نکاتی در مورد تلفیق فعالیت مخفی و علنی
یکشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۰
هر چند موضوع تلفیق صحیح کار و فعالیت علنی و مخفی همواره برای فعالین کمونیست در جنبش کارگری از اهمیت زیادی برخوردار بوده است، اما در دوره اخیر و با رشد جنبش کارگری و گسترش اعتصاب کارگران و نقشی که رهبران و فعالین جنبش کارگری در سازماندهی و هدایت این اعتصابات داشته اند، بار دیگر مبحث مربوط به تلفیق فعالیت مخفی و علنی به یکی از مباحث داغ در بین فعالین جنبش کارگری تبدیل شده است. به رغم زوایای مختلفی که در پرداختن به این مبحث وجود دارد هدف اصلی از این مبحث و تلفیق صحیح کار مخفی و علنی از جانب رهبران، فعالین و سازمان دهندگان اعتصابات و مبارزات کارگری این است که در همانحال که کارگران به درستی سازماندهی، هدایت و رهبری میشوند و در حرکاتشان هماهنگ میگردند، پلیس، اما عوامل اداره اطلاعات، جاسوسان، کارفرمایان و دشمن خود را در مقابل یک حرکت خود جوش و خود سازمانیافته و با رهبرانی خود جوش تصور کنند. هدف از این دقت عمل این است که دشمن نتواند به راحتی سازماندهندگان اعتصاب را شناسایی کند، و نتواند کارگران اعتصابی را بر حسب “سازمانده و غیر سازمانده”، “تشکیلاتی و غیر تشکیلاتی”، “تحریک کننده و دنباله رو” و نظیر اینها از یکدیگر تمیز دهد و لذا ارگانهای سرکوب و جاسوسی اش حتی اگر واقف باشند که سازماندهی اعتصاب کار یک جمع از رهبران زبده و با تجربه است، اما به علت نداشتن اطلاعات و نشناختن حلقه های اصلی نتواند به آنها ضربه بزند. در چنین شرایطی ارگانهای سرکوب و جاسوسی رژیم وقتی خود را در مقابل توده کارگران معترض و تصمیمات جمعی و علی الظاهر آشکار و قابل توجیه و دفاع برای هر کارگر عاد ی مواجه می بینند عملا فلج و بی اثر می شوند.
البته مبارزه خودجوش و خود بخودی قانون مندیها و نقاط ضعف خاص خودش را دارد و رهبری مخفی و آگاه مبارزه ای که خود جوش بنظر میرسد علاوه بر محفوظ داشتن خود، از اشتباهاتی که دشمن بخاطر همین تصور مرتکب خواهد شد سود بسیار خواهد برد. در این موارد دشمن که از حلقه سازماندهندگان اعتصاب اطلاعاتی در دست ندارد تصور می کند که با پیشنهاد مذاکره، با تطمیع، با نرمش و وعده و عید و یا تهدید و ارعاب میتواند صفوف این مبارزه را هم مثل مبارزات خود بخودی دیگر، که در آن مرکزیت و رهبری آگاه وجود ندارد، متفرق کند. مثلا در شرایط امروز که رژیم کنترل زیادی بر کارخانه ها و مراکز تولیدی اعمال میکند و رهبران علنی کارگران با خطر دستگیری روبرو هستند یک شبکه مخفی رهبران کارگری در یک رشته صنعتی که در سازماندهی اعتصاب ده ها هزار کارگر نقش ایفا کرده است میتواند دو یا سه نفر از فعالین خود را علنا در جلو صف کارگران قرار دهد و با کمک کارگران صحنه را طوری ترتیب و آرایش دهد که آن دو یا سه نفر بدون آنکه هیچ اثری از توافق قبلی در میان باشد ظاهرا بنا بر تصمیم اتفاقی کارگران در پیشاپیش حرکت آنان قرار گرفته اند. به جلو صحنه آمدن تعدادی از سازماندهندگان اعتصاب کارگری به عنوان سخنگوی کارگران اعتصابی کمک می کند که کارگران در برابر حیله و نیرنگ های کارفرمایان و پیمانکاران متحدتر و یکدست تر ظاهر شوند و همچنین در پیوند با رهبران شناخته شده جنبش کارگری تلاش های مؤثرتری برای جلب حمایت بخش های دیگر طبقه کارگر انجام دهند. امری که کارگران هفت تپه در تجربه عملی خود آن را بکار بسته اند. قطعا در شرایط متفاوت که توازن قوا کیفیتی دیگر داشته باشد، مثلا در شرایطی که دشمن با تعرض سراسری و توده ای کارگران مواجه باشد و یا شرایطی که در آن کمیته های کارخانه و یا کمیته های اعتصاب و شبکه فعالین مخفی موجودیت خود را علنا بروز داده باشند و غیره، شیوه و شگردهای متفاوتی را باید اتخاذ کرد.
بهرحال آنچه در واقع باعث میشود شبکه رهبران اصلی که یک شبکه مخفی است از چشم دشمن دور بماند نه این است، که آنها خود از صحنه دور میشوند و کار را بدست دیگران می سپارند، و نه اینکه آنها تماما به جلوی صحنه می آیند و مخفی نگهداشتن خود را از طریق مخفی کردن اهداف و سیاست خود جستجو میکنند. عامل مخفی نگهدارنده شبکه رهبران در واقع حمایت توده ی کارگران، صحنه سازیهای توده کارگران در مقابل پلیس و جاسوسان است که مانع از بچشم خوردن و علنی شدن وزن و تأثیر تعیین کننده آن افراد معدودی میشود که سر رشته را در دست دارند. وقتی کار و فعالیت مخفی به شیوه صحیح با فعالیت علنی تلفیق می شود، از دید هر ناظر غیر مطلع که از توافقات پنهانی کارگران بی خبر است حرکت و اعتراض و اعتصاب کارگران خود بخودی بنظر میرسد. جماعت برخلاف انتظار سنجیده عمل می کنند، اما هر گوشه ای از این حرکت سنجیده را گوئی نقش اتفاقی این با آن کارگر شرکت کننده در مبارزه آفریده است.
کارگران متحد در شرایط پلیسی برای حفظ رهبرانشان لازم است دشمن را گمراه کنند و به این منظور باید هر یک مجری نقشی حساب شده باشند که در ارتباط با یک نقشه عمل کلی تعیین شده است. آن کمیته اعتصاب یا آن حلقه از فعالین و رهبران که بتوانند چنین امری را بخوبی سازمان دهند و در پناه چنین کار سازمانیافته ای کار اصلی خود یعنی هدایت مبارزات کارگران در جهت تحقق اهداف اعتصاب را پیش ببرند در واقع کار مخفی و علنی را بخوبی تلفیق داده اند.
در این میان نکته ای که اکیدا لازم است به آن توجه داشته باشیم این است که رهبران کارگری باید بتوانند دشمن را فریب بدهند بی آنکه در پروسه عمل کارگران فریب بخورند. هدف فعالین و رهبران کارگری از سازماندهی اعتصاب و اعتراض کارگران در همانحال که تحقق خواسته های آن مبارزه معین است تلاشی است برای آن که کارگران از دل آن مبارزه آگاه تر، متشکل تر و قوی تر بدر آورند. لازم است از هر عملی چه مخفی، و چه علنی که کارگران را از این اهدف دور کند، هر اندازه هم که به دشمن لطمه زده باشد پرهیز کرد.
روشن است آن رهبر و فعال کارگری که با موافقت کارگران علنی شده و به جلو صحنه آمده است امنیت و ادامه کاری خود را از حمایت و پشتیبانی کارگران می گیرد و هرگز برای حفظ امنیت خود و تحت هیچ شرایطی حرف و عملی خلاف منافع کارگران انجام نمی دهد.
در آخر نکاتی که لازم است بخاطر سپرده شوند این است که کار مخفی تا زمان ساقط شدن حکومت سرمایه داران از قدرت همیشه لازم است. مخفی کاری به معنای مخفی شدن از کارگران، بویژه برای فعالین کمونیست به معنای پنهان کردن و دور نگه داشتن کمونیسم از دسترس کارگران نیست بلکه به معنای حفظ اسرار مبارزه سازمانیافته است. شبکه فعالین و رهبران کارگری که در شرایط سرکوب به شیوه مخفی فعالیت سازمانگرانه خود را پیش می برند به دلیل ارتباط زنده و ارگانیکی که با کارگران دارند قادر هستند در همان حال که امنیت و ادامه کاری خود را حفظ می کنند مبارزات توده ای و علنی و هر روزه کارگران را هم هدایت نمایند. این شبکه از فعالین و رهبران برای حفظ امنیت و ادامه کاری خودشان به نفوذ وسیع توده ای در میان کارگران نیاز دارند. اگر این ملزومات فراهم باشد شبکه مخفی فعالین و رهبران کارگری می توانند بر اساس نقشه های حسابشده دخالت خود را در رهبری این مبارزات بنحوی سازمان دهند که دشمن شبکه سازمان یافته رهبران کارگران را تشخیص ندهد و خود را در مقابل حرکت خود جوش با رهبرانی خود جوش و غیر سازمان یافته تصور کند، در حالی که کارگران به راهی میروند که رهبرانشان پیش روی آنها قرار داده اند.