر فسادبیگیها باید اجرا شود. و با یک کلام، هزاران تن از کارگران و خانواده های گره خورده به مجتمع نیشکر هفت تپه را از سرگردانی و بلاتکلیفی رها میشدند. نه تنها اسدبیگی را زندان ی نکردند و نه تنها بدهیهای او را از حلقومش بیرون نکشیدند -زیرا خودشان با او همدست بودند- بلکه دارند رای قضایی به ن فع آنها صادر می کنند و بخشهایی از هفت تپه را به آنها واگذار و شرکت را پارچه پارچه کرده و به فسادبیگیها واگذار می کنند و هزاران هزار کارگر را به مرگ تدریجی کشانیده و میکشانند. به دو نفر خاص از فعالین کارگری میگوییم که راه حل ما در مقابل این وضعیت آویزان شدن و گدایی محبت و توجه از عدالتخوران نیست بلکه در مقابل همه ی آنها ایستادن است. همانطور که در همه این سال ها انجام داده ایم.
٣ -اما دست آوردها :
دست آوردهای ما در هفت تپه کم نیستند. باید آنها را یاداوری کرد تا بفهمیم چطور آنها را به دست آ وردیم و راه موفقیت ما چه بوده است. به علت نبودن تشکلی که مدافع حق و حقوق ما باشد و بتواند به اعتراضات ما کمک کند، در سال ٩٦ تعدادی به عنوان شورای اسلامی از مطالبات ما سوءاستفاده میکردند. به همین علت در غیبت هرگونه تشکل و سازماندهی و نمایندگی مورد اعتماد کارگران با طرح شدن رویکرد شورایی و طبقاتی در سال ۹۶ به بعد گامهای سرافرازانه ی بسیاری برداشته شده است. ایجاد مجمع نمایندگان کارگری یک پاسخ عملی و هشیارانه بود به حال سازماندهی و تشکل در شرکت که باعث شد کارگران هفت تپه دوباره به صورت متشکل بتوانند قدرت خود را به نمایش بگذارند و دستاوردهایی کسب کنند. این مجمع نمایندگان که به انتخاب خودمان به عنوان نماینده کارگری انتخاب شدند دچار تغییراتی شده است. هر بار که یکی از آنها از صف کارگری خارج و به کارفرما یا حکومت دست همکاری میدهد از مجمع نمایندگان کارگری حذف میشود و افراد توانا و تازه نفس جدیدی جای آنها را میگیرند. ما در هفت تپه دست بسیاری از عوامل دولتی و حکومتی را کوتاه کرده، و دستاوردهای ارزشمندی به دست آورده ایم. کارخانه را از تبدیل شدن به شرکت اجاره املاک زراعی نجات دادیم، تولید را دوباره کلید زدیم، کشت را احیا کردیم، شرکت را از نابودی مطلق بیرون کشیدیم، از تغییر کاربری شرکت جلوگیری کردیم، از فروش املاک شرکت جلوگیری کردیم، از اخراج کارگران جلوگیری کردیم، حقوق های معوقه را برچیدیم، تعدادی از همکاران فصلی را به کار بازگرداندیم، موفق شدیم مالک مختلس را افشا کرده و کاری کنیم که محاکمه و محکوم شود، مالکیت شرکت را از بخش خصوصی مختلس و مخرب گرفتیم و به بخش عمومی واگذار شد و البته به یک شرکت متخصص در امر نیشکر اما البته هنوز راه طولانی داریم تا بسیاری از مطالبات دیگرمان را به دست بیاوریم. نیازی به بازگویی چنده بارهی این دستاوردها نیست. آنچه مهم است پیشروی به سوی دستیابی و عملی کردن خواستهای بالاتر است. باید مانند همیشه به استقلال طبقاتی خود و مستقل از هر جناح و دسته ای اعتراض ها و مطالبات خود را به پیش ببریم.
٤ -یک درخواست و یک تاکید:
در پایان ضروری میدانم که نکته ای را به دوستان گرانقدر و فعالین مستقل بگویم. ما در مرحله حساسی هستیم. تحت فشار انواع دستگاه های حکومتی و بمباران تخریبها هستیم. برخی به جای نقد، تخریب میکنند. برخی به راه اشتباه رفته اند که باید به ظور شفاف با این قضیه برخورد کرد. عجله در نشر مطلب و به نوعی واکنشی عمل کردن و زیر تاثیر عاطفی قرارگرفتن و بیان غیر دقیق توسط برخی از عزیزان ما در تویتر و یا واتس اپ در روزهای اخیر بهانه ای به دست سوء استفاده چیان داده که گویی هفت تپه شکست خورده و هم مقاومت ها و ایستادگی های کارگران در این سالهای دراز بی نتیجه و بیهوده بوده است. در حالی که به عوان مثال مطلب اسماعیل بخشی که در آن نام خود و سپیده قلیان را می آورد صرفا اشاره اعتراضی به میلاد گودرزی داشت که در کنار مبارزه هفت تپه عکس گرفته و اکنون پست و مقام گرفته اما از این بدتر اینکه چرا یکی دو نفر در هفت تپه میلاد گودرزی را در کنار منافع کارگران معرفی و تبلیغ کردند. یا مطلب ابراهیم عباسی درباره نفوذ هم صرفا اشاره به همین قضیه داشت ولی به میزانی کلی و ناروشن نگارش شده بود. اگر این نوشته ها دقیق تر می بود کمک بیشتری به شفاف شدن فضا میکرد و نقد مشخصی ارائه می داد که از دل آن سو تفاهمی هم ایجاد نشود و ضمنا همکاران بدانند که این دو نماینده کارگری جسور و آگاه دقیقا به چه موردی اشاره میکنند. دستاوردها و جایگاه مقاومت و اعتبار و شکوهمندی تاریخی هفت تپه آن را در ایران و خارج از ایران نامدار و الگو ساخته است. این مقاومت و مبارزه ادامه دارد. کسانی در فیس بوک ها و اینستاگرام های خود در خارج از گود، بی مواجب حتا اگر کتاب های بزرگ را ترجمه کرده باشند یا مثال عضویت هایی در جریاناتی داشته باشند یا مصاحبه ها و مقالاتی در کارنامه کاری خود داشته باشند، در عمل با سوء استفاده چیان همراه و جارچی شدهاند. احساس مسئولیت انسانی ایجاب می کرد که از روی سازندگی، نقد و یا ملاحظهای سازنده به مطالب ابراهیم و اسماعیل میشد، اما نه همصدایی با شکست طلبان و جانبداران استثمارگر. اینها از مطالب این دو نماینده کارگری سواستفاده کردند که علیه دستاوردهایی که خود این نمایندگان مستقل در آن مشارکت جدی داشتهاند مطلب بنویسند. حاال بروید صد بار کتاب و مقالههای مهم و معروف را هم ترجمه بکنید یا ده ها مقاله در مورد اتحاد در طبقه کارگر بنویسید اما عملاٌ حرف هایی بزنید که باعث تضعیف نمایندگان مستقل کارگری و کلیت حرکت رو به جلوی هفت تپه شود . ترجمه ی کارساز و راستین تئوری ها در زمین مبارزه واقعی مثل امثال هفت تپهایهاست که رقم می خورند و نشر مییابند. نمایندگان مستقل کارگری ما تا زمانیکه نماد مقاومت و سخن سرای کارگران هستند و خواست های طبقاتی هم طبقه ای خود را بازتاب میدهند، نمایندهی کارگران هستند. نماینده کارگری ما همانند هر انسان دیگری، گاهی میتواند و حق دارد که غمگین شود، و یا زیر احساسات و سنگینی شرایط، با مشاهده ی دشمنان و سوء استفادهچیان روبرو، به خودسرزنشی دست بزند که این حس، نشان از عاطفهی ستودنی او دارد. اما ما از عزیزان خود حمایت کرده و میخواهیم بدانند که احساس تنهایی نکنند زیرا ما متوجه دلسوزی آنها هستیم و ضمنا انتظار داریم که چون بار سنگین نمایندگی کارگران را بر دوش دارند در بیان مسائل مثل همیشه دقیق و تیزبین باشند. نمایندگان کارگری ما تنها نیستند و ما آنها را مثل همیشه چون چشم خود عزیز میداریم. این عزیزان که با آن همه زخم، پرکشیده و به پرواز درآمده، همانهایی هستند که بر سکوی هفت تپه فریادهای اگاهی بخش سر داده و خواهند داد.
۲۳ تیرماه ۱۴۰۱
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
هفت تپه