دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ | 14 - 10 - 2024

Communist party of iran

نسل کشی در غزه. کارگاهِ رضایتِ غربی


نویسنده Alain GRESH برگردان بهروز عارفي

فلسطین. از فاجعه ای به فاجعه ی دیگر، «از نکبه ای به نکبه دیگر»

تاریخ از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز نمی شود. اوریان بیست و یکم بر یک سال جنگ نسل کشی در غزه نگاهی انداخته است.
دیدیه فاسَن، استاد کولژ دو فرانس، از این مزیت برخوردار است که تازه ترین کتابش، «یک شکست غریب»، مسئولیتِ رهبران سیاسی، روشنفکران و رسانه ها را در شکل دادنِ افکار عمومی، تا جایی که آن ها را آماده ی پذیرش غیرقابل قبول کند، یک به یک نشان می دهد.


در هر بحرانی در خاورمیانه، در هر «تشدیدِ کشمکش» علیه فلسطینیان، در هر کشتاری در غزه، این امر به صورت آزاردهنده ای مطرح می شود. آری، حتماً، اما … سودان ؟ کنگو ؟ افغانستان چی ؟ فراتر از پائین آوردن شمار کشته شدگانِ فلسطینی (با اشاره ی کنایه آمیز به این توضیحِ جادوئی، «پیرو وزارت بهداشت حماس»)، این پرسشِ – با تظاهربه ساده لوحی – تمایز اساسی بین جنگ علیه غزه و دیگر مناقشه های یادشده را از بین می برد … تمایزی که دیدیه فاسن در کتابش آن را حلاجی می کند:
«هیچ کدام از این جنگ ها و هیچ یک از این کشتارها تا این اندازه مورد پشتیبانیِ تزلزل ناپذیر حکومت های غربی ونیز موردِ محکومیتِ منظمِ کسانی که آن ها را نکوهش می کنند، واقع نشده است، در حالی که حتی گسترش ویرانی ها و اراده ی نابودکردن در آن جا، از حد گذشته است.».


در رساله ی کوبنده ای، با عنوان یک شکست غریب، با اشاره به خاطرات مشهوری که مارک بلوک، پس از فروپاشی فرانسه در سال ۱۹۴۰ نوشته و در آن کوشش کرده دلیل های سیاسی آن را بفهمد، استاد «کولِژ دو فرانس» بر روی «شکست اخلاقی» مسئولان غربی در برابر نابودی غزه، که همه خصوصیات یک نسل کشی را دربر دارد، تأمل می کند. حتی اگر می بایست چند سال بگذرد تا دیوان بین المللی دادگستری CIJ چنین نامی بر آن گذارد. آیا در انتظار چنین روزی، باید دست ها را از خونی که در فلسطین می چکد، شست ؟
با این وجود، کافی است که به حرف های رهبران اسرائیل، دقیقاً گوش دهیم. خانم بلین نی گرالِی، وکیل ایرلندی که در ژانویه ۲۰۲۴ از دادخواست آفریقای جنوبی در دیوان بین المللی دادگستری دفاع می کرد، واژه های درستی را برگزیده بود. غزه «نخستین نسل کشی در تاریخ است که در جریانِ آن، قربانیان با آرزویی نومیدانه – و تاکنون، بی ثمر – به طور زنده و مستقیم، تصویر نابودی شان را پخش می کنند تا شاید جهان بتواند کاری کند». همان گونه که حُکمِ دیوان یادشده و نیز راز سِگال، مورخ برملا می کند و آن را «نمونه ی نظریِ نسل کشی قلمداد می کند» :


گفتارهای اسرائیلی ها تا سطح بالاترین مقام های دستگاه حاکمه نشان داده است که هدفِ مداخله نظامی اسرائیل در غزه فراتر از نابودی حماس بود (…) : هدف، سراسر سرزمین و ساکنان آن بدون هیچ تمایزی بود. فهرستی که آفریقای جنوبی از نقلِ قول ها گردآورده بسیار خیره کننده است: نخست وزیر [اسرائیل] از سربازان می خواهد که «به خاطر آورید انچه که عَمالیق با شما کرده است»، منظور او دشمن توراتی است که بر پایه متن های کتاب مقدس، اسرائیل باید بدون هیچ تمایزی «مردان و زنان، شیرخواران و نوزادان آن ها را بِکُشَد»؛ رئیس جمهوردر مورد فلسطینیان می گوید که «همه ملت مسئول است» و باید «تا خورد کردن ستون فقراتش با آن ها جنگید»؛ وزیر دفاع گفت که «نه برق خواهند داست، نه غذا، نه آب و بنزین» زیرا این یک جنگ «علیه حیوانات انسان نما» است و باید «با در نظرگرفتن آن، اقدام کرد


سفسطه گریِ روایت رسانه ای و روشنفکری
فاسَن، یک به یک، سفسطه بازیِ سخنوران اسرائیلی و غربی را ساختارشکنی می کند، مهم ترین آن ها این ادعاست که گویا تاریخ از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز می شود: محاصره غزه را به کل فراموش می کنند؛ گسترش مستعمره سازی و قتل های کرانه باختری را انکار می کنند؛ یهودی سازی بیت المقدس و تحریکات علیه مسجد الاقصی را به فراموشی می سپارند؛ هزاران زندانی در سیاهچال های اسرائیل را نادیده می گیرند. اما، درباره «اخلاقی ترین ارتش جهان»، می توان گفت که این ادعا «پاسخ کوبنده ای است» به سخنان امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه که گفته بود این «بزرگترین کشتار یهودستیزانه ی قرن ما» است (۱). امری که موجب شد تصویرهایی را که از غزه و نیز کرانه باختری می رسید یا مخفی کنند یا بی اهمیت نشان دهند – آخرین مثال، تصویر سربازانی بود که در سپتامبر ۲۰۲۴، سه فلسطینی را از پشت بام ساختمانی در قباطیه (کرانه باختری) به پائین پرت کردند، که یادآور رفتار افراد سازمان دولت اسلامی (داعش) بود (۲).

بدین ترتیب، با کمک رسانه های اصلی، رهبران غربی «رضایتی» جعلی نسبت به نسل کشی ساختند، رضایتی که به قول فاسن:  
دارای دو بُعد مجزاست. نخستین بعُد آن، مُنفعِل است. یعنی که با طرح مخالفت نمی کند. در نتیجه، امکان می دهد که به اجرا درآید. دومی، فعال است. به این معنی که طرح را تأیید می کند. در آن صورت، به تحقق آن یاری می رساند. در مورد جنگ غزه، دو بُعد در هم آمیخته اند. البته مسئولیت ها ، بر حسب هر کشوری و در درون هر یک از آن ها، متفاوت است. در جهان غرب، نخستین مجرم ایالات متحده است، اما کشورهای اروپائی نظیر فرانسه و آلمان نیز با دادن اسلحه، یا با تأییدِ «حق اسرائیل به دفاع از خود»، از منظر سیاسی و دیپلماتیک از اسرائیل پشتیبانی کرده اند.


بی اعتبارکردن هر صدای مخالف
نویسنده تأکید می کند که نکته ی تکان دهنده دیگر، اراده ی بی اعتبار کردن هر صدای مخالف است، از جمله با یاری گرفتن از نیروی پلیس یا دادگاه ها و با اتهام هایی چون «ستایش از تروریسم». برای تکمیل نمایش، اتهام آنتی سمیتیسم [یهودستیزی] را نیز بر آن می افزایند. از زمان آغاز انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۰، چندین روشنفکر از جمله ادگار مورَن و استفان هِسِل، عضو مقاومت فرانسه، به اتهام آنتی سمیتیسم تحت تعقیب قرار گرفته اند. اما پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ انگ زدن به و شکار روزنامه نگاران با ذکر نام شان– بی آنکه اعتراض دیگر همکاران این حرفه را برانگیزد – ، دانشگاهیان و مردم عادی ، به درجه ای بی سابقه رسید. اگرچه منشاء شماری از این حمله ها، موسسه هایی است که کم و بیش از اسرائیل کمک مالی دریافت می کنند، دولت آن ها را هدایت کرده و «شهروندان خوبی» که دل نگرانی شان افشای افراد کج اندیش است، آن را تقویت می کنند.


بدین ترتیب، چندین همکار دانشگاهی دیددیه فَسَن (۳)، در تریبون آزادی او را متهم کردند که «روایتی عرضه می کند که در آن زندگی یهودی کم ارزش تر از جان دیگران نشان داده می شود» – اگر حسابرسی ضروری می بود، باید یادآوری کرد که از ۷ اکتبر، حدود ۲۰۰۰ اسرائیلی و ۴۱ هزار فلسطینی کشته شده اند (نسبت یک به بیست)، یعنی کفه ترازو شدیداً به ضرر «جان فلسطینی ها» ست. اداعا کردند که فسن «شوآ» [نسل کشی یهودیان به دست نازی ها یا هولوکاست] را نیز «بی اهممیت تر» نشان داده و او را هم تراز رُوژه گارودی (۴) که در پایان زندگی اش در ورطه ی نفی گرایی افتاد، قرار دادند. در نتیجه، نویسنده کتاب یک آنتی سمیت است، یعنی حکمِ تکفیری که امکان می دهد بحث را پیش از گشوده شدن، خاتمه یافته اعلام کرد.


از نگاه مخالفانِ او، ناپذیرفتنی است که جنبش صهیونیستی دارای خصوصیت استعماری اعلام شود، یااین حال، نزدیک به شصت سال پیش ماکسیم ردونسون این موضوع را ثابت کرد، که شایسته است حتی اگر با آن مخالف باشید، دست کم، بحثی عمیق در این باره صورت گیرد. درست است که از زمانی که حدود صد استاد در اکتبر ۲۰۲۰ از قدرت سیاسی درخواست کردند که کسانی را که به «چپ روی اسلامی» [اسلاموگوشیسم] یا «وُکیسم» مظنون هستند، مورد مراقبت قرار دهند، بحث دانشگاهی پرمخاطره تر گشت – حمله ای علیه آزادی های دانشگاهی که کسی جرئت نکرده بود از زمان پایان جنگ الجزایر مطالبه کند (۵)
چندی پیش، نام ۱۱ هزار کودک فلسطینیِ کشته شده در غزه منتشر شد که ۷۰۰ نوزادِ دارای کمتر از یک سال در میان آنان بود. مارک بلوک در دوران خود، درباره قربانیان جوان جنگ تعمق می کرد:


از تابلوهایی که هرگز به آن ها عادت نخواهم کرد: صحنه ی وحشت در چهره های کودکانی که زیر فرود بمب ها روی دهکده ای فرار می کنند. از خدا می خواهم که چنین تصویری هرگز در واقعیت دربرابر چشمانم قرار نگیرد و البته در رویاهایم نیز هر چه کمتر ظاهر شود. دهشتناک است که جنگ نمی تواند کودکان را برحذر دارد، نه فقط به این دلیل که آنان آینده هستند، بلکه زیرا به ویژه ضعفِ لطیف و بی مسئولیتی آنان مراقبتی مطمئن از ما می طلبد. برای هِرود [پادشاه یهودیه]، اسطوره مسیحی (۶) شاید زیاد سخت نمی بود، اگر او را مسئول مرگِ سن ژان-باتیست نمی دانستند. جنایت غیرقابل توجیه، کشتار بیگناهان بود (۷)
نود سال بعد، این «کشتار بیگناهان» همچنان ادامه دارد. و بسیاری از کسانی که در دانشگاه های فرانسه یا جاهای دیگر، خود را وارث مارک بلوک می دانند، بدون عذاب وجدان آن را می پذیرند..

برگرفته از لوموند دیپلوماتیک

اشتراک در شبکه های اجتماعی: