نقش اسرائیل در کشتار مردم خود در هفت اکتبر!
پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳
آسا وینستَنْلی / ترجمهی نیلوفر مقبل
گرفتن عکس سلفی در Tekuma «گورستان ماشینها». اسراییل میگوید که بیش از 1000 وسیلهی نقلیه – اغلب همراه با اسیران اسرائیلی در داخلشان – در 7 اکتبر 2023 و پس از آن منهدم شدند. اما شواهد نشان می دهد که بسیاری از این بمبگذاری ها توسط خود اسرائیل و تحت دستورالعمل هانیبال انجام شد. (Jim Hollander / UPI)
پیشگفتار مترجم
مقالهای که در ادامه میآید، در ۷ اکتبر سال ۲۰۲۴، به مناسبت سالگرد ۷ اکتبر ۲۰۲۳، در نشریهی آنلاین «انتفاضهی الکترونیک»iمنتشر شد. نویسندهی این مقاله آسا وینستَنْلی،ii روزنامهنگار تحقیقی و از ویراستاران این نشریه است؛ وی همچنین نویسندهی کتابی است با نام «سلاحسازی از مفهوم ضد–یهود: چگونه لابی اسراییل جرمی کوربین را پایین کشید».[۱] این مقاله حاوی نکات بسیار مهم و کلیدی در ارتباط با وقایعی است که در هفتم اکتبر سال گذشته، در حملهی حماس به اسراییل، صورت گرفت. وقایعی که شاید در فضای عمومی (و بهویژه در فضای فارسیزبان) کمتر کسی با این جزییات، سخنی از آنها به میان آورده، و تحت تأثیر انبوه روایتها و پروپاگاندای رسانههای جریان اصلی به محاق رفتهاند.
در یک سال گذشته که با جدیت رسانههای مستقل و پیشرو به هر دو زبان انگلیسی و فارسی را دنبال میکردم، یک تفاوت مشخص بین این دو فضا همواره بهنظرم قابل توجه بوده است: از همان هفتههای آغازین پس از ۷ اکتبر، رسانههای مستقل و پیشروی انگلیسیزبان با استناد به فاکتهای بیشمار و بهصورتی کاملاً جدی شروع بهچالش کشیدن روایات رسانههای جریان اصلی از چگونگی این حمله کردند. در این یکساله نقدهای محکم و قابلتأملی در چندین سایت خبری مستقل در این مورد منتشر شده و بحثهای زیادی در این مورد همواره در جریان بوده است . درحالیکه در فضای رسانههای فارسیزبان مستقل، تا جایی که نگارنده دنبال کرده،iii این نقدها ترجمه نشده و یا حتی بهصورت جدی مورد بحث قرار نگرفتهاند. نه تنها نقدهای رسانههای مستقل که حتی گزارشهای سازمان ملل در این مورد، نیز چنانکه باید مورد توجه واقع نشدهاند. بهعنوان نمونه، درحالیکه در تمام گزارشهایی که سازمان ملل در این یکساله منتشر کرده است، حتی به یک سند و مدرک معتبر و محکمهپسند برای اثبات تجاوز جنسی در روز ۷ اکتبر اشاره نشده، شاهدیم که همچنان بسیاری، بهسادگی و بااطمینان، به وقوع حتمی تجاوزهای جنسی در آن روز اشاره میکنند.
البته گاه شاهد نقدهای نابسنده و اغلب شفاهی بر روایات مسلط رسانههای غربی در مورد این حمله در فضای رسانهای مستقل ایرانی هستیم، ولی این نقدهای اندک هم غالباً با تردید و محافظهکاری بیان شده و میشوند. فارغ از اینکه دلایل چنین رویکردهایی چیست،iv. این امر میتواند ذهن مخاطبان فارسیزبان جویای حقیقت را در رابطه با آنچه در ۷ اکتبر رخ داد و بهانهای شد جهت توجیه شنیعترین نسلکشی عصر، اسیر پروپاکاندای جریان اصلی رسانهای سازد. آن هم در دورهای که آگاهی و هوشیاری در تعریف مواضع سیاسی و مبارزاتی، بهویژه برای ما مردمان این بخش از جهان، از هر زمانی حیاتیتر است. انسان متعهد این دوران که در یکی از سختترین بزنگاههای تاریخ، در میانهی ریاکارانهترین موضعگیریهای دولتهای مدعی حقوق بشر و دموکراسی، به مشاهدهی هرروزه و بیوقفهی یکی از بیرحمانهترین جنایات تاریخ مدرن نشسته است، مسئولیت بسیار سخت و سنگینی را بر دوش میکشد.
چرا که او (ما)، مواجههای بیسابقه را با حجم ویرانگری از رنج، تباهی، ستم، فریب، و پلیدی تجربه میکند؛ مواجههای بیپرده، مستقیم، هرروزه و جاری. او مسئول است که زیر آوار این مواجههی ویرانگر قدم بردارد، مسئول است که بوی تعفن این تباهی را هرلحظه استنشاق کند و بیآنکه بیهوش و بیحس و بیتفاوت شود، با سرگیجهای مدام، به وظایف اخلاقی خود عمل کند. و یکی از نخستین و اصولیترینِ این وظایف تلاشی همهجانبه برای رسوا کردن تمام فریبکاریهای وضعیت موجود است. فریبکاریهای ائتلاف جهانی ثروت، قدرت و رسانه، که برای حفظ نظم موجود و هژمونی خود، به هر تبهکاریای تن میدهند، که وارونه نشان دادن واقعیات و ساختن روایات جعلی سادهترین آنهاست.
امروزه بر کسی که حتی چند مطلب (کتاب، مقاله، سخنرانی، مصاحبه، …) از مورخان و صاحبنظران این مسئله خوانده یا شنیده باشد، اهداف و برنامههای پروژهی صهیونیسم پوشیده نیست. کیست که حتی اندک مطالعهی جدی در این زمینه داشته باشد و نداند که این پروژه از بیش از صد سال پیش تا همین الان، بر پاکسازی قومی فلسطینیان و یا نسلکشی آنها (یا ترکیبی از هردو) متمرکز بوده و هست. در عمل هم، بازوی عملی این پروژه (که از سال ۱۹۴۸ به بعد «اسراییل» نامیده شد)، از اوایل قرن بیستم تاکنون، بهصورت مستمر در حال اجرای همین برنامه بوده است. تنها اختلاف اساسی بین احزاب سیاسیِ مختلف صهیونیستی، برسر نحوه و مدت زمانِ تحقق چنین هدفی بوده است. اکنون که تندروترین و نژادپرستترین دولتِ تاریخ اسراییل بر اریکهی قدرت نشسته، نیاز به محاسبات پیچیدهای نداریم برای دانستن اینکه در زمانِ چگونه اجرایی از پروژهی صهیونیسم بهسر میبریم.
حملهی ۷ اکتبر در این میان فقط بهانهای شد برای اجرای سبعانهی این نسلکشیv.درواقع در این یک ساله برای اسراییل و متحدانش، هرچه وحشیانهتر جلوه دادن یورش ۷ اکتبر، پیشدرآمدی ضروری جهت توجیهِ رتوریک برنامهی عملی نسلکشی و پاکسازی قومی مردم فلسطین بود و هست. و مسئولیت ما برای همراه کردن هر چه بیشتر افکار عمومی جهان علیه این نمایش فشرده از فریب و ستم و تباهی، فاش کردن دروغهای مجریان و برنامهریزان آن است. مقالهی تحقیقی حاضر، که متمرکز بر واقعیات پشت پردهای از تلفات غیرنظامیان اسراییلی در ۷ اکتبر است، یکی از جدیدترین مقالاتیست که در این یک ساله در نقد روایات مسلط رسانهای، درباره ۷ اکتبر منتشر شده است. این تحقیق در کنار تحقیقات و مقالات دیگری، که روایات دروغین از «کشتار عمدی کودکان» و «تجاوزهای جنسی» سیستماتیک توسط پیکارجویان فلسطینی، را فاش کردهاند، همواره در رسانههای جریان اصلی غایب بودهاند، تا دروغهای پرمخاطب اسراییل و حامیانش چنان تکرار شوند که در اذهان عمومی به واقعیت بدل شوند.
نویسندهی مقاله برای تحلیل وقایع ۷ اکتبر، به مراجع کثیری استناد میکند که غالباً فقط به زبان عبری و داخل خود اسراییل منتشر شده و کمتر به فضای انگلیسی–زبان راه یافتهاند. البته، برای آگاهی کامل و دقیق از آنچه در آن روز گذشته و از اینکه خود اسراییل مسئول دقیقاً چه درصدی از تلفات غیرنظامیانش میباشد، نیاز به تحقیقات مستقل بینالمللی هست، و میدانیم که در بیش از یک سالی که از این واقعه میگذرد مقامات اسراییلی هنوز برای انجام هیچگونه تحقیقات بینالمللی و مستقلی در این زمینه اجازه صادر نکردهاند. با این حال، نویسندهی مقاله با چینش اسناد و شواهدی که در دسترس هستند، بهصورتی کاملاً منطقی استدلال میکند که به احتمال خیلی زیاد، صدها نفر از غیرنظامیان اسراییلی که در جریان یورش ۷ اکتبر کشته شدند توسط خود ارتش اسراییل به هلاکت رسیدهاند.
یک سال پیش پیکارجویان فلسطینی به رهبری حماس یک حملهی نظامی بیسابقه را بیرون از نوار غزه بهراه انداختند. هدف فوری این حمله وارد آوردن ضربهای مخرّب به پایگاههای نظامی اسراییل و شهرکهای نظامیسازی شدهای بود که ساکنان غزه را برای دههها محاصره کردهاند، شهرکهایی که همگی بر زمینهای خانوادههای فلسطینی که در سال ۱۹۴۸ بیرون رانده شدند ساخته شدهاند [۲] هدف بزرگتر درهم شکستن وضعیتی بود که در آن اسراییل، ایالات متحده و همدستانشان معتقد بودند که بهطور مؤثری آرمان فلسطین را به حاشیه راندهاند، تا مبارزه برای رهایی فلسطین به کانون توجه جهانی بازگردانند. «عملیات طوفان الاقصی»، آنگونه که حماس نامیدش، با هر معیار نظامی عینی یک موفقیت بزرگ محسوب میشد. آنطور که یک منبع ارشد که در ستاد فرماندهی ارتش اسراییل حضور داشت بعداً به خبرنگاران اسراییلی گفت، در آن روز در ستاد بیان شد که «لشکر ۱۴۳ غزه مغلوب شده است». او اضافه کرد که: «این کلمات هنوز هم حالم را دگرگون میکند.»[۳].
پیکارجویان فلسطینی، در حالیکه از آسمان تحت پوشش پهپادهای مسلح و بارشی از موشکهایی قرار داشتند که دقیقاً رأس ساعت ۶:۲۶ صبح آغاز به حمله کرده بودند، یک یورش برقآسا را در امتداد خط مرزی غزه شروع کردند. پایگاههای نظامی برای ساعتها تسخیر شدند. حضور مسلحانهی فلسطینیان در برخی از شهرکها، حتی تا دو روز بعد هنوز ادامه داشت. زیرساخت ارتباطات نظامی بلافاصله از بین رفت. حملات بهصورت همزمان از زمین و آسمان و دریا صورت میگرفت. پهپادهای فلسطینی، تانکها، پستهای نگهبانی و دژهای مراقبت را هدف قرار دادند. بسیاری از سربازانِ مستقر در پایگاهها که کاملاً غافلگیر شده بودند، یا کشته شدند و یا دستگیر شده و بهعنوان زندانیان جنگی به غزه برده شدند.
گزارش شد که ۲۵۵ اسراییلی [۴]، متشکل از سربازان و غیرنظامیان، به گروگان گرفته شدند. از آن زمان تاکنون ۱۵۴ نفر از آنها، عمدتاً توسط حماس و در مبادلهی زندانیان در ماه نوامبر، آزاد شدهاند. البته، رقم آزادشدگان شامل تعدادی از اجساد گروگانهای کشتهشده نیز میشود، که غالباً در حملات اسراییل به غزه کشته شدند. از ۱۰۱ گروگان باقیمانده، ۳۵ نفر توسط اسراییل رسماً کشته اعلام شدهاند. اما عدد واقعی احتمالاً بسی بیش از این است. بسیاری در بمبارانهای فرشی اسراییل کشته شدهاند و سه گروگان فراری توسط نیروی زمینی اسراییل در شهر غزه در ماه دسامبر هدف شلیک قرار گرفته و کشته شدند[۵]. واقعهی طوفانالاقصی نخستین بار است در تاریخ که گروههای مسلح فلسطینی توانستند سرزمینهای فلسطینی را، که از سال ۱۹۴۸ از دست داده بودند، بازپس گیرند، هرچند برای مدتی بسیار کوتاه.
واکنش اسراییل هم، هرچند نه در ماهیت ولی در مقیاس، بیسابقه بود: یک نسلکشی آشکار [۶] علیه جمعیت غزه. یک تخمین محافظهکارانهی منتشر شده توسط مجلهی پزشکی بریتانیایی «لَنسِت»vi [۷] در ماه ژوئیه اعلام کرد که تاکنون احتمالاً ۱۸۶هزار فلسطینی توسط اسراییل کشته شدهاند، یعنی تقریباً ده درصد جمعیت غزه. سازمان ملل میگوید [۸] که ۹۰ درصد مردم غزه توسط اسراییل از خانههای خود بیرون رانده شدهاند و تقریباً یکچهارم از تمام ساختمانها در نوار غزه تخریب شدهاند [۹].
رسانههای غربی که در رابطه با ۷ اکتبر اطلاعات رسمی نادرست اسراییل را دنبال کردند، بهزودی در موجی از تبلیغات در مورد جنایات وحشتناک و غیرواقعی غوطهور شدند [۱۰]. دروغهایی در مورد تجاوز [۱۱] و کودکان سربریده [۱۲] که بهسرعت توسط نشریهی انتفاضه الکترونیک و گروه کوچکی از سایر رسانههای مستقل فاش شد، البته اغلب به بهای افترا خوردن از سوی رسانههای جریان اصلی [۱۳] و ممنوع یا سانسور شدن توسط غولهای رسانهی اجتماعی مانند یوتیوب [۱۴].
اسراییل همزمان با تلاش جهت پنهانسازی نقاط ضعف ناشی از شکست نظامی و اطلاعاتی خود، بهشدت در صدد پوشش دادن یک رسوایی بزرگ دیگر نیز بود: اینکه صدها نفر از مردم خود را در فاصلهی ۷ تا ۹ اکتبر ۲۰۲۳ کشته است. رژیم اسراییل این کشتار را درون جامعهی خود، بهصورت ایدئولوژیک و با استفاده از یک پیمان ملیِ تثبیت شدهی قتل-خودکشی [۱۵] که در اسراییل به نام دستورالعمل هانیبال [۱۶] شناخته میشود، توجیه کرد.
انتفاضهی الکترونیک در اینجا نمایی کلی و کامل از اینکه چگونه اسراییل چنین تعداد کثیری از مردم خود را در جریان حملهی فلسطینیان از بین برد، ارائه خواهد داد. این مقاله مبتنی است بر یک سال گزارشگری تحقیقی توسط رسانهی انتفاضهی الکترونیک [۱۷]، رصد و ترجمهی گسترده از منابع عبریزبان در رسانههای اسراییلی، بررسی مستقل صدها ویدیو، یک فیلم حامی اسراییل که اخیراً توسط بیبیسی و پارامونت پلاسvii در مورد جشن سوپرنوا پخش شد [۱۸] ، آمار رسمی اسراییل در مورد کشتهشدگان، و یک گزارش کمتر خوانده شده از شورای حقوق بشر سازمان ملل.
از این مطالعات و تحقیقات میتوانیم نتیجه بگیریم که در جریان حملهی طوفان الاقصی:
– اسراییل استفاده از «دستورالعمل هانیبال» خونین خود را با کشتار بسیاری از شهروندانش گسترش داد، دستورالعملی که درواقع برای جلوگیری از زنده دستگیر شدن و به گروگان گرفته شدنِ سربازان طراحی شده بود.
– هلیکوپترهای اسراییلی، پهپادها، تانکها و حتی نیروی زمینی تعمداً آتش گشودند تا از اینکه مبارزان فلسطینی اسراییلیها را زنده به گروگان بگیرند جلوگیری کنند، گروگانهایی که میتوانستند برای آزادی زندانیان فلسطینی مبادله شوند.
– استفاده از این حملات «هانیبال» در گزارش سازمان ملل که در ژوئن منتشر شد، تأیید شده است.
– با ابتکار عملِ لشکر ۱۴۳ غزه، دستورالعمل هانیبال بلافاصله انجام شد: درواقع در کمتر از یک ساعت از آغاز حملهی فلسطینیان.
– در ساعت ۲۲:۱۱ صبح به لشکر ۱۴۳ غزه دستور داده شد که «هیچ وسیلهی نقلیهای نمیتواند به غزه بازگردد» [۱۹].
– تا ظهر، دستوری صریح از جانب فرماندهی عالی ارتش اسراییل صادر شد (از ستاد فرماندهی موسوم به ستاد پیت [10] ، که در اعماق ساختمان هاکیریا [11] در مرکز شهر تلآویو واقع شده است) که دستورالعمل هانیبال در سرتاسر منطقه بهکار گرفته شود، حتی اگر این به معنای تهدید یا آسیب به زندگی شهروندان منطقه، ازجمله اسرای جنگی باشد [۳].
– این بمبارانِ اسرای جنگی اسراییلی توسط اسراییل تا همین امروز در غزه ادامه دارد.
– بنیامین ناتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، در جلسهای که با اسرای جنگی آزاد شده و خانوادههای اسرای جنگی در ماه دسامبر داشت پذیرفت که آنها «زیر بمباران ما» در غزه بودهاند.
– احتمالاً صدها اسراییلی توسط خود اسراییل، در حملات هدفمند هانیبال و همچنین در تبادل آتش غیرعمد، کشته شدهاند.
– در این مدت اسراییل، بهصورت فعال و تهاجمی، درگیر پنهانسازی جنایات خود علیه مردم خود، بوده است.
کشتار مردم خودی
اگر حماس یک اشتباه محاسباتی در برنامهریزی عملیات طوفان الاقصی داشته باشد، احتمالاً این بوده که ارزشی را که مقامات اسراییلی برای زندگی مردم خود قائل بودند ، دستبالا گرفته بود. در سال ۲۰۰۶ حماس با موفقیت سرباز اشغالگر اسراییلی به نام گیلاد شلیتviii [۲۰] را دستگیر کرد [۲۱] و در سال ۲۰۱۱ وی را با ۱۰۲۴ زندانی فلسطینی مبادله کرد، که شامل رهبر فعلی حماس، یحیی سینوار، هم بود (این مقاله پیش از کشته شدن سینوار نوشته شده است. م.). مبادلهای مشابه هم با مقاومت لبنان در سال ۲۰۰۸ انجام شد.
اگرچه مبادلهی زندانیان یک عنصر متداول در منازعه است، رهبران اسراییل از آنچه که آن را بهمثابه سازش و مصالحه میدیدند، احساس ضعف و شرم داشتند. بنابرین در خفا سیاست خود را تغییر داده و آماده بودند که در حوادث گروگانگیری بعدی با نیرویی ویرانگر علیه مردم خود وارد عمل شوند.
در بطن این برنامهها، دستورالعمل هانیبال بود [۱۶] که بهطور مخفیانه توسط ژنرالهای اسراییلی [۱۵] در سال ۱۹۸۶ پایهگذاری شد، و به نام یک ژنرال باستانی کارتاژ [۲۲] که خود را کشت تا زنده به دست امپراطوری روم نیفتد، نامگذاری شد. در ابتدا، این دکترین معطوف به سربازان بود. در سال ۲۰۱۴ سرباز اسراییلی دستگیر شده، هادار گلدینix [۲۳] ، در یک حملهی توپخانهایِ عمدی، در حین تهاجم ماه اوت اسراییل به نوار غزه، کشته شد. در این تهاجم همچنین تا ۲۰۰ شهروند فلسطینی، که ۷۵ نفر از آنان کودک بودند، در بمباران رفح کشته شدند [۲۴]. در نتیجه، دکترین نظامی محرمانه بهاجبار در معرض دید قرار گرفت. و علیرغم ابهامسازی مداوم، ارتش اسراییل پذیرفت که چنین دستورالعملی وجود داشته و ممکن است که بر روی یک سرباز اسراییلی به کار رفته باشد [۲۵]. دو سال بعد، ارتش اسراییل از این دستورالعمل فاصله گرفت و ادعا کرد که «این دستور به نحوی که امروز فهمیده میشود» لغو خواهد شد. تایمز اسراییل در ۲۰۱۶ گزارش داد که «این حرکت لزوماً نه یک تغییر کامل در خطمشی، که یک شفافسازی بود» [۲۶].
با این حال، چندین گزارش رسانهای اسراییلی، اکنون تأیید کردهاند که دکترین هانیبال نه تنها در ۷ اکتبر بازفعالسازی شد (اگر واقعاً از بین رفته بوده است) ، بلکه در واقع به شهروندان اسراییلی دستگیر شدهای که در راه غزه بودند هم بسط داده شد [۲۷].
بمباران اسراییلیها در مسیر رسیدن به غزه
حماس احتمالاً در روند آمادهسازی و آموزش دو ساله برای حمله، با دست بالا گرفتن بشردوستی اسراییل، به چنین امکانی نیندیشده بود. درطول یک سال گذشته، این گروه مکرراً با تبادل گروگانهای اسراییلی با زندانیان فلسطینی موافقت کرده است. اما بهجز گروگانهایی [۲۸] که در حین توقف چهار روزه در ماه نوامبر آزاد شدند [۲۹][۳۰] (که کودکان و گروگانهای غیرنظامی را دربرمیگرفت) ، بنیامین ناتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، مصرانه از انجام هر توافقی خودداری کرده است. درعوض اسراییل بهصورت سیستماتیک هر گوشهای از نوار غزه را بمباران کرده است، و از جمله مناطقی را که محل نگهداری گروگانهای اسراییلی هستند. اسرای اسراییلی آزادشده در تبادل زندانیان ماه نوامبر به رسانهها گفتند که در زمان حضورشان در غزه تهدید اصلی بر زندگی آنها حماس نبود بلکه حملات اسراییل بود.
چن آلموگ- گلدشتاینx و سه فرزند او در مقطعی در یک سوپرمارکت در غزه نگهداری میشدند که توسط اسراییل بمباران شد. او به روزنامهی گاردین گفت که «خیلی وحشیانه بود»؛ «اولین بار بود که ما واقعاً احساس کردیم که زندگیمان در خطر است»؛ بمباران «به ما آنقدر نزدیک شد که محافظین حماس بر روی ما روی زمین تشک انداختند، و بعد ما را با بدنهای خود پوشاندند تا ما را از شلیک نیروهای خودمان محافظت کنند». [۳۱]. آنگونه که سایت خبری عبری واینتxi در ماه دسامبر گزارش داد، در جلسهای به سبک نشست عمومی با بستگان گروگانها، بنیامین ناتانیاهو پذیرفت که گروگانها «تحت بمباران و حملات ارتش خودمان بودهاند» [۳۲]. یکی از گروگانهای سابق در این جلسه پرخاشگرانه گفت که «در بازداشت هر روز خیلی سخت بود»، «من در یک خانه بودم، وقتی که اطراف تماماً در حال بمباران شدن بود. ما در تونلها نشسته بودیم و خیلی ترسیده بودیم که، نه حماس، بلکه اسراییل ما را بکشد، و بعد خواهند گفت که: «حماس شما را کشت».»
یک گروگان آزاد شدهی دیگر گفت: «حقیقت این است که من در پناهگاهی بودم که بمباران شد، و ما درحالیکه زخمی شده بودیم باید بهصورت قاچاقی جابهجا میشدیم. و ناگفته نماند که توسط یک هلیکوپتر وقتی در راه غزه بودیم نیز مورد اصابت واقع شده بودیم… شما راههای تونلی را دقیقاً در نقاطی بمباران میکنید که آنها [بقیهی گروگانها] هستند.». گواهی گروگان دومی در مورد اینکه در راه غزه هدف تیراندازی هلیکوپتر قرار گرفته، اثبات میکند که درحالی که عملیات طوفان الاقصی هنوز در جریان بود، گروگانها مورد حمله واقع شده و کشته شدند. از همان ساعت اولیهی حمله، نیروهای اسراییلی شروع به شلیک و بمباران گروگانهای اسراییلی در مسیر غزه کردند.
«هانیبال در اِرِزxii»
یک تحقیق توسط روزنامهی اسراییلی هاآرتص،xiii برمبنای مدارک و گواهی سربازان، شواهدی یافته که حملات هانیبال ذکر شده حداقل از ۷:۱۸ صبح آغاز شده بودند، یعنی تنها ۵۲ دقیقه پس از آغاز یورش [۱۹]. این مقالهی هاآرتص در ماه ژوئیه به انگلیسی انتشار یافت. اما این مقاله شش ماه از رقیب خود، یدیعوت اخرونوت،xiv عقبتر بود. در ژانویه، ضمیمهی پایان هفتهی یدیعوت، یعنی ۷-روز،xv یک مقالهی تحقیقی مهم منتشر کرد که خط زمانی عملیات طوفانالاقصی را از دیدگاه ارتش اسراییل توضیح میداد. این روزنامه هرگز ترجمهی رسمی انگلیسی مقاله را منتشر نکرد. نشریهی انتفاضهی الکترونیک تاکنون تنها نشریهایست در جهان که یک ترجمهی حرفهای کامل از این مقاله را منتشر کرده است که در سایت نشریه قابل دسترسی است [۳].
مقالهی تحقیقی روزنامهی ۷-روز نشان داد که «ظهر روز هفتم اکتبر، ارتش اسراییل (IDF)، به تمام واحدهای رزمی خود دستور داد که دستورالعمل هانیبال را در عمل به اجرا درآورند، اگرچه این کار را بدون ذکر صریح آن نام انجام داد». خبرنگاران اسراییلیِ نظامی-اطلاعاتی، رونن برگمنxvi و یوآو زیتونxvii که به منابع معتبری دسترسی دارند، در یک مقالهی بلند توضیح دادند: «دستور این بود که به هر قیمتی، هر تلاشی توسط تروریستهای حماس برای بازگشت به غزه متوقف شود، با استفاده از زبانی که بسیار مشابه بود با دستورالعمل اصلی هانیبال». برخلاف تحقیق انجامشده توسط ۷-روز، مقالهی مؤخرترِ هاآرتص بیان کرد که نام این دکترین، صراحتاً و در واقع در همان اوایل، عنوان شده بود: «یکی از این تصمیمات در ساعت ۷:۱۸ صبح اتخاذ شد.»
«اِرِز» یک ایستگاه بازرسیِ نظامی اسراییلی وسیع و پایگاهی است که فلسطینیان را در داخل شمال نوار غزه محصور میکند. این پایگاه بهطور کامل توسط پیکارجویان فلسطینی تسخیر شده بود و به نظر میرسد که نیروهای محاصره شدهی اسراییلی خواستار حمله هوایی به موضع خود شدند. این امر که تحقیقات روزنامهی ۷-روز به این نتیجه رسیده است که هانیبال از جانب درجات بالای سلسلهمراتب نظامی درخواست شده است، امری حیاتی است. این موضوع نشان میدهد که بازفعالسازی و گسترش دستورالعمل هانیبال در آن روز، نه به نیروهای فردی سرکش و نه به یک آشفتگی و هرجومرج ساده مربوط بود. مسئله مربوط به خطمشی بود.
دستورات و آشفتگی
بعد از اینکه ژنرالها در زیر ساختمان هاکیریا در تلآویو، دریافتند که سربازان و شهرکنشینان اسراییلی در سرتاسر منطقهی مرزی غزه دارند بهصورت گروهی به گروگان گرفته میشوند، دستور هانیبال از بالا صادر شد. آنها گروگانها را در اولین فرصت مرده میخواستند. نیروهای اسراییلی مستقر در میدان که سالها تعلیم دیده بودند، فوراً دریافتند که چه باید کرد.
گزارشی توسط کمیسیون سازمان ملل، از یک فرماندهی تانک که بر روی گروگانهای اسراییلی شهرک نیر-اوزxviii آتش گشود، نقل میکند [۳۳]: «حسی به من گفت که آنان (سربازانش) ممکن است درون وسایل نقلیهای که به غزه میرفتند باشند»، و اضافه کرد: «بله، ممکن است من آنها را کشته باشم، ولی به این نتیجه رسیدم که تصمیم درستی بوده. ترجیح میدهم این آدمربایی را متوقف کنم تا آنها را نبرند.»
دکترین هانیبال بهطور خلاصه، پایان دادن به گروگانگیری اسراییلیها از طریق کشتار آنهاست. در ماه نوامبر سال گذشته، نف اِرِزxix یک سرهنگ نیروی هوایی اسراییل، در یک پادکست عبریزبان [۳۴] اذعان کرد که پاسخ به عملیات طوفان الاقصی یک هانیبال عظیم بوده است. آن روز همچنین یک وضعیت هرج ومرج باورنکردنی در جریان بود. در مقالهی جداگانهای از یوآو زیتون ارتش اسراییل به وجود «ابعاد وسیع و پیچیده» از آنچه که آن را رویدادهای «آتشِ دوستانه» مینامد، اقرار کرده است [۳۵]. نیروهای اسراییلی درحالیکه درضمن یک تعطیلات یهودی کاملاً غافلگیر شده بودند، خود را در موقعیتی یافتند که پس از تخریب زیرساختهای ارتباطی توسط فلسطینیها، قادر به ارتباط وگفتوگو با هم نبودند. تحقیقات روزنامهی ۷-روز بیان میکند که آن روز صبح «۴۰ درصد از مراکز ارتباطی مانند برجهای دارای آنتنهای رله… نزدیک نوار غزه… توسط حماس تخریب شده بودند.» حتی گروه مقاومت فلسطین هم با دیدن دامنهی وسیع موفقیت خود غافلگیر شده بود. تا حدی که درجهای از آشفتگی در یورش مبارزان فلسطینی ایجاد شده بود.
تلفات جانبی؟
بهزودی پس از اینکه اولین موج کماندوهای پیشروی حماس (که به عربی نیروی «نخبه» نامیده میشوند) ، حصار را در ۵۰ نقطه شکستند، گروههای مسلح کوچکتر، ازجمله «جهاد اسلامی» و «جبههی خلق برای آزادی فلسطین»، به آنها ملحق شدند. تقریباً یک ساعت پس از آغاز یورش، یک موج از شهروندان فلسطینی شروع به عبور از شکافهای ایجاد شده در حصار کردند و توانستند به سرزمین مادری خود وارد شوند. بهنظر میرسد که تعدادی از این جمعیت به غیرنظامیان اسراییلی در شهرکهای نظامی شدهی اطراف غزه حمله کرده و آنها را دستگیر کردند. وضعیت آشفته، در کنار استفادهی اسراییل از شهروندان خود بهمثابه سپر انسانی برای محاصره و اشغال غزه، بدین معناست که تمام قربانیان مقاومت فلسطین در آن روز نظامیان نبودند.
علیرغم تلاشهای رسانهها و سیاستمداران غربی برای ایجاد یک تصویر شیطانی و بچهکش از «تروریستهای» فلسطینی که وحشیگرانه در جنوب اسراییل تا حد توان شهروندان را قتل عام کردند [۳۶]، واضح است که غیرنظامیان اسراییلی غالباً در میانهی تبادل آتش بین نیروهای اسراییلی و پیکارجویان فلسطینی گیر افتادند. در سرتاسر منطقه نبردهای شدیدی رخ داد. تخمین زده میشود که حدوداً هزار تا سه هزار پیکارجوی فلسطینی درگیر بودهاند.
برخلاف تصور اشتباه رایج که ارتش اسراییل در آن روز هیچ جا دیده نمیشد، گزارش سازمان ملل و تحقیقات روزنامهی ۷-روز نشان دادهاند که نظامیان اسراییلی در سرتاسر منطقه و از همان اوایل یورش حضور داشتند. در همان ۲۴ دقیقهی آغاز یورش، ارتش اسراییل حداقل شش فروند هواپیمای مسلح را به حالت آمادهباش درآورد: دو فروند بمبافکن اف-۱۶، دو فروند بمبافکن اف-۳۵ و دو پهپاد مرگبار هرمس ۴۵۰ ساخت البیت سیستمز.xx دو عدد هلیکوپتر تهاجمی آپاچی نیز در عرض یک ساعت وارد شهرک بئیریxxi شدند. گزارش سازمان ملل میگوید که «تأیید شده که حداقل هشت عدد هلیکوپتر آپاچی به منطقهی اطراف مرز غزه در ۷ اکتبر اعزام شدند» و اینکه «حدود ۲۳ عدد تانک در سرتاسر منطقهی مرزی با غزه مستقر بودند».(یادداشت ویراستار: درواقع، اسراییل هیچ مرز اعلامشدهای ندارد.)
سپرهای انسانی
هیچ تردیدی نیست که اسراییلیها تحت فشار قرار داشتند، موقتاً از نظر تسلیحاتی در مضیقه بودند و مبارزان فلسطینی عمدتاً از آنها پیشی گرفته بودند. بهعنوان مثال نبرد کیبوتص بئیری سه روز تداوم داشت. با این حال، حضور نظامیان مسلح اسراییلی که در میان جمعیت غیرنظامی نفوذ کرده بودند – و غالباً از این جمعیت بهعنوان سپرهای انسانی مؤثر استفاده میکردند – نشانگر چالشهای عملیاتی است که حماس در آن روز در میدان مبارزه با آن مواجه بود. گزارش سازمان ملل حتی به تعداد مواردی استناد میکند که «شهروندان» اسراییلی اسلحه به دست گرفتند تا درگیر نبرد با مبارزان فلسطینی شوند.
معاون رییس دفتر سیاسی حماس، خلیل الحیه، در مصاحبهای با بیبیسی [۳۷] [۳۸] در هفتهی گذشته (سوم اکتبر ۲۰۲۴ م.) گفت که، به مبارزان گفته شده بود که شهروندان را در جریان یورش هدف قرار ندهند، ولی در پیروی از آن برنامه، گاه خطاهای فردی پیش آمد. او همچنین به دشواریهای نظامی که مبارزان در تشخیص هویت افراد با ان مواجه بودند اشاره کرد: «ممکن است مبارزان احساس کرده باشند که در خطرند.»
در سندی به نام «روایت ما» [۳۹] که حماس در ماه ژانویه منتشر کرد، این گروه اقرار کرد که «شاید خطاهایی در حین اجرای عملیات طوفان الاقصی، به دلیل سقوط سریع سیستم نظامی و امنیتی اسراییل و آشفتگی ایجاد شده در طول منطقهی مرزی، اتفاق افتاده باشد.» [۴۰]. یکی از این «خطاها» این بود که به نظر میرسد شاخهی اطلاعاتی حماس یک جشن موسیقی ترنسxxii شبانه بهنام «سوپرنووا»xxiii را پیشبینی نکرده بود. این برنامه در زمینهای باز در فاصلهای کمتر از سه مایل از پایگاه نظامی رعیمxxiv برگزار شده بود. رعیم، مقر فرماندهی نظامیِ «لشکر ۱۴۳ غزه» بود، یعنی اولین هدفِ عملیات طوفانالاقصی.
تفکیک بین «شهروندان» شهرکنشین اسراییلی و نظامیان اسراییلی همیشه واضح و مشخص نیست. شهرکهایی که غزه را محاصره میکنند، بعد از اخراج اجباری فلسطینیان توسط شبهنظامیان صهیونیست و ارتش تازهی اسراییل بین سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۴۹، در مناطق اطراف غزه ایجاد شدند. این شهرکها براساس دکترین نظامی اسراییل، بهمثابه کمربندی از سپرهای انسانی برای دفاع از اشغال اسراییل و سرکوب جمعیت بسیار بزرگتر غزه طراحی شدند.
بالای ۸۰ درصد از جمعیت نوار غزه پناهجویان و نسلهای بعدی آنها هستند. این پناهجویان در سال ۱۹۴۸ و پس از آن، از خانههای خود اخراج شدند تا جا برای کشور تازهی اسراییل باز شود. حتی یکی از شهرکهای موسوم به شهرکهای «پوشش غزه»xxv، که در سال ۱۹۵۱ تأسیس شد، «ماگن»xxvi نامیده میشود، که به صورت تحتاللفظی واژهی عبری برای «سپر» است. شهرک دیگر به نام نهال اوز،xxvii آشکارا بهمثابهی یک شهرک نظامی تأسیس شد. بر اساس صندوق ملی یهودxxviii[۴۱]، یک بازوی استعماری اسراییل، هدف از ایجاد نهال اوز «تأمین سرباز برای ارتش اسراییل» بود. همچنین هدف از ایجاد آن این بود «تبدیل به یک مرکز غیرنظامی شود که بهعنوان اولین خط دفاعی درمقابل حملات احتمالی عربها در آینده نقش ایفا کند، در عین حال که پایگاهی باشد برای عملیاتها، و برای نیروهای نظامی که در مناطق حاشیهای فعالیت میکنند، تأمین منابع کند.»
تطهیر تبلیغات اسراییل توسط سازمان ملل
در ماه ژوئن امسال (۲۰۲۴)، شورای حقوق بشر سازمان ملل گزارشی منتشر کرد: «یافتههای دقیق در مورد حملاتی که در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ در اسراییل صورت گرفت» [۳۳]. اندک توجهی که رسانهها به آن داشتند عمدتاً بر این نکته متمرکز بود که این گزارش (به همراه یک مدرک ضمیمهی متمرکز بر غزه) به این نتیجه رسیده بود که چنانکه گاردین میگوید [۴۲]: «اسراییل و حماس هردو مرتکب جنایات جنگی شدهاند». نویسندگان گزارش خود را با عنوان یک «کمیسیون مستقل بینالمللی تحقیق» در رابطه با حمله توصیف کردند.
این گزارش در بیشتر بخشها، منابع خود را فاش نمیکند. نویسندگان بیان میکنند که این امر به دلیل «نگرانیهای حفاظتی» نامعلوم است. با وجود این، با توجه به نمونههایی که در آنها منابع خود را فاش کرده، مشخص است که تقریباً بهطور کامل بر ادعاهای اسراییل اتکا شده است. آنجایی هم که به منابع فلسطینی استناد شده، غالباً از ویدیوهای دوربینهای بدنی به دست آمده از مبارزین کشته یا اسیر شدهی فلسطینی است. این ویدیوها توسط مراجع اشغالگر اسراییلی منتشر شدهاند و بسیار محتمل است که مورد ویرایش انتخابی قرار گرفته باشند.
بنابراین جای تعجب نیست که این گزارش بهطور عمده به روایت نادرست اسراییل دربارهی خشونتهای فلسطینیان ختم میشود. این امر گاهی به حدی از آبزوردیته میرسد. در یک مورد، کمیسیون تحقیق ترتیب زمانی وقایع را معکوس میکند تا این تصور را القا کند که مبارزین فلسطینی عمداً یک کودک اسراییلی را در کیبوتص بئیری بعد از ورود به اتاقی، کشتند. درحالیکه بر اساس گزارشهای رسانهای [۴۳] ، مرگ این کودک نتیجهی تراژیک یک شلیک بیهدف بوده است. میلا کوهن،xxix یک کودک ده ماهه، زمانی که یک پیکارجوی فلسطینی به در وروری اتاقی در یک خانهی شهرکی، پیش از ورودش جهت گروگانگیری شلیک کرد، کشته شد.
حتی از آن بدتر، بهنظر میرسد که گزارش سازمان ملل شدیداً متکی به منبع نامعتبری از یک گروه یهودی تندرو بهنام زاکاxxx [۴۴] باشد، چنانکه یک بار صراحتاً به آن ارجاع داده و بارها، بهطور ضمنی و بهعنوان «امدادگران اولیه»xxxi بدون نام، به آن استناد میکند. این «امدادگران اولیه» داستانهای وحشتناکی از «جنایات جنگی» فرضی فلسطینیان تعریف میکنند. و البته این گزارش حتی اذعان میکند که زاکا «برای مدیریت صحنههای جرم بزرگ و پیچیده آموزش ندیده یا مجهز نیست و ممکن است شواهد را خدشه دار کرده یا حتی آنها را دستکاری کرده باشد» (تأکید اضافه شده است). یکی از امدادگران اولیهای که برای زاکا کار میکند (-که گزارش از او نام نمیبرد) – «در مصاحبههای رسانهای اطلاعات نادرست و اغراقآمیز از یافتهها ارائه داد.»
ممکن است این اشارهای به رییس ارشد زاکا به نام یوسی لانداوxxxii باشد [۴۵]. لانداو توسط گزارشگر الجزیره (برای فیلم مستندی که در ماه مارس پخش شد) ، مجبور شد جلوی دوربین اقرار کند که داستان اولیهی او درمورد اینکه مبارزین فلسطینی ده کودک را زنده سوزاندند، ساختگی بوده است [۴۶]. در مواجهه با فقدان شواهد برای ادعاهای خود، لانداو اعتراف کرد که: «وقتی به آنها نگاه میکنی و میبینی سوختهاند، نمیدانی دقیقاً چه سنی دارند. پس در مورد ۱۸ ساله و ۲۰ ساله صحبت میکنی …، شما فقط به صحنه نگاه نمیکنی که سن و این قبیل موارد را مشاهده کنی». لانداو بعداً به دلیل اختلافات داخلی بر سر پول و قدرت، مجبور شد از سمت خود در گروه کنارهگیری کند.
تأیید حملات هانیبال توسط سازمان ملل
هرچند بهنظر میرسد نویسندگانِ گزارش حداکثر تلاش خود را برای تطهیر تبلیغات اسراییل دربارهی خشونتها، درون نظام سازمان ملل به کار میگیرند، با این حال، این سند شامل مجموعهی حیرتانگیزی از شواهدیست که گزارش سال گذشتهی انتفاضهی الکترونیک در این مورد را تأیید میکند که بسیاری از اسراییلیها (چه بسا اکثر آنها) توسط خود اسراییل در ۷ اکتبر کشته شدند[۱۷].
برخی از شواهد در گزارش سازمان ملل ضمنی هستند و نیاز به ارجاع متقابل به گزارشهای رسانههای عبریزبان در مورد دکترین هانیبال و روش بیسابقهای دارند که این دکترین در ۷ اکتبر به کار گرفته شد. ولی برخی از شواهد خیلی صریح و واضح هستند. این گزارش در سه صفحه برخی از اطلاعات موجود در مورد «کاربرد دستورالعمل هانیبال» در آن روز را تشریح میکند.
کمیسیون مذکور نوشته: «شواهد محکمی مبنی بر استفاده از «دستورالعمل هانیبال» در ۷ اکتبر در چندین مورد مستند شده است، که نشان میدهد همزمان با حمله به پیکارجویان فلسطینی، به اسراییلیها هم آسیب وارد شده است.» گزارش سازمان ملل در بخش مربوط به دستورالعمل هانیبال حتی قید میکند که «هلیکوپترهای اسراییلی در محل نُوواxxxiii حضور داشتند و ممکن است به اهدافی در زمین شلیک کرده باشند، ازجمله به وسایل نقلیهی شهروندان».
این گزارش مینویسد که «یک یا دو هلیکوپتر در محل جشن نووا در ساعات میانی صبح حضور داشتند». این همان موضوعی است که انتفاضهی الکترونیک، اولین بار در ماه نوامبر پارسال گزارش داد [۴۷]. گزارش سازمان ملل برای تأیید این موضوع به دو شاهد، بدون نام بردن، استناد میکند، یکی از آنها «یک سرتیپ ذخیره» ارتش اسراییل است که «نزدیک به یک تانک پارک شده در حوالی محل نووا، علیه پیکارجویان جنگیده » و توضیح داده است که «او با گردان غزه تماس گرفته تا درخواست یک هلیکوپتر تهاجمی کند.»
حضور هلیکوپترهای تهاجمی و حداقل یک تانک در نبرد محل جشن موسیقی سوپرنووا، تاحدی میتواند توضیحی باشد برای تعداد زیاد قربانیان غیرنظامی در میان شرکتکنندگان فراری جشن در آن روز صبح.
جشن سوپرنووا
برگزاری این جشن در محلی کمتر از چهار مایل از زندان روبازی که نوار غزه است، توسط یک شرکت مدیریت رویداد که خود را «قبیلهی نووا»xxxiv مینامد، صورت گرفته است. درحالیکه حامیان این رویداد مبارزین فلسطینی را برای حمله به یک «فستیوال صلح» محکوم میکنند، منقدین رویداد آن را با تشبیه به رقص شهروندان آلمانی بیرون از دروازههای آشوییتس در دوران هولوکاست نازیها، نکوهش میکنند.
این رویداد که که توسط رسانههای غربی غالباً بهعنوان «فستیوال موسیقی نووا» نامیده میشود، در وبسایت رسمیاش خود را «گردهمایی سوکوت سوپرنووا»xxxv نامیده است [۴۸]. فیلم اخیری که در مورد این رویداد ساخته شده، نشان میدهد که بیشتر از جنس پارتیهای رقص غیرقانونی بوده که معمولاً در مکانهای مخفی در بسیاری از کشورهای غربی برگزار میشوند. سوپرنووا، البته غیرقانونی نبود و با نیروی پلیس محلی اسراییل هماهنگ شده بود (که برای محافظت از برنامه، پیشاپیش مسلح در محل حضور داشت.) اما به دلایلی که کاملاً مشخص نیست، محل برگزاری برنامه تا ۶ اکتبر اعلام نشده بود.
مشارکتکنندگان در فیلم اسراییلی پرطرفدار «دوباره خواهیم رقصید» تأیید کردهاند که محل سوپرنووا تا آخرین لحظه از دارندگان بلیط مخفی نگاه داشته شده بود. این موضوع (بهجای هرگونه سردرگمی در مورد روزهای برنامه یا تمدید زمان آن، آنطور که گاهی به اشتباه در فضای مجازی بیان میشود) ، توضیح میدهد که چرا حماس هیچ اطلاعی از وجود این جشن در حوزهی بین غزه و بزرگترین پایگاه نظامی ناحیه، یعنی ستاد منطقهای در رعیم، نداشت.
تلفات سوپرنووا
این جشن غالباً بهعنوان بزرگترین محل تلفات در روز ۷ اکتبر گزارش شده است. گزارش سازمان ملل اعلام کرد که ۳۶۴ نفر از ۳۰۰۰ شرکتکننده در جشن «یا در محل، در نزدیکی کیبوتص رعیم، یا در موقعیتهای مجاور کشته شدند». اما یک تحلیل دقیق در مورد تلفات که بهتازگی توسط تایمز اسراییل منتشر شده (بر اساس تحقیقات یک کانال تلویزیون اسراییلی) ، نشان میدهد که بیش از ۶۰ درصد از این تعداد در واقع در خارج از زمینهای تخصیص داده شده به جشن کشته شدهاند [۴۹]. این امر به دو دلیل مهم است.
اول اینکه، با وجود اینکه فیلم «دوباره خواهیم رقصید» سعی دارد تصویری از تروریستهای فلسطینی شروری ترسیم کند که تعمداً به غیرنظامیان حمله کردند، از تمام شواهد موجود مشخص است که این جشن یک هدف برنامهریزیشده برای حملهی حماس در آن روز نبوده است. درواقع، مکان مخفی این رویداد بدین معنی است که تعدادی از مبارزین فلسطینی – احتمالاً تعدادی از گروههای مسلح، و شاید تعدادی از شهروندان مسلح – در جریان حملهی خود به پایگاههای نظامی، تصادفاً با این برنامه مواجه شدند. و درگیریهای مسلحانه با نیروهای اسراییلی، ازجمله پلیس، سربازان و حداقل یک تانک، همچنین «غیرنظامیان» مسلحِ حاضر در محل، بهسرعت آغاز شد. سرویس اطلاعات اسراییلی به این نتیجه رسیده است که فلسطینیان هیچ اطلاع قبلی از جشن نداشتهاند [۵۰].
ثانیاً، تحلیل منتشر شده توسط تایمز اسراییل، تلفات شرکتکنندگان در بیرون از زمینهای جشن را تا فاصلهای به دوری شهر سدروتxxxvi (در یازده مایلی شمال محل سوپرنووا) و پایگاه نظامی رعیم (تنها 3.2 مایل به سمت جنوب) مکانیابی کرده است. ترسیم مکانهای تلفات بر روی گوگل ارث و مقایسهی آنها با کمینگاههای تعیین شده توسط نیروهای نخبهی کماندوی حماس – همانگونه که در مقالهی تحقیقی روزنامهی ۷-روز تشریح شده است – نشان میدهد که این دو اغلب همپوشانی دارند. بنابرین محتمل است که مرگ تعدادی از این شرکتکنندگان فراری، نتیجهی ناخواستهی کمینگاههای فلسطینیان بوده است که تنظیم شده بودند تا قوای کمکی ارتش اسراییل را که به سوی منطقه گسیل میشدند، متوقف کنند.
رونان برگمن و یوآو زیتون در تحقیق روزنامهی ۷-روز نوشتهاند که «درحالیکه تعداد زیادی قوای کمکی به سمت جنوب جاری شدند»، نیروی کماندوی حماس «این قوای کمکی را پیشبینی کرده و بر تقاطعهای استراتژیک تسلط یافتند… نقاطی که منتظر این نیروها بودند… در آن تقاطعها خون زیادی، هم از سربازان و هم از غیرنظامیان، ریخته شد.» مقالهی ۷-روز همچنین به مواردی اشاره میکند که سربازان اسراییلی برای ملحق شدن به نبرد بهصورت خودسرانه با شتاب به سمت جنوب حرکت کردند، که بعضاً حتی سوار بر خودروهای غیر نظامی خودشان بودند. برگمن و زیتون توضیح دادهاند که «فرماندهانی که از طریق رسانهها یا دوستان خود دریافته بودند که اتفاقی در حال وقوع است … تلاش کردند تا به پوشش غزه برسند». یک فرماندهی تیپ به خبرنگاران گفته بود که: «من پس از مشاهدهی اخبار (حمله) در خانه، با خودروی شخصیام به تقاطع یاد مردخایxxxvii (3.2 مایل در شمال ایست بازرسی اِرِز) آمدم.»
انفجار خانههای داخل شهرکها شواهد کشتارهای تعمدیِ «هانیبال جمعی» از غیرنظامیان اسراییلی در کیبوتصها و سایر شهرکهای اطراف غزه کاملاً روشن و غیرقابل انکار است [۵۱]. تصاویر ویدیویی و گزارشهای رسانهای از یورش طوفانالاقصی نشان میدهند که بسیاری از ساختمانهای داخل شهرکها کاملاً تخریب شده بودند، بهشیوهای که متناسب است با تسلیحات سنگینی که طبق نظر متخصصین نظامی تنها در اختیار ارتش اسراییل میتواند باشد [۵۲] و نه در اختیار مبارزین فلسطینی.
درحالیکه برخی از ساختمانها و خودروها علائمی از سوختگی داشتند، بسیاری دیگر بهوضوح از طریق هوا و توسط پهپادها و هلیکوپترهای تهاجمی اسراییلی بمباران شده و یا تحت حملهی تانکها قرار گرفته بودند [۵۲].
نوف اِرز، سرهنگ نیروی هوایی اسراییل که اقرار کرد ۷ اکتبر یک رویداد «هانیبال جمعی» بود، در پاسخ به مصاحبهکنندهای که از وی پرسید «آیا آنها همهجور خانهای را داخل شهرکها منفجر کردند»، پاسخ مثبت داد. اِرِز اصرار داشت که خلبانانش چنین کاری را فقط با «اجازه»ی افسران مافوق خود انجام دادند. او توضیح داد که «من در یک تصویر کامپیوتری در بالای هر شهرک تعداد زیادی پهپاد دیدم، یعنی آنچه که در هر فرماندهی (نظامی اسراییل) میتوان مشاهده کرد.»
تصاویر تلویزیونی اسراییل، حضور و شلیک تانکهای اسراییلی را در کیبوتص بئیری نشان دادند [۵۳]. و رسواتر از همه، سرتیپ باراک هیرامxxxviii اقرار کرد که به تانکهایش دستور داده بود به خانهی پسی کوهنxxxix در کیبوتص بئیری شلیک کنند، «حتی به بهای جان غیرنظامیان» آنطور که او به نیویورک تایمز گفت [۵۳]. مبارزین فلسطینی حماس ۱۵ نفر را به گروگان گرفته و در این خانه نگاه داشته بودند، در حالیکه تلاش میکردند برای خروجشان به سمت غزه مذاکره کنند. تحقیقات انجامشده توسط رسانهی انتفاضه الکترونیک [۵۴] ، به این نتیجه رسیده که غالب کشتهشدگان به احتمال بسیار بالا توسط حملهی هیرام کشته شدهاند [۵۵]. انتفاضهی الکترونیک اولین رسانهای بود که شرح شاهد عینی بازماندهی حمله، یاسمین پوراتxl [۵۶] ، را به زبان انگلیسی منتشر کرد [۵۷] که گفته بود سربازان اسراییلی وارد صحنه شدند و با آتشبار سنگین و شلیک تانک «همه را ازبین بردند».
درواقع یاسمین پورات، فرماندهی فلسطینی حسن حمدونهxli (که تسلیم شد) ، و یک گروگان دیگر به نام حداث داگان،xlii تنها سه بازماندهی قتل عام باراک هیرام بودند. داگان در شهادت خود به پورات، که انتفاضهی الکترونیک برای اولین ماه نوامبر پارسال گزارش داد [۵۸] ، تأکید کرد که سایرین همگی در داخل و اطراف خانه یا مورد شلیک قرار گرفتند و یا توسط آتشباران تانک اسراییلی «کاملاً سوختند». قربانیان این حملهی آخرالزمانی، دوقلوهای ۱۲ سالهی اسراییلی، لیل و یانای هاتسرونیxliii را نیز دربرمیگیرد. بهصورت بیمارگونهای، عکس لیل بعداً در تبلیغات رسمی اسراییل مورد استفاده قرار گرفت با این ادعای کذب که حماس این دختر را به قتل رسانده و سوزانده است. نخستوزیر سابق اسراییل نفتالی بنت بهدروغ گفت که این دختر «در خانهاش توسط هیولاهای حماس به قتل رسید… تنها به این دلیل که او یهودی است.» [۵۹].
هانیبال در سوپرنووا؟
آنچه هنوز در مورد جشن سوپرنووا مشخص نیست، این است که چه تعدادی از جانباختگان توسط حماس کشته شدهاند، و اینکه آیا کسی توسط حملات «هانیبال» توسط اسراییل کشته شده است؟ برخلاف مناطق با ساختوساز بیشتر، مانند پایگاههای نظامی و کیبوتصها، که در آنها شواهد بصری روشنی از ساختمانهای بمباران شده و گزارشهای قطعی از شاهدان عینی را داریم، وضعیت بصری درون و اطراف محل سوپرنووا دچار آشفتگی بیشتری است. در این محل ساختمانهای ساختهشدهی کمی وجود داشت تا هواپیماها یا تانکهای اسراییلی، آنطور که در شهرکها عمل کردند، آنها را منفجر کنند.
شواهد ویدیویی و سایر شواهد عکاسی نشان میدهند که زمینهای اطرافِ خروجیِ محل، در کنار ایست بازرسی مسلح اسراییلی، بهشدت سوخته و سیاه شدهاند [۶۰]. مشخص نیست که این سوختگی نتیجهی حملات هلیکوپتر یا تانک است، و یا اینکه نتیجهی آتشسوزیهاییست که شاید پس از اصابت نارنجکاندازهای موشکی فلسطینیان ایجاد شدهاند. آنچه مشخص است این است که نیروهای مسلح اسراییلیِ حاضر در محل، یک راهبند در خروجی اصلی ایجاد کردند که باعث تجمع وسیع خودروهایی شد که در انتظار خروج از محل بودند. وقتی که درگیری مسلحانه شروع شد، بسیاری از شرکتکنندگان در جشن ناچار شدند پیاده به سمت شرق و از میان مزارع فرار کنند.
درحالیکه فیلم «دوباره خواهیم رقصید» بهوضوح به راهبندی که توسط نیروهای اسراییلی ایجاد شده بود اشارهای نمیکند، یک گزارش اولیهی سیانان این راهبند را روی نقشهاش از صحنه نشان میدهد [۶۱] ، و گزارش تایمز اسراییل بیان میکند که این راهبند احتمالاً از ساعت ۷ صبح ایجاد شده بود [۴۹]. روزنامهنگار ویلیلم ون واگننxliv در گزارشی برای نشریهی «کاردل»xlv تشریح کرده است که این راهبند احتمالاً ناخواسته باعث بهدام افتادن تعدادی از شرکتکنندگان فراری توسط نیروهای اسراییلی در میانهی تیراندازی بین آنها و مبارزان فلسطینی شده است که از شمال به سمت پایگاه نظامی رعیم در حال پیشروی بودهاند [۶۰].
داروهای روانگردان
یک نکته که باتوجه به دو منبع، یعنی فیلم «دوباره خواهیم رقصید» و مصاحبهی روزنامهی هاآرتص با یک روانشناس اسراییلی [۶۲] که به درمان بازماندگان پرداخته بود، روشن است این است که استفاده از داروهای روانگردان در این جشن خیلی شایع بوده است. یکی از مشارکتکنندگان در فیلم به یاد میآورد که هنگامی که شرکتکنندگان جشن در شب ۶ اکتبر به محل رسیدند: «همه میگفتند که قصد دارند خیلی نشئه شوند». بر اساس مصاحبهی هاآرتص و فیلم مذکور، شرکتکنندگان در جشن از اکستازی،xlvi اسید، کوکائین، قارچهای جادویی و احتمالاً کتامین استفاده کردهاند. بدتر اینکه، بسیاری از شرکتکنندگان بهعمد دوزهای خود را طوری تنظیم کرده بودند که در زمان طلوع آفتاب بیشترین اثر را بگذارد، که دقیقاً مصادف شد با قبل از آغاز حملهی فلسطینیان، یعنی با شروع شلیک موشکها از سمت غزه در ساعت ۶:۲۶ صبح [۶۳].
یکی از شرکتکنندگان در فیلم بهیاد میآورد که وقتی موشکها در آسمان اوج میگرفتند چه حسی داشت: «این خیلی افتضاح است! همه در حالت نشئگی هستند». یکی دیگر توضیح داد که اسید «میتواند باعث شود که اوضاع خیلی بدتر به نظر برسد». روانشناس اسراییلی توضیح داده که داروهای روانگردان، میتوانند به وضعیتی منجر شوند که «بخشهایی از ناخودآگاه نیز به سطح آگاهی برسند». با وجود همهی این موارد، خیلی نامحتمل است که بسیاری از شرکتکنندگان وقتی برای نجات جان خود میدویدند، در وضعیت مناسبی بوده باشند که تشخیص دهند اسراییلیها به آنها شلیک میکردند یا فلسطینیان یا هردو.
اگرچه وجود دستورالعمل هانیبال یک راز آشکار در اسراییل است، اما استفاده از این دستورالعمل علیه اهداف غیرنظامی اسراییلی، تاجایی که میدانیم، پیش از ۷ اکتبر بیسابقه بوده است.
حملهی هانیبال در سرتاسر جنوب
تقریباً ۱۰۵ نفر از ساکنین در کیبوتص بئیری کشته شدند. در حال حاضر مشخص نیست چه تعدادی توسط فلسطینیان کشته شدند و چه تعدادی توسط اسراییلیها. گزارش سازمان ملل بیان میکند که «حداقل ۵۷ ساختمان در این کیبوتص تخریب یا دچار آسیب جدی شدند، که این میزان شامل بیش از یکسوم از کل ساختمانهای مسکونی میشود.» از روی شواهد بصری مشخص است که بسیاری از این ساختمانها توسط اسراییل تخریب شدهاند [۵۲].
یک واقعیت مهم که باید در نظر داشت این است که قتل عام «هانیبال» اسراییلیها توسط اسراییل که در کیبوتص بئیری اتفاق افتاد، در سراسر منطقه تکرار شده است. ولی ما فقط از کشتار در خانهی پسی کوهن این میزان اطلاعات داریم، زیرا دو شهروند در این واقعه زنده ماندند و داستان خود را روایت کردند. وقایع مشابهی در جاهای دیگر نیز رخ داده است [۲۷]، ولی در غالب مکانها بازماندگان بسیار کمی زنده ماندهاند، بهویژه در اثر بمبارانهای هوایی. یک واحد تانک متشکل از نظامیان زن، یک وسیله نقلیهی نظامی را که مهارت لازم برای استفاده از آن را نداشت، تصرف کرده و بهسرعت از دروازههای هولیت،xlvii یک شهرک اسراییلی در نزدیکی مرز مصر و مرز غزه و بیش از ۱۴ مایل جنوب جشن سوپرنووا، عبور کرد. یکی از سربازان به کانال ۱۲ تلویزیون اسراییل گفت که «ما وارد شهرک شدیم». سربازی به جایی اشاره کرد و به من گفت که «به آنجا شلیک کن تروریستها آنجا هستند»، من از او پرسیدم «غیرنظامیان هم آنجا هستند؟» او گفت، «من نمیدانم، فقط شلیک کن».» [۶۴] فرماندهی تانک بعداً ادعا میکند که تصمیم گرفت شلیک نکند، اما بلافاصله حرف خود را نقض کرده و میگوید: «من با مسلسل به خانه شلیک کردم.»
تحقیقی که توسط رسانهی انتفاضه الکترونیک در سال گذشته انجام شد [۵۱]، باتوجه به شواهد عینی شبیه به حملات هانیبال به اسراییلیها در کیبوتص بئیری، به این نتیجه رسید که همان نوع از انفجارِ خانهها در کیبوتص کفارعزهxlviii نیز اتفاق افتاده است. گزارش سازمان ملل نیز، تعداد نامنتظرهی بالایی از مکانها را نام میبرد که در آنها بهطور قطع و یا احتمالاً حملات هانیبال اتفاق افتاده است. در خارج از شهرک اسراییلی نیریمxlix (که در مسیر بین شهر فلسطینی خانیونس و ستاد نظامی رعیم متعلق به لشکر ۱۴۳ غزه، واقع شده است) یک واحد تانک اسراییلی به سمت نیر اوز، یک شهرک دیگر در همان نزدیکی، حرکت کرد. گزارش سازمان ملل میگوید که وقتی این واحد به آنجا رسید، «متوجه شد که صدها نفر در حال عبور به اسراییل و بازگشت به غزه هستند و به آنها شلیک کرد، و ازجمله به خودروهای مملو از نفرات، که تعدادی از آنها احتمالاً گروگانها بودهاند» (تأکید اضافه شده است). پاراگراف بعدی این گزارش به احتمال وقوعِ موارد مشابه در مناطق مسکونی نیتزانا،l کیسوفیمli و هولیت اشاره میکند.
چه تعدادی توسط اسراییل کشته شدند؟
برخلاف ادعاهای اولیه، که در ۷ اکتبر سال گذشته ۱۴۰۰ نفر «توسط حماس کشته شدند»، اسراییل بهزودی شروع به کاهش این رقم کرد. در ماه نوامبر پارسال دولت اسراییل اعلام کرد ۲۰۰ نفر از این تعداد در واقع مبارزین حماس بودهاند [۶۵]. آنها با چنان شدتی در اثر بمبارانهای اسراییل سوخته بودند، که کاملاً قابل شناسایی نبودند. این امر نشان میدهد که حملات اسراییل در آن روز تا چه حد عاری از تمیز و تفکیکlii بوده است. برطبق سایت خبری الجزیره، تعداد کشتهشدگان اسراییلی در حال حاضر به ۱۱۵۴ نفر میرسد. و برطبق گزارش سازمان ملل، حداقل ۳۱۴ نفر از این تعداد، «نظامیان اسراییلی» هستند.
در ماه مارس، یک بررسی جامع که توسط واحد تحقیقاتی الجزیره، بر روی سه نسخهی اسراییلیِ عبریزبان از آمار مرگومیر، انجام شد، تعداد مبارزان مسلح را بالاتر برآورد کرد که در مجموع به ۳۷۲ نفر رسید [۵۲]. آمار الجزیره علاوه بر سربازان، شامل پلیس، نگهبانان امنیتی (شبهنظامیان مسلح شهرکها) و «پرسنل امنیتی» است.
تحقیق روزنامه ۷-روز به این نتیجه رسیده که افسران شینبتliii (آژانس مخفی «امنیت داخلی» اسراییل) ، نیز بهمنظور پیوستن به نبرد در جنوب اعزام شده بودند: «در جریان درگیری، ۱۰ نفر از اعضای این سازمان کشته شدند.». نسخهی انگلیسی بانک-دادههای مربوط به تلفات در روزنامهی هاآرتص [۶۶] ، نام سه تن از این افسران را فاش کرد [۶۷]: یوسی تاهار،liv اسمادار مور ایدان،lv و عمر گورا.lvi نام هیچ یک از این سه نفر در پایگاه دادهها بهعنوان پیکارجو ثبت نشده است. بنابرین احتمالاً هفت پیکارجوی دیگرِ شینبت هم پنهانی بهعنوان «غیرنظامی» در پایگاه دادهها ثبت شدهاند.
دادههای خام خبرگزاری الجزیره ،که توسط واحد تحقیقاتی آنها به نشریهی انتفاضهی الکترونیک بهمنظور استفاده برای این مقاله، ارائه شده است، نشان میدهد که درواقع ارقام مربوط به «پرسنل امنیتی» نام هشت افسر شینبت را در میان جانباختگان ذکر کرده است. ۳۷۲ پیکارجوی اعلام شده، به علاوهی دو افسر اعلام نشدهی شینبت، درمجموع میشود ۳۷۴ پیکارجوی کشتهشده که تقریباً یکسوم از کل کشتههای اسراییلی را تشکیل میدهد. کسر این عدد از تعداد کل ۱۱۵۴ جانباخته، معلوم میکند که حداکثر ۷۸۰ غیرنظامی اسراییلی کشته شدهاند. این بدین معناست که حداقل ۴۱ درصد از رقم اشتباه اولیه ۱۴۰۰ کشته، در واقع مشتمل بر پیکارجویان مسلح اسراییلی به علاوهی ۲۰۰ مبارز فلسطینی است.
«همهی افرادِ داخلِ خودرو کشته شدند»
اگر حدکثر ۷۸۰ اسراییلی غیرمسلح در جریان حملهی طوفانالاقصی کشته شدهاند، پرسش اینجاست که چه تعدادی از آنها توسط اسراییل و چه تعدادی توسط فلسطینیان کشته شدند؟ پاسخ فعلی به این پرسش این است که بدون یک تحقیق دقیق بینالمللی و واقعاً مستقل، دانستن آن غیرممکن است. و همانطور که گزارش سازمان ملل روشن میسازد، اسراییل از انجام چنین تحقیقی ممانعت میکند: «این کمیسیون بر این باور است که اسراییل مانع تحقیقاتش در مورد رویدادهایی است که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پس از آن، هم در داخل اسراییل و هم در سرزمینهای اشغالی فلسطینی، رخ دادهاند.»
با وجود این، امکان دستیابی به برخی نتایج احتمالی وجود دارد. فیلم تحقیقاتی خبرگزاری الجزیره [۵۲] ، مشخص کرد که «حداقل ۱۸ نفر» از غیرنظامیانِ جانباخته بهطورقطع توسط نیروهای زمینی اسراییل کشته شدهاند و حداقل ۲۷ نفر از اسراییلیهایی که در اسارت فلسطینیان بودند «در شرایطی که توضیح داده نشده است، در جایی بین خانه و حصار غزه جان باختهاند». دادههای خام الجزیره نشان میدهند که این موارد از کشتارهای هانیبالِ عامدانه و بهخوبی مستند شده هستند، همانند قتلعام بدنام خانهی پسی کوهن که توسط باراک هیرام انجام شد. اما در این اطلاعات به چندین نکتهی کلیدی دیگر توجه نشده است. نکاتی که از طریق آنها میتوان تصویری تقریبی از میزان بزرگی کلیهی تلفات ناخواسته و هانیبال ناشی از «آتشِ دوستانه» استنتاج کرد.
مقالهی تحقیقی ۷-روز بیان میکند که بازرسان نظامی اسراییلی «حدود ۷۰ خودرو را بررسی کردند که… به غزه نرسیده بودند زیرا در مسیر خود مورد اصابت آتش از یک هلیکوپتر مسلح، یک هواپیمای بدون سرنشین (UAV) یا یک تانک قرار گرفته و حداقل در برخی از موارد، تمامی افراد داخل خودرو کشته شدهاند.» (تأکید اضافه شده است.) مشخص نیست چه تعداد اسراییلی در آن ۷۰ وسیلهی نقلیه بودهاند، اما با توجه به آنچه دربارهی سایر موارد میدانیم احتمالاً برخی از این خودروها شامل افراد متعددی بودهاند. این خودروها بهتنهایی شاید بتوانند شمار قابل توجهی از تلفات غیرنظامیان اسراییلی را توضیح دهند.
گروگانگیرهای فلسطینی اغلب چندین زندانی اسراییلی را در کامیونهای باری، خودروهای مصادره شده و حتی در برخی موارد در تریلرهایی که توسط تراکتورها کشیده میشدند، قرار میدادند. اسراییلیهای در حال فرار نیز به همین ترتیب عمل کردند. در فیلم «دوباره خواهیم رقصید»، یکی از شرکتکنندگانِ جشن توضیح میدهد که چگونه از روی استیصال داخل خودروها تجمع میکردند تا از محل سوپرنووا فرار کنند. او میگوید «تعداد خیلی زادی» در خودرو بودند. و در حالیکه توضیح میدهد که از پنجره آویزان بوده است، اضافه میکند که «نیمی از بدن من بیرون بود». تصاویر هلیکوپترهای جنگی اسراییل که به صورت آنلاین منتشر شده [۶۷] و در فیلم الجزیره گردآوری شدهاند، یک تصویر ویدیویی از حدود دوازده نفر را نشان میدهد که در حالی که هدف تیراندازی اسراییلیها قرار گرفتهاند در حال فرار از یک خودرو پرجمعیت هستند. سرنوشت آنها نامشخص است [۷۰]. این فیلم ویدیوهای مشابه زیادی را نشان میدهد. مشخص نیست که این حوادث دقیقاً در چه نقاطی در نزدیکی غزه رخ دادهاند. فیلم کامل را در وبسایت الجزیره [۶۸] و یا در ویدیوی یوتیوب پیوست شده به این مقاله میتوان مشاهده کرد (به دلیل محدودیت سنی پلتفرم یوتیوب، دسترسی به یک حساب کاربری مناسب لازم است.)
یک گزارش خبری در ماه نوامبر در وبسایت اسراییلی واینت [۶۹] ، به نقل از خلبان یک هلیکوپتر نوشته است که «در چهار ساعت اول از شروع نبرد» این هلیکوپتر» تقریباً به ۳۰۰ هدف، که غالباً در قلمرو اسراییل بودند، حمله کرده است.» این گزارش بیان کرده است که به آنها دستور داده شده بود که در نزدیکی حصار غزه «به همه چیز شلیک کنند». گزارشگر این گزارش عبری-زبان یوآو زیتون است، یکی از نویسندگان تحقیق نشریهی ۷-روز، که یک خبرنگار نظامی اسراییلی، با دسترسی به منابع معتبر، و نزدیک به نهادهای اطلاعاتی و نظامی است. به نظر میرسد که اپراتورهای پهپادها حتی از خلبانان هلیکوپتر هم مرگبارتر بودهاند. مقالهی ۷-روز بیان میکند که آنها اغلب بهتنهایی «تصمیم به حمله» میگرفتند و تا پایان روز ۷ اکتبر، «این گردان هوایی حداقل ۱۱۰ حمله به حدود ۱۰۰۰ هدف انجام داده که بیشتر آنها در داخل اسراییل قرار داشتند.»
در «هدفهایی» که دربرگیرندهی اشخاص فردی هستند، تعیین تعداد اسراییلیها دشوار است. احتمالاً خلبانان نیز خودشان اغلب از این موضوع بیاطلاع بودهاند. اگر یک «هدف» مورد اصابت شامل خودروهای شخصی نیز باشد، ۱۰۰۰ هدف اصابت شده میتواند بهسادگی منجر به مرگ صدها نفر شده باشد.
«گورستان» خودروها در ماه نوامبر صدها خودرویی که در زمان یورش فلسطینیان منفجر شده بودند توسط سربازان اسراییلی جمعآوری شده و در یک محل ضایعات در نزدیکی شهرکهای تکوماlvii و نتیوتlviii انباشته شدند. تصاویر [۳] و ویدیوهای پهپادی [۳۵] از محل ضایعات بهوضوح نشان میداد که بسیاری از خودروها کاملاً صاف و درهم تنیده شدهاند، طوری که با بمباران هوایی توسط اسراییل سازگار بهنظر میرسند. بهطور خلاصه، خودروها خیلی شبیه هستند به خودروهای فلسطینیانی (هم پیکارجو و هم شهروند) که بر حسب معمول در طی سالیان توسط اسراییل بمباران هوایی شدهاند.
امروزه بهنظر میرسد که این محل ضایعات تبدیل به یک جاذبهی توریستی برای اسراییل و هوادارانش شده است، محلی که آنها به آن «محل دفن خودروها» میگویند. در یک تصویر ویدیویی از آن در تابستان گذشته، یک راهنمای تور نظامی-اسراییلی میگوید [۷۰] که این محل ضایعات شامل «۱۶۵۰ خودرو است که به اینجا آورده شدهاند.» او میگوید که تنها در یک آمبولانس، از طریق بازیابی خاکستر و «گرد انسانی»، بقایای ۱۸ نفر یافت شده است. عدد واقعی تلفات اسراییلی بهواسطهی حملات «هانیبال» توسط اسراییل هرچقدر که باشد، کاملاً قابلقبول بهنظر میرسد که صدها نفر از اسراییلیهایی که در جریان این یورش کشته شدند، توسط خود اسراییل به هلاکت رسیده باشند.
عیبپوشی و پنهانکاری
در طی یک سال گذشته، یک پنهانسازی سیستماتیک توسط اسراییل صورت گرفته است. غالب گزارشهای اسراییلی دربارهی این موضوع تنها به زبان عبری بودهاند. و این به علت عدمدسترسی به رسانههای انگلیسی زبان نیست. نویسندهی اصلی مقالهی تحقیقی روزنامه ۷-روز، رونن برگمن است، که همچنین گزارشگر شناخته شدهی نیویورک تایمز و نویسندهی پرفروش چندین قدیسنگاریlix از موساد و سایر آژانسهای جاسوسی اسراییلی است. برگمن هنوز در مورد دستورالعمل هانیبال به زبان انگلیسی در نیویورک تایمز یا جای دیگری مطلبی ننوشته است.
تاکنون کالبدشکافیهای خیلی کمی صورت گرفته است [۵۴] ، ولی بر روی جانباختگان خانهی پسی کوهن در کیبوتص بئیری، به هیچ روی، کاری انجام نشده است. هرچند در مورد این جنایت بهخصوص، احتمالاً چنین عملی غیر ممکن بوده است. شلیک گلولههای تانک توسط باراک هیرام به معنای تبدیل بیشتر قربانیان اسراییلی او به خاکستر است، ازجمله لیل هاتسرونی ۱۲ ساله.
بسیاری از اجساد با عجله دفن شدند [۷۱]. خودروهای اسراییلی که در کشتارهای آشکار «هانیبال» خرد شده بودند [۷۲] ، قبل از دفن در «گورستان» مذکور تحت بهانههای مذهبی توسط مقامات اسراییلی منهدم شدند. گزارش کمیسیون سازمان ملل اسراییل را به دلیل ممانعت از دسترسی به کشور مورد انتقاد قرار میدهد. در این گزارش آمده است: «مسؤولان اسراییلی نه تنها از همکاری با تحقیقات کمیسیون امتناع کردند بلکه طبق گزارش، از تماس با متخصصین پزشکی و دیگران نیز جلوگیری کردند.»
در پی یک «تحقیق» که جهت پنهانکاری کشتارهای خانهی پسی کوهن انجام شد [۵۴] ، ارتش اسراییل در ماه ژوئیه باراک هیرام را عمدتاً از هرگونه خطایی مبرا دانست. اکنون بقایای این خانه نیز توسط ارتش از میان برداشته شده است [۷۳]. ماه گذشته هیرام ترفیع یافته و به منصب رهبری «لشکر ۱۴۳ غزه» منصوب شد [۷۴]. سَلَف او، سرتیپ آوی رزنفلدlx بهدلیل ناکامی در پیشگیری از یورش ۷ اکتبر ۲۰۲۳ استعفا داد [۷۵]. یکی از منابع برجسته، که آن روز در ستاد فرماندهی نظامی «پیت» در اعماق لایههای زیرین تلآویو حضور داشته، در مقایسه بین این یورش و حملهی ناگهانی مصر در اکتبر سال ۱۹۷۳ برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالشده توسط اسرائیل، به برگمن و زیتون عبارات زیر را با لحن خاصی بیان کرد:
«قابل تصور نیست. شبیه به «شهر قدیم اورشلیم» در جنگ استقلال است و یا پستهای نظامی در طول کانال سوئز در زمان جنگ یوم کیپور. فکر میکردیم که چنین چیزی دیگر هرگز اتفاق نخواهد افتاد»،
«این ماجرا، مانند زخمی در گوشت تن ما تا ابد حک خواهد شد.»
آسا وینستَنْلی
توضیح پیوست متن:
با تحقیقات اضافی توسط مورین مورفی و ترجمه از عبری توسط دنا شانرا.
پیوند با منبع اصلی:
https://electronicintifada.net/content/how-israel-killed-hundreds-its-own-people-7-october/49216
[i] The Electronic Intifada
ii Asa Winstanley
iii این اظهارنظری کلی و برمبنای شواهد عمومی است، و همواره البته استثنائاتی هستند که مشمول کلیت آماری نمیشوند
iv این دلایل میتوانند اطلاعات ناکافی (گاه ناخواسته و گاه خواسته)، گروهبندیهای فضای سیاسی ایران و تلاش برای حفظ فاصلههای عینی و ذهنی برسازندهی هویت این گروهها، ترس از قضاوتها و هزینههای احتمالی، و یا دلایل ساده یا چندلایه و پیچیدهی دیگری باشند که در این نوشتار مجال پرداختن به آنها نیست. قطعاً تحلیل ریشههای این مسئله بحث مفصلی میطلبد که باید در فرصت و جایگاه مناسب خودش صورت پذیرد.
v چهبسا که اگر این حمله هم رخ نداده بود، دولت راستگرای اسراییل تاکنون بهانهی دیگری برای کشتار و پاکسازی قومی گسترده فلسطینیان تراشیده بود.