پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳ | 07 - 11 - 2024

Communist party of iran

نسل کشی و جنایات جنگی حکومت فاشیستی ترکیه در روژآوا و شنگال،‌ در پناه سکوت رسانه‌‌های جهانی


عباس منصوران

در ادامه‌ی جنایات بی وقفه‌ی حکومت فاسد و ورشکسته‌ی ترکیه وهمدستان آن، در پناه جنگ‌‌های ارتجاعی حکومت‌های اسراییل و ایران و نیابتی‌هایش و نیز قطب‌های سرمایه‌داران جهانی غرب و چین و روسیه در اکراین، در حال حاضر، سراسر روژآوا، در سوریه و شنگال و کوه‌پایه‌ها، آبادی‌ها و سنگرهای مقاومت در کردستان عراق، با شدت و گسترش بی‌سابقه‌ای به خون وآتش و خاکسترنشانیده‌ شده‌اند. شهرهای کوبانی، قامیشلو،‌عامودا، رَمیلان، گره‌ سِپی، شهبا و… دهها روستا و آبادی در ‌آتش و یورش ارتش ترکیه و راهزنان و سارقان مزدورش در خون و خاکستر و آتش می‌سوزند. 


اکنون، در سکوت و همراهی‌های رسانه‌های تبلیغاتی و ایدئولوژیک سرمایه‌داری، چه فارسی زبانان و چه دیگر زبان‌ها، بیروت و غزه‌‌‌ی دیگری در گوشه‌ای دیگر از خاورمیانه، در محاصره، غرق در دود و آتش و ویرانی است. از روز ۲۳ اکتبر جاری تا امروز۲۶ اکتبر، چهار شبانه روز است که فاشیست‌ها برجامعه‌ی در هم کوبیده شده، اما سربلند و پایدار روژآوا و شنگال، بی وقفه بمب‌ و آتش می‌با‌رانند.
ارتش‌های ناتو و ائتلاف، روسیه نئوتزاری، نیروهای نیابتی و سپاه قدس حکومت اسلامی ایران و سوریه در پایگاه‌های خود در این سرزمین اشغالی، به‌سان همدستان جنایت علیه بشریت و نسل کشی، تجاوزگرانه، به نسل کشی و جنایت‌های نئوعثمانیست‌های حاکم بر ترکیه، درهمکاری با هم، در پیشبرد و فرصت جنایت، دستیار یکدیگرند. 


هم اکنون، در شمال شرق سوریه (روژآوا) سیلو‌های گندم، انبارهای نفت و مازوت، بنزین، گاز،‌ مراکز آب و برق و انرژی،‌ بیمارستان‌ها و مراکز درمانی و بهداشتی،‌ آموزشگاه‌ها، کارگاه‌ها، راه‌ها و چادرهای بی‌جا شدگان و آوارگان شهرهای نیم‌ میلیونی عفرین و سره‌کانی و شهبا و سرپنا‌های مردم و کشت و کار در دهها روستا و آبادی… زیر آتش ارتش ترکیه می‌سوزند. فاشیست‌‌ها با بمب‌افکن‌ها و توپ باران‌ها و بمب‌های شیمیایی و ممنوعه، به بهانه‌ی رخداد آنکارا و درگیری در مرکز ساخت پهباد و موشکی خود، بی وقفه بر سر کارگران، زحمتکشان، کودکان و زنان و مردمان رنج و کار و مقاومت در روژآوا و شنگال و…، از آسمان و زمین، مرگ و ویرانی می‌بارانند. دولت‌های آلمان، بریتانیا و روسیه و دیگر حکومت‌های سرمایه‌داری جهان،‌ حکومت ترکیه را «برادر» و هم‌پیمان خویش می‌نامند تا با برخورداری از این پیشتیبانی‌ها، همچنان به نسل کشی و اشغال و جنایت ادامه دهد.


رسانه‌های خبری و پروپاگاندای سرمایه‌داری جهانی، جهانیان را با اشغال و تسخیر ذهن و خبرهای دروغین و انحرافی، در سکوتی خفقانی و مرگبار و مدیریت شده بر این جنایات چشم و گوش فروبسته و بی خبر می‌گذارند، ‌مبادا که صدایی به همبستگی و سمپاتی  شنیده شود و یا به اعتراضی برخیزد. ابعاد و میزان جنایات این یورش، بی کران است. گزارش‌های اولیه از جانباختن ۸ کارگر نفت در رمیلان، و دهها کارگر و زحمتکش و کودک در کوبانی و عامودا و شنگال و شهبا و… با صدها زخمی خبر می‌دهند. ذخیره‌های گندم و آرد و آذوقه، ذخیره‌های انرژی و سوخت زمستان، هستی مردمان رنج و کار و مقاومت، زیر بمب‌های فاشیست‌ها نابود شده و می‌شوند. 

فاشیست‌ها چه می‌‌خواهند!
فاشیست‌ها و همدستان و حکومت‌های متحد و دست‌نشاندگان آنان، از این یورش‌های ویرانگرانه و مرگ‌بار،‌ از این اشغال‌گری‌ها، نسل کشی‌ها و جنایت‌علیه بشریت، ماندگاری سلطه‌‌ی طبقاتی و سیاسی و مناسبات بردگی و اسارت‌بار خویش می‌‌جویند.‌ 
آنان در یک کلام، بقا و حکمروایی طبقاتی و اقتصادی و سیاسی خود را در نابودی الگوی خودمدیریت تاریخ‌ساز آغاز شده در شمال شرق سوریه و شنگال می‌بینند. فاشیست‌های حاکم در ترکیه‌ی نوعثمانی و همدستان و هم‌پیمانان آنان، بقای خود را در نابودی نیروها و پایگاه آزادی و مقاومت الگوی انسانی در روژآوا و شنگال می‌بینند. از نگاه و هدف فاشیستی آنان، الگوی مقاومت و ژن، ژیان، ئازادی! باید نابود شود؛ جغرافیای شوراگرایی و تعاونی‌ها و کئوپراتیوهای محاصره شده، باید با خاک یکسان شوند؛ از نگاه آنان، روژآوا، سرزمین آشتی و امید و شکوه و سربلندی، باید زیر خاکستر به تاریخ سپرده شود؛ زیرا که گندمزاران کم‌مانند منطقه، اگر به دست مزدوران فاشیست‌ها سوزانده نشوند،‌ نان مردمان سوریه را دستکم برآورده می‌سازند. از این روی، گرسنگی و بی‌خانمانی باید چیره شود تا شوراگرایان و مردم به زانو در آیند. رودهای دجله و فرات، کشتزارها، دشت‌ها و زیست و بوم منطقه را اگر سدهای آتورتورک و فاشیستها  مجال دهند، باید به جای آنکه خشک و تهی و صحرا شوند، سرسبز و زندگی‌آفرین باشند.

زنان در شوراهای خودمدیریتی، از بی هویتی واسارت و بردگی طبقاتی ومردسالارانه رها شده که در مجالس خودمدیریتی و یگانهای مقاومت و پایداری از زیست و زندگی و آسایش جامعه و طبیعت، مدیریت می‌کنند، باید بار دیگر به اسارت درآیند. سرزمینی که نه تنها منطقه، بلکه جهان را به هزینه‌ی بیش از پانزده هزار جانباخته از حاکمیت تروریسم خونبار داعشیسم تا حدودی رهانیده، باید به اشغال کامل و تسلیم فاشیست‌ها درآید. سرزمینی که مردمانش از کودکستان، دبستان، دبیرستان‌، تا دانشگاه همانند دانشگاه مزوپوتمیا (میان‌رودان- بین‌النهرین) در قامیشلو و رقعه (که روزی پایتخت داعش و بازار فروش زنان در میدان برده‌فروشی وسرهای بریده در دست داعش بود و اکنون از آموزش و بهداشت و درمان رایگان برخوردار است) باید دوباره به اشغال درآیند.


 سرزمینی‌ که بهداشت و درمان و تندرستی به رایگان یا بسیار ارزان، که تا کنون به میزانی، پاسخگوی نیاز و زیست مردم بوده وتقسیم می‌شوند، باید به اشغال حاکمیت جهل و چته و نوعثمانیسم درآید. سرزمینی با نزدیک به ۴ میلیون باشنده که هزینه‌های سوخت و انرژی و نفت و گاز نزدیک به رایگان و یا بسیار ارزان، به دست مجالس (شوراها) و خودمدیریتی مشترک زنان و مردان تقسیم می‌شود و به سوی الگویی تاریخی برای خاورمیانه رویکرد دارد، باید به آتش کشانیده شود. سرزمینی که از سال ۲۰۱۴ که کانتون‌ها و شوراهای خودمدیریت پاگرفتند که داعش را به زانو درآورد، هزاران زن  و کودک به بردگی گرفته شده را از دست داعش رها ساخت و تا سه سال پیش، هیچ نشانی از اعتیاد و مواد مخدر و گدایی نبود، و اینک فاشیست‌های ترکیه وهمدستان و چته‌های مزدوربه پخش و قاچاق آنها ماموریت یافته‌اند، باید به فساد کشانیده‌ و نابود شود.


در سرزمینی که مردمان سازمان‌یافته به رهبری مشترک زنان و مردان، با شعار مقاومت، آزادی است و آزادی مقاومت، و ژن، زیان ئازادی را زندگی می‌سازند و در برابر آسیمیله شدن زن، اتنیک‌ها، و نابودی انسان و طبیعت، شکوهمندانه ایستاده و مقاومت می‌کنند، باید که به سود جهل و بردگی، به اسارت محکوم شود. روژآوا (شمال و شرق سوریه) که الگوی آشتی و همزیستی آزاد همه‌ی اتنیک و باورها، بین کورد، عرب، ارمنی، کلدانی، آشوری، ایزدی، ترکمن، چرکس، علوی وووو گردیده تا در همبستگی، شوراگرایانه به خودمدیریتی خویش بپردازند و برخیزند و سربلند بزیند، نباید الگوی رهایی باکور (کردستان در ترکیه) و باشور (کردستان در عراق) و روژهلات (کردستان در ایران) و خاورمیانه و جهان شود.


بنا به سیاست حکومت‌ها و مناسبات استثمارگرانه، دراین سرزمین که موضوعات جامعه با داوری و خرد جمعی در شوراها حل و به گفتگو گذارده می‌شوند و در عمل نشان می‌دهند که می‌شود و می‌توان بدون حکمران و ضرورت دولت مرکزی و انگل و طبقاتی، زیستی انسانی را به پیش برد، و‌ می‌شود با چنین الگویی، با آزادگی و سربلندی به سوی برابری و سوسیالیسم و انترناسیونالیسم به پیش رفت، نباید مجال رشد داد و نباید که زیست آزاد، پایه‌مند و پایدار بماند. آشکار است که چنین پروژه و الگو و جامعه‌ای، خار چشم سرمایه‌داران، فاشیست‌ها و برده‌داری مدرن است. پس همانگونه که برای مردمان این سرزمین، خاورمیانه و سراسر جهان، مقاومت، آزادی‌است، برای اشغالگران و استثمارگران نیز، جنایت علیه بشریت، بقای حاکمیت بردگی و اسارت معنا می‌شود. 


در سرزمین مقاومتِ شکوهمند، تجاوز و تعرض و جنایتِ جاری، ادامه‌ی سلطه‌گری و اسارت انسان است. برای حاکمیت ترکیه، این یورش فاشیستی نیز، مقاومتی مذبوحانه و ضدتاریخی، بی فرجام و محکوم به شکست است. در این تهاجم جاری، به دست فاشیسم حاکم بر ترکیه به‌هدف برقراری حاکمیت اسارت و جنایت عیله بشریت و نسل کشی، ‌هرگونه خاموشی و سکوت، همصدایی با جنایتکاران است.  اینک، سرزمینِ مقاومت برای آزادی و سربلندی، دست یاری به سوی نیروها و انسان‌های آزادیخواه و آزاده گشوده و یاری می‌طلبد. به‌هرگونه و با هر توان، باید به یاری انسانیت بشتابیم. جهان و جهانیان نباید در برابرجنایت علیه بشریت در این نشل کشی، خاموش و بی خبر و بی تفاوت بمانند.
 فریادگر و بازتاب دهنده‌‌ی مقاومت در سرزمین امید و آرمان‌های انسان اجتماعی باشیم.

عباس منصوران
 ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ پنجم آبان‌ماه ۱۴۰۳

اشتراک در شبکه های اجتماعی: