نقش و جایگاه رسانه برای چپ و راست جامعه!
سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲
هلمت احمدیان
رسانه در عصری که ما در آن زندگی می کنیم حرف اول را می زند، فکر و ذهنیت بشریت را می سازد و ابزار اصلی پیشبرد سیاست است. این نوشته تلاش کوچکی برای نشان دادن بهره بری حداکثری صاحبان قدرت درجهان سرمایه داری و استفاده حداقلی نیروهای چپ از رسانه است.
کاربرد رسانه برای جهان سرمایه داری
کاربرد رسانه برای صاحبان سرمایه این است که بشریت را مسخ کند، عزمش را برای تغییرعقیم سازد و به موقعیت فلاکت بار و بردگی سرمایه راضی نگه دارد. رسانه سرمایه، دروغ را با زرنگی خاص و تخصصی، به گونه ای عرضه می کند که کالایش را “مردم پسند” جلوه دهد و آنها را به سمتی سوق دهد که در راستای منافعش است.
رسانه برای سرمایه تماما در خدمت سیاست های کلان و کاربردی شان قرار دارد و برای آن هزینه های کلان اختصاص می دهد. دانشگاه دارد و ژورنالیست تربیت می کند و همه ظرافت ها و فن های جذب مخاطب را به آنها یاد می دهد. در همه جا حاضر است خبر و ماتریال تهیه می کند و آنها را “پرورده” و در جهت منافعش “بازسازی” می کند. “واقع گرا” است تا در میان سطور، واقعه ها و رویدادها را به سویی ببرد که به جهت گیری های سیاسی و برنامه ریزی شده و تنظیم شده در اتاق های فکرشان یاری رساند و در این کار موفق است.
سرمایه برای جنگ های تجاوز کارانه اش قبل از متوسل شدن به آتش بار بمب ها و موشک هایش، به مدیایش متکی است. حکومت های یاغی را “ادب” می کند و به کمک همان رسانه برایشان آلترناتیو سازی می کند. کشتار کودکان و نسل کشی در فلسطین را امری عادی و مشروع جلوه می دهد و …
هیچکس نقش موذیانه خبرگزاری “بی.بی.سی” را در آستانه ی انقلاب ۵۷ برای قالب کردن خمینی فراموش نکرده است. نقش ناموفق و “از دور خارج شده” تلویزیون “من و تو” در تلاش برای مطرح کردن “ربع پهلوی” و رونمایی از جلاد ساواکی “ثابتی” را در سالی که گذشت دیدیم. تلاش جانانه و شکست خورده ای شبکه “ایران اینترنشنال” را در برای مطرح کردن آلترناتیو سازی های بی ریشه در جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ دیدیم و …
اگر این تلاش ها به علت رادیکالیسم جنبش های اجتماعی و با شعار “نه شاه و نه رهبر، مرگ بر ستمگر” نقش بر آب شد، نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که این کانال ها با بهره گیری از بودجه های نجومی قدرت های امپریالیستی تلاش خود را به انحراف بردن جنبش های اجتماعی در ایران به خوبی انجام داده اند.
با این حال این رسانه ها که بسان مدافعان “با جیره و مواجب” اقلیت ستمگر و استثمارگر عمل می کنند، صرفنظر از موفقیت یا عدم موفقیتشان در مقاطعی بسان ابزارهای موثر برای به بیراهه کشاندن عزم اکثریت جامعه و جنبش های اجتماعی و انقلابی عمل کرده و می کنند و نباید آنها را دست کم گرفت و این امر تنها در با توجه جدی و آگاهانه نیروهای چپ و کمونیست به این عرصه که به آن کم توجهی شده عملی می گردد.
چپ و رسانه
نیروهای چپ و کمونیست نه پول و امکانات بیدریغ قدرت های سرمایه را دارند و نه توانایی فنی تخصصی ژورنالیستی آنها را، اما می توانند آینه زندگی و مبارزات محرومان و بی صدایان و تقویت گفتمان رهایبخش برای جامعه باشند. این امر در عصر کنونی که مدیا از انحصار صاحبان قدرت خارج شده و به کمک “مدیای اجتماعی”، “هر فرد می تواند یک رسانه باشد” تغییر کرده است.
رسانه بورژوازی برای اینکه مخاطبینشان را به وضع موجود راضی نگه دارد و آنها را ازعزم رهایی به دست خود دور کند، باید واقعیات را تغییر دهد و دروغ بگوید. اما رسانه چپ و انقلابی که باید تریبون اکثریت جامعه باشد، چیزی برای از دست دادن ندارد، این الزام را ندارد و به کمک مدیای اجتماعی و امکانات اندکی که دارد به شرطی که این عرصه را جدی تر از آنچه که هست بگیرد می تواند قدم های موثری در راه رهایی و به قدرت رسیدن توده های کارگر و زحمتکش و محروم جامعه بردارد.
موفقیت در ایفای این نقش از جمله توجه به نکات زیر است:
یادگیری: رشد و یادگیری موثر استفاده از شبکه های اجتماعی و تریبون ها ی موجود اگرچه در حوزه “ابزار کار” قرار می گیرد اما امری مهم است. با شیوه کار سنتی نمی شود توده ها و بویژه با نسل جوان، ارتباطی ارگانیک برقرار کرد. باید شیوه کار جذاب و موثر کار در تلویزیون و شبکه های اجتماعی را بگونه ای که توجه مخاطب را بخود جلب کند یاد گرفت. نفس اینکه ما حقانیت داریم، برای جذب مخاطبینی که تحت تاثیر تبلیغات شبانه روزی مدیای بورژوازی هستند کافی نیست. متاسفانه شکل ارائه کار در این رابطه نقش ایفا می کند. این مطلقا به معنای تقلید از شیوه کار آنها نیست، اما باید پذیرفت که بهره گیری از تخصص های روزنامه نگاری امری ضروری است.
ارتباط: برای اینکه بتوان به کمک رسانه ارتباطی زنده و موثر با مخاطب برقرار کرد، باید از مشغلات واقعی و ملموس زندگی، گذران، معیشت و مبارزه آنها حرکت کرد. غامض گویی و کلی گویی فاصله بین نیروهای پیشرو را با توده هایی که با ریشه های فقر و بی حقوقی شان واقف نیستند پر نمی کند. از این روی می شود می توان استراتژی رهایبخش سوسیالیستی را با ساده ترین زبان در رسانه بکار برد.
گفتمان سازی: تبلیغات ما ضمن اینکه فن کار را یاد می گیرد و می کوشد با مشکلات و معضلات درون جامعه عجین شود اما همزمان می کوشد گفتمانی سوسیالیستی را اثباتا به گفتمان جنبش های اجتماعی تبدیل کند. چپ ها و کمونیست ها تنها راوی بی طرف دردها و محنت های درون جامعه نیستند. افشاگران بیطرف و ناجیان خیرخواه نیستند، بلکه مبازران تغییر وضع موجود نظام سرمایه داری و ایجاد جامعه ای برابر هستند. آرمان ما زمانی می تواند این نظم وارونه سرمایه داری را تغییر دهد که راهکارها به گفتمان هژمونیک جنبش های اجتماعی تبدیل شود. رسانه اگر برای بورژوازی ابزار تحمیق توده ها و حفظ نظم موجود است، چرا برای کمونیست ها و نیروهای چپ و آزادیخواه، ابزار تغییر و کسب قدرت سیاسی و طبقاتی کارگران و توده های محروم و ستمدیده جامعه نباشد؟